مسوولیت اجتماعی جایگزین تامین اجتماعی ؟

۱ min read

منصوره شجاعی /عکس ها: مریم آموسا-1 تیر 1389

مدرسه فمینیستی- پنجشنبه 27 خرداد، مراسم رونمایی دوکتاب ” گیل گمش در پی جاودانگی ” سروده ملیح جودت آندای شاعر ترک زبان با ترجمه شهرام شیدایی ، و ” آدم های بیرون از صحنه” رمانی از احمد حمدی تان پنار. ترجمه ارسلان فصیحی و ویراسته شهرام برگزارشد. روحی افسر مسول نشر “کلاغ سفید” و همکار و همراه همیشه شهرام ،به این بهانه مراسمی برگزارکرد تا ضمن معرفی این دو کتاب که پس از مرگ شیدایی شاعر ، نویسنده و مترجم که در پاییز گذشته در اثر سرطان مری درگذ شت به چاپ رسیده است ، از یکایک هنرمندان و اهل قلم و دوستانی که در زمستان 87 در حرکتی به یاد ماندنی با برپایی نمایشگاهی از آثار خویش در تامین هزینه های عمل جراحی شهرام یاری رسانده بودند، سپاس به عمل آورد.


در این مراسم که با خوشامد گویی و سپاس روحی افسر از همراهی و همکاری هنرمندان تجسمی ، اهل قلم و دوستان دیگرآغاز شد، عنایت سمیعی به بررسی دقیق و ادیبانه مجموعه شعر ” گیل گمش …” وترجمه شهرام شیدایی و ویژگی های آن پرداخت. سپس ویدیوی کوتاه و زیبای یادمان شهرام ساخته مسعود ناصری پخش شد. فرخ امیرفریار، به عنوان کتابشناس و منتقد، نگاهی اجمالی به روند ترجمه ادبیات وشعر ترکی در ایران کرد و از بی نیازی و بی توجهی شهرام به حضور در دنیای شهرت و تبلیغات یادکرد. ارسلان فصیحی مترجم رمان آدم های بیرون صحنه ضمن عزیزداشتن یادو خاطره شهرام که ویراستار این رمان نیز بوده ، به معرفی کوتاهی از این کتاب پرداخت.


پس از آن اسفندیار پورمقدم ، شعر کوتاهی را که تحت تاثیر حرکت سال گذشته هنرمندان در همراهی با شهرام شیدایی سروده بود، قرائت کرد. پخش صدای شاعر در بخشی از برنامه یادآورحضورجاودان اوبود.



سرانجام ، منصوره شجاعی ضمن سپاس از هنرمندانی که با حضور متعهدانه خویش سعی برجبران نبودو کمبود تامین اجتماعی داشته اند با ارائه متنی کوتاه نگاهی تحلیل گرانه به این حرکت داشت. در پایان مراسم روحی افسر با اهدای دوکتاب مذکور به هنرمندان (1) ، سپاسگذار یاری هایشان شد. در زیر متن سخنان منصوره شجاعی رادر مراسم یادشده می خوانیم.

ابتدا یاد میکنم از تمام کسانی که در زمستان سرد سال 87 درنبردی که شهرام ومرگ را دیگر نه فقط در قلمروشعرو ادبیات که درمیدانی به مساحت فاصله دونفس به هماوردخواهی واداشته بود در کنارش بودند و در کنارمان بودند.

یاد میکنم از دوستان دل نزدیک و غایب ازنظری همچون مهدی سحابی ، رضا سید حسینی ، علی محمد حق شناس ، فخری پرندشب ، مهشید محدود که یکی پس از دیگری در سالی که گذشت و بد و خوب اش را جایی دیگر حکایت کرده ایم ، از دست رفتند و تنهایمان گذاشتند.

ویاد میکنم از شوری که در آن سالٍ بیم و امید برای ماندگاری و حیات شهرام شعر و شرافت وطن ، برفضای هر حرکت کوچک و خرد اجتماعی ، فرهنگی ، هنری وحقوقی حاکم بود. وهم بدان شورو امید ما نیز درمیدان هایی صعب و سخت پای گذاشتیم و هرچند یارانی نه چندان کم را به هزاررنگ و درنگ از دست دادیم ،لیکن همچنان به یاد شیرین آن امید پا برچا مانده ایم.
وسرانجام عزیز میدارم ، حضور یاران هنرمند نقاش، عکاس و دوستان اهل قلم را که بی ذره ای دریغ ، آمدند ورشته کار دست گرفتند و قدرت سبز ٍمهر و همدلی را به رخ زرد اهریمن و عناد کوبیدند و ُمهرخویش بر پای این حرکت بدیع و نهادین فرهنگی ، هنری ، ادبی و اجتماعی کوبیدند و هنوز گوش به زنگ فراخوان هرگونه یاری و همدلی در همین گوشه و کنار بی هیچ چشمداشتی آماده و استوار ایستاده اند.

اما این حرکت را چه نامیدیم و تعریف مان از آن چه بود ؟؟

ابتدا به زمین و زمان لعن ونفرین فرستادیم ، سپس از فقدان نهادهای حمایتی و تامین اجتماعی نالیدیم ، یکی دو شب در ضرورت ایجاد اتحادیه ها و انجمن های صنفی واقعی و نه بدلی به گپ و گفتی بی انتها پرداختیم و از نقش مهمی که این نهادها می بایست طی این سال های کبیسه در حمایت از تمام مطرودان و منع شدگان و تهدید شدگان و اخراج شدگان هر صنف داشته باشند که نداشتند سخن گفتیم و به شمارش و بررسی نمونه های گوناگون فربه کردن و تقویت پایه های مالی و اعتبارهای باسمه ای تکنوکراسی بی خاصیت و خنثای این مرزوبوم پرداختیم . و بالاخره بعد از اینکه فقط کمی دلمان خنک شد ، به ارزیابی نیروهای خود پرداختیم و بی درنگ به شیوه های مشارکتی و مدنی متوسل شدیم که طی سالها آموخته بودیم. چه باید میکردیم که این حرکت مسولانه و این نمایش قدرت مهر و همدلی تبدیل به آه و ناله های جانسوز و قربانی نمایی و جلب ترحم های جریان های خیریه نشود ( و البته بی انصافی نکنیم که به هرحال موثربوده است) و چه باید می کردیم که کرامت انسانی و هنری شاعر جوان وآن”جواهر” قدیمی که همیشه درکنارش بود لطمه نمی خورد ؟

به هر روی ، آن کسان که همیشه در کنارمان بودند و هنوز هم ،… ازبرگزاری نمایشگاه های زنان تا کمک به برگزاری کنسرت جوانان، موسیقی اعتراضی و تکریم هنر متعهد و نگاه به حق- کشتگانی که می بایست به آنان نگاه می شدهیچ گاه روی برنتافتند رزیتا شرف جهان بود و آزیتا ، محسن و محمود نبی زاده و لقمان جوان ،ساکنان خانه کوچک طراحان آزاد که خود شرف جهان شدند.

کلاژی از ، تجربه های اجتماعی به دست آمده در نهادهای مدنی ، تجربه های هنری در گالری ها و مدرسه های خاطره انگیز، تجربه های نقش بسته درتاریخ هنر و ادب متعهدوعاری از مناسبات قدرت ، و تجربه های عاطفی نشسته در سینه های پر تپش و عشق پرور به سرعتی باور نکردنی شکل گرفت : نمایشگاه آثارهنرمندان تجسمی درکنار آثارادبی شهرام شیدایی و دیگر نویسندگان درگالری طراحان آزاد . کلاژی رنگارنگ ، چل تکه ای برای کمک به تامین هزینه های عمل جراحی شاعر جوان و جسور شعرتکه تکه شده زندگی.

تلاش یکایک مان از خود شهرام تا بقیه این بود که این حرکت را به عنوان تلاشی برای نهادسازی و ایجاد جریانی اجتماعی ، مشارکتی و عادتی بشری قلمداد کنیم . تلاش یکایک مان این بود که ضمن احترام به همه جریان های خیریه سنتی خوشنام و معتبر ، مرزمیان نهاد سازی و نمایش قدرتمند هنر و ادب را از حرکت های مالی خیریه متمایز کنیم ،حرکت هایی که گاه از سوی گروهی صورت می پذیرد که دغدغه خاطرشان تامین آخرت پربار خویش و حضور روحانی و پرآوازه در دنیای امن خویش است. تلاش یکایک مان این بود که این حرکت اولین و آخرین تجمع و همدلی گروهی نباشد و این عادت نه فقط برای بیماری ومرگ که درسلامت و شادخواری نیز ادامه یابد.

اما دوستان ،خودمانیم و از اغیار نشانی در میان مان نیست ؛راستش را بخواهید ،سالهای سال در محاصره و تهاجم تحجرو جزم اندیشی بدین مفتخر بودیم که در تلاشیم تا مدرن بیاندیشیم ، مدرن رفتار کنیم و مدرن زندگی کنیم . سال های سال گفتیم و نوشتیم که انسان مدرن انسان تنهاست. انزوا ،عادت انسان مدرن است . تنهایی، کودک دردانه مدرنیته است وچنین وچنان ….ولی هربار درتنگناها و بحران های شورواشور این روزگار سگی ، به ویژه در همین یک سال اخیر در می یابیم که همچنان و هنوز در فقدان ساز وکارها وابزارلازم برای اداره جامعه ای مدرن و اداره و گذران زندگی و پیش بردن حیات اجتماعی، مالی و فرهنگی افراد جامعه ، اکثر اوقات با بهره گیری از همان شیوه های سنتی – عاطفی – خانوادگی – رفیق بازی و حتی قبیله ای است که ادامه حیات مان میسر می گردد. گویا بدون تجربه کردن و از سرگذراندن و بهره مند شدن ازساز وکارهای جامعه ای مدرن ، دفعتا پست مدرن شده ایم !!


1.اسامی هنرمندان و اهل قلم که در این حرکت ماندگار مشارکت داشتند:
رزیتا شرف جهان . آزیتا شرف جهان . محسن نبی زاده .. علی اتحاد . محمد احمدزاده . سمیرا اسکندرفر . سیامک اسکندری . معصومه بختیاری .سعید بهروزی .لیلا پازوکی . ژینوس تقی زاده .فرید جعفری . وحید چمانی . حسین حسنی زاده . احمد خلیلی فرد .بهرام دبیری . محمود دولت آبادی . لیلی درخشانی . کتایون ده چمنی . علی ذاکری . اردشیر رستمی . مهشید رحیم تبریزی . سعید رفیعی منفرد . کورش رنجبر . مهدی سحابی . منیژه ثابت سروستانی . جلال الدین سلطان کاشفی . همایون سلیمی . سحر سیدی . حسن سربخشیان . مهشید شریف . عربعلی شروه . ترانه صادقیان . رضوان صادق زاده . حامد صحیحی . صمدزادگان . تهمینه طاهباز . محمدمهدی طباطبایی . کیوان عسکری . فریده فرزانه . امیرعلی قاسمی . مینا غازیانی . مرضیه قره چه داغی . نصرت الله کریمی . نصرالله کسراییان . رضا کیانیان . بابک گرمچی . حسن موریزی نژاد . احمد مرشدلو . معصومه مظفری. داود منطق . مهران مهاجر . طاهر نیکخواه ابیانه . احمد وکیلی . فریبا وفی 0 رضا هدایت .

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours