مدرسه فمینیستی: فیلم سنگسار ثریا م فیلم جسورانه ای است درباره خشونت علیه زنان در ایران. با آنکه ضعفهایی در فیلمنامه وجود دارد و اشکالاتی که مشخص نیست چرا از دید فیلمنامه نویس مخفی مانده است ،اما بدون هیچ تعارف و ملاحظه ای ، خشونت علیه زنان را به تصویر می کشد. مخاطب را با لحظه های دردناک زنی ستمدیده همراه می کند که منتظر مجازات سنگسار است. نکاتی درمورد داستان فیلم و نیز نقد خانم پارسی پور درباره این فیلم را می خواهم با خوانندگان در میان بگذارم:
1- فیلم اگر چه می کوشد ،خشونت سنگسار را به نمایش بگذارد اما در این راه چندان موفق هم نیست. تمام داستان حول بی گناهی ثریا می چرخد و این که او در کمال مظلومیت و معصومیت ، آماج سنگهای مردان روستا قرار می گیرد. لباس سفیدش که علامتی از پاکی اوست ،از خون او سرخ می گردد ، وسرانجام تماشاگر او را می بیند که در بهشت قدم می زند. بی گناهی ثریا برای تماشاگر فیلم که از ابتدا شاهد داستان است مسجل و مبرهن است اما حتی برای آنکه به کدخدای ده (که از خدا استمداد کرده است که اگر سنگسار ثریا ناحق است نشانه ای به او بنمایاند ) و سایر اهالی ده ، بی گناهی زن ثابت شود، اولین سنگها به خطا می رود. اما جنون آدم کشی که سنگسارچی ها را فرا گرفته ،چشم عقل کدخدا را هم کور کرده است. در پایان فیلم که کدخدا پی می برد شهادت هاشم ،دروغ بوده و همسر ثریا هم نتوانسته با دختر شهری ازدواج کند ،دوباره می خواهد آه تماشاگر را دربیاورد که همه این هیاهو و جنجال و سنگسار ثریای معصوم و بی گناه برای هیچ بوده است!
به نظر می رسد نویسنده با نفس مجازات سنگسار مخالفتی ندارد و فقط سنگسار یک بی گناه آن هم یک زن او را برآشفته کرده است.نویسنده فیلمنامه ،داستان را به گونه ای آفریده است که گویی مجازات سنگسار تنها برای زنان است در حالی که هم مرد و هم زنی که مرتکب زنا شده اند مستحق سنگسار شناخته می شوند.
باید توجه داشت که آنچه مدافعان حقوق بشر برای آن تلاش می کنند، لغو مجازات سنگسار و حذف آن از قوانین است . مجازات هایی با این حجم از خشونت مخصوص جوامع ابتدایی و برای تسکین احساسات جریحه دار شده عموم از وقوع آن جرم است ویقینا با معیارهای جوامع امروزی نوع مجازات متناسب با جرم نیست. مدافعان حقوق بشر بر خلاف فیلمنامه نویس می خواهند حتی اگر جرم ثریا محرز شده باشد او به چنین مجازاتی محکوم نشود.
و ای کاش فیلمنامه نویس ، داستان را طوری می نوشت که روابط جنسی خارج از چهارچوب خانواده را حتی اگر صورت گرفته و به تایید هم رسیده باشد ،مستوجب مرگ آنهم از نوع سنگسار نمی دانست.
2- نقد خانم شهرنوش پارسی پور ،به عنوان یک زن نویسنده بر این فیلم جالب و حیرت انگیز بود! نقد ایشان در سایت رادیو زمانه منتشر شده است.
خانم پارسی پور در این نقد به شدت نگران آبروی ایران است واز اینکه چرا چهره ی بزک کرده ای از کشورش نمایش داده نشده است از دست فیلمساز عصبانی است. ولی خانم پارسی پور ظاهرا بعد از مدتها زندگی درخارج از ایران هنوز هم دستش نیامده که حقوق بشر ،بالاتر و فراتر از مرزهای حقیر ناسیونالیسم و وطن پرستی است.خانم پارسی پور از یاد برده است یا ظاهرا بی خبر است که مسئله سنگسارکه به گفته ایشان “البته شرم آور و بسیار اسباب سرافکندگی و خجالت مردم ایران است “هنوزدر ایران اجرا می شود و تصمیم صریحی برای حذف آن از قوانین کشور گرفته نشده است.شاید هنوز مطلع نشده اند که همین هفته گذشته حکم سنگسار یک مرد و یک زن توسط دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان غربی تایید شده است.
ایشان ظاهرا اطلاع ندارند که برای لغو هر حکم سنگسار، مجموعه فعالان حقوق بشر در داخل و خارج از کشور باید به تکاپو بیفتند که مگر رییس قوه قضاییه با اختیارات خاص خود مانع اجرای حکم شود. البته اگر کتاب ” طوبی و معنای شب” شهرنوش پارسی پور را خوانده باشیم دیدگاه ایشان درباره این فیلم چندان هم عجیب و غریب نیست.
نویسنده نامدار ما با این نقد نشان می دهد که هنوز هم درمورد قتل ناموسی (وسنگسار) شیوه آبروداری اش مثل “طوبی” است که بعد از به قتل رسیدن ستاره 14 ساله (که قربانی تجاوزچند مرد و حامله هم شده است) به دست میرزا، می خواهد قضیه مخفی بماند و به جایی درز نکند: ” وقتی همه را از خانه بیرون کرد تازه به فکر اصلی رسید .تصمیم گرفته بود دخترک را زیر درخت انار چال کند. جسد نباید از خانه بیرون می رفت .همه مردم شهر می فهمیدند و عصمت پاکیزه دختر به باد می رفت و میرزا به غل و زنجیر کشیده می شد. حیف از مردی بود که جز درستی و صداقت ایراد دیگری نداشت.”
نویسنده عزیزما پیش از آنکه جان یک انسان برایش اهمیت داشته باشد هنوز در قید و بند آبروست! اینکه صدای بعضی چیزها را نباید درآورد. درست مثل کاری که قهرمان داستانش می کند! میرزا نباید جواب پس بدهد ،نباید مواخذه شود نباید در غل و زنجیر شود .چون حیف است؟! ثریا ها هم اگر سنگسار شدند که شدند دیگر نباید صدایش را درآورد ،چون آبروی ایران عزیز ایشان می رود و ممکن است جلوی دوست آمریکاییشان شرمسار شوند!
خانم پارسی پور گویا حتی فیلم را هم به درستی ندیده و سطح انزجارش آنقدر بالا بوده که ظاهرا متوجه نشده که فیلم برخلاف نظر ایشان ضدمذهبی هم نیست ،چون هم به معاد اعتقاد دارد (ثریا در بهشت) و هم نشانه ای از سوی خداوند به کدخدا و اهالی می رسد (اصابت نکردن سنگهای پدر ثریا به او). این فیلم در پی نقد یک مجازات(سنگسار) و بی رحمی و خشونتی است که در ذات آن وجود دارد.
به نظر می رسد خانم پارسی پور، درغربت نمی خواهد واقعیت های کشور زادگاهش را بپذیرد. ولی درست در همین سرزمین گل و بلبل و آریایی ماست که مردم به نظاره اعدام می آیند و سوت و کف و هلهله سرمی دهند. درست در همین جاست که سنگسار اجرا می شود و همین مردم نازنین به سوی انسانی دیگر سنگ پرتاب می کنند.
و در پایان باید بگویم خانم پارسی پور عزیز، تاریخ واقعی ما هم که شما به آن استناد می کنید سراسر خشونت وخونریزی است .خوشنام ترین شاه مملکت من و شما ،در نوروز سال 1172 حکم قتل 9000 نفر افغان را صادر می کند فریب عنوان وکیل الرعایایش را نخورید. تاریخ ما تا ابد شرمسار احکام قتل و کور کردن و مقطوع النسل شدن ها واعدام ها و ترورهاست. مصادیق تسامح و تحمل را در تاریخ واقعی و در روزگار کنونی بجویید نه با دلخوش داشتن به بیتی از سعدی و حافظ .
خانم پارسی پور گرامی، راستش را بخواهید من برخلاف شما فیلم را نه با یک دوست آمریکایی که همراه با افراد مسلمان معتقد دیده ام و درباره آن با چند نفر که اتفاقا آداب مذهبی را هم به جا می آورند صحبت کرده ام، اما غیر از انزجار از مجازات سنگسار ،نه احساس کردند که توهینی به آنها شده است و نه ندای وااسلاما و وایرانا سردادند!
+ There are no comments
Add yours