پری زنگنه از «سرگذشت آواز» می‌گوید

29 شهریور 1389

رادیو فردا (فیروزه خطیبی): پری زنگنه، خواننده معروف اپرا و آهنگ های محلی ایرانی به رادیو فردا در مورد کتاب تازه خود «سرگذشت آواز» می گوید : « انگیزه این کتاب از آنجایی شروع شد که من کلاس های آوازی را در تهران اداره می کنم و متوجه شدم فقط صداسازی برای هنرجویان آواز کافی نیست.»

خانم زنگنه در ابتدا مصاحبه در مورد کتاب قبلیش «آن سوی تاریکی» می گوید: در کتاب «آن سوی تاریکی» درباره نابینایان صحبت کردم و آموزشی که به جامعه دادم. برخلاف آن چه همه فکر می کنند من با نابینایان صحبتی نداشتم، بلکه طرف صحبت من مردم عادی جامعه هستند تا با مسایل نابینایی بیشتر آشنایی پیدا کنند و بدین وسیله مقداری از مشکلات نابینایی و فرد نابینا حل شود.

کتاب تازه «سرگذشت آواز» به قلم خانم زنگنه علاوه بر تاریخچه ای از موسیقی و آواز معاصر ایران، روایتگر زندگی این بانوی هنرمند نیز هست؟

در این کتاب دوم که سرگذشت آواز من نیز هست به قول معروف اول نعل را پیدا کردم و سپس به دنبال اسب رفتم. تیتری که انتخاب کردم فشرده تمام آن چیزی است که در کتاب آمده است. یعنی به فکرم رسید این همه چیزی که در خاطره ام است در واقع سرگذشت آواز خواندن من است.

همان طور که شما گفتید من دراین کتاب درباره برپایی هنرستان عالی موسیقی، هنرجویانی که هم دوره من بودند و مشهور شدند، استادان و تاریخچه هنرستان عالی موسیقی صحبت کرده ام، این که از چه زمانی هنرستان برپا شد و ابتدا از معلمان اروپای شرقی استفاده کرد. بعد به خاطرات خودم پرداخته ام که چگونه وارد هنرستان شدم در حالی که فکر نمی کردم و میل نداشتم خواننده حرفه ای شوم و فقط به دنبال به دست آوردن یک توانایی بودم .

بخش مهمی از کتاب را نیز اختصاص دادم به تعلیم آواز و صدا سازی و آن چه در مدارس مختلف اروپا و تهران یاد گرفتم و همچنین زمانی که مشهور شدم و روی صحنه آمدم و خاطرات کنسرت های روی صحنه و آن چه مردم نمی دانند، یعنی خاطرات پشت صحنه. این بخش از کتاب را من بیشتر برای هنرجویان آواز و مردم عادی نوشتم تا به اطلاعاتشان اضافه شود.

انگیزه این کتاب از آنجایی شروع شد که من کلاس های آوازی را درتهران اداره می کنم و متوجه شدم فقط صداسازی برای هنرجویان آواز کافی نیست. البته این کار متداول است و هنرستان درس ها را در طول سال ها به هنرجویان آواز می آموزد و من احساس کردم این کافی نیست برای کسانی که دستشان به هنرستان نمی رسد یا سن آنها ایجاب نمی کند که در هنرستان پذیرفته شوند، بنابراین مصمم شدم کتابی بنویسم و از قلبم مایه بگذارم و جانانه کار کنم.

در واقع می خواستم این کتاب خودآموزی باشد برای هنرجویانی که تعلیم می بینند و در نتیجه درس های بعدی آواز بیشتر به دلشان بچسبد و در وجودشان جا بیفتد.

البته بخشی از آن هم برای خودم خیلی شیرین است و با تاسف و تاثری که از گذشت زمان به همه ما دست می دهد، نوشته ام که چگونه وارد هنرستان شدم و از هر کلاسی صدای سازی می آمد و مرا به کلاس خانم باغچه بان معرفی کردند.

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours