تعریف دوباره فمینیسم در ایران / نگاهی به ویژگی فعالیت های زنان ایرانی به مناسبت هشت مارس روز جهانی زن

۱ min read

آزاده دواچی -12 اسفند 1388

مدرسه فمینیستی: سالهاست که در ایران فعالیت های حقوق زنان و جریان های فمینیستی در ابعاد گوناگون همانند دیگر نقاط جهان در جریان است . این جریان ها که شامل طیف ها و گروهها ی مختلفی هستند، توانسته اند بر روند فعالیت ها و اهداف برابری طلب زنان تأثیرمثبت بگذارند . به طور کلی جریان ها و جنبش هایِ مدافع حقوق زنان در سال های اخیر پیشرفت های زیادی کرده است که هر کدام از آنها به نوبه ی خود جای تأمل و بررسی دارند.

گرچه این جنبش ها از دیرباز تا کنون با موانع زیادی مواجه بوده اند ،اما تا حدودی توانسته اند مسیر مشخصی را برای خود بگشایند، به طوری که شاهد آن بودیم دراعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران ، بخش اعظمی از فعالیت ها و جنبش های اعتراض آمیز را زنان شکل دادند . تعداد زیادی از روزنامه نگاران ، فعالان حقوق زنان و کیلان زن و چندین و چند نفر دیگر از معترضان زن بازداشت و راهی زندان شده اند . گرچه رشد و ترقی این جنبش موانع زیادی را پشت سرگذاشته است؛ اما حضور پرشور زنان در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی تا حدود زیادی ناشی ازتأثیر مبارزات جریان های فمینیستی در خلال چند سال اخیر ایران بوده است .

از دیگر اتفاقاتی که در طول رشد جریان های فمینیستی و حقوق زنان افتاده است ، سرکوب فعالان زن و دستگیری و ارعاب آنها در زندان ها بوده است . زنان با همه ی این تهدیدات ، مخصوصا در داخل کشور، هرگز از فعالیت باز نماندند و محکم تراز گذشته به فعالیت های مصلحانه ی خود ادامه دادند.

با توجه به این موارد می توان گفت که جنبش زنان در ایران اکنون راه روشن و مشخصی را برای خود گشوده است، راهی که آنها را از دیگر فعالیت های زنان در دیگر نقاط جهان متمایز می کند . آثار و تاثیر این نوع فعالیت ها آن قدر پراهمیت است که می توان از جنبش زنان درایران نوع جدیدی از فمینیست های جهان سوم را تلقی کرد. چاندرا مهانتی از نظریه پردازان فمینیست جهان سوم درمقاله اش تحت عنوان زیر چشمان غربی ها می نویسد :” آنچه که غرب از فمینیسم تعریف کرده است برای ما کافی نیست . در واقع تعاریف غربی ها از فمینیسم نمی تواند با بافت و شرایط جوامع جهان سوم جور درآید. ما نیاز به تعریف هویت براساس معیارها و مقیاس های جهان سوم داریم .” همین طور نرایان ازدیگر متفکران فمینیست جهان سوم درمقاله خود نوع دیگری از هویت را بر می شمارد که در عین حال که هم جهت با فمینیسم غربی است اما سوگیری آن همسو با هویت زن جهان سوم و دنیای واقعی نرایان است به عنوان یک زن هندی و جهان سومی تجربه کرده است .

می توان گفت که در مورد جریان های فمینیستی در ایران هم این مورد صادق است . گرچه ممکن است مطابق آنچه که نرایان بیان کرده شالوده و بنیان فمینیسم درایران متأثرازغرب بوده باشد ؛ اما آنچه که اکنون آن را تجربه می کنیم شیوه ی متفاوتی از جریانهای فمینیستی است که عموما نه تحت تأثیرغرب است و نه اینکه از جریان های سیاسی مرسوم، تأثیر پذیرفته است . ویژگی بارز جنبش حقوق زنان در ایران آن اصالت و هویت بارز ایرانی است که راه خودش را پیدا کرده و به حرکتی قابل قبول و ایده آل ارتقاء پیدا کرده است . مشخصه های فمینیست های ایرانی که می توان آن را متفاوت ازغرب برشمرد از جمله موارد زیر می باشند:

1- مادرانگی و تطبیق آن با سنت : اکثر فعالان و مدافعان حقوق زنان در ایران مادرانی هستند که دارای یک یا چند فرزنداند. به نظر می رسد که یکی از خصوصیات بارز فعالان زن درایران مادر بودن است . در ایران مادربودن درعین حال که ارتباط نزدیکی با سنت دارد اما نتوانسته است که از مجرای فعالیتهای حقوق زنان جدا بماند و در واقع به گرایشی همسو با جریان های فمینیستی تبدیل شده است . فعالان حقوق زنان در ایران در بسیاری از موارد با وجود مادر بودن سختیهای زیادی را متحمل می شوند و درعین حال در راه خود ایستادگی می کنند . حتی در بسیاری از موارد و در بسیاری از سرکوبهای چند ماه اخیر هم مادران زیادی در زندانها بودند و همین خصوصیت، آنها را از اکثر جریان های فمینیستی در غرب متمایز می سازد.



2- هویت سیاسی و روحیه مبارزه طلبی : از دیگر مشخصه های فعالان حقوق زنان درایران ، شکل گیری هویت مستقل سیاسی و روحیه مبارزه طلبی است که درفضای بومی ایران شکل گرفته و قابل انطباق با همین فضا می باشد. آن هویت سیاسی که در جریانهای اخیر شکل گرفته است نوعی از آزادیخواهی زنانه است که در جهت برخورد با هرنوع اسارت و بندگی قدعلم کرده است . زنان ِفعال درجریانهای فمنیستی این هویت را مستقلا و در طی سال ها باوجود انواع سرکوب ها از جانب هیئت حاکمه کسب کرده اند . همین طور در جریان فعالیت های اخیر که بسیاری از زنان متحمل احکام سنگین و همین طور بازداشت ها وفشارهای سیاسی شده اند.

این هویت مشخص سیاسی در برابر آسیب هایی که به زنان وارد شده هرگز سرخم نکرده و درعین حال روحیه مبارزه طلبی خود را حفظ کرده است . ویژگی بارز ِزنان در این فضا تحمل شرایط سخت زندان ها و مواجهه با ترس ها و تهدیدهاو خشونت هایی است که در طی فعالیت های سیاسی برآنها روا داشته شده است . شرایط سخت و فشارهای وارده بر فعالان زن در ایران آنها را از تلاش برای شکل گیری هویت سیاسی شان باز نداشته است . در نتیجه آنچه که مشخص است حفظ این روحیه با همه ی موانع موجود بر سر راه زنان درایران است که دستاورد منحصر به فرد جریان های فمینیستی در ایران بوده و جدا از تمامی تئوریهای غربی راه مشخص خودش را پیدا کرده است .

3- همسویی و مواجه با قوانین سنتی : از دیگر مشخصات بارز فعالان حقوق زنان در ایران قرار گرفتن در موقعیت همسر و درعین حال چالش با قوانین سنتی است . به طوری که می دانیم قوانین در ایران آن قدر نابرابر تنظیم شده اند که زنان در خانواده و در جامعه دارای کمترین حقوق خود هستند . با این حال این مسئله در غرب و در کشورهای جهان سومی کمتر به چشم می خورد، آنچه که زنان فعال حقوق زنان را از شرایط تعریف شده غرب جدا می سازد همین بودن در کنار همسر و در عین حال ساختن شرایط ایده آل زندگی است . از طرفی فعالان حقوق زنان در ایران می دانند که با ازدواج در مواجهه با قوانین سنتی قرار خواهند گرفت، اما بسیاری از آنها توانسته اند در عین حال که زندگی مشترکی با همسر خود دارند از قوانین سنتی فاصله گرفته و الگوهای جدیدی از زندگی مشترک را تعریف کنند که کمتر کسی در جامعه سنتی چون ایران قادر به تجربه ی آنها بوده است . این نوع تعریف ازهویت در زندگی مشترک و شناساندن الگوهایی که تا حدودی منطبق بر ساختارهای مذهبی و سنتی جامعه بوده است و درعین حال سنت شکن هم نیز بوده در کمترین جایی اتفاق افتاده است . مثلا بتی فریدان درکتاب رازگونگی زنانه ، کار زن را مورد نقد قرار می دهد وازآن به عنوان ابزاری برای استثمارعلیه زنان یاد می کند . پس ازاو فمینیست های جهان سوم نگاه فرایدان را نقد کرده اند و مدعی آن شدند که تعریف فرایدان تنها مطابق با اصول و قواعد جامعه ی غربی بوده است، در حالی که امروزه می بینیم که زنان فعال در ایران در عین حال که فعالیت های مستقل خود را در مجراهای مختلف پیش می برند اما اکثر آنها در زندگی شخصی خود الگوهایی را ارائه داده اند که در عین حال که چندان با فضای مذهبی ایران در تقابل نیست، اما نوع جدیدی از تجربه زندگی مشترک است.



4- طغیان علیه سرکوب و« پرهیزاز خشونت» : از دیگر مشخصه های زنان فعال درعرصه های حقوق زنان طغیان علیه شرایط موجود و ساختار شکنی در سطوح اجتماعی است . درعین حال که فعالیت های زنان در ایران به شدت سرکوب می شود اما هرروز بر تعداد فعالان زن وغنای فعالیت شان افزوده می گردد . مشخصه ی طغیان که مطابق با هویت زن ایرانی است در مجرای خاصی صورت می گیرد . این مجراها عموما فرهنگی ، پژوهشی و سیاسی می باشند. مثلا در ادبیات و آفرینش های ادبی، زنان معترض تر از گذشته عمل می کنند. در کارهای اجتماعی هم زنان فعالترازگذشته به سمت سنت شکنی گام برمی دارند، و با حضور نسل جدید این سنت شکنی ها در عرصه ی اجتماعی پررنگ تراز گذشته می شود . این نوع فعالیت ها که از بارزترین مشخصه های فعالیت های حقوق زنان است درعین حال که تمایلاتش به سمت مدرنیته و قوانین برابری جویانه است ،اما تابع هیچ تئوری بیرونی نیست، بلکه تحت تأثیر جریان های منطقی و ملایم حاضر در ایران است . مهمترین نوع این طغیان علیه قوانین و نظام مردسالار و تمنای برابری خواهی در کمپین یک میلیون امضاء است که در نوع خود یکی از ابتکارات جنبش زنان به شیوه ی مسالمت آمیزو به دور ازهرگونه خشونت است . گرچه تلاش می شودتا فعالیت های این کمپین سرکوب شود وفعالان کمپین مشکلات فراوانی همچون بازداشت های مکرر و طولانی را متحمل شده اند ،اما در نهایت این کمپین توانسته است به عنوان یکی از فعالیت های مدنی وشاخص حقوق زنان ایران، خود را به اثبات برساند.

از سوی دیگر سرکوب وبازداشت بی شمار فعالان حقوق زنان نتوانسته است جلوی این پیشرفت و طغیان علیه نظام مردسالار را بگیرد و فعالان زن با وجود همه محدودیتهای توانسته اند راه برای طغیان علیه مردسالاری و عرضه الگوها و تعاملات برابری خواهانه را باز بگذارند. فعالان زن در ایران در تمام طول سال ها هرگز به سمت جنبش های خشونت آمیز جلب نشده اند بلکه رویه ی مبارزات مسالت آمیز به دور از خشونت های اجتماعی و فردی را پیگیری کرده اند. تمامی استراتژی هایی که زنان در طول این فعالیت ها به کار گرفته اند بر طبق گفتمان های مسالمت آمیز ، مذاکرات و جلسه هایی بوده که هیچ گاه از روند مسالمت آمیز خود خارج نشده است . بنابراین، طغیان و درعین حال رفتار عاری از خشونت ازدیگر خصوصیات فعالان زن درایران است .



5- نظام مردسالارانه مستحکم و قوانین ناعادلانه : از دیگر مشخصه های فعالان حقوق زنان در ایران این است که هویت زن ایرانی برخلاف زن غربی در جامعه ای تماما مردسالار شکل گرفته است در صورتی که در غرب حداقل قوانین برمبنای قوانین مردسالارانه بنا شده است . فمنیست های غربی در دو موج اول و دوم بیشتر به برابر کردن قوانین می اندیشیدند، امادرموج سوم بیشتر به دنبال راههایی برای تعریف دوباره ی هویت بودند . به نظرمیرسد که ما در ایران هنوز با مسئله ی تبعیض جنسیتی که درغرب حل شده است درگیرهستیم. با این حال فعالان حقوق زنان و فمنیست های ایرانی گرچه می توانند ازغرب تأثیر بپیذیرند،اما نمی توانند ایده آل های غربی را در جامعه ی خود که تماما حکمیت مردسالار دارد، اجرا کنند، درنتیجه دراین فضای تماما مردسالار، قدعلم کرده و راهی متفاوت از غرب را با الگوهایی منحصربه فرد انتخاب کرده اند. این الگوها وراه حل ها نمی توانند متأثر ازغرب باشند، بلکه خواستگاه آنها جامعه ی مردسالار ایرانی است . کنشگران حقوق زن کوشیده اند تا در جهتی گام بردارند که در عین حال که مطابق با هویت فرهنگی وظرفیتهای جامعه ی خود است اما از میزان قوانین نابرابر بکاهد . زنانی که مجدانه در تلاش و تکاپو هستند تااز سد جامعه ی مردسالار ایرانی با صرف هزینه های حداقلی ، عبور کنند و وارد حیطه های جدیدی از تفکر و تعاریف مختلف جامعه شناختی شوند.

همه ی موارد ذکر شده خلاصه ای از مشخصه های فمینیست های ایرانی و فعالان حقوق زنان در طول این سال ها بوده است. آنچه که مشخص است این که فمینیست های ایرانی دارای هویتی منحصر به خود و مستقل از سایرکشورها هستند. استقلالی که زاده ی شرایط جغرافیایی ، منطقه ای و اقتصادی اجتماعی آنهااست. نمی توان گفت که فعالا ن حقوق زنان در ایران تحت تأثیرغربی ها گام برداشته و مطابق با ظرفیتهای جامعه ی خود حرکت نکرده اند، بلکه برعکس آنها توانسته اند تعاریف و الگوهای جدیدی را ارائه دهند که با هویت فرهنگی آنها هماهنگ است و درعین حال مدرنیته را نیز تجربه کرده اند . می توان نتیجه گرفت که سویه های مشخص فکری فعالان حقوق زن در مجراهای خاصی حرکت کرده و هر چه می گذرد براستحکام و استقلال هویتی آن در عرصه های مختلف افزوده می شود . با وجود همه ی فشارها و سرکوبها و سعی مداوم جامعه مردسالارایران در تحمیل نقشهای سنتی به زنان ؛ فعالان حقوق زن نشان داده اند که در عین ایرانی بودن و زندگی کردن در شرایط و بحرانهای ایران که مدام دستخوش تغییر است، می توان الگوهایی را ارائه داد که در تطابق با فرهنگ و شرایط خاص زندگی آنهاست و ازهیچ کشور غربی تأثیر نپذیرفته است که بتوان آنها را به واسطه ی غرب گرایی محکوم کرد. این جنبش با همین رویه به راه روشن خود ادامه خواهد داد.

منابع

◀️  Mohandty, Chandra Talpade. Under Western eyes: Feminist scholarship and colonial discourses. 1988.

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours