در مجموع، زنانی زحمت کش بودند که فکر و ذکرشان شوهر و بچه و کارشان بود

۱ min read

نسترن موسوی -25 فروردین 1387

معرفی و بررسی کوتاه کتاب : ” اززنان پیشگام ایرانی افضل وزیری دختر بیبی استرآبادی . نرجس مهرانگیز ملاح. تهران : نشر وپزوهش شیرازه . 1385.”

در اسفند ماه سال گذشته، در بخش مطالعات زنان جایزه صدیقه دولت آبادی* از دو کتاب تقدیر شد. بیانیه ی هیات داوران برای هر دو کتاب قوت ها و کاستی هایی را برشمرد، اما اکنون در این جا به معرفی تفصیلی تر یکی از آن ها می پردازم. هر چند در آغاز باید به یکی دو نکته اشاره کنم. قطعا پیش آمده است که کتابی را چندان جالب یا مفید بیابیم که خواندن آن را به دیگران توصیه کنیم. هر ملاک و معیاری که برای انتخاب خود داشته باشیم بی شک یک امتیازِ کتاب خوب آن است که فکر ما را تا مدت ها بعد به خود مشغول نگه دارد و نتوانیم برای مدتی از حوزه ی تاثیر آن خود را خارج سازیم. گاه آن چه خواندیم یک رشته پرسش هایی را برامان مطرح می کند که چاره یی جز پیگیریِ آن فکرها نداریم. برای من، کتابِ از زنان پیشگام ایرانی … دارای یک چنین ویژگی بود! شاید دلیل اصلی آن بیش از این که به خود کتاب مربوط باشد به اظهار نظرهایی ارتباط داشت که پیرامون این کتاب شنیده بودم. میان واکنش های جورواجور، انتقادهای کوبنده ی دوستی به یادم مانده است که بر خدیجه افضل وزیری حمله می برد که چرا با وجود برخورداری از بهترین تحصیلات ممکن در عصر خود به سرنوشتی که برایش تعیین شده بود تن داد و نیز چرا زنی مانند بی بی خانم استرآبادی، از مبارزان و مدافعان حقوق زنان در دوره ی مشروطیت، با پیروی از فرهنگ سنتی و رایج آن زمان دخترش را وادار به ازدواج با برادرزاده ی خود کرد؟ چرا داشتن “سواد” برای افضل وزیری امتیازی که شمرده نشد هیچ بلکه به “مایه ی گفت وگو” میان “هووها” بَدَل شد؟ به نظرم رسید خواندن نوشته یی که چنین پرسش هایی برمی انگیزد اتفاقا واجب است زیرا توانسته است مسئله یی اساسی را مطرح کند: آیا برخورداری از آموزش عمومی به خودی خود منجر به دگرگونی در سرنوشتِ زنان می شود؟ آیا به صِرفِ داشتن سواد خواندن و نوشتن (یا حتی داشتنِ درجه دکترا از دانشگاهی معتبر) زنان می توانند به طور فردی از حق و حقوق خود آگاهی یابند و خود را برای برخورداری از آن مُحِق بدانند؟ پاسخ به پرسش هایی از این دست مضمون مبارزه ی بسیاری از سازمان های زنان و فعالیت نهادهای متولیِ امور زنان در دوران های گوناگون تاریخی بوده است. روشن است که مسیر دست یابی زنان به خواست های خود بی بروبرگرد از حقِ دسترسی به آموزش و بهداشت همگانی می گذرد ولی در این جا متوقف نمی ماند، بلکه تازه با تن سالم و ذهن پرورش یافته می توان به ریشه های تبعیض آمیز موقعیت خود پی برد و خواهان دگرگونی آن شد.

نکته ی دیگر آن که اگر در برخی کشورها بهره مندی از آموزش همگانی برای دختران و پسران (نه تنها به شکل صوری، بلکه به طور نسبتا واقعی در همه پایه ها) میسر می نماید، چندان که نسل جدیدی از دختران و زنان جوان در ذهن خود حتی نمی توانند موقعیت مادربزرگان خود را تصور کنند، در کشور خودمان هم چنان موقعیت زنان در شهرهای بزرگ با زندگی زنان در مناطق حاشیه ئی و روستائی تفاوت های چشم گیری دارد. به بیان روشن تر، تصویری که از موقعیت اجتماعی زنان در بخش نحست این کتاب ساخته و پرداخته می شود هنوز در جاهایی مصداق واقعی دارد؛ کافی است اندکی از خیابان های “بالای شهر”های بزرگ دور شویم تا ببینیم افزایش نسبیِ سطح سواد یا بهداشت لزوما به همه ی زنان امکان دخالت گری در سرنوشت شان را نداده است. بنابراین گرچه در این کتاب خاطرات شخصیِ زنی نزدیک به صد سال پیش بازگو می شود، اما بسیاری از مسائلی که در کتاب آمده است با جنبه هایی از زندگی امروزه نیز ارتباط می یابد و نکته هایی از آن حاوی اهمیتی امروزین است. با این همه، اهمیت این کتاب تنها در به تصویر کشیدنِ زندگی اجتماعی زنان و تضاد میان روش زندگیِ زنِ شهری باسواد با زنان روستائی در دوران های گذشته نیست .شاید برجسته ترین نکته یی که از کتاب به یاد می ماند اهمیتی است که نقش مادری دارد:

تمام شداید را برای خاطر فرزندانم تحمل کرده بودم و اینک که به گذشته می نگرم از خود راضی ام. تصور این که آنها زیر دست زنی دیگر تربیت صحیح نبینند و یا بمیرند برایم کشنده است.

چند بار همین ابراز ترس و نگرانی را در پیرامون خود شنیده باشیم خوب است؟ چرا همچنان باید ایفای نقش مادری به منزله ی قربانی کردن خود باشد؟ البته افضل وزیری به سادگی و روشنی با شرح زایمان های پیایی و دشواری مراقبت از فرزندان به توصیف این تنگنا می پردازد. به علاوه، تنها از زندگی خود نمی گوید؛ با همان مختصر اشاره یی که به زندگی زنان کشاورز مازندران دارد با شیفتگی از تبحر آنها در انجام کارهای گوناگون صحبت می کند و در ادامه با با وجود آن که خودش همسر خان است با همدلی آنها را نیز اسیر نظام تبعیض آمیزی می داند که به مردان حق می دهد این زنان¬ “زحمت کش” را که “فکر و ذکرشان شوهر و بچه و کارشان” است طلاق دهند یا همسر دیگری اختیار کنند. نکته ی جالب است آن است که الویت داشتن وظایف خانوادگی، از شوهرداری گرفته تا بچه داری و رسیدگی به امور خورد و خوراک و نظافت، منحصر به نسل بی بی خانم و خدیجه افضل وزیری نیست. وقتی به بخش دوم کتاب می رسیم می خوانیم که نگارنده، دختر افضل وزیری، نیز در شرح مختصری که از زندگی شخصی اش داده است، از مادر خود فرا می گیرد که “زن باید همه ی کارها را بلد باشد” و در فهرستِ این “کارها” فقط “خانه داری”، “خیاطی، گلدوزی، شیرینی پزی و پرستاری” آمده است. اندیشیدنی است که چه گونه کسی که روزگاری در جوانی نوشته بود:

… چرا نباید زنان ایران تحصیل کنند و شریک غم و الم مملکت باشند …؟ تا خواستند بعضی ها حرفی بزنند، بزرگ ترها گفتند آخر شما زن هستید. شما را چه به این کارها؟ باید شما به فکر خانه داری باشید. حتی امر را برای خود هم مشتبه کردند و هم چه تصور می کنند که ما را آفریده اند از برای کنیزی مردان. ما از برای هیچ کار خوب نیستیم، مگر از برای خانه داری؟ آه از این غفلت!

آن گاه که نوبت به مادریِ خود رسید، بر آموزه هایی در خدمتِ «جاودانه» ساختن این نقش جنسیتی “اصرار” می ورزد. آیا زنان سرنوشت خود را همچنان تکرار نمی کنند؟ آیا تنها جوانی است و شورِ دم زدن در دورانی انقلابی که ما را وا می دارد از آمال و آرزوهای خود بگوییم بی آن که نگران باشیم برای تحقق آن آرزوها چه ابزاری باید تدارک ببینیم. در این جاست که همچنان می گویم فرصت خواندن این کتاب را از دست ندهیم! با وجود گذشت زمان و دگرگونی های بسیار، چه بسا زنانی، که در کمبودِ نهادهای اجتماعیِ یار و یاورِ زنان برای ایفای نقش های مادری و “خانه داری”، همچنان باید از خود مایه بگذارند و یک تنه پیش بروند بی آن که انجام این وظایف چنان به رسمیت شناخته شود که متضمنِ «فداکاری» نباشد؛ نقشی باشد کنار نقش های دیگر، مانند نقشی که زنان در تولید و ارائه ی خدمات اجتماعی دارند …

سخن آخر آن که یکی از مهم ترین کارهایی که زنان برای کشفِ نقش خود در تاریخ انجام داده اند، بیرون کشیدن جزئی ترین شرح احولاتِ زنان پیش از خود بوده است. برای روشن شدن سهم زنان در تاریخ، ثبت زندگی نامه ی پیشگامانِ هر عرصه بی اندازه مهم است. این رشته از کار پژوهشی هنوز چندان رونقی در ایران نیافته است و گاه لابلای تاریخ نگاری های عمومی از چشم پنهان می مانند. از این رو امتیاز این اثر که با حجم اندک خود اطلاعات دست اولی را خود گرد آورده است در جای خود محفوظ است. از جمله امتیازهای دیگر این نوشته، بی شک، گنجاندن افزوده هایی است، مانند شماری از نوشته ها و مقاله¬های بی بی خانم و افضل وزیری، که نشان¬ می دهد ویراستار و ناشر اثر تا چه اندازه برای ثبت هر پاره یی از تاریخ زنان اهمیت قائل اند.

پانوشت ها :

1 – نوشته یادشده حدود هفت سال بعد از انقلاب مشروطیت انتشار یافته بود ولی نیاز مادری که اکنون به سبب ناخوشی دائمی به کار حرفه ئی دختر در خانه نیاز دارد به اواخر چهل سالگی اش می رسد.

2 – برای نمونه، در کتاب تاریخ عکاسی و عکاسان پیشگام است که به نخستین “بانوان عکاس” و محدودیت های آن ها اشاره رفته است، حال آن که جا دارد موضوع هایی از این دست به طور مستقل نیز مورد پژوهش قرار گیرند.

* – برای اطلاع از بیانیه هیئت داوری به سایت کتابخانه صدیقه دولت آبادی رجوع کنید:

www.womenlibraryir.com

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours