جایگاه زنان در تاریخ پزشکی و نقش آنان در توسعه طب اسلامی

۱ min read

الهه باقری-7 آبان 1389

مدرسه فمینیستی: پنجمین همایش بین المللی تاریخ پزشکی طب اسلامی در ترکیه، امسال میزبان بسیاری از محققان این حوزه از کشورهای مختلف بود. از جمله شرکت کنندگان در این همایش الهه باقری بود که مقاله زیر را به صورت پوستر در این همایش ارائه کرد. این همایش از 25 تا 28 اکتبر 2010 در استانبول برگزار شد و در این همایش پوستر الهه باقری تحت عنوان «جایگاه زنان در تاریخ پزشکی و نقش آنان در توسعه طب اسلامی» مقام اول را در میان پوسترهای ارائه شده به این کنفرانس کسب کرد. این پوستر را در انتهای مقاله ایشان می توانید مشاهده کنید:


جایگاه زنان در تاریخ پزشکی و نقش آنان در توسعه طب اسلامی

یکی از حوزه های اجتماعی که زنان به طور فعال و چشمگیر از دیرباز در آن ظاهر گشته و از این رهگذر بر بسیاری از حوادث تاریخی تاثیرگذار بوده اند، حوزه طب و طبابت است. به گفته برخی از پژوهشگران تاریخ تمدن، حرفه طبابت از عرصه هایی بوده که ابتدا زنان به دلایل خاص در آن وارد شده و در زمینه ی شناخت بیماری ها و داروهای گیاهی، حرف اول را زده اند. هر چند که قرنها بعد این وظیفه زنان تا حد زیادی تخصصی گشته و به حوزه های معنوی که در اختیار مردان بود، وارد گشت، ولی هیچ گاه به کلی نتوانست از هنرورزی زنان دور بماند. شاید مهمترین شاخه طب که تا قرنها بصورت انحصاری در اختیار زنان باقی ماند، مسائل مربوط به بارداری و تولد بود و از این منظراست که مامایی همیشه بر عهده ی زنان بوده است.

اما در این نوشتار، سعی بر این است که ابتدا بصورت خلاصه طب اسلامی معرفی گشته و نحله های مختلف آن بیان گردد و سپس فعالیت زنان مسلمان و نقش آنان در طب و طبابت ، بهداشت و درمان اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد.ضمن اینکه نام ها و القاب مورد استفاده ی جامعه ی اسلامی نسبت به زنان فعال در حیطه ی پزشکی در گستره جهان اسلام نیز از جمله محورهای این مقاله خواهد بود. نتیجه ی کار روشن شدن وضعیت زنان در طب اسلامی می باشد.

مقدمه :

دسترسی به آموزش برای زنان، در تمامی سطوح، در قرن نوزدهم امکان پذیر شد.که برای زنان موفقیتی بزرگ به شمار می آمد، همچنین دسترسی به تحصیلات دانشگاهی در پایان قرن 19 میلادی برای زنان ممکن شد. شورش دانشجویی«ادینبورگ» به هنگام پذیرفته شدن چند زن در دانشگاه طب از این نمونه مخالفت ها ناشی می شود. در فرانسه صورتک نخستین زن انترن بیمارستان «ادوارد پیلت»به نشانه ی اعتراض، توسط پسرانِ دانشجوی پزشکی سوزانده شد. در ایران نیز وضع به همین منوال بود. ورود دختران به مدارس، حرف و حدیث بسیار به همراه داشت. از فعالیت زنان پزشک، ماما و پرستار تا حد قابل توجهی جلوگیری می شد.

پیشینه ی طب اسلامی

طب اسلامی یکی از مشهورترین و شناخته ترین تمدن اسلامی و یکی از شاخه های علم است که مسلمانان در آن درخشندگی فراوان پیدا کرده اند. نه تنها آثار پزشکان مسلمان در قرون وسطای اروپایی در مغرب زمین تدریس می شد، بلکه در دوره رنسانس و در قرن یازدهم هجری / هفدهم میلادی تعلیمات ایشان در محافل طبی مغرب زمین قدر و منزلت داشت. طب اسلامی ترکیبی از سنت های بقراطی و جالینوسی پزشکی یونانی ، با نظریه ها و جنبه های عملی طب ایرانی و هندی ، در زمینه ی کلی اسلام به وجود آمد. با این پیش زمینه نسبت به طب اسلامی ، به نظر می رسد آنچه که هم چنان مورد توجه قرار نگرفته نگاهی به پزشکان مسلمان بوده است. پزشکانی که صرفا نمی توان آن ها را در جنس مذکر یافت.در حالی که موارد بسیاری را می توان یافت که زنان نیز در طب فعال بوده اند. شاید مهمترین شاخه طب که تا قرن ها بصورت انحصاری در اختیار زنان باقی ماند، مسائل مربوط به بارداری و تولد بود و از این منظراست که مامایی همیشه بر عهده ی زنان بوده است و از جمله کارهایی که زنان در آن به مفهوم امروزی اشتغال داشته اند، قابلگی است که به نام «ماماچه» از آن یاد می شود. برخی از کحالان زن نیز به علت مهارت خود در کار نیز شهرتی به هم زده اند. ماماها و قابله ها هم به وضع حمل زنان کمک می کنند و هم در مورد حاملگی های زنان بی شوهر و بیوه زنان حتی المقدور به نحوی بی ضرر کار سقط جنین را مباشرت می نمایند

طبیبان پیشگام

اولین و اصیل ترین طبیبان تاریخ بشردر واقع زن ها بوده اند. بریفودر اینمورد می نویسد: «..رابطه ی زنان با امر کشت و زرع و جستجوی گیاهان و ریشه های مأکول یا خوردنی باعث تخصص در علم گیاه شناسی شد که در بین اقوام بدوی دامنه ای گسترده دارد. آن ها با خواص نباتات آشنا شدند و بدین گونه اولین طبیبان تاریخ گردیدند…» وی ادامه می دهد که کلمه ی طبابت در اصل به معنای «دانش» یا عقل و حکمت «عاقله زنان» است.ویل دورانت، معتقد است که نخستین بار، زنان در جوامع اولیه به کار طبابت پرداختند. «..چون سر و کار زنان ابتدا با زمین بوده، از گیاهان اطلاعات فراوانی به دست آورده و توانسته اند فن پزشکی را ترقی دهند و آن را از کسب و پیشه ساحری کاهنان ممتاز سازند. از دورترین زمانها ، از زمانی که هنوز از حافظه ما خارج نشده، همیشه زن بوده که بیماران را پرستاری می کرده است. انسان اولیه آنگاه به پزشک مرد و پیشوای مذهبی مراجعه می کرد که زن در انجام وظیفه خود دچار شکست می شد و از معالجه نتیجه نمی گرفت…» به نظر می رسد که علاقه زنان به مقوله طبابت و پزشکی، تنها به دلیل انجام پرستاری از مردان و پرداختن به حرفه مامایی نباشد، بلکه ورود زنان به حیطه مسائل درمانی، ناشی از آشنایی آنها با گیاهان دارویی بوده است. آشنایی آنان به داروهای گیاهی که کمابیش قدمتی دیرینه دارد باعث شده است که به صورتی جدی زنان در این شاخه به حساب آورده نشوند از این رو گاهی القاب و نام هایی در مورد آنها بکار می رود که گرچه در ظاهر نمایی ناپسند برای زن امروز دارد اما نشان دهنده فعالیت زنان در طب است. در طب اسلامی که همواره همچون شاخه های دیگر آن مردان بیش از زنان برجسته اند در کنار هر حکیمی و پزشکی می توان قابله و پرستاری دید اگر به دنبال ارزش گذاری مثبت یا منفی آن نباشیم می توان گفت که این امر نشان دهنده حریم زن و مرد و جداسازی طبابت زنانه و مردانه نیز هست. برخی از پزشکان زن هم در گذشته، همه داروها و خوارکی ها را به چهار دسته ی گرم، سرد، مرطوب و خشک تقسیم می کردند و می گفتند که بیماریهایی که مبتلا به حصبه است، مرضی گرم دارد، باید مواد سرد مثلا فقط آب هندوانه بخورد.کسی که گلو درد و یا جراحتی در گلو دارد، مبتلا به یک بیماری گرم است و باید او را با مواد سرد مداوا کرد. سرما خوردگی را باید با خوراکی های گرم معالجه کرد و اگر بناست به او سوپ جوجه داده شود، باید از جوجه مرغ باشد. چون سوپ خروس سرد است و همچنین نبات گرم است، قند سرد و عرق نعنا گرم است و بدین ترتیب بیماری های خود را درمان می کردند. اگر هم در صورت لزوم به نزد پزشک می رفتند و از او دستور غدایی و دارویی دریافت می کردند، بعد از مدتی با تسبیح یا قرآن، استخاره کرده و چون بد آمده از آن داروها استفاده نمی کردند. هم چنین در بسیاری از موارد که اکثریت قریب به اتفاق بیماران کاملا به وسیله ی اعتقادات و توصیه های سنتی که به آن ها تلقین شده بود، مداوا می شدند و سلامتی خود را باز می یافتند.

پزشکانِ زن :

همیشه حفظ احترام و حیثیت اجتماعی زنان به عنوان اصلی کلی مطرح و اجرا می گردیده است. اما در دوره های تاریخی مختلف روند این ارزش نیز تغییر پیدا کرده است. علاوه بر آن در بخش خرافات هم تحولاتی در افکار و عقیده ی زنان دیده می شود. یکی از دورانهایی که خرافات به میزان گسترده در کشور ما و بخصوص در حیطه علم پزشکی وارد شد، دوران هجوم اقوام ترک آسیای میانه و بعدا مغولان است. البته اصول عقاید مغولان تا قبل از ورود به ایران کاملا مشخص نیست. آنچه که از خلال منابع و ماخذ می توان دریافت اینست که دین غالب آنها مجموعه ای از کارهای جادوگری و احضار روح بود که مجریان آن شمن ها بودند. شمن ها که نوعی مشاور روحانی بودند به طور کلی خرافات را رواج می دادند و عمدتا به کار جادوگری می پرداختند.اگر چه زنان را نمی توان همچون مردانی که در این شاخه نام آور شدند در منابع مثال زد و یا اگر دیده شود،انگشت شماراست. بنابراین حرفه پزشکی تنها مختص مردان نبود،بلکه زنان پزشک نیز در این عرصه حضورفعالی داشتندپزشکان روستایی و عشایری، پیرزنان و زنانی بودند که به دلیل تجربه، در کلیه ی عرصه های پزشکی، مامایی و دامپزشکی، وارد شده و برای یافتن ردپای زنان در فعالیت های پزشکی، توجه به آوازهایی که زنان ایرانی به هنگام شیردوشی، مشک زنی، کار در باغ و شالیزار و قالیبافی و ….. زمزمه می کردند، حائز اهمیت است به عنوان نمونه از جمله کارهایی که زنان در آن به مفهوم امروزی اشتغال داشته اند، قابلگی است که در اینگونه اشعار از آن ها به نام «ماماچه» یاد می شود.

زینب: یکی از قدیمی ترین و نامورترین پزشکان زن فردی است به نام «زینب» از قبیله بنی اود که در چشم پزشکی شهرت داشت و از وی حکایتی درباره ی درمان چشم آمده است.

رفَیده: زنی از قبیله ی اُسلم و در جراحی مهارت داشت. در جنگ خندق در چادری که به دستور پیامبر اکرم(ص) در مسجد مدینه برافراشته شده بود، به درمان مجروحین جنگی می پرداخت و دختر وی هم به مسائل مربوط به درمان زنان آگاهی های خوبی داشت.

فاطمه دختر اوس: وی دایه ی مروان حکم و مادربزرگ ابراهیم عدی بود. در حمله ی شورشیان به خانه ی عثمان به عفان، زخمی برداشت .وی گردن او را جراحی کرد و او را از مرگ حتمی نجات داد.

پزشکان زن ایرانی :

یکی از پزشکان زن ماهر ایرانی که در عالم آرای عباسی از وی به عنوان حکیمه ی حرم شاه عباس اول یاد شده است. دختر مولانا زین حکیم یزدی و همسر حکیم عنایت الله یزدی از پزشکان معروف دوره ی شاه عباس اول است و متاسفانه این زن دانشمند که نام وی نامشخص است، طبیبی حاذق و بی نظیر بود و زنان حرم شاه عباس را درمان می کرد. البته در دوران های دیگر هم زنان بوده اند که به کار طبابت می پرداختند اما به دلیل محیط نامساعد اثری از آن ها باقی نمانده است . تنها به اولین زن چشم پزشک ایرانی اشاره می کنم :

خانم دکترکحال : نخستین چشم پزشک زن ایرانی بود و اولین نشریه زنان یعنی دانش را منتشر کرده است. وی دختر یعقوب جدیدالاسلام همدانی بود. در برخی از شماره های نشریه دانش اطلاعیه هایی چاپ شده که «خانم دکتر کحال همه روزه جز جمعه ها در اداره روزنامه دانش برای معالجه چشم حاضر است « .

نتیجه گیری :

گرچه زنان از بدو تاریخ تا کنون همواره وظیفه حفظ و حراست خانواده خود را در برابر انواع مشکلات از جمله بیماریها داشته اند و گرچه اولین پزشکان زنان بودند ولی از انجا که زن همیشه محکوم به ماندن در خانه بوده است و جوامع شرقی مرد سالار، اندیشه ی هر مانوری را از زن ایرانی سلب و او را به موجودی خانه نشین و منزوی تبدیل نموده است، لذا زنان نتوانستند به جایگاه شایسته خود در تاریخ دست یابند.

به مرور زمان گرچه دانش پزشکی زنان در همان حیطه اولیه باقی نماند و تجربیات جدید آنها سینه به سینه منتقل شد واز نسل های گذشته به نسلهای بعدی افزونتر گشت، اما ورود کاهنان و پیشوایان مذهبی به این حیطه و همچنین محروم بودن زنان از تحصیل علم و دانش باعث گشت تا تجربیات دیگر ملل که از طریق کتب و نوشته ها منتقل شده و در مراکز اموزشی تدریس می گشت، صرفا در اختیار مردان قرار گرفته و زنان به همان تجربیات سنتی خود بسنده کنند. این تجربیات به مرور با هجوم اقوام گوناگون به ایران، با تجربیات شفاهی دیگر ملل مخلوط گشت و آمیزه ای از خرافه و تجربیات عملی پزشکی شد که البته در خیلی از موارد هم مثبت بود. امید است، در آینده ای نزدیک شاهد حضور فعال و زنده ی زنان در عرصه های مختلف فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ، ادبی و … باشیم . باشد که درهای بسته گشوده شود و سرنوشت زنان هر نسل با زنان نسل قبل متفاوت باشد و امید که بتوان با تلاش مداوم و باقی ماندن بر ارزش های زنانه و پافشاری بر حقوق مسلم مان ، نابرابری ها و عدم توازن های جامعه را کم رنگ کنیم .

منابع :

◀️  نجم آبادی ،محمود ، تاریخ طب در ایران پس از اسلام ، ( از ظهور اسلام تا دوران مغول ) ، ج دوم ، انتشارات دانشگاه تهران ، تهران ، 1366 .

پوستر جایگاه زنان در تاریخ پزشکی و نقش آنان در توسعه طب اسلامی / الهه باقری


مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours