مدرسه فمینیستی: وقتی صحبت از حذف زنان ایران از عرصه های اجتماعی و رفتن به سوی تفکیک جنسیتی بیشتر می شود، وقتی طرحی یا لایحه ای در دولت یا نهادهای دولتی در ارتباط با ایجاد محدودیت های بیشتر و راندن زنان به خانه ها ارائه می شود، وقتی گشت های ارشاد با انواع اسامی ابداعی هر ساله برای کنترل زنان در خیابان ها مستقر می شوند، من برخلاف خیلی ها که شدیدا اعتراض دارند ترجیح می دهم ساکت تر باشم و منتظر نتیجه و سیر روندی باشم که در سیستم حکومت تعیین شده است و همیشه حس ناباورانه ای نسبت به اجرایی شدن و نهایی شدن این دست برنامه ها دارم. حداقل برای من با همین مقدار شناخت شخصی، ناهمگونی و بد شکلی آن در چینش با دیگر اجزای جامعه در ذوق می زند و اینکه همچنان اقلیت طرفدار این سیاست گذاری ها با وجود درک درونی از بازخوردهای واقعی در متن اجرای پرهزینه، اصرار بر ادامه دارند عنوانی جز لجاجت نمی تواند داشته باشد و در واقع تحمیل سلیقه گروه اقلیت است بر گروه اکثریتی که بین شان حتی تشابه ظاهری چندانی دیده نمی شود و به جز موارد انگشت شماری از باورهای مذهبی، فاصله دیدگاه ها بسیار وسیع و عمیق است. در واقع اجرا کردن این طرح ها و لوایح که در تقابل ذاتی با هویت جامعه زنان ایرانی است از همان ابتدا محکوم به شکست است و تنها تعریف اضافه کاری های متعدد است در اتاق فکر کارگزاران این طرح و برنامه ها.
وضعیت کنونی جامعه زنان ایرانی شامل واقعیاتی هست که با وجود موانع قدرتمند و دستکاری های حکومتی – در طول بعد از انقلاب – شکل گرفته و به اینجا رسیده است و برای کسانی که می خواهند برنامه ریزی واقع بینانه ای داشته باشند می تواند بستر مطالعه برای استخراخ نتایج نزدیک به واقعیات باشد. اما بهانه اصلی این یادداشت که منجر به این مقدمه ی طولانی شد یافتن فیلمی از زنان دف زن در آرشیو فایل هایم بود که حدودا 6 سال قبل توسط موبایلم ضبط کرده بودم. مراسم مربوط به جشن میلاد پیامبر اسلام هست و در یکی از نشست های شبکه سازمان های غیر دولتی زنان اجرا شده که من هم بعنوان نماینده یکی از تشکل ها دعوت شده بودم. این فیلم برای من یادآور تلاش های زیرپوستی بخشی از زنان در جامعه سنتی مذهبی است که به علت داشتن رنگ و بوی مذهبی، حتی از دید فعالان در موضوع زنان پنهان مانده و کمتر بها داده شده است و از دو جنبه حائز اهمیت است:
1- نمایشی است از سماجت زنان برای ماندن و اثبات خود در چالش برانگیز ترین عرصه یعنی موسیقی و اینکه چگونه راه خود را پیدا می کنند .
2- فراهم نمودن بستری مناسب و به دور از هیاهوی جامعه مدرسالار برای رویش و پرورش استعدادهای زنانی که به علت ممنوعه بودن نوع فعالیت امکان فعالیت و یادگیری برای شان آسان نیست، خصوصا در لایه سنتی مذهبی.
هرچند این فیلم از کیفیت چندانی برخوردار نیست اما خوب بیاد دارم با وجود محدودیت ها در نوع خود اجرای بی نظیری بود. این نمونه ی کوچکی از این تلاش های زیرپوستی جامعه زنان ایرانی در عرصه های ممنوعه است که دیدن این تلاش ها برای برنامه ریزان و سیاست گذراران جدا از انصاف، شجاعت پذیرش حقیقت را می طلبد تا به جای ابداع سالانه انواع و اقسام روش های کنترل نمایش مو و سانت کردن مانتوهای زنان در خیابان های شهر، راه را برای امکان برخورداری از پرورش استعدادها و توانمندی ها، برای جامعه زنان آسان تر نمایند و سیاست شبیه سازی جامعه اکثریت به اقلیت را حداقل برای آزمایش هم شده کنار بگذارند تا شاید بخشی از بودجه های اختصاص داده شده مصرفی بهینه داشته باشد .
پانوشت:
لینک فیلم دف زنی زنان :
+ There are no comments
Add yours