زن فردا: هاجر تحریری نیک صفت از زنان اصولگرای مجلس هفتم شورای اسلامی است که هم اکنون ریاست پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش را به عهده دارد. تحریری نیک صفت مدرک دکتری تخصصی فلسفه تعلیم و تربیت از دانشگاه علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی دارد. در گفتگو با وی می توان به راحتی این نتیجه رسید که او از زنان منطقی اصولگرا می باشد و از مخالفین تفکیک جنسیتی در دانشگاههاست.
زن فردا: با توجه به جایگاه شغلی جنابعالی(رئیس پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش)، نظرتان در ارتباط با بحث تفکیک کتب درسی از سن ۹ سالگی چیست؟
البته در جلسات نطرات مختلفی در ارتباط با مسائل گوناگون مطرح می شود ولی هنوز تصمیمی در این باره اتخاذ نشده است و ممکن است هزاران نفر با چنین نظری مخالف باشند، مضاف بر این که دلایلی مطقنی برای انجام چنین کاری و اقناع و اجماع دیگران از سوی پیشنهادهندگان مطرح نشده است، بنابراین اجرای چنین طرحی در برنامه های فعلی آموزش و پرورش وجود ندارد.
این به معنای رد نیاز به مطرح کردن نیازهای هر جنس در کتب درسی خاص نیست ولی به معنای تفکیک کلیه کتب هم نیست. حتی در صورت اجرای چنین طرحی ممکن است کتاب ها شرایط حال حاضر را داشته باشند با این تفاوت که یک کتاب یا جزوه تکمیلی در ارتباط با نیازها و مسائل هر جنس به آن ها اضافه شود.
دختران نسبت به پسران، بلوغ و درگیری های عاطفی زودتری دارند، در نتیجه نیاز به کسب اطلاعاتی در ارتباط با مسائل بهداشتی، شرعی و روانشناختی-عاطفی خود دارند که عدم توجه به این مسائل می تواند منجر به انحطاط جامعه شود، پس بهترین متولی برای توجه به این مسائل، آموزش و پرورش و بهترین مکان مدرسه است. معلم دلسوزترین فرد پس از پدر و مادر است، بنابراین می توان با آموزش معلم، اطلاعات لازم را به درستی در اختیار دانش آموز قرار داد.
آن چه قابل ذکر است، تا به امروز نه الزام و نه ضرورت قطعی برای تفکیک کلیه کتب احساس نشده است و بنابراین هنوز تصمیم گیری خاص در ارتباط با آن نشده است، اما ضرورت دارد جزوه تکمیلی یا کتابی حاوی اطلاعات لازم در ارتباط با مسائل هر جنس در اختیار آن جنس قرار گیرد. همان کاری که تا امروز مربیان پرورشی و مشاوران و حتی برخی از دبیران برعهده داشته اند.
زن فردا: فرض انجام چنین تصمیمی منجر به بلوغ زودرس دانش آموزان نخواهد شد؟
نه. البته این وابسته به مطالبی است که در آن کتاب یا جزوه گنجانده شده است. هرکسی نمی تواند آن جزوه را تهیه کند و آموزش و پرورش هم جزوه هر کسی را در اختیار دانش آموزان قرار نمی دهد. مسلماً افرادی صاحب علم، متخصص و آشنا به مسائل که آگاهی انتخاب و ارائه مطالب را دارند، برگزیده خواهند شد. حتی نیاز نیست مسائل تا جایی مطرح شود که منجر به چنین نتایجی گردد.
زن فردا: همین دیدگاه و مسائل مشابه است که منجر به بحث تفکیک سازی دانشگاه ها هم شده است؟
در ارتباط با تفکیک سازی دانشگاه ها هم تا امروز نتیجه و تصمیمی خاص اتخاذ نشده است. افراد نظراتی را مطرح می کنند ولی تصمیمی در این ارتباط اتخاذ نشده است. البته در کشور دانشگاه الزهرا نمونه دانشگاه تک جنسیتی دختران و دانشگاه امام صادق نمونه دانشگاه تک جنسیتی پسران است.
زن فردا: ولی آیا انجام چنین کاری در کلیه دانشگاه های کشور امکان پذیر است یا ضرورت دارد؟
نه ضرورت دارد و نه امکان. در حال حاضر با توجه به امکانات، فضای آموزشی، استاد و غیره، امکان تفکیک جنسیتی وجود ندارد. در بحث ضرورت هم باید پرسید آیا با تفکیک جنسیتی روابط افراد با جنس مخالف خودشان، چارچوب یمشخص و قانومند پیدا می کند؟ آیا در دانشگاه های تک جنسیتی حال حاضر، افراد دارای مشکلات و انحرافات جنسیتی حضور ندارند؟ در این دانشگاه ها افراد با جنس مخالف خود رابطه ای ندارند؟آیا با محدودسازی روابط در دانشگاه ها، این نوع روابط در خانواده ها و اجتماع هم محدود می شود؟
همه این ها نیازمند تحقیق و بررسی است، اما آن چه من بدان اعتقاد دارم ایجاد فرهنگ و آگاهی و شعور برقراری رابطه با جنس مخالف است. یعنی متانت و شخصیت فرد امکان ایجاد هر نوع رابطه ای با جنس مخالف را به او ندهد. شیوه قرنطینه سازی راه حل نیست، مسکن کوتاه مدت است.
باید دختران و پسران جوان ما آموزش ببینند که کشش غریزی نسبت به جنس مخالف خود را کنترل نمایند و فقط برای همسر و محرم خود بروز دهند. یاد بگیرند که در مواجه با جنس مخالف خود، فراتر از جنسیت، توجه و نگاه خود را معطوف به استعدادها و توانایی های یکدیگر نمایند و از شخصیت و توانایی هم بهره جویند.
البته نقصان بزرگتر، خط قرمزهایی که ما قرار داده ایم و امکان ورود جوان ها به برخی از حوزه ها را محدود نموده ایم و توانایی بیان ساده و راحت مشکلات را از نسل جوان خود گرفته ایم. این تیاز به توجه و فعالیت رسانه و اساتید و قشر فرهنگی جامعه دارد که در فضایی فرهنگی-تبلیغی امکان مباحثه و طرح سوالات و اطلاع رسانی به منظور ارتقاء سطح آگاهی جوانان و دانشجویان را فرهم آورند.
لذا اتخاذ چنین تصمیماتی مفید و موثر نخواهد بود.
عدم نتیجه گیری مثبت؟
بله. فرض بفرمائید شما یک روز کامل از منزل خود خارج نشوید و به تنهایی و بدون برقراری هر نوع تماس با دیگران روز خود را بگذرانید و در انتهای روز هم بگویید که غیبت نکرده اید، آیا یاد گرفته اید که زبان خود را به کار گیرید ولی نه در راه غیبت؟! ما باید یاد بگیریم که در برابر گناه مقاومت نماییم و به این یقین برسیم که خداوند در همه جا و در همه زمان و مکانی ناظر بر اعمال ماست و برای هیچ یک از نعمت هایی که به ما ارزانی داشتهف محدودیتی قائل نشده است ولی راه صحیح آن را بیان داشته است.
آب اگر رها شود، مخرب و ویرانگر است ولی اگر با سد زدن از آن استفاده شود، استفاده های متعدد دارد. درست شبیه به غرایز ما که باید در مجرایی صحیح مورد استفاده قرار گیرد.
زن فردا: همین برخورد فرهنگی در مقوله پوشش هم مطرح است یا در ارتباط با مسئله پوشش، برخورد جبری و سلبی مانند گشت ارشاد درست است؟
باید دو بحث را در ارتباط با گشت ارشاد مورد توجه قرار داد: آیا گشت ارشاد اثر تربیتی دارد؟ ایا گشت ارشاد به سلامت جامعه کمک می کند؟ اثر تربیتی ندارد ولی به اعتقاد من به سلامت جامعه کمک می کند. در جامعه دو دسته از افراد حضور دارند؛ دسته اول کسانی که وظیفه خود را می دانند و نوع رفتار جمعی و اجتماعی را آموخته اند، دسته دوم افرادی که یا دارای ایمان کافی نیستند یا اصولاً اعتقادی به حجاب ندارند و حوزه اجتماعی را شخصی می دانند.
گشت ارشاد یا کارهایی شبیه آن، دفاع از حقوق اجتماعی است. شما دوست دارید به نوعی خاص از پوشش و آرایش داشته باشید، در حریم شخصی، خودتان می دانید و خدایتان ولی در حریم اجتماعی، قانون و عرف و شرع هم مطرح است. باز تاکید می کنم، اثر تربیتی در چنین رفتارهایی نیست ولی موجب سلامت جامعه می شود.
بالاخره جوانی که می خواهد زندگی پاکی داشته باشد و ایمان خود را حفظ کند، چه قدر مراقب چشم خود باشد؟من هم مسئولم، مراقب پوشش و آرایش و حجاب خودم باشم. رفتار متقابل اجتماعی.
بنابراین اثر تربیتی زمانی است که فلسفه و ضرورت حجاب بیان و شانیت و جایگاه یک زن محجبه شناخته شود. البته ضرورتی ندارد این اگاهی ها به صورت مستقیم باشد، خیلی از اوقات رفتار افرادی که نقش الگویی-تبلیغی دارند هم نیاز به اصلاح دارد.
زن فردا: تاثیرگذاری رسانه های کشور در ارتباط با موضوع پوشش و حجاب چگونه است؟
متاسفانه رسانه های ما در این زمینه نقش منفی دارند و به عنوان کمک کننده و ترویج دهنده جدیدترین مدها در جامعه محسوب می شوند.
زن فردا: تا چه حد موافق چهرهای هستید که از زن محجبه در رسانه های ما به نمایش درمی آید؟
به جزئیات وارد نمی شوم. در کل رسانه های ما نقش مثبتی در این زمینه ندارند. البته صداوسیما از جایگاه قابل قبول تری نسبت به سینما برخوردار است. سینما، تناقض سازی در ذهن جوان ایرانی است. از خود می پرسد اگر این سینمای جمهوری اسلامی ایران است، پس این هم بازیگر جمهوری اسلامی ایران است؟! اگر این پوشش جایز نیست، چرا در سینما نمایش داده می شود؟! اگر جایز است، چرا با من برخورد می شود؟! یعنی متاسفانه رسانه های ما در انجام وظیفه خود کوتاهی کرده اند. البته رسانه ها متعقدند بازتاب واقعیات جامعه هستند و از سوی دیگر سینمای تجاری است و در صورت سالم بودن، درآمدی ندارد.
زن فردا: سینما وضعیت تجاری دارد، سیما هم دارای مصادیق بسیاری از این تناقض هاست! فرض کنید در این سوی میدان هفت تیر گشت ارشاد با نوعی خاص از پوشش برخورد م ینماید و در سوی دیگر دوربین صداوسیما به دنبال جذب سوژه هایی هست که پوششی به مراتب بدتر دارند، تا ثابت نمایند که همه با عقیده گزارشگر هم پوشانی دارند! این استفاده ابزاری از پوشش نیست؟
بله. متاسفانه بعد تجاری-تبلیغی رسانه های ما، منجر به تناقض برای مردم شده است و من هم با این نوع برخورد مخالف هستم.
زن فردا: جدای از این بحث ها، غالب افرادی که در مسئله پوشش مورد برخورد قرار می گیرند جزئی از نسل پرورشی سی ساله انقلاب هستند. چرا تربیت این نسل به این جا رسیده است؟ پس از طی چندسال دیگر قرار است شیوه درستی برای تربیت و پرورش نسل ها انتخاب شود که نتایج مثبت در پی داشته باشد؟
این شیوه ها، شیوه های تربیتی نیست. الزام آور است. اگر این شیوه ها هم نباشد دیگر فضایی برای افرادی که خواهان سالم زیستن و حفظ ایمان هستند، وجود نخواهد داشت. کسانی که خواهان زندگی در جامعه ای سالم هستند، یا باید خود به سلامت جامعه کمک کنند یا از متولیان امر چنین چیزی را بخواهند.
در ابتدای انقلاب مردم به طور مستقیم چنین برخوردهایی را انجام می دادند که منجر به کشمکش ها و درگیری ها و حوادثی شد و منجر به قرار دادن این وظیفه (تامین سلامت جامعه) بر عهده نهادها یا سازمان هایی خاص شد.
البته بحث من کنکاش درستی و غلطی این روش ها نیست، بحث لزوم و ضرورت چنین برخوردهایی است.
ضرورت هم ایجاب می کند فرهنگ هر چیزی به وجود آید!
من عرض کردم که اثر تربیتی ندارد. جان دیویی، فیلسوف آمریکایی، می گوید: من انضباط خارجی را قبول ندارم، انضباط یا عامل خارجی منجر به این می شود که با از بین رفتن عامل خارجی، انضباط به وجود آمده هم از بین برود، یعنی اثر تربیتی ندارد. اما عده ای از افراد توانایی به کنترل درآوردن عواطف و احساسات زیر سایه عقل را ندارند، در نتیجه انضباط خارجی باید وجود داشته باشد.
برخی افراد می گویند به ما ارتباطی ندارد که ۹۰ درصد افراد این جامعه مسلمان هستند، من می خواهم به این شیوه لباس بپوشم. این با عقل هم خوانی ندارد.شخصی که در محیطی زندگی می کند باید قوانین آن محیط را بپذیرد، چنانچه در بسیاری کشورهای دیگر هم، پلیس با برخی از پوشش ها و آرایش ها برخورد می کند.
آموزش و پرورش به عنوان یک نهاد عظیم تربیتی چه نقش و یا پیشنهادی در این ارتباط دارد؟
متاسفانه در ارتباط با آموزش و پرورش من به یقین می گویم که نقش و رسالتی که باید در این زمینه انجام می گرفته، صورت نگرفته است. شاید بخشی از آن به بحث انتخاب و تربیت معلمان مربوط باشد، چرا که در کشورهای پیشرفته و موفق، انتخاب و تربیت معلمان دارای ضوابطی خاص است. مثلاً در چین، شغل معلمی به هر شخصی تعلق نمی گیرد و ضمناً جزو شغل های پردرآمد چین محسوب می شود. این ایجاد انگیزه برای جذب بهترین ها به سوی این شغل است. متاسفانه جامعه ما در بحث انتخاب وتربیت معلمان دچار فراز و فرودهایی بوده است که در اوائل انقلاب منجر به ایجاد نفاق و ریا و تظاهر شده و در این سال ها هم تقریباً در وضعیتی رها قرار گرفته است.
معلم الگوی جامعه است، رفتار و اعمال معلم بزرگترین پیام رسانی را دارد. هر چند من معتقدم در میان تمامی مشاغل بازهم معلمان بهترین پوشش و رفتار و برخورد دارند ولی جایگاه حساس معلمی ایجاب می کند که حتی یک نمونه نامناسب هم وجود نداشته باشد. هر معلم در سال با تعداد زیادی دانش آموز در ارتباط است و این در سنوات کاری معلم یعنی تربیت نسل عظیمی از کشور و کوچکترین انحرافی، انحراف یک نسل عظیم را در پی دارد.
هم چنین محتوی کتب درسی ما دچار مشکل است. محتوی کتب درسی ما به گونه ای نیست که الزام و ضرورت حجاب را برای دانش آموزان به وجود آورد. نکته آخر هم فعالیت های پرورشی ما است که تلاش برای ایجاد باور و یقین ایجاد شخصیت از طریق پوشش برای دانش اموزان در آن گنجانده نشده یا به خوبی گنجانده نشده است.
کسی که در پوشش خود، حدودی را رعایت می کند، برخورد نامحرم هم با او دارای حدودی خواهد بود. به شخصه در سبیاری از سفرهای خارجی خود، حتی به کشورهای غیرمسلمان برخوردهای صورت گرفته از طرف نامحرمان با خودم را بسیار متفاوت از برخوردهای صورت گرفته با خانم های بی حجاب می دیدم. یعنی پوشش من پیغام می دهد که حریم و حدود من مشخص است.
دانش آموزان ما باید به این نتیجه برسند که اگر تمام توجهات را به ظاهر خود جلب کنند، کسی به استعدادهای آنان توجه نخواهد کرد. این خلاف انسانیت است. ما در درجه اول انسانیم و بعد یک زن، یک انسان با تمام استعدادها و توانایی ها.
مضاف بر تمام این موارد الگوهای دیگر جامعه هم که ادعای انقلابی بودن و اسلامی بودن داشتند و با یک امتحان، لغزیدن و یا توانایی اراده خانواده خود هم نداشتند، منجر به این شد که جوانانی هم که یقین و ایمان و شناخت کاملی نداشتند، در ایمان خود متزلزل شوند و پایبندی خود را از دست بدهند.
چون ان هایی که نقش های الگویی-تبلیغی دارند باید بسیار به خداوند پناه ببرند و مراقب اعمال خود باشند، زیرا لغزش آن ها به معنای لغزش جمع کثیری خواهد بود.
البته این ها به این معنا نیست که تا امروز کار نکرده ایم، بلکه خوب کار نکرده ایم، چون اگر خوب کار می کردیم، باید خوب نتیجه می گرفتیم، ولی نتیجه امروز نشان می دهد که خوب کار نکردیم.
زن فردا: برخی معتقدند که افزایش حضور اجتماعی خانم ها منجر به ایجاد چنین مسائلی در جامعه شده است! آیا خانم ها دچار هویتی فردی و محصور در چارچوب نقش مادری و همسری هستند یا می توانند هویتی فردی-اجتماعی داشته باشند و علاوه بر نقش همسری و مادری، نقش های اجتماعی هم بپذیرند؟
فرض این که وجود زن در جامعه منجر به ایجاد فساد می شود، غلط است. چگونگی ظهور زن در اجتماع است که منجر به فساد یا صلاح می شود. زن برای حضور در اجتماع نیاز به حفظ حریم ظاهری و باطنی دارد، یعنی تقوی و عفت و پاکدامنی درونی که تبلور آن در پوشش و حجاب است.
باید توجه داشت که زن، انسان است و دارای توانایی ها و استعدادهایی خاص که در همسری و خانه داری خلاصه نمی شود و باید در زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، علمی و فرهنگی تبلور یابد و اسلام هم هیچ مانعی برای بروز استعدادهای زنان قائل نشده است، تنها شرطی که قرار داده حفظ حریم است.
بسیاری از زنانی که دارای فعالیت در محیط های مردانه هستند از مراجع خود یا ولی فقیه زمان خود، استفتاءگرفته اند و بدون استثناء همه پاسخ داده اند که با حفظ شرایط تقوی باطنی و ظاهری بلامانع و حتی ضروری است. در حال حاضر بسیاری از زنان ما هستند که اگر بهتر از مردان ایفای نقش نکرده باشند، کمتر از آن ها هم نبوده اند.
البته مهم ترین نکته به نظر من این است که زن بنگرد که نقش او در آفرینش چیست؟نقش های متفاوتی برای زن تعریف شده است و زن هم توانایی بروز استعدادهای خود را دارد، اما یکی از اساسی ترین نقش های زنان، نقش مادری-همسری است. یعنی حضور زن در اجتماع نباید منجر به لطمه ای به این نقش گردد. برای مرد هم همین ویژگی هست ولی زن با توجه به جایگاه ویژه تربیت انسانی دارای نقشی به مراتب حساس تر است و اگر خدای ناکرده زن نتواند این نقش تربیتی را خوب انجام دهد ولو این که نقش مهمی در اجتماع داشته باشد و نقش خود را به درستی هم ایفا کند، به نظر من سودی ندارد. البته می توان با یک مدیریت صحیح هم نقش مادری و همسری و هم نقش اجتماعی را به درستی ایفا کرد.
زن فردا: با توجه به سابقه نمایندگی شما، سطح مشارکت سیاسی زنان در ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟
زنان ما حضور بسیار خوبی در عرصه های سیاسی دارند و در حال حاضر درصد کسانی که در بسیاری از نقاط در انتخابات شرکت می کنند یا در اجتماعات و راهپیمایی ها حضور می یابند بیش از مردان است.
مشارکت در مدیریت سیاسی چطور؟
در مدیریت سیاسی معمولاً آقایان هم تمایل زیادی به شرکت ندارند تا چه برسد به خانم ها. حتی در ارتباط با نمایندگی مجلس با وجود این که هیچ منع قانونی برای حضور زنان به عنوان کاندید و سپس نماینده مجلس وجود ندارد، متقاضیان خانم بسیار کم هستند. اصولاً زنان حضور در عرصه سیاسی را بنا به دلایل متفاوت زیاد نمی پسندند.
زن فردا: البته بسیاری معتقدند از میان هم تعداد کم نامزدهای خانم هم به دلیل این که سهم خواهی آقایان در لیست احزاب بیشتر است، تعداد دیگری از خانم ها حذف می شوند!
جدای از تهران به دلیل شرایط خاص، در برخی دیگر از شهرها، اصولاً کاندید خانمی وجود ندارد که در لیست قرار گیرد یا خیر. شاید یک دلیل آن ویژگی های روحی-عاطفی خانم ها باشد. اگر مردان ده بار هم رای نیاورند یا رد شوند تاثیر چندانی بر روحیه شان نمی گذارد ولی در مورد خانم ها چنین نیست. ضمن این که مردان قدرت ریسک بالاتری از زنان دارند و به راحتی بسیاری از مسئولیت ها را می پذیرند اما خانم ها چنین کاری نمی کنند. اگرچه پیگیری و احساس وظیفه خانم ها پس از قبول مسئولیت ها بیش از مردان است.
مضاف بر موارد بالا تحصیلات خانم ها در بسیاری از موارد در حوزه سیاسی نیست و اصولاً حتی علاقه ای به کسب اطلاعات سیاسی هم ندارند، درست برخلاف آقایان. شرایط زندگی و خانوادگی برخی از خانم ها هم منجر به این می شود که از میان مسئولیت همسری-مادری و فعالیت سیاسی (که گاهاً باید از همه چیز گذشت)، مسئولیت مادری-همسری را انتخاب می کنند. جدای از تمام این مسائل من تعصب خاصی نسبت به سهم خواهی برای زنان و مردان ندارم و معتقدم باید شرایطی فراهم شود تا بهترین ها رشد یابند، چه زن و چه مرد.
زن فردا: ولی فکر نمی کنید حضور بیش از هشت خانم در مجلس، موفقیت آمیزتر باشد؟
کسی مانع خانم ها نشده است، خودشان اقدامی نمی کنند. من در دور اول نمایندگی با کلی اصرار و صحبت قانع شدم حضور یابم، اگر چه در دور دوم با تمایل کاندید شدم ولی این بار مردم به من رای ندادند.
زن فردا: قیاسی میان خانم های نماینده در مجلس هفتم و هشتم، نطق ها و فعالیت های آنان دارید؟
نمی توانم در این مورد قضاوتی داشته باشم. این مستلزم این است که تمام نطق ها و آمار و فعالیت ها مورد بررسی دقیق قرار گیرد و من فرصت این کار را نداشتم.
البته الحق و النصاف با وجود تعداد کم نمایندگان زن مجلس، تمام کوشش آن ها این است که عرصه ای از حضورشان خالی نباشد و من به جرات می توانم بگویم تلاش خانم های نماینده در تمام دوره ها اگر از تمام آقایان نماینده نگوییم از بیشتر آن ها بیشتر بوده است. هم به دلیل پیگیری ها و حساسیت هایی که خانم ها دارند و هم به دلیل این که هرگز دوست نداشته اند کسی ان ها را به خاطر زن بودن مورد عیب جویی قرار دارد. مشکل زنان این است که بر خلاف آقایان که به صرف ادعا، پذیرفته می شوند، باید ابتدا خود را ثابت کنند و سپس پذیرفته می شوند.
زن فردا: هم فکری و هم اندیشی میان خانم های اصولگرا و اصلاح طلب در مورد مسائل زنان به چه میزانی است؟
البته ما در برخی عقاید مشترک هستیم. مثلاً در مورد اصلاح برخی قوانین که حتی مقام معظم رهبری هم فرمودند که برخی قوانین هنوز جای اصلاح دارند. برخی موارد هم برای خانم های اصولگرا در اولویت ابتدایی نیست که برای خانم های اصلاح طلب هست.
خانم های اصولگرا بیشتر به دنبال مسائلی هستند که قشر عظیمی از زنان را در برمی گیرد ولی خانم های اصلاح طلب بیشتر به دنبال مسائلی هستند که جنبه روشنفکری و جهانی دارد.
مثلاً در ارتباط با مسئله اجازه خروج زنان و دختران با اذن پدر و همسر که خانم های اصلاح طلب فعالیت عمده ای را به آن اختصاص دادند، چند درصد افراد جامعه با چنین مسئله ای درگیر هستند؟
زن فردا: قبول کنید که این مسئله کوچکی نیست! به خصوص در مواردی که بعد از فوت پدر تمام زحمت فرزند با مادر است ولی مادر نمی تواند برای دختر خود تصمیم بگیرد و اجازه خروج او به جد پدری واگذار می شود!
نگفتم مهم نیست، گفتم در اولویت نیست. شما این قانون را با قانون اقار مبنی بر ارث بری زن از اموال منقول شوهر و عدم ارث بری زن از زمین که بخش عظیمی از زنان و مخصوصاً زنان محتاج جامعه را در برمی گیرد، قیاس کنید، کدام یک باید در اولویت قرار گیرد؟ تقریباً مهم ترین سرمایه تمام زنان روستایی ما زمین است ولی اگر شوهرشان فوت کند، زمین میان فرزندانشان تقسیم می شود. خانه روستایی و لوازم آن چه ارزشی دارد؟!
یکی از افتخارات زنان اصولگرای مجلس هفتم، تصویب اولیه و تهیه کلیات ارث بری زنان از کلیه اموال منقول و غیرمنقول شوهر با استفتاء از مقام معظم رهبری است.
در فرصت کوتاه چهارسال مجلس و با در نظر گرفتن روند طولانی که طرح یا لایحه برای تصویب و قانون شدن طی می کند، باید سراغ لوایحی رفت کا تاثیرگذاری بیشتر و عظیم تری دارند. این به معنای کم اهمیتی بقیه موارد نیست، اولویت بندی است.
جدای از این موارد پیوستن به کنواسیون حقوق زنان هم از اختلافات اساسی زنان اصلاح طلب و اصولگرا محسوب می شود.
بله. زنان اصولگرا به شدت با پیوستن به این کنواسیون مخالف هستند و برای آن دلیل هم داریم. مواد این کنواسیون مخالف شرع و قانون جاری ماست. البته خانم های اصلاح طلب می گفتند ما هم با شرط تحفظ این را می پذیریم ولی شرط تحفظ یعنی شیر بی یال و دم و کنواسیون را از موضوعیت می انداخت.
مثلاً عربستان و مالزی جزء کشورهای اسلامی هستند که با شرط تحفظ به این کنواسیون پیوستند ولی قوانین جاری خود را اجرا می کنند.
زن فردا: فکر نمی کنید پیوستن با شرط تحفظ، موجب کاهش فشارهای بین المللی می شد؟
امام (ره) می فرمودند: وقتی شما در مقابل یک چیز درست در برابر دشمن کوتاه می آید، او قانع نمی شود و تا آخر ادامه می دهد و شما ناچارید موارد دیگر را هم بپذیرد.
زن فردا: خانم های اصلاح طلب معتقد بودند ما کنواسیون را با شرط تحفظ می پذیریم ولی کار خودمان را انجام می دهیم.
البته باید مرتب هم به مجامع بین المللی پاسخ می دادیم. من مالزی بودم و آن ها می گفتند ما اشتباه کردیم که پیوستن به کنوانسیون را قبول کردیم. از طرفی ” سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد آن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد”، آن ها چه چیزی دارند که ما در دین خودمان نداریم؟!
بنابراین زنان اصولگرا تصمیم گرفتند منشور حقوق و تکالیف زنان را تهیه کنند و در شورای فرهنگی-اجتماعی زنان مصوب کردند و در مجلس به تصویب رساندند و با ترجمه به زبان های مختلف به مجامع بین المللی ارائه دادند. هر شخص منصفی که قیاسی بین کنواسیون و این منشور داشته باشد، متوجه می شود که این منشور از کنواسیون هم جامع تر است.
در متن کنوانسیون حقوق زنان بیشتر به حقوق توجه شده، صرفنظر از حقوق زن یا مرد! ضمناً تلویحاً مادر شدن را مورد تحقیر قرار داده اند، که مخالف شرع ماست یا در همان ماده اول که می گوید: هیچ تفاوتی میان زن و مرد نیست! ما این را قبول نداریم.
من با یکی از نمایندگان زن آلمان که مسئول دفتر آقایی داشت، صحبت می کردم، گفتم: شما هیچ تفاوتی با این آقا به لحاظ جنسیت و ویژگی ها ندارید؟! حتی موقعی که این خانم تلاش می کرد درب ظرف مربا را باز نماید و نتوانست، من به شوخی گفتم که توانایی ها شما با مردان یکی است. تبعیض میان زن و مرد صحیح نیست ولی زن و مرد با هم تفاوت دارند.
زن فردا: البته در آیات و روایات هم آمده که میان زن و مرد تفاوتی نیست و هردو آفریده و بنده خداوند هستند و تنها تفاوت بندگان نزد خداوند در میزان تقوای الهی است!
احسنت. تفاوت در بعد انسانیت نداریم ولی از نظر توانایی ها و جنسیت که تفاوت داریم. در کنواسیون زنان هم بحث جنسیت مطرح است. بله در رسیدن به کمال تفاوتی میان زن و مرد نیست و هر استعدادی که مرد برای رسیدن به کمال دارد، زن هم دارد و زن هم می تواند مظهر جمیع صفات و اسماء الهی باشد، مانند حضرت زهرا (س) ولی در وظایف و ویژگی ها تفاوت هست.
تحقیر تلویحی مادرشدن با بیان این که چرا مردان مادر نشوند، انحراف طبیعت از مسیر اصلی خود است و نتیجه عینی آن زمانی است که دختر آقای دیکچنی که هم جنس باز است و با هم جنس خود ازدواج می کند، تمایل می یابد که مادر باشد و مجبور می شود با لقاح مصنوعی از مردی به آروزی خود برسد و آقای دیکچنی هم بچه ای را که مشخص نیست چه پدری دارد در آغوش می گیرد! در منشور حقوق و تکالیف زنان، زنان هم حق دارند و هم تکلیف، زیرا در اسلام هم هرگاه خدا حقی قرار داده تکلیفی خواسته و بالعکس.
زن فردا: یک روز شما به عنوان خانمی شاغل در سطح مدیریت کلان که وظیفه مادری و همسری هم دارد، چگونه می گذرد؟
البته شرایط من نسبت به بیست سال قبل یا زمان ازدواجم تغییر کرده است چون من حدود ۲۸ سال پیش ازدواج کردم و در حال حاضر دخترم دارای زندگی مستقل و فرزند است و پسرم هم سال آخر دانشگاه و تقریباً مستقل است.
از طرفی من و همسرم ه دو به آرمان های انقلاب که برای آن قیام کردیم ارزش می گذاریم و بنابراین مسئولیت های خود را تقسیم کرده ایم و چون من شرایطی دارم که می توانم برای انقلاب و جامعه مفید باشم، همسر از برخی موارد که همسران عادی دارند در مورد من چشم پوشی کرده است و به همراه خانواده ام به من این اجازه را داده اند که چنین فعالیت هایی داشته باشم. من معتقدم اصل رضایت همسر و فرزندانم و تربیت صحیح فرزندانم است.
زن فردا: به عنوان یک مدیر خانم تا چه حد از حرف شنوی آقایان مجموعه کاری خود راضی هستید؟
من به یک منطقی پایبند هستم مبنی بر پایبندی به قانون و منطق انسانیت و چون بر مدار این دو حرکت می کنم و در اجرای قانون با کسی تعارف ندارم و ازطرفی بر اساس انسانیت و شان انسان روابط خود را تنظیم می کنم و مدام به خودم تذکر می دهم که این پست همیشگی نیست و من هم شبیه بقیه هستم، به حمد خدا تا به امروز مشکلی نداشتم و روابط متقابل و انسانی بر مبنای احترام برقرار نموده ام.
زن فردا: با توجه به این که شما شاید در بسیاری از موارد از همسر خود حرکتی جلوتر و رو به رشد تر داشته اید، هرگز مانعی برایتان ایجاد نکرده اند؟
من هرگز از همسرم جلوتر نبوده ام. زیرا جلوتر یا عقب تر بودن به پست و مدرک تحصیلی نیست بلکه به تجلی ارزش های انسانی است و در این مورد همسر من بسیار جلوتر از من قرار دارد.
+ There are no comments
Add yours