صدیقه دولت آبادی 45 سال زحمات اش را «تقدیم معارف نسوان» کرد

۱ min read

الهه باقری-5 مرداد 1389

مدرسه فمینیستی: در کشاکش پر هیاهوی زندگی انسان ، گاه جان های شیفته ای ظهور می کنند که در خلوت و سکوت تنهایی خود و بی آن که بخواهند شناخته شوند ، زندگی و کار کرده اند و در گمنامی به جهان دیگر رفته اند. ولی زمانه ، نام و یاد آنان را ، درنهایت ، در حافظه ی خود ثبت خواهد کرد . صدیقه ی دولت آبادی جزو زنانی بود که برای دستیابی به حقوق زنان در جامعه ی استبدادی ، مرد سالار و پدر سالارِ ایران به صحنه ی مبارزه آمد . وی به راهی رفته که بازگشت ندارد . حقیقت آن است که در سوگِ فقدان آن بانوی فرهیخته زبان و قلم از کار می مانند و لذا بر خود لازم می دانم که شرح احوال آن بانوی بزرگوار را که از زنان فرهیخته ی ایران زمین است را به عنوان هم چون برگ سبزِ درویشانه به روان بلند و پاک آن بانوی گرامی تقدیم دارم.

خاندان صدیقه دولت آبادی : جملگی روشنفکر و تاثیرگذار در زندگی اجتماعی زمانه خود

خاندان صدیقه دولت آبادی : او پس از 6 پسر به دنیا آمد و مادرش پس از 6 دختر

صدیقه دولت آبادی هفتمین فرزند خاتمه بیگم و حاج میرزا هادی و از نوادگان آخوند ملاعلی مجتهد حکیم نوری بود. 1 پس از شش برادر، در اصفهان درسال 1300 هـ . ق. /1261 هـ . ش./1882 م. دیده به جهان گشود.2


عکس: سال 1313 ش. خانواده صدیقه دولت آبادی

خاتمه بیگم، مادر صدیقه، فاضل و باسواد و از همدرسان شوهر آینده اش بود

مادر خاتمه بیگم دختر محمدعلی نوری حکیم معروف درحکمت و اشراق بود و زنی فاضل به شمار می رفت. خاتمه بیگم هم پس از شش دختر دیگر به دنیا آمده بود و با گذاشتن این نام می خواسته اند به کائنات بگویند که دست از این شوخی بشویند .3 چون اسم ایشان را خاتمه گذاشته بودند که دیگر دختر پیدا کردن ختم بشود . خانواده ی ایشان بعد از خاتمه بیگم یک پسر پیدا می کنند که از خانواده ی نور صادقی ها است که حاج میرزا هادی دولت آبادی با خاندان میر محمد صادق واعظ که در محله ی بید آباد اصفهان ساکن بودند وصلت نمود و خاتمه بیگم که زنی ،با قد بلند و هیکلی لاغر، بسیار با سواد و علاوه بر قرآن اغلب اخبار و احادیث را از حفظ داشته و در ضمن سخن به آن ها استناد می کرده است4 از طرف پدر از آن سلسله و از طرف مادر نوه ی ملا علی حکیم نوری است که در روزگار خود اول حکیم متشرع بوده است.5 ولی صدیقه دولت آبادی در بازگویی از اوضاع خانوادگی خود از جده مادری خود بیگم شروع می کند که «دختری فاضله» و همدرس شوهر آینده خود بوده، و نوه ها او را به عنوان زنی که «علاوه بر قرآن اغلب اخبار و احادیث را حفظ داشته و در ضمن سخن به آنها استناد می کرده» و حکمت را از پدر خود (ملاعلی نوری) به نوه های خود منتقل6 کرده است، به یاد می آورد.7 وی ضمن بیان این که در شرح احوال خود از جد مادری خود آخوند ملا علی مجتهد حکیم نوری که از علمای طراز اول ایران که مقیم اصفهان بود محسوب می شد. مرحوم آخوند شاگردان زیادی داشت و چون محل درس او گنجایش آن همه شاگرد را نداشت، روزی سه مرتبه درس می گفت. مرحوم آخوند دو دختر داشت که با اجازه ی پدر در پشت در اتاق می نشستند و از درس پدر استفاده می کردند که یکی از این دختر ها 21 ساله و دیگری 23 ساله بوده است.8 این دو دختر با شاگردان پدرخود که دو سید محترم همدانی (دو برادر)بودند نام یکی از این برادر ها سید علی اکبر است و نام همسرش بیگم صاحب بود و مادر صدیقه دولت آبادی از نواده ی همین میر علی اکبر و بیگم صاحب بود.9 در جایی دیگر از مادر خود، خاتمه بیگم، به عنوان زن ادیب یاد می کند .10 این گرایش مادرتبارانه را در نوشته های برخی دیگر از زنان این دوره نیز می یابیم. بی بی خانم استرآبادی تحصیل خود را به پدر که مدیون مادر می دانست و در داستان زندگی او از زبان دخترش خانم افضل وزیری نیز این تحصیل به مادر او و به شکوه السلطنه ( مادر مظفرالدین شاه ) و دیگر زنان حرم قاجار نسبت داده شده است.11 خانم افضل نیز خود را مدیون مادرش بی بی خانم بر می شمارد.12

حاج میرزا هادی دولت آبادی،که از روحانیون روشنفکر و متجدد زمان خود بود. فرزند عبدالکریم فرزند میر محمد هادی فرزند میرعبدالکریم از علمای معروف بوده که در زمان ملا محمد باقر مجلسی از شوشتر به اصفهان آمد و در دولت آباد13 ساکن شده است و کتاب غنیه العابدین را در اخبار و آثار دیانت اسلامی امامی مشتمل بر دوازده جلد در دولت آباد تألیف نموده است ، وی از نواده ی قاضی نورالله شوشتری مولف کتاب »مجالس المومنین» و جد سادات دولت آبادی های اصفهان می باشد . او در سال 1257 هـ . ق . در روستای دولت آباد زاده شد . تحصیلات مقدماتی خود را در دولت آباد انجام داد و ادامه ی تحصیلات خود را در اصفهان فرا گرفت. در سال 1289 هـ . ق . در سن 32 سالگی برای تکمیل معلومات خود، طبق معمول آن زمان ، به عراق رفت و پس از پنج سال اقامت در آن جا و تکمیلات تحصیلات خویش در سال 1294 هـ . ق. به ایران بازگشت و در اصفهان دوره ی درس فقهی برای خویشتن ترتیب داد و دارای محراب و منبر نیز گردید.14 وی در سال 1307 هـ . ق. از اصفهان کوچ نموده به قصد اقامت دائم به سمت تهران رهسپار می شود و پس از رفتن به مشهد و برگشتن از آنجا برای همیشه تا آخر عمر در تهران می ماند. هرچند که حاج میرزا هادی دولت آبادی به منظور اجرای برنامه های فرهنگی خود اصفهان را ترک گفت و در تهران ساکن شد. اما فرزند ارشد او حاج میرزا احمد کماکان در اصفهان بر مسند شرع نشست و به ارشاد و هدایت اصفهانی ها مشغول شد.15 حاج میرزا هادی در سال 1326 هـ . ق. در سن 69 سالگی در تهران درگذشت و در شهر ری در ابن بابویه به خاک سپرده شد.16

پدر: اگر مانند برادرانت درس بخوانی، مانند آنها از من ارث خواهی برد

حاج میرزا هادی در سن شش سالگی به صدیقه گفته بود«..حالا که پس از هفت برادر در محیطی پراز جهل و تبعیض به دنیا آمده ای،به تو می گویم اگر مانند برادرانت درس بخوانی، مانند آنها از من ارث خواهی برد . وگرنه تورا از ارث محروم خواهم کرد… »17 هر چند که در برخی از منابع به اینکه صدیقه دولت آبادی از فرقه ی بابی ازلی است برمی خوریم18 ؛ اما نباید فراموشی کنیم که علمای ضد مشروطه با نهضت اصلاح تعلیم و تربیت مخالف بودند و خیلی وقت ها زنان فعال نهضت را به داشتن گرایش های بابی متهم می کردند. به طوری که انجمن های زنان را خلاف اسلام می دانستند و درخیابان به محصلان و معلمان زن حمله می کردند و به صورتشان تف می انداختند و آنها را «بی عفت» می خواندند.19 هر چندکه در کتاب شجره ی خاندان مرعشی بیان می شود که خاندان دولت آبادی از نسب سیدعبدالکریم (میر محمدکریم) بوده اند؛ سیدعبدالکریم ازعلمای زمان خود بود.از شوشتر به اصفهان مهاجرت کرد ودر روستای دولت آباد ملکی خرید و به زراعت و ترویج دین پرداخت و فرزندان ایشان در اثر ناآرامی های اصفهان به تهران و سایر شهرها مهاجرت کردند و به دولت آبادی شهرت یافتند.20 سید عبدالکریم چهارپسرداشت : میرزا ابوطالب،میر محمد هادی،میرزا احمد و میرزا محمد علی.

میرزا ابو طالب یک پسر بنام میرزا خلیل و میرزا محمد علی یک پسر بنام میرزا باقر داشتند. میرزا احمد فرزند پسر نداشته است. میرزا محمد هادی در سال 1258 ق در اصفهان در گذشت و در تخت فولاد به خاک سپرده شد . یک پسر داشت بنام حاج میر عبدالکریم که او نیز در سال 1252هـ. ق. از این دنیا رفت .

حاج میرزا عبدالکریم دو پسر داشت : میرزا عبدالحسین و میرزا هادی . میرزا عبدالحسین یک پسر بنام میرزا عبدالکریم و او یک پسر بنام میرزا محسن دارد .

خاندان دولت آبادی مبارزانی علیه ارتجاع بودند

میرزا هادی ازعلما و معاریف زمان خود در اصفهان و از سادات مرعشی که چندین قرن در مازندران حکومت داشتند،بودند. شش پسر داشت. میرزا احمد،میرزا یحیی،میرزا علی محمد، میرزا مهدی، میرزا محمد علی و میرزا رضا.21 (بنگرید به «پیوست شماره ی 4 و5 » ) که سایر پسرهای حاج میرزا هادی که همه در علم و هنر و دانش صاحب نامی بودند. همان طور که گفته شد میرزا هادی هم شش پسر داشت و یک دختر به نام صدیقه که در اصفهان متولد شد. وی خواهر یحیی دولت آبادی از رجال مشهور مشروطیت ایران است. همان طور که ذکر آن رفت ؛ میرزا احمد دولت آبادی فرزند ارشد میرزا هادی در سال 1277 هـ . ق. به دنیا آمد و در سال 1346 هـ . ش وفات نمود وی به هدایت مردم اصفهان اشتغال جست.22 در آن زمان که جمعی از روحانی نماهای قشری به جان و مال و ناموس مردم بیچاره ی اصفهان مسلط بودند و با خاندان دولت آبادی که به مبارزه با ارتجاع می پرداختند به دشمنی می پرداختند.23

حاج میرزا حسن خان جابری انصاری در کتاب تاریخ ری و اصفهان می نویسد :
« .. یک روز جمعی از عوام ساده لوح از همه جا بی خبر به اغوای چند نفر از روحانی نماها مصمم شدند خانه آقا میرزا احمد را مورد حمله قرار دهند و در ضمن غارت و یغمای اموال و اثاثیه اش خود او را نیز تلف کنند . آقا میرزا احمد ناگزیر به خانه شیخ العراقین رفت و تفنگچی های شیخ مهاجمین آشوب طلب را متفرق ساختند …»24

میرزا احمد، برادر بزرگ که خود مورد حمله ارتجاعیون بود: بدون چون و چرا زبان زنان را تعطیل کن

اما میرزا احمد، برادر بزرگ صدیقه، به رغم روشنفکر بودن برخی از کارهای او در راه آزادی زنان را برنمی تافت. اختلاف او با صدیقه دولت آبادی از آنجا شروع شد که پس از پنج هفته که از عمر روزنامه ی «زبان زنان» می گذشت صدیقه دولت آبادی در مقاله ای پرسید : «چرا زنان روستایی مجاز هستند بدون حجاب باشند و از آزادی بیشتری برخوردارند؟» میرزا احمد برادر بزرگ او که مجتهد با قدرت شهر بود ،از او خواست که بدون چون و چرا به کار انتشار نشریه خاتمه دهد ولی صدیقه این پیشنهاد را نپذیرفت و راه چاره را قطع رابطه با برادر دید.25

حاج میرزا یحیی دولت آبادی که پسر دوم «حاج میرزا هادی دولت آبادی » بود. در سال 1279 هـ . ق . در دولت آباد برخوار در دو فرسنگی شمال اصفهان به دنیا آمد. از پنج سالگی آموزش خواندن و نوشتن را نزد زن های مکتبی آغاز کرد . قرآن و برخی درس های دیگر را با معلم سرخانه آموخت . با اصرار خود به مدرسه ی صدر اصفهان رفت . تحصیلات مقدماتی را در سامره و نجف َاشرف دنبال کرد. مدتی شاگرد حاج شیخ جعفر شوشتری از علمای طراز اول نجف بود.26

حاج میرزا یحیی دولت آبادی که از علمای معروف اصفهان بود و جزء آزادی خواهانی بود که در محرم 1334 (نوامبر 1915 م.) از تهران مهاجرت کردند.27 به اتهام ازلی بودن که به او زدند اصفهان را ترک گفت و به تهران رفت اما در تهران هم از گزند دشمنان و حسودان درامان نبود و کهنه پرستان مرتجع اقدامات او را خلاف شرع می دانستند. ولی او با دل گرمی بیشتری به تعلیم و تربیت نوآموزان که کمال مطلوب او بودند ادامه می داد.28 مرحوم دولت آبادی در کتاب حیات یحیی می گوید : « .. از بعد از ظهور باب هر کس که دم از آزادی و حریت زد و از علوم و معارف سخن به میان آورد فی الفور دشمنان آزادی او را به فساد عقیده و لامذهبی متهم می کنند …»29

یحیی دولت آبادی هم به تاسیس مدارس نوین پرداخت و کتابش اولین کتاب درسی برای تدریس در مدارس جدید بود

یحیی نسبت به فرهنگ و بیداری افراد مملکت خدماتی انجام داده و در تهران در سال 1315 هـ . ش. به تأسیس مدارس ابتدایی به طرز جدید پرداخته است . که می توان به مدرسه سادات30 ، ادب و … اشاره کرد .وی که یکی از بنیان گذران فرهنگ جدید ایران است و او در راه توسعه ی علوم و معارف مورد تصدیق رجال و بزرگان قوم می باشد . حاج مهدی قلی خان مخبرالسلطنه (هدایت ) در کتاب «خاطرات و خطرات » و دکتر عیسی صدیق در کتاب «یادگار عمر » اقدامات حاج میرزا یحیی دولت آبادی را در این زمینه ستوده اند. در دوره های دوم و پنجم در سال های 1288 هـ.ش. و 1303 هـ . ش. نماینده کرمان در «مجلس شورای ملًی » شد و در سال 1911 م. نماینده ی ایران در «کنگره ی بین المللی لندن » گردید. از تالیفات وی کتاب «علی » در آموزش ابتدایی و «حیات یحیی » در چهار جلد را می توان نام برد.31 کتاب علی اولین کتاب کلاسی است که در ایران برای تدریس در مدارس جدید در هفتاد و یک سال پیش تألیف و طبع و نشر گردیده و در ردیف کتاب احمد است که عبدالرحیم طالب از تبریزی تنظیم و تدوین کرده است.32 کتاب حیات یحیی که در چهار جلد نوشته شده است . جلد اول آن مشتمل بر زندگی و اقدامات فرهنگی نویسنده ؛ جلد دوم و سوم آن در تاریخ مشروطیت و جلد چهارم شامل موضوع های تاریخی و مسائل سیاسی دوره ی قاجار و سلطنت رضاشاه پهلوی است . وی در کتاب حیات یحیی خود بیان می کند که پدرم پنج پسرو یک دختر دارد. پسر ششمی هم داشته که در شش سالگی وفات کرده و من هم پسر دوم هستم که از پنج سالگی من را به تحصیل خط و سواد واداشته اند.33

حاج میرزا یحیی دولت آبادی هدفی جز نشر علم و معرفت نداشت و در تاریخ 23 فروردین 1309 هـ . در صفحه ی اول روزنامه ی اطلاعات مقاله ی مبسوطی به قلم او انتشار یافت که طی آن برای نخستین بار دو موضوع زیر با دلایل قانع کننده ای مطرح شد :

◀️  52 – همان ص41

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours