مدرسه فمینیستی: پدیده دستگیری وکلا در سیستم قضایی ایران موضوع جدیدی نیست شیرین عبادی، محمدعلی دادخواه ، عبدالفتاح سلطانی ، محمد اولیاییفرد، ناصر زرافشان و خلیل بهرامیان نیز پیش از این به جرم دفاع از موکلین خود و بنابه دلائل واهی راهی زندان شدهاند. بهموجب قوانین بینالمللی وکلا دارای مصونیت قضایی در امر دفاع هستند اما ظاهراَ این مصونیت در ایران به باد فراموشی سپرده شده است. مؤخرترین مورد دستگیری یک وکیل در ایران «نسرین ستوده» است که در روز سیزده شهریور ماه امسال (1389) به دادسرای اوین احضار و پس از آن، بازداشت شد.
نسرین ستوده قبل از دستگیری اعلام کرده بود که مأموران امنیتی چندین بار با همسرش تماس گرفته بودند و از او خواسته بودند که از پرونده خانم عبادی کناره گیری کند و یا اینکه منتظر عواقب آن باشد. نسرین چند روز قبل از بازداشتاش گفته بود : «الان هم حتماَ میخواهند بگویند که دارند تهدیدشان را عملی میکنند. هیچ اشکالی ندارد؛ من هم منتظر بودم و بدیهی است که اگر بازداشت شوم، شرایط عادلانه و برابر با بسیاری از موکلانم که بیگناه در زندان هستند پیدا میکنم و از این بابت وجدان آسودهای خواهم یافت.» و او بود که بعد از اعدام موکلش آرش رحمانیپور نیز گفته بود که وقتی نمیتواند برای موکلانش کاری کند ترجیح میدهد کنار آنان باشد.
تعهد اجتماعی، اندیشههای آرمانی و حقوقبشری و تفکرات نوعدوستانه و اقدامات مسئولانهی نسرین ستوده در کسوت یک وکیل که با عواطف انسانی در هم آمیخته است او را در جایگاه ویژهای قرار میدهد. نسرین ستوده از وکلای پیشگام و سرشناسی است که در هر شرایطی بهطور داوطلبانه به دفاع بیدریغ از آنچه حقوق شهروندی و انسانیت نام گرفته، پرداخته است. وی به عنوان وکیلمدافعی که بدون کمترین چشمداشت، همواره به دلیل تلاشها و حمایتهای قانونی و صادقانهاش به منظور اصلاح و رهایی متخلفین نوجوان زیر هجده سال ـ همچون صغری ـ که در گوشهای از زندانهای ایرانزمین از یادها رفته بودند، در خاطرهها باقی میماند. همچنین نسرین ستوده به خاطر دفاع از تعداد کثیری از زندانیان سیاسی و حتی زندانیانِ غیر عقیدتی ـ همچون جواد توسلیان ـ همواره با احترام روبرو بوده است.
نسرین ستوده همان وکیلی است که یک تنه ایستاده بود و با شهامت از موکلان (اغلب زندانی) خود، جانانه دفاع میکرد تا موکلان سیاسیاش بدون دفاع و بدون پشتوانهی قانونی در زندانها تنها باقی نمانند. او اکنون در سومین نوبت از اعتصاب غذای خود در زندان اوین و در سلول انفرادی به سر میبرد. اعتصاب غذا در این شرایط تنها راهحل نشان دادنِ اعتراض است به مظلومیتهای یک زندانی و او بار دیگر در چند ثانیه گفتگوی تلفنی که از زندان با همسرش داشت به صراحت تأکید میکند که : هیچ خواسته شخصی ندارد بلکه خواستار لغو کلیه احکام ناعادلانه بعد از انتخابات است.
همه نگران اند…
وضعیت ناگوار نسرین ستوده در سلول انفرادی که بیش از یکصد روز به درازا کشیده، همه کسانی را که او را از دور و نزدیک می شناختند به ستوه آورده است. زنان از گروه ها و با دیدگاه های گوناگون به اشکال مختلف نگرانی خود را از وضعیت این وکیل دادگستری بیان می کنند، به طوری که سیمین بهبهانی این بانوی شعر و غزل ایران، نگرانی اش را چنین می نگارد: «نسرین به راستی ستوده ی ما، هر دم، در سلول انفرادی، به دامن مرگ می آویزد و دو کودکش در خانه به یاد مادر اشک می ریزند و همسرش برای فرزندان جشن زادروز می گیرد تا آرام شان کند ــ و شگفتا که این دو بی گناه، هفته ای یک بار زاده می شوند تا از غم به دور بمانند!»
زهرا رهنورد، نیز مقاومت نسرین ستوده را می ستاید و می نویسد: «شخصیت علمی، شجاع و حقطلبانهی نسرین ستوده از شاخصههای زن ایرانی ست که با مقاومت خود در برابر زورگویان و اقتدارطلبان، دِین خود را به ارزشهای متعالی ادا کرده و سرافرازی خود را نشان داده است. در این میان، اقتدارطلبان نیز طعم تلخ ذلت و خواری خود را در مقابل یک زن حقطلب به خوبی چشیدهاند.»
و از سوی دیگر شیرین عبادی شهادت می دهد که فعالیت های نسرین ستوده همواره قانونی بوده و از این رو می گوید: «با شناختی که از نسرین ستوده و کارش دارم میدانم که او در اقدامات حقوقی و اجتماعیاش هرگز پا را از قانون فراتر نگذاشته و هرگز حقوقی را نقض نکرده است، اما در مواجهه با قانونشکنان، با تمام قوا میایستد و اجازهی تخطی نمیدهد… مجموعه این اعمال که همگی در راستای احقاق حقوق از موکلانش بوده باعث شده خشم دشمنان قانون چنان برانگیخته شود که برخلاف مصونیتی که سازمان ملل متحد برای او و سایر وکلا در راستای کارشان قائل شده و برخلاف کلیه قوانین موجود، او را دستگیر و زندانی کنند.»
اما نگرانی ها برای وضعیت نسرین ستوده در طیف های گسترده تری جریان دارد. اشرف منتظری، دختر آیت الله منتظری نیز طی یادداشتی می نویسد: «از اتهام و محتوای پروندۀ نسرین ستوده خبر کامل و دقیقی ندارم، اما آنچه مسلم است این که نامبرده در انجام مسئولیت وکالت دفاع از موکلین سیاسی خود، به طور شفاف و مطابق با آنچه مسئولیت شرعی، قانونی و ملی بوده است دریغ نکرده و در پاسخ به سوالات رسانه ها، نظریات خود را ابراز داشته است. فارغ از این مطلب که صرف وکالت و دفاع از موکلین و نیز ابراز نظر در مورد پرونده های موکلین خود که وکالت از آنها را به عهده گرفته است، نمی تواند مصداق هیچ یک از عناوینی باشد که شرعاً و قانوناً جرم محسوب شده است، اکنون ایشان در رابطه با انجام وظایف قانونی خود، مورد اتهامات واهی قرار گرفته و مدتی است در سلول انفرادی به سر می برد و در راستای احقاق حقوق خود دست به اعتصاب غذا زده است. اینجانب ضمن این که امیدوارم هر چه زودتر مسئولین مربوطه به خواسته های به حق خانم ستوده توجه نموده و شرایط طبیعی را برای یک حقوق دان زندانی فراهم نمایند، نظر پدرم مرحوم آیت الله العظمی منتظری را در موارد مشابه به اطلاع ایشان می رسانم. معظم له از زندانیان سیاسی که جهت رسیدن به حقوق خود، اعتصاب غذا می کردند، از آنان می خواستند که جهت حفظ سلامتی جسمی و روحی خود و پرهیز از وارد شدن ضرری به آنها، اعتصاب غذای خود را پایان دهند تا بتوانند در آینده به وظایف شرعی و ملی خود عمل نمایند.»
و در جای دیگر فخرالسادات محتشمی پور که خود همسرش در زندان است دلنوشته ای را برای نسرین ستوده از طریق امواج جاری اینترنت ارسال می کند و می نویسد: «نسرین ستوده که همه عمرش به خدمت به هم نوع گذشت و خدایش را از این شیوه مسلمانی از خود راضی کرد، در اثر اعتصاب غذای معترضانه اش رنجور و رنجورتر می شود و بی تردید براثر این ضعف تن، روحش بزرگتر و صافی تر گشته تحمل مصائب برایش شیرین و مقابله با ظلم برایش سهل تر می شود. نسرینِ همسر که لابد شرط ضمن عقدش پذیرش سختی کار پرمخاطره اش برای شریک زندگیش بوده و حالا در کنار بعضی از موکلانش دربند ستم اسیر است و شویش بی قرار از دوری او باید برای دو کودک خردسالش علاوه بر پدری، مادری هم بکند.»
اما پرستو فروهر، از سالها دوستی و متانت نسرین ستوده می گوید: «نسرین ستوده را سالهاست که می شناسم . چیزی که از همان بار اول که ایشان را دیدم در نظرم بسیار جذاب و دلنشین آمد، متانت و برخورد فوق العاده منطقی ایشان بود . او دربرخورد با شرایط پرالتهاب و گاه بسیار پرتهدیدی که برفضای اجتماعی و سیاسی ایران گسترده بود، همیشه متانت و برخورد منطقی اش را حفظ می کرد. نسرین ستوده همیشه سعی کرده در هر شرایطی با توجه به حقوق شهروندی کسانی که به عنوان فعال در زمینه های مختلف مثل فعالان سیاسی ، حقوق بشری و حقوق زنان دچار مشکل حقوقی شده بودند راهنمای آنها باشد . درواقع ، در مقابل دستگاه قضایی ایران که گاه به نظر می رسد بیشتر هدفش دفاع از حکومت هست و نه انجام وظیفه ای که بر عهده اش می باشد ،یعنی افشای حقایق و اجرای عدالت، در مقابل چنین دستگاهی حضور وکلایی مثل نسرین ستوده که با پیگیری و با به کار بردن منطق و متانت خاصی سعی می کنند که به نوعی روی این شرایط تاثیر بگذارند به نظر من فوق العاده مهم بوده و هست و من در طول سالهای گذشته و در برخوردهای مختلف شاهد این ویژگیهای بوده ام .»
فرزانه طاهری، اما خیلی نگران است، نگران سلامتی نسرین ستوده و نگرانی اش را چنین بیان می کند: «وضعیت نگران کننده نسرین ستوده، بدون شک برای همه ما دردناک است. هر چند می دانم که تنها راه و واقعا تنها راه یک زندانی برای آن که به وضعیت غیرقانونی خود اعتراض کند، همین اعتصاب غذاست، ولی فکر می کنم وجود نسرین و سلامتی او نیز برای همه ما مهم است. ، چرا که جامعه ما به وجود نسرین ستوده نیازمند است.»
و در این میان مینو مرتاضی نگرانی اش را با پرسش هایی خطاب به دربندکنندگان نسرین ستوده همراه می کند، پرسش هایی که برای همه کسانی که دستگیری و بازداشت او را دنبال کرده اند مطرح است: «باید پرسید که چرا با یک فعال مدنی مانند نسرین ستوده که در واقع وظیفه شهروندی و مسئولیت اخلاقی خودش را در دفاع از حق و حقوق کودکان و موکلین اش انجام می دهد، برخورد سیاسی می شود؟ چرا نسرین باید در زندان نگه داشته شود و ناچار شود که به دلیل فشار های وارده و نادیده گرفتن حقوق ابتدایی اش به عنوان یک شهروند مسئول، دست به عملی بزند که خشونت علیه خودش محسوب می شود، یعنی اعتصاب غذا…. شاید دلیل اش این باشد که برای او راهی جز این برای نشان دادن حقوق پامال شده اش باقی نگذاشته اند!! متاسفانه فعالیت مدنی در جامعه ما از سوی حاکمان به رسمیت شناخته نمی شود وبا فعالان اخلاق مدار جامعه مدنی ایران و کسانی چون خانم ستوده برخورد های پلیسی وامنیتی میشود. و هر گونه فعالیت مدنی، دچار عقوبت ها و مجازات های سیاسی میگردد».
نوشین احمدی خراسانی، سرنوشت و آینده جامعه را با وجود دربند کردن قانونمدارانی چون نسرین ستوده مبهم و بد ارزیابی می کند و می گوید: «فعالیت های نسرین ستوده همواره در چارچوب قانون بوده و کارهایش را تماما در چارچوب حرفه ی وکالت اش انجام می داده است. نسرین ستوده به خاطر نقض همین قوانین موجود توسط مسئولان زندان، ناچار به اعتصاب غذا شده است. اما متاسفانه می بینیم در جامعه ما به جای آن که حاکمان و قوه قضائیه به اجرای صحیح قانون، متعهد باشند، مرتبا خودشان قانون را نقض می کنند. معلوم نیست آینده جامعه ای که قوانین توسط خود قانونگذاران نقض می شود به کجا خواهد کشید؟ بدون شک اگر این روند نامبارک (نادیده گرفتن قانون) توسط مسئولان قضایی ما، به همین شکل تداوم یابد، جامعه ما با بحران های متعدد و لاینحلی مواجه خواهد شد از جمله: بحران های اخلاقی و هرج و مرج. وقتی به جای آن که قوه قضائیه و مسئولان حکومتی که باید سنگ قانون را به سینه بزنند و متعهد باشند تمام و کمال آن را اجرا کنند آنوقت در نبود این تعهد از سوی مسئولان، ما فعالان جنبش زنان و فعالان مدنی مرتبا باید نگران اجرای همین قوانین باشیم، در چنین وضعیتی مسلما جامعه ما آینده ی بدی پیش رو خواهد داشت.»
اما منصوره شجاعی به ویژگی های نسرین ستوده می پردازد و می نویسد: «نسرین ستوده پیش از وکالت، به عنوان یک فعال در حوزهی زنان و یک روزنامهنگار فعالیتهایش را شروع کرد و از همین رو است که شاید فاصلهی بین وکیل و موکل که به واسطهی کار حقوقی وکیل ایجاد میشود بین او و بسیاری از فعالان مدنی وجود نداشته و شناخت و درک او از شرایط این افراد، شناختی همدلانه بوده است. دغدغههای او در مورد موکلانش در جنبش زنان و حتی موکلان دیگرش، دغدغهای درونی شده و دغدغههای یک فعال حقوق بشر است.چیزی که نسرین از آن دفاع میکند، صرفاً یک پروندهی حقوقی نیست. بلکه یک اندیشه است که به آن باور و ایمان قلبی دارد و همین، ارزش کار او را فراتر از فعالیت یک وکیل میبرد. از طرف دیگر، تعهد کاری و اخلاقی او نسبت به پروندهی موکلانش، رویکرد برابریخواهانهی او و سلوکش در رفتار و متانت و منطقش در گفتار، از نسرین یک وکیل اندیشمند معرفی کرده است که در عین باور به حوزهی کاریاش، باورهایش درونی شده است».
طلعت تقی نیا به تقدیر از کارها و فعالیت های نسرین ستوده می پردازد و افرادی مانند نسرین را شایسته تقدیر می داند و نه زندان: «نسرین ستوده ها شایسته تقدیرند نه بازداشت، نه لغو پروانه های وکالت شان، نه انحلال کانون مدافعان حقوق بشر آنها که چنین وکلای داوطلب و مردمی را به دور هم جمع می کرد تا حقوق بشر را در جامعه عینیت بخشند. جرم نسرین و همکاران جسورش جز عشق به انسان ها و برابری شهروندان و آرمان های بشر دوستانه نیست نسرین ستوده کنشگر، وکیل با جسارت، مادر و همسر، زندانی است. ستوده گناهی جز دفاع بی دریغ از آن چه انسانی است ندارد.»
فیروزه صابر نیز نگرانی اش را نسبت به وضعیت نسرین ستوده در قالب پرسشی مطرح می کند: «نسرین ستوده یک وکیل بود و فعالیت هایی که کرده صرفا در چارچوب کار حرفه ای اش انجام گرفته است، حال این پرسش مطرح است که اگر حرفه وکالت در این مملکت به رسمیت شناخته شده، پس وکلا باید برای انجام وظایف شان چه بکنند؟» این درست همان نکته ای است که پروین بختیارنژاد نیز به آن اشاره می کند و در طی دیدار با خانواده نسرین ستوده می گوید: «نسرین ستوده وکیلی است که در حوزه شغلی خود فعالیت و اطلاع رسانی می کرده است. من می خواهم از آقای جعفر دولت آبادی، دادستان تهران این سئوال را مطرح کنم که به راستی یک وکیل چگونه باید از موکلان اش دفاع کند؟ پاسخ به این سئوال، به یک معضل اساسی تبدیل شده است و به نظر می رسد که همه وکلا سرگردانند که چگونه باید حق موکلان شان را بستانند و چگونه باید کارشان را ادامه بدهند؟»
ناهید کشاورز، اما آنچنان از نگرانی برای نسرین ستوده بی قرار است که جامعه را نهیب می زند و از دست رفتن او را فاجعه ای برای جامعه می داند: «نسرین ستوده یک سرمایه اجتماعی در جنبش زنان که امروز جان اش در خطر است و جای او را به این راحتی جامعه نمی تواند پر کند. نسرین ستوده نه تنها وکالت ما را برعهده می گرفت و در پرونده های ما با تبحر بسیار عمل می کرد بلکه به ما همواره شجاعت و جسارت می داد و به ما منش و روش های احترام به قانون را می آموخت. به کارنامه نسرین نگاه می کنم و می بینم زندگیش مالامال از مبارزه برای استقرار عدالت است. او برای گسترش عدالت در سیستم قضایی مبارزه می کرد و تمام تلاشش عریان نشان دادن موارد بی عدالتی ای بود که در سیستم قضایی نمی پسندید. نسرین برای بیشتر کردن این عدالت، به قدرت افکار عمومی ایمان داشت و تمام سعی اش، درگیر کردن افکار عمومی مردم برای درخواست این عدالت بود کارنامه نسرین سرشار از دفاع از فعالانی است که برای جهانی برابر مبارزه می کنند. جهانی که نسرین به تحقیق و تجربه می داند که برابری رمز خوشبختی مهراوه و نیمای اش است. او باور دارد که در مناسبات عادلانه و برابر است که انسان ها حرمت دارند و ارزش یکی، نصف و نیمه ی دیگری محسوب نمی شود، و زندگی نسرین خود مدعای این خوشبختی است چرا که خانه اش بوی عشق و مهر می دهد و عشق تنها در رابطه ای برابر مهیا می شود».
در این میان آزاده دواچی درد مشترک خود را با نسرین ستوده نجوا می کند: «درد نسرین ستوده درد مشترک همه ماست. همه ی ما می دانیم اعتصاب غذای نسرین ستوده برای اعتراض به شرایط سخت نگه داری اش و ممانعت از تماس او با فرزندان اش صورت گرفته است. اعتصاب غذای او اما برای همه ی ما پیغامی دارد که : نباید در مقابل این بی عدالتی و رفتار غیرقانونی مسئولان زندان سکوت کرد و نسرین را تنها گذاشت. نسرین از همان آدمهایی است که باید بعدها افسانه شان را برای نسل بعد تعریف کرد.» و شاید به همین خاطر است که رویا صحرایی از خواب هایش در مورد نسرین ستوده می گوید و یکی از آنها را با این جملات به اتمام می رساند: «من همچنان با صدایی که توی هق هق گریه ام گم شده تکرار می کنم نسرین ستوده ، نسرین ستوده ، نسرین ستوده …..» و با همین صداست که مریم شربتدار قدس که خود اسیری در بند دارد برای نسرین ستوده چنین می سراید: «… روزه ات را بشکن / که جهانی نگران است تو را / که تو باید باشی / تا ببینی ثمر جهدت را…»
و به راستی آنچنان که «مریم شربتدار قدس» می گوید، جهان آنچنان نگران نسرین ستوده است که در این نوشته کوتاه نتوانستم خلاصه ای از تمامی دل نگرانی های افراد و شخصیت های گوناگون را بازگو کنم… حتا نتوانستم خلاصه ای از تمام آن دل نوشته هایی را که در سایت مدرسه فمینیستی به رشته تحریر درآمده جمع سازم، چه برسد که بگویم شباهنگام بر سر دل های ریش ریش گشته خانواده و دوستان و موکلان نسرین ستوده چه می آید. پس فقط می گویم به امید آزادی اش، آزادی ای که دل های بسیاری را در سراسر جهان روشن خواهد ساخت.
+ There are no comments
Add yours