رادیو زمانه (مریم محمدی): تازهترین موج فشار بر مطبوعات ایران که در آستانهی برگزاری مراسم ۱۶ آذر آغاز شده بود، با رحلت آیتاله منتظری تشدید شده است. طی دو هفتهی اخیر روزنامههای تهران، «اسرار»، «آفتاب یزد»، «حیات نو»، «دنیای اقتصاد»، «مردمسالاری»، «اعتماد» و پایگاه خبری «ایلنا» بارها تذکر گرفتهاند.
همچنین وزارت ارشاد به روزنامههای «اعتماد» و «مردمسالاری»، «اندیشهی نو» و «دنیای اقتصاد» تذکر داد و آنها را متهم کرد که تظاهرات دولتی در محکوم کردن اهانت به عکس آیتاله خمینی را پوشش ندادهاند و آن را سانسور کردهاند. یکی از این روزنامهها «اندیشهی نو» هم توقیف شد.
هیأت نظارت بر مطبوعات دیروز به روزنامههای «تهران امروز»، «بهار زندگی»، خبرگزاری «ایلنا» و حتی «پنجره» که نشریهای متعلق به اصولگرایان است و در نمایشگاه اخیر مطبوعات به عنوان نشریه برگزیده معرفی شد تذکر داده است.
همچنین روز گذشته اعلام شد که جمع وسیعی از روزنامهنگاران روزنامهی «فرهیختگان» به دستور مدیر مسئول روزنامه اخراج شدهاند.
در مورد مجموعهی این وضعیت و مسألهای که کمتر در مورد آن گفتوگو میشود، یعنی وضعیت اقتصادی روزنامهنگارانی که هر روز بیکار میشوند، با خانم بدرالسادات مفیدی دبیر انجمن صنفی روزنامهنگاران گفتوگو کردم و همین طور نیز گفتوگوی کوتاهی با آقای کسران نوری که دیروز از روزنامهی «فرهیختگان» اخراج شدند داشتم:
شما میدانید که پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، بخصوص از زمانی که آقای احمدینژاد سر کار آمدند در دورهی اول ریاست جمهوریشان، تعداد زیادی از روزنامهها و مطبوعات توقیف و لغو امتیاز شدند.
بسیاری بیکار شدند و بسیاری احضار شدند و چند تنی هم در بازداشت بسر بردند. این شرایط سخت موجب شده بود که برخی روزنامهنگاران ترجیح دهند که از این حرفه خارج شوند و یا برخی مهاجرت را پیش بگیرند.
اما بعد از انتخابات ریاست جمهوری فضا به گونهای سختتر شد که اینک ما شاهد حضور بسیار کم نشریات مستقل و منتقد دولت هستیم و آن تعداد اندکی هم که وجود دارد، با انواع و اقسام اخطاریهها از سوی هیأت نظارت بر مطبوعات مواجه هستند و به راحتی نمیتوانند اخبار را پوشش دهند و برای آنها تعیین تکلیف میشود که چه بنویسند، چه ننویسند یا چه بکنند و چه نکنند.
خب شما ببینید، این نوع رفتار چه فضایی را برای فعالیت یک رسانه فراهم میکند. وضع مطبوعات که اینگونه است، روزنامهنگاران هم که برخیشان هم اینک دربندند. بعضی از سایتها فیلتر است و شبکههای ماهوارهای تلویزیونی نیز با پارازیتهای شدید مواجه هستند.
پس به نظر میآید جریان حاکم دارد تلاش میکند که اطلاعات لازم خیلی قطرهچکانی به دست مطبوعات برسد.
شما شاهد بودید در مورد خبر درگذشت آیتاله منتظری چه رفتاری از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت گرفت که نه تنها اخطاریه دادند، بلکه نمایندگان خودشان را فرستادند به چاپخانهها و از آنها خواستند که تنها فقط پیام تسلیت رهبری را منتشر کنند.
حالا شما نگاه کنید که وضعیتی که برای مطبوعات ایران ایجاد شده است چه وضعیتی است؟ حقوق حرفهای آنها به مخاطره افتاده است. یعنی به لحاظ سطح کیفی مطبوعات ما شاهد افت شدیدی در ایران هستیم و میبینیم که روز به روز نحوه اطلاعرسانی در ایران با آنچه در استانداردهای حرفهای تعریف شده، فاصلهی زیادی پیدا کرده است.
فکر میکنید مسئولان بر چه پایهای و تا چه زمانی میخواهند این روند را ادامه دهند؟
پیش از این هم حدس زده میشد که تحمل جریان حاکم روز به روز که میگذرد کاهش پیدا میکند. هرچند که ما بعد از انتخابات ریاست جمهوری شاهد سختشدن فعالیت آزاد مطبوعات بودیم و هرچه به جلو آمدیم، دیدیم که این فعالیت سختتر هم میشود.
منتهی به نظر میآید که حاکمیت جمهوری اسلامی به این محدودیتها و سختیهایی که طی این مدت برای مطبوعات و روزنامهنگاران ایجاد کرده است، قناعت نمیکند و برایش کافی نیست و هر روز که میگذرد میخواهد فضای رسانهای کشور را محدود و محدودتر کند تا شاید از این طریق بتواند اعمال قدرت بیشتری داشته باشد.
بگر این پیشروی و این تعرض به حقوق صنفی و حقوق مادی روزنامهنگاران ادامه داشته باشد، جامعهی مطبوعاتی چه میخواهد بکند؟
به نظر میآید که حاکمیت از طریق اعمال قدرتش هم تعرض به حقوق حرفهای روزنامهنگاران را صورت میدهد و هم در عین حال دارد به حقوق شخصی افراد فشار میآورد و ظاهراً هیچ نوع دستگاهی هم در کشور وجود ندارد که بشود نسبت به این وضعیت ایجاد شده تظلمخواهی کرد.
از سویی کسی در ایران پاسخگوی چنین وضعیتی نیست و از سوی دیگر نیز میبینیم که روزنامهنگاران به لحاظ حقوق معیشتیشان دچار مشکل شدهاند و صاحبان مطبوعات سرمایههایشان به خطر افتاده است.
یعنی در واقع یک روزنامهنگار وقتی بیکار میشود، هیچ سازمانی از او پشتیبانی مالی نمیکند؟
نه! هم اینک هیچ نوع کانالی دیگر برای کمک به این روزنامهنگاران وجود ندارد. پیش از پلمب ساختمان دفتر انجمن چنین وضعیتی وجود داشت که بعضاً انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران میتوانست با ارتباط گیری با تأمین اجتماعی یا فراهم آوردن یکسری لابیها و رایزنیها بتواند تا حدودی حقوق بیکاری این دوستان را تأمین کند. یا از کانالهایی که برایش امکان داشت، کمکهایی را به بعضی از روزنامهنگاران آسیبدیده برساند.
اما از زمانی که ساختمان انجمن را هم پلمب کردند، به رغم این که انجمن از سوی وزارت کار منحل نشده است، ولی وقتی تشکیلات ساختمان انجمن را جمع کردند، چنین امکانی برای انجمن وجود ندارد که بتواند روزنامهنگاران را تحت پوشش خودش قرار دهد.
این بستر برای روزنامهنگاران وجود ندارد که به دستگاه قضایی رجوع کنند و حق خودشان را بخواهند.
البته آب باریکهای برای روزنامهنگارانی که در روزنامههای خودشان برخوردار از حقوق ثابت و یا مثلاً بیمهی تأمین اجتماعی بودند وجود دارد. این که بروند آنجا مثلاً اعلام کنند که کارگاه ما بناچار تعطیل شده و تقاضای بیمهی بیکاری کنند که آن هم بنابر آنچه من میدانم، آنچنان در پروسهی اداری میافتاد که بعد از شش یا ۹ ماه هم روزنامهنگارانی که اقدام به این کار میکنند نمیتوانند چیزی دریافت کنند.
و لابد روزنامهنگاران آزاد و پارهوقت هم…
نه، این امکان اصلاً برای روزنامهنگاران آزاد و پارهوقت وجود ندارد. حتی آن روزنامهنگارانی هم که تمام وقت در روزنامهها کار میکردند، مدیران و مسئولان روزنامهها چون مجبور بودند به هرحال روزنامهی خودشان را اداره کنند، به دلیل شرایط بد اقتصادی و وضعیت بد سیاسی کشور از بیمه کردن یکسری از آنها طفره میرفتند.
بخشی از مدیران این طور عمل کردند و بخشی دیگر متأسفانه با سوءاستفاده از این فضا به گونهای با روزنامهنگاران رفتار کردند که حق آنها بعضاً نادیده گرفته شده و متأسفانه آنها را بیمه نکردند و این بستر هم برای این افراد وجود ندارد که بتوانند رجوع کنند و از این آب باریکه استفاده کنند.
جمعی از روزنامهنگاران روزنامهی «فرهیختگان» اخراج شدهاند و گفته میشود این مساله در پی بازدید معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد از این روزنامه صورت گرفته است. ولی آنجا هم ظاهراً اسم «تعدیل اقتصادی» گرفته است!
«فرهیختگان» را هم که خب متأسفانه میبینید دیگر. یعنی اعمال فشارهای حاکمیت به گونهای بوده است که هرچه جلوتر میرویم میبینیم که تیغ برخوردهای آنها شامل روزنامهنگارانی نیز شده است، که ادارهی آنها به گونهای توسط افرادی صورت میگیرد که به نحوی به جریان اصولگرای میانهرو نزدیکاند.
یعنی الان از سه ـ چهار روزنامهای هم که وجود داشتند که تعدادی از روزنامهنگاران مستقل یا منتقد دولت میتوانستند در آنها فعالیت کنند یا بسته میشوند، مثل روزنامهی «اندیشهی نو» که روز گذشته توقیف شد، یا مثل روزنامهی «فرهیختگان» روزنامهنگارانشان را اخراج میکنند و کاملاً یک تسویهی داخلی صورت میدهند و این شرایط را برای روزنامهنگاران سختتر کرده است.
امروز محمدرضا تابش نمایندهی مردم اردکان در مجلس شورای اسلامی با اعتراض به سانسور مراسم آیتاله منتظری در روزنامهها گفت، در شرایط فعلی کشور اگر رسانهای در اختیار داشتم ترجیح میدادم که خودم آن را تعطیل کنم. از خانم مفیدی میپرسم آیا اعتراضاتی از این دست ممکن است در میان صاحبان مطبوعات اتفاق بیفتد؟
بله. یعنی وقتی فضا هرچه جلوتر برود، سختتر شود و عرصه بر روزنامهنگاران تنگتر شود، ممکن است حرکتهای اعتراضی از سوی روزنامهنگاران نسبت به این رفتارها صورت گیرد. ولی در حال حاضر به دلیل غلبهی فضای امنیتی بر تمامی شئون اجتماعی، به نظر ممکن نمیآید که نهاد یا انجمنی بتواند این حرکتهای اعتراضی را سازماندهی کند یا لااقل یک نشست اعتراضی بگذارد.
این که فرضا بگوید تمام کنید، بس است دیگر، چقدر میخواهید این روزنامهنگاران را تحت فشار قرار دهید.
در حال حاضر چنین بستری برای بروز حرکتهای اعتراضی فراهم نیست. چون هم اینک در ایران فضا خیلی بسته و امنیتی است. اما اگر در درازمدت این رفتارهای خشن و قهرآمیز نسبت به مطبوعات و روزنامهنگاران ادامه پیدا کند ممکن است ما شاهد برخوردهای واکنشی و اعتراضی از سوی روزنامهنگاران باشیم.
با آقای کسران نوری گفتوگو میکنم که دیروز از روزنامهی «فرهیختگان» اخراج شدند. برخی از روزنامهنگاران این اخراجها را با دیدار محمدعلی رامین، معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد از این روزنامه مرتبط میدانند که هفتهی گذشته انجام گرفت.
در این دیدار بحث و گفتوگویی میان آقای رامین و روزنامهنگاران انجام شد و آقای رامین با اشاره به روزنامهنگاران به مدیر روزنامه گفت که شما یک مشت دلقک را اینجا جمع کردهاید!
آقای حاجبی مدیر روزنامه گفته است این کار برای تعدیل اقتصادی است. آقای کسران نوری از روزنامهنگارانی است که دیروز از این روزنامه اخراج شده است. از ایشان میپرسم که چه سمتی در روزنامه داشتند؟
من مشاور آن مجموعه بودم.
و شما را رسماً از روزنامه اخراج کردند؟
در واقع تقریباً این طور بوده.
شما یا روزنامهنگاران دیگر علت این اخراج را نپرسید؟
راستش من اصلاً صحبتی سر علت آن نکردم. وقتی این صحبت شد که ما دیگر نباشیم، خود من هم خیلی کنکاش نکردم که چرا این اتفاق افتاده است. بالاخره برایم تقریبا قابل پیشبینی بود. ولی این که علتش چه بوده و چرا، من خیلی در این زمینه صحبت نکردم.
در برخی سایتها آمده است، به خاطر گفتوگویی بوده که برخی روزنامهنگاران هفتهی گذشته با آقای رامین داشتند. ولی اعلامی که رسما روزنامهی شما کرده این است که دست به تعدیل اقتصادی زده است.
به شما گفتم، چون این اتفاق خیلی برایم غیرقابل پیشبینی نبود، کنکاش نکردم و با آنها هم بحثی نکردم. این که حالا چرا این کار را کردند یا بعد چه اعلام کردند، من خیلی در جریان نیستم.
چند نفر مجموعاً اخراج شدهاند؟
اسامی که من تاکنون شنیدهام، میدانم که تعدادشان دارد زیاد میشود.
آقای نوری تکلیف حقوق و مزایای کارمندی شما چه میشود؟
هیچی. بچهها که جز مشکلات جدی، آوارگی و دردسر چیز دیگری نصیبشان نمیشود.
+ There are no comments
Add yours