دویچه وله (کیواندخت قهاری): محبوبه کرمی، از فعالان کمپین یک میلیون امضا علیه قوانین زنستیز، از اسفندماه سال گذشته در زندان است. وی ۲۰ روز اخیر را بدون تماس با خانواده و در سلول انفرادی گذرانده است. خانواده او امروز موفق به دیدار با وی شدند.
محبوبه کرمی بخاطر فعالیتهای حقوق بشری خود بیش از دو ماه است که در حبس به سر میبرد. فعالیت او متمرکز بر بهبود بخشیدن به وضعیت حقوقی زنان ایران بوده است. او که مراقبت از پدر بیمار خود را بر عهده داشته است، خود در زندان بر اثر فشارهای موجود بیمار شد. در بیست روز اخیر فشار بر او در زندان با انتقال او به سلول انفرادی افزایش یافت. خانواده او به شدت نگران او بودند. روز سه شنبه (۴ خرداد) آقای محسن کرمی، برادر خانم محبوبه کرمی، موفق به دیدار وی شد.
مصاحبه با محسن کرمی درباره وضعیت محبوبه کرمی و پرونده وی.
دویچه وله: آقای کرمی، آخرین تماس شما با خواهرتان، خانم محبوبه کرمی، چه زمانی بوده است؟
محسن کرمی: من امروز موفق شدم از طریق کابین و تلفن با ایشان ملاقات داشته باشم. ولی این ملاقات بعد از حدود ۲۰ روز قطع ارتباطمان با ایشان بود. دقیقا حدود ۲۰ روز تمام ما هیچ اطلاعی از وضعیت ایشان نداشتیم. حتی ارتباط تلفنیمان کاملاً قطع شده بود و به هیچ طریق مستقیم یا غیرمستقیم هیچ اطلاعی از وضعیت ایشان به ما نمیدادند و ما خیلی شدید نگران بودیم. دیروز بعدازظهر متوجه شدیم که ایشان این مدت حدود ۲۰ روز را، بعد از این که بازجوییشان به اتمام رسیده و برایشان توسط دادسرای مستقر در زندان اوین کیفرخواست صادر شده، مجدداً به زندان انفرادی منتقل شدهاند. این ۲۰ روز را در انفرادی بودند. واقعا ما نمیدانیم دلیلش چه بوده است. ولی به هرحال در حال حاضر به بند عمومی نسوان منتقل شدهاند و امروز از طریق کابین توانستیم با ایشان ملاقات داشته باشیم.
حالشان چه طور بود؟
در مجموع از اینکه از آن شرایط خیلی خیلی سخت خارج شده و وارد بخش عمومی زندان شدهاند، تا حدودی خوشحال بودند. ولی فکر میکنم فشار خیلی زیادی طی این مدت به ایشان آمده است.
توانستند با شما صحبت کنند یا اجازهی صحبت کردن نیست؟
بله، ما از طریق تلفن باهم صحبت کردیم.
الان وضعیت پروندهی ایشان به چه صورت است، چه اتهامی به ایشان زدهاند؟
گمان میکنم اتهام خیلی مشخصی نباشد. تعدادی از ایمیلهایی که ایشان داشته را- که این ایمیلها بیشتر برایشان آمده – ظاهرا به عنوان نوعی مدرک قلمداد کردهاند و این که مثلاً چرا از فلان منبع برای شما ایمیل آمده است. عضویتشان در مجموعه فعالان حقوق بشر یکی از اتهاماتشان بوده و عضویتشان در کمپین یک میلیون امضاء یکی دیگر از اتهاماتشان بوده است. فکر میکنم فقط همینها بودهاست.
قرار بازداشتی که برای ایشان صادر شده است در ۱۱ اسفند ۱۳۸۸ بوده و الان حدود سه ماه از این قرار بازداشت میگذرد. قرار بازداشت اولیه باید بعد از دوماه حتماً توسط بازپرس شعبهای که این قرار را صادر کرده بود، مورد تجدید نظر قرار میگرفت. ولی متأسفانه هنوز این قرار به قوت خودش باقی است. نه تمدیدش به اطلاع ما و ایشان رسیده و نه تغییر یا شکستن قرار.
امروز محبوبه درخواستی را به مسئولین زندان ارائه داده است که طبق آن از بازپرس شعبهی ۳ دادسرای مستقر در اوین، آقای کیانمنش، خواستهاند که بعد از این سختیهایی که در این مدت کشیدهاند، به این درخواستشان ترتیب اثر دهند، قرار ایشان را به قرار وثیقه تقلیل دهند که ایشان تا زمان شروع محاکمه بتواند با سپردن وثیقه از زندان بیرون آید.
شما خودتان تلاشهایی کرده بودید. ازجمله با دادستان صحبت کرده بودید و ایشان هم قولهایی به شما داده بودند. در این مورد میتوانید به اختصار توضیح دهید؟
بله، همین طور است. من با آقای جعفری دولتآبادی حضوراً صحبت کردم. ایشان در داخل زندان محبوبه را ملاقات کرده بودند، همان روزی که من با ایشان صحبت کردم. ایشان تأیید کردند که بله، محبوبه از نظر روحی تحت فشار خیلی شدید است. روزی که من با ایشان صحبت کردم، روز چهارشنبه بود. چون پنج شنبه و جمعه اینجا تعطیل است، ایشان گفتند که من شنبه با قاضی پروندهشان صحبت میکنم که کمی مساعدت بیشتری به عمل آورند. ولی متأسفانه بعد از آن مرحلهصحبتی که ما داشتیم، مصادف شد با همین قطع تلفنها و سعیای که من به صورت مکرر انجام دادم تا مجدداً با آقای دولتآبادی تماس بگیرم و بخواهم که وضعیت محبوبه را برای ما روشن کنند. اما طی این ۲۰ روز موفق نشدم یکبار دیگر با آقای دولتآبادی تماس بگیرم.
شما بیشتر از تلاشهای خودتان و خانواده میگویید. آیا ایشان وکیلی دارند؟
بله. وکیل ایشان آقای پوربابایی هستند. ولی متأسفانه در اینجا، خصوصاً الان که دادسرا به داخل زندان اوین منتقل شده، شرایط خیلی حادتر شده است. تا زمانی که پرونده به دادگاه ارجاع نشده است، وکلا هیچ اقدامی به شکل خاص نمیتوانند انجام دهند؛ حتی با متهم نمیتوانند تماس داشته باشند. پرونده را هم نمیتوانند مطالعه بکنند. حالا اگر پرونده به دادگاه ارسال شود، در آن مرحله میتوانند مراجعه کنند و وکالتنامهشان را ارائه بدهند و پرونده را مطالعه کنند و برای دفاع آماده شوند.
یعنی در این مدت بار پیگیری وضعیت حقوقی فرزندان بر دوش خانواده است؟
صددرصد همین طور است. من فکر میکنم این شرایط برای وکلا هم بسیار رنجآور است. چون آنها به شکل حرفهای این را وظیفهی خودشان میدانند که از موکل دفاع کنند. وقتی تا این میزان خودشان را در این مسائل دست بسته میبینند، فکر میکنم واقعا برای آنها هم فوقالعاده رنجآور است. ضمن این که البته برای خانواده هم عذابآور است، از این حیث که جوابگویی خیلی درستی به آنان صورت نمیگیرد.
آقای کرمی، انعکاس نگرانیها در بین ساکنین محل، در و همسایهتان به چه صورت بوده است؟
راستش تمام آشنایان و بستگانی که از موضوع مطلعاند، به دلیل گرفتاریهایی که ما داخل خانواده هم داریم و بیماریای که پدرم دارد و کهولت سنشان – پدر ما ۸۶ سالش است و دچار آلزیمر و پارکینسون به طور همزمان هستند – بیشتر بار مسئولیت نگهداری و پرستاری از ایشان به دوش محبوبه بوده است. خب به شکل نخواسته البته، در این مدتی که محبوبه نبوده خیلی از بستگان و آشنایان ما به زحمت افتادهاند. همه متأثرند و واقعا از یک بعد دیگر هم من بگویم بیشتر متعجباند از این که چرا به این شکل برخورد میشود.
تحریریه: فرید وحیدی
+ There are no comments
Add yours