در کنار نسرین ستوده…..

۱ min read

مینو مرتاضی لنگرودی -3 مهر 1389

مدرسه فمینیستی: نسرین جان تسلیت ات باد / بر این غمان تازه به تازه تعزیتت باد

چه اندوهبار است تصویر پدر بیمار نسرین که در حسرت افکندن اخرین نگاه وزدن اخرین بوسه ها بر صورت معصوم دختر دلبندش که همیشه به وجودش مفتخر و سر افراز بود چشم ها بر هم و داغ دیدار فرزند بر دل نهاد ورفت.

اندوهبارتر از آان تصویر نسرین است که در تنهایی ملالت بار سلول به جای اینکه سر به سینه پر مهر مادر بگذارد ودر سوگ پدر آن قدر بگرید تا آرام گیرد، ناچار است آتش درون و داغ قلب ماتم زده و سوزش چشمان پر اشک و سینه پر دود آه رابا مادر مادر گفتن ها ونهادن سر بر درب سرد و سیاه سلول تسکین دهد.

اندوهبار ترین تصویر اما ،تصویر مادر دردمند وداغدارنسرین است که سرگشته بین تصاویر فوق حیران مانده وبا خود می اندیشد.غم کدامیک را بخورد و بر که بگرید! ؟

در سوگ از دست رفتن همسر شریف و یار و همسفر دیرینش، یا بر تنهایی سوگوارانه دخترک مظلوم پای در زنجیرش؟
قلب مادرانه اش در پیرانه سر به جای تپیدنی آرام و محتاطانه،دیوانه وار خود را بر قفس سینه می کوبد و با تمام وجود نسرین را صدا می زند .

مادر در خیال اش از همه دیوار ها و حصار ها و موانع موجود عبور می کند خود را به جگر گوشه اش می رساند ،او را در آغوش می گیرد .

.می بویدش و بر چشمان اشکبارش بوسه ها می زند ،دستان مادرانه با رگهای برامده اش را حایل ما بین سر نسرین و درب و دیورهای اسرد وسیاه سلول میکند و آرام در گوشش می خواند :

نسرین جانم عزیز دل مادر ، آرام بگیر ، سرت را که سرشار از اندیشه های خیر خواهانه و انسان دوستانه است را محترم بشما رو چون همیشه بالا بگیر .

حیف است این سر پر شور حتی در عزای پدر، از نگاه به اوج و آسمان غافل شود.

ای آرام جان ، سرت را بر سینه مادر بگذار تا قلب دردمند و دیوانه از خشم من ،در پرتو گرمای سر پر شورت کمی آرام گیرد . تا بتوانم برسم وفاداری و با رعایت آداب و به قاعده وبا تمام وجود برای پدرت عزاداری کنم.

نسرین جان سرت سبز و سلامت باد تا ابد الاباد

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours