60 درصد ازموارد قتل و خشونت سهم زنان است !!!

۱ min read

طلعت تقی نیا-2 خرداد 1387

هر چند که در فروردین شاهد کاهش قتل و خشونت در میان جامعه بودیم در اردیبهشت شاهد افزایش چشمگیر آن می باشیم و در این میان سهم زنان از قتل و خشونت قابل توجه است از 8 مورد همسر کشی که گزارش شده است 5 مورد آن زن بوده اند، و از 4 مورد فرزند کشی 3 مورد آن دختر بوده اند که توسط پدرهایشان به قتل رسیده اند و 18 مورد تجاوز به دختران فقط در روزنامه ایران گزارش شده است از طرفی ازدواج دوم مرد علت اصلی اختلافات خانوادگی و به اجرا گذاشتن مهریه توسط زن بوده است وگاهی مزاحمت خیابانی برای دختران منجر به قتل شده است و اما همچنان شاهد اسید پاشی و دعواهابی خانوادگی به دلیل تحریکات عاشقانه و غیرت داشتن مردان بر زنان هستیم که به گزارش روزنامه ایران یک مورد قتل به دلیل اسید پاشی بر صورت یک دختر جوان و به دلیل رقابت عشقی، 2 مورد قتل و 2 مورد درگیری فیزیکی رخ داده است.

این در حالی است که “سرهنگ رجبی معاون مبارزه با جرایم جنایى پلیس آگاهى کشور، بیشترین علل وقوع قتل در سال گذشته را نزاع هاى دسته جمعى و قتل هاى خانوادگى عنوان کرد و گفت: میزان قتل هاى خانوادگى در بین پرونده هاى قتل در سال گذشته، ۳۰ درصد بوده که این آمار سهم قابل توجهى را به خود اختصاص داده است.حال آن که حدود ۶۰ درصد از قربانیان قتل هاى خانوادگى، زنان بودند که با چاقو و سلاح سرد از پا درآمدند. وى نبود ارتباطات عاطفى، اعتیاد، فقر اقتصادى، سوءظن هاى بى جا، کمرنگ شدن اخلاقیات و مسائل فرهنگى و همچنین تعصبات قومى را از جمله موارد ایجاد زمینه شکل گیرى قتل هاى خانوادگى عنوان کرد.
سرهنگ رجبى همسرکشى، برادر و خواهرکشى، به قتل رسیدن فرزندان از سوى والدین و بالعکس را به ترتیب بیشترین نوع قتل هاى خانوادگى برشمرد .

همسر کشی

1/ 2 / 1387_ اواخر بهمن ۸۶ زن میانسالى با مراجعه به اداره یازدهم پلیس آگاهى از گم شدن شوهرش خبر داد :شوهرم احمد ـ ۵۰ ساله ـ پیمانکار ساختمان از دو روز قبل به شکل مرموزى ناپدید شده است.
چند روز بعد پیکر سوخته مرد گمشده در«لویزان» کشف و شناسایی شد. مریم دختر ۲۴ ساله مرد پیمانکار زمانی که قصد برداشت یک فقره چک با مبلغ زیاد از حساب پدرش داشت دستگیر و تحت بازجویى قرار گرفت.
مریم پس از یک ماه بازداشت لب به اعتراف گشود و گفت: روز حادثه وقتى از دانشگاه به خانه برگشتم مادرم رنگ پریده و دستپاچه گفت: چند دقیقه قبل دو ناشناس وارد خانه شده و پدرت را کشتند. بعد هم جسدش را با خود بردند.
همسر مقتول در باز جویی گفت : همسرم معتاد و بداخلاق بود. میانه خوبى هم با خواهرم نداشت. به همین خاطر هم اجازه رفت و آمد به خانه خواهرم را به ما نمى داد. یک بار هم با پسر خواهرم درگیر شد که او از همان موقع کینه شوهرم را به دل گرفت. روز حادثه خواهرزاده ام به خانه ما آمد و گفت: مى خواهد شوهرم را تنبیه کند. من هم به داخل اتاقى رفتم. اما دقایقى بعد متوجه شدم آنها شوهرم را کشته اند.پس از اعتراف هاى همسر مقتول، امیر و مجید نیز شناسایى و دستگیر شدندو پس از اعتراف به قتل احمد و سوزاندن جسدش، مدعى شدند از سوى همسر مقتول در ازای 20 میلیون تومان براى این کار اجیر شده بودند.

5/2/1387 – پسر بزرگ خانواده طبق عادت هر روز ابتدا به طبقه پائین خانه رفت تا مادرش را ببیند که با پیکر خونین مادرش در اتاق پذیرایى روبه رو شد.مرد جوان موضوع را به پلیس ۱۱۰ بعد مأموران کلانترى ۱۳۲ نبرد خبر داد. مادر -۴۵ ساله- بر اثر اصابت سه ضربه ساطور به قتل رسیده که هیچ گونه آثار درگیرى یا دزدى در خانه مشاهده نمى شد. پسرگفت: پدرم بیمارى روحى و روانى دارد. به همین خاطر بارها با مادرم درگیر شده و آن هااز سال ها قبل با یکدیگر اختلاف داشتند. باتوجه به این که پدرم در خانه نیست احتمال مى دهم او در این ماجرا نقش داشته باشد. از چندماه قبل پزشک پدرم هشدار داده بود وضعیت روحى او خطرناک است و باید در بیمارستان بسترى شود. اما بیمارستان از بسترى کردن وى خوددارى کرد.سر آخر اختلاف هاى قدیمی زن و شوهربا پایانی غم انگیز پایان یافت .

11 /2 /1387 – دو موتور سیکلت سوار وقتى از خیابانى در منطقه افسریه تهران عبور مى کردند با دیدن کمد لباسى کنجکاو و به قصد مشاهده محتویات کمد نزدیک شدند. اما پیرمرد و دختر جوانى که کنار کمد ایستاده بودند مانع شدند. آنها نیز بلافاصله پلیس110 را درجریان قرار دادند. مأموران با باز کردن در کمد با پیکر خونین مرد جوانى روبه روشدند. آزیتا -همسر ۳۲ ساله مقتول- و جبار – پدر ۶۵ ساله اش- دستگیر شدند. آنها در تمام جلسات بازجویى به مشارکت درقتل اعتراف کردند. جبار “پدر” در دفاع از خود گفت: حدود ۱۸ ماه قبل از حادثه دخترم «آزیتا» با «صفر» ازدواج کرد، اما آنها در زندگى زناشویى بشدت اختلاف داشتند هر بار من و همسرم با پادرمیانى آنان را آشتى مى دادیم تا این که روز حادثه به خانه دخترم رفتم، نیمه هاى شب صداى درگیرى و مشاجره دخترم و شوهرش را شنیدم دامادم را دیدم که با قندشکن به سرخودش مى کوبد. با همکارى دخترم پیکرخونین اورا داخل کمد گذاشتهو می خواستیم جسد را به بیرون شهر ببریم .
«آزیتا» دردفاع ازخود گفت:من و شوهرم با هم اختلاف داشتبم ومرتبا درگیر بودیم موضوع را با پدرم در میان گذاشتم روز حادثه پدرم براى این که تنها نباشم به خانه ما آمد اما نیمه هاى شب با شنیدن صداى فریادهاى او از خواب پریدم. وقتى بیرون از اتاق آمدم با پیکر خونین صفر روبه رو شدم. پدرم در حالى که گریه مى کرد گفت: هنگام دفاع از خودش این اتفاق افتاد.

12 / 2 /1387– اهالی آپارتمانی در حوالی میدان تجریش در تماس با پلیس 110 اظهار داشتند : انتشار بوی تعفن از یکی از واحدهای مسکونی زندگی را در این ساختمان برای همسایه ها غیرممکن کرده است. اعلام این گزارش گروهی از ماموران کلانتری 101 و با کسب مجوز قانونی در خانه را شکستند. درحمام پتویی را مشاهده کردند که دور تا دور آن چسب پیچی شده و داخل وان بوی تعفن میداد . بعد از باز کردن چسب های پتو جنازه مردی میانسال را که بخش هایی از بدنش متلاشی شده بود.یافتند به تشخیص پزشکی قانونی در ریه وی آب وجود نداشت،وی ابتدا با شی ء رشته مانندی خفه شده و سپس لای پتو در وان حمام 25 روز پیش رها شده بود.
آثار به هم ریختگی و سرقت در آپارتمان به چشم نمی خورد . مرد میانسال دارای دو همسر است همسر دوم حسین 42 ساله “لیلا” از چند روز پیش به طرز مرموزی مفقود شده و پسر جوان لیلا به خاطر ارتکاب جرمی دیگر دستگیر شده و در زندان ورامین به سر می برد. این زن در همان بازجویی های مقدماتی قتل شوهرش را پذیرفت و تایید کرد پسرش در این جنایت به وی کمک کرده است.بنابراین گزارش هنوز انگیزه لیلا از این جنایت مشخص نیست .

14 / 2 /1387 ـ مرد میانسال که خبر قتل همسرش را به پلیس داده بود، بازداشت شد. مأموران پلیس ۱۱۰ از طریق تماس تلفنى مردى از ماجراى قتل زنى ۴۲ ساله در خانه اش باخبر شدند مأموران کلانترى ۱۱۰ شهدا در خیابان پیروزى – محل جنایت – حاضر شدند.حسین – ۴۷ ساله – همسر موقت لیلا – مقتول – در نخستین بازجویى ها به بازپرس پرونده گفت: وقتى به خانه آمدم، با پیکر بى جان همسرم درحالى که یک رشته سیم برق دور گردنش پیچیده شده بود روبرو شدم. کارآگاهان در نخستین بررسى ها دریافتند عامل یا عاملان جنایت به زور وارد خانه نشده و سرقتى نیز صورت نگرفته است و قتل از سوى آشنا صورت گرفته است . این زن و شوهر معتاد و با داشتن یک فرزند پنج ساله با یکدیگر بشدت اختلاف داشتند.همسر مقتول گفت: از چند روز قبل مدت ازدواج موقت مان پایان یافته بود، بنابراین از لیلا خواستم از خانه ام برود، اما وى حاضر به این کار نشد و اختلاف بین ما شدت گرفت اما من اورا نکشتم .زن

15/2/1387 ـ پیکرهاى بى جان الهام – ۲۵ ساله – و عرشیا – ۲ ساله – در خانه شان واقع در خیابان رباط کریم تهران پیدا شد.یکى از بستگان نزدیک قربانیان که در همان خانه زندگى مى کند، در تحقیقات اولیه به مأموران گفت: عصر چهارشنبه صداى درگیرى الهام و شوهرش مهدی را از طبقه بالا شنیدیم، اما دیگر خبرى از آنها نبود تا این که ظهر پنجشنبه یکى از همکاران مهدى تماس گرفت و گفت: «امروز صبح مهدى با عجله از محل کارش مرخصى گرفت و رفت و مى گفت حال پسرش خوب نیست. ما هم نگران شدیم.» ، والدین زوج جوان که از غیبت مرموز فرزندانشان نگران شده بودندپس از ورود به خانه، با پیکرهاى بى جان الهام و عرشیا روبه رو شدند. مهدى عامل قتل همسر و فرزندش از کشور خارج شده است. از پلیس بین الملل براى دستگیرى مهدی درخواست کمک شده است .

24/ 2 /1387ـ مهدی پس از قتل همسر و فرزندش از کشور گریخته بود بازگشت وبه اتفاق پسرخاله اش خودکشی کردند ـ مامورین که در تعقیب مهدی بودند آن ها رادر حال مرگ به بیمارستان رساندند و مهدی پس از نجات از مرگ به باز پرس گفت:«همه فکر مى کردند من و همسرم زندگى عاشقانه اى داریم. حال آن که در مدت 4 سال زندگی مشترکمان همواره با مشکلات اساسى و اختلاف هاى شدید روبه رو بودیم. به همین خاطر تصمیم گرفتم براى همیشه به مشکلاتمان پایان دهم. بنابراین، چند روز قبل از حادثه مقدمات سفر به دوبى را تهیه کردم. شب حادثه همسرم را در خواب خفه کردم. سپس به سراغ فرزندم رفتم با خودم گفتم وقتى مادرش زنده نباشد، کسى نیست که از او مراقبت کند. بنابراین به زندگى او هم پایان دادم و صبح روز بعد هم از کشور خارج شدم. اما در این مدت به شدت دچار عذاب وجدان شدم. بنابراین به کشور بازگشتم. بلافاصله با پسرخاله ام تماس گرفتم.او که دوست صمیمى من از دوران کودکى بود پس از اطلاع از وضعیت روحى ام گفت: خودش هم از زندگى خسته شده و پیشنهاد داد به اتفاق هم خودکشى کنیم”.

26/2/1387– مرد جوانى در جنایتى هولناک همسر و مادر زنش را با قمه به قتل رساند. مامورین درماهدشت کرج باخبر شدند و پس از ورود به خانه با پیکرهاى خونین قربانى ها روبه رو شدند. در بررسى ها مشخص شد نعمت، داماد خانواده ابتدا همسرش را در خانه به قتل رسانده است. سپس با مادرزنش تماس گرفته و به بهانه این که دخترش بیمار است او رابه خانه کشانده است پس از ورود مادرزنش او را نیز به قتل رسانده است.نعمت در بازجویى ها ضمن اعتراف به قتل گفت: چندى قبل با نسرین آشنا شدم و با او ازدواج کردم.اما پس از مدتى اختلاف هاى ما آغاز شد. به دلیل این که مادرزنم دائم در زندگى ما دخالت مى کرد، ناگهان دچار جنون شدم و تصمیم به قتل آن ها گرفتم.

ازدواج دوم ، قتل و اختلافات خانوادگی

4/2/1387– مردى با مراجعه به کلانترى ۱۱ تهران از ربوده شدن دختربچه ۷ ساله اش توسط خدمتکار خانه خود خبر داد.
او در بیان ماجرا گفت: از مدتى قبل زن میانسالى را به عنوان خدمتکار خانه ام استخدام کردم، اما امشب که به خانه برگشتم، متوجه شدم دخترم توسط زن خدمتکار ربوده شده است، چرا که او در تماس تلفنى براى آزادى دخترم ۱۰ میلیون تومان پول خواسته است. زن خدمتکار ۲۴ ساعت بعددر قم دستگیر شد.وی در بازجویى ها گفت: از چند ماه قبل در خانه پدر فاطمه – کودک ربوده شده مشغول کار شدم، تا این که چند هفته قبل به مدت ۱۰ روز به عقد موقت او درآمدم. پس از پایان مهلت عقد موقت، از او خواستم دوباره مدت صیغه نامه را تمدید کند تا شاید بتوانم از این طریق به مهریه ۱۰ میلیون تومانى ام دست پیدا کنم، اما او زیر بار نرفت و مخالفت کرد.بنابراین تصمیم گرفتم که با همکاری برادرم با ربودن دخترش، او را وادار کنم تا مهریه ام را بپردازد.

4/2/1387 _ زن 40 ساله ای با مراجعه به شعبه 273 دادگاه خانواده تهران مهربه میلیاردی حود را به اجرا گذاشت .
وی گفت : 15 سال پیش ازدواج کردم و سه فرزند دارم و شوهرم اعتیاد دارد و روز به روز هم اعتیادش بیشتر میشود وتمام کارهایی که میشد کردم و نزد پزشکان مختلف اورا بردم و نتیجه ای نگرفتم . برای تنبیه او قهر کردم و به خانه پدرم رفتم . چند ماهی گذشت ومتوجه شدم که با یک زن جوان ازدواج کرده است . تصمیم به طلاق گرفتم شوهرم قول داد که همسر دومش را طلاق و اعتیاد خود را ترک کند و در ضمن مهریه یک میلیونی من را در یک دفتر خانه اسناد رسمی و براساس یک صلح نامه به 10 هزار سکه افزایش داد . به خانه برگشتم و غافل از این که او مخفیانه به کار خود ادامه میدهد . بنابراین براى شکایت به دادگاه خانواده آمدم تا مهریه دومیلیارد و 200 میلیون تومانی خود را از او بگیرم. اما از آنجا که مهریه در زمان عقد نکاح و خواندن صیغه شرعى تعیین و در عقدنامه ثبت مى شود بنابراین افزایش مجدد آن تنها یک قرارداد رسمى است و جزو مهریه محسوب نمى شود. در داد خواست تجدید نظر قضات دادگاه نیز پس از رسیدگى به پرونده حکم دادگاه خانواده را نقض کردند. آنها ۱۰ هزار سکه طلا را به عنوان مهریه زن قلمداد نکردند اما آن را تعهدى توافقى دانستند که به مهریه زن اضافه شده است. بدین ترتیب زن با رأى دادگاه اجازه یافت تا با طرح یک دادخواست دیگر مفاد صلح نامه ۲۲ میلیارد ریالى اش را از شوهرش مطالبه کند.

12/2/1387 – رئیس دیوان عالى کشور و معاون اول دادستان کل کشور به همراه ۴۰ تن از قضات عالى رتبه به پرونده قتل فاطمه سحرخیزان- همسر ناصر محمدخانى ـ رسیدگى مى کنند.
پرونده «شهلا» با گذشت ۶۷ ماه از وقوع جنایت بار دیگر به جریان افتاد.
در این ماجرا زن ۳۳ ساله اى به نام فاطمه سحرخیزان به طرز مرموزى با ضربه هاى کارد به قتل رسیده بود. از سوى دیگر وقتى اعلام شد قربانى جنایت همسر یکى از فوتبالیست هاى سرشناس است پرونده این ماجرا جنجالى شد. به خصوص زمانی که همسر صیغه اى ناصر محمدخانى یافتند و زندگى پنهانى با او را آغاز کرده است..
شهلا هنگام بیان جزئیات باورنکردنى قتل لاله در حضور قاضى وقت شعبه ۱۱۵۴ و گروه پلیس جنایى به بازسازى صحنه جنایت پرداخت بعد هم از ارتکاب قتل به شدت ابراز پشیمانى کرد. قاضى نیز پس از محاکمه شهلا، به استناد دلایل و مستندات پرونده او را مجرم شناخت وبه اتهام قتل به قصاص نفس- اعدام- محکوم کرد.حکم قصاص نیز در شعبه ۲۶ دیوان عالى کشور و در شعبه هاى ۱۵ و ۳ تشخیص دیوان تأیید شد.
شهلا با ارسال نامه اى براى رئیس قوه قضائیه درخواست کمک کرد. او در نامه اش تقاضا کرده بود دستگاه قضایى هرچه زودتر تکلیفش را روشن کند. «اگر مجرم هستم حکم قصاصم را اجرا کنید. اگر هم بیگناهم از زندان آزادم کنید.»وى در بخش دیگر نامه اش نوشته: «وقتى براى بازسازى صحنه قتل به خانه ناصر محمدخانى منتقل شدم به خاطر فشارهاى روحى- روانى، مجبور به اعتراف هاى فاقد ارزش حقوقى شدم حال آن که قضات پرونده بدون توجه به اعتراف هاى جدید و دفاعیات وکلایم مرا مجرم شناخته و حکم قصاص دادند. در حالى که قسم مى خورم فاطمه سحرخیزان را به قتل نرسانده ام . براساس این گزارش، رئیس قوه قضائیه با گزارش قضات عالیرتبه هیأت نظارت و پیگیرى، حکم اعدام شهلا را نقض کرده و دستور داد پرونده بار دیگر براى بررسى به دیوان عالى کشور ارجاع شود.
و این بار پرونده جنجالی و طولانی شهلا با حضور طرفین و شاکیان پرونده- خانواده لاله سحرخیزان- تحت رسیدگى قرار خواهد گرفت.البته ممکن است قضات دیوانعالی در جلسه هیأت عمومى، ایرادى به پرونده شهلا نگیرند و حکم قصاص او را تأیید کنند.

14/2/1387 ـ زن 70 ساله ای وقتى از تصمیم قطعى همسر ۷۵ ساله اش براى ازدواج با یک دختر ۲۰ ساله مطمئن شد با تسلیم دادخواستى به شعبه262 دادگاه خانواده تهران مراجعه و تقاضاى طلاق و درخواست مهر یه کرد و در باره علت طلاق گفت : شوهرم در حجره فرش فروشى پدرم کار مى کرد و درآمد خوبى هم داشت اما بسیار خسیس بود. چندین بار سر همین موضوع با هم درگیر شدیم اما به خاطر حفظ آبرو سعى کردم بسوزم و بسازم. ۵۰ سال از گرانبهاترین روزهاى عمر و جوانى ام را پاى او و فرزندانم ریختم. با هر سختى و مشقتى بود در کنارش زندگى کردم. امروز هم صاحب پنج فرزند و چند نوه و نتیجه هستیم .او هر روز به بهانه کار تا دیروقت به خانه نمى آمد تا این که یک روز پس از تعقیب او را همراه دختر جوان در یک رستوران دیدم از او خواستم تا واقعیت را بگوید. او هم گفت: سال ها براى رفاه تو و فرزندانمان تلاش کردم اما امروز که چند صباحى به پایان عمرم باقى نمانده مى خواهم زندگى کنم و تصمیم به ازدواج دوباره گرفته ام چرا که تو و فرزندانم به من اهمیت نمى دهید. از او خواستم به خاطر حفظ آبروى خانوادگى و فرزندان مان از تصمیمش منصرف شود اما او نپذیرفت و گفت دیگر حاضر به زندگى با من نیست و هیچ حق و حقوقى هم ندارم و براى این که بیشتر مرا مورد آزار و اذیت قرار دهد، گفت: بزودى یک خانه مستقل و ماشین شخصى براى همسر جدیدش خریدارى خواهد کرد و براى ادامه زندگى به آن خانه مى رود.

خود کشی

25/2/1387 – زن جوانى در اقدامى جنون آمیز دختر ۱۷ ماهه اش را از طبقه چهارم خانه پائین انداخت. خودش نیز لحظاتى بعد پائین پرید.
پدر زهرا -۱۷ ماهه- در نخستین تحقیقات به مأموران گفت: صبح امروز همسرم در حالى که زهرا را در آغوش داشت براى پهن کردن لباس ها به پشت بام خانه رفته بود اما ناگهان تعادلش را از دست داد و دختر کوچولوىمان از بغلش به پائین افتاد. مأموران کلانترى ۱۱۳ بازار به محل حادثه ـ ساختمان چهار طبقه در بزرگراه شهید محلاتى ـ مراجعه کردند. آنها در تحقیق از دختر ۱۰ ساله خانواده که بشدت ترسیده بود پرداختند.دختر کوچولو به مأموران گفت: «ساعت ۱۰ و نیم صبح در خواب بودم که مادرم مرا بیدار کرد و از من خواست با هم بالاى پشت بام برویم. در حالى که خواهر کوچولویم را در بغل داشت دستم را محکم گرفت و با زور مرا به پشت بام برد. مرا به طرف لبه پرتگاه کشاند. همین که خواست مرا به پائین بیندازد گریه کردم. ترسیده بودم. گفتم چرا مى خواهى مرا پائین بیندازى من که کار بدى نکرده ام. اما مادرم همچنان مرا به جلو هل مى داد تا این که در یک لحظه دستم را از دستش بیرون کشیدم و فرار کردم. با سرعت به طبقه پائین آمدم و از همسایه ها کمک خواستم اما وقتى دوباره به پشت بام برگشتیم مادرم و زهرا پائین افتاده بودند “.
یکى از ساکنان محل نیز گفت: این خانواده از دو سال قبل به این محل آمده بودند. بسیار آرام و کم رفت و آمد بودند. پدر خانواده مغازه دار است. همسرش هم خیلى کم از خانه خارج مى شود. البته فکر مى کنم از چند ماه قبل زن صاحبخانه دچار حالت روانپریشى شده بود. نوعى افسردگى شدید یا عدم تعادل روحى داشت. البته هیچ رفتار تند و پرخاشگرانه اى نداشت ولى به طرز قابل توجهى گوشه گیر شده بود.

والدین کشی

5/2/1387 – پسر عصبانی در جریان مشاجره خانوادگى با ضربه هاى کارد مادرش را از پادرآورد.
ظهر دیروز یکى از ساکنان خیابانى در شرق تهران پس از تماس با پلیس ۱۱۰ از قتل زن ۳۸ ساله اى در خانه اش خبر داد.وى به مأموران گفت: دقایقى قبل با شنیدن صداى فریاد و مشاجره «بیگم» -خانم مقتول- با پسرش سلمان -۲۲ ساله – نگران شده و به خانه شان رفتم. اما همان موقع سلمان را هراسان در حال فرار دیدم. به محض ورود به خانه با پیکر نیمه جان زن همسایه رو به رو شدم. مأموران کلانترى ۱۲۸ تهران پس از حضور در محل حادثه با پیکر بى جان زن رو به رو شدند. پس از دستگیرى ضمن اعتراف به قتل مادرش، انگیزه خود را اختلاف هاى خانوادگى عنوان کرد.اعضاى خانواده متهم نیز در تحقیقات اظهار داشتند: عامل قتل بسیار عصبانى و پرخاشگر بوده که بیشتر مواقع با اعضاى خانواده اش درگیرى داشته است. روز حادثه نیز به خاطر موضوعى ساده با مادرش به مشاجره پرداخته و او را با کارد به قتل رسانده است.

15/ 2/1387 -ـ مأموران کلانترى ۱۳۶ فرجام از طریق تماس تلفنى یکى از ساکنان تهران پارس در جریان انتشار بوى تعفن از خانه زوج سالخورده اى قرار گرفتند. آنها پس از حضور در محل حادثه و ورود به خانه با پیکر خونین زوج سالخورده روبه رو شدند. کارآگاهان جنایى در تحقیقات مرتضى – نوه ۲۴ ساله زوج سالخورده – را به اتهام قتل تحت تعقیب قرار دادند او را در یکى از روستاهاى گیلان شناسایى و دستگیر کردند. این پسر معتاد و در بازجویى گفت :
به خاطر مشکلات روحى، روانى به حشیش روى آوردم. روز حادثه هم پس از مصرف حشیش به خانه پدربزرگ و مادربزرگم رفتم. اما آنها مرا به خاطر اعتیادم سرزنش کردند خیلى عصبانى شده بودم وقتى آنها در خواب بودند تصمیم به انتقام گرفتم هر دو را در اتاق خواب به قتل رساندم. پس از سرقت پول و جواهرات و ماشین آنها به شمال گریختم تا دستگیر شدم. هیأت قضایى شعبه ۷۱ دادگاه کیفرى استان تهران با توجه به تقاضاى اولیاى دم، متهم را به دوبار اعدام – قصاص – محکوم کرد.

19/2/ 1387 ـ یکى از مسئولان بیمارستان ۱۵ خرداد ورامین با مأموران پلیس تماس گرفت و گفت: پسر جوانى که با ضربه هاى کارد مجروح شده بود به بیمارستان مراجعه و ادعا کرده افراد ناشناسى در گاو داری پدرش پس از قتل پدرش وى را نیز با ضربه هاى کارد مجروح کرده اند.عباس – ۲۶ ساله – قبل از رسیدن مأموران از بیمارستان گریخته بود.
مأموران راهى گاودارى شدند. در آنجا نیز با پیکر غرق در خون محمد – ۶۲ ساله – روبه رو شدند. از سوى دیگر کارآگاهان در تحقیقات محلى پى بردند، ساعت چهار بعدازظهر روز حادثه عباس و دختر جوانى وارد گاودارى شده بودند. عباس در یکى از محله هاى شهر رى شناسایى و دستگیرو در بازجویی گفت: «به خاطر تحریک هاى دختر جوانى به نام حمیرا» پدرم را کشتم.» او ادامه داد: حدود یک سال قبل با دختر جوانى آشنا شدم. در این مدت هر چند وقت یک بار همراه او به گاودارى متروکه پدرم مى آمدیم. روز حادثه در گاودارى بودیم که ناگهان پدرم به آنجا آمد. او بادیدن ما عصبانى شد و بعد هم گلاویز شدیم. در جریان درگیرى حمیرا کاردى به من داد و گفت: «پدرت را بکش ” در حال حاضر تحقیقات کارآگاهان براى شناسایى مخفیگاه حمیرا ادامه دارد.

فرزند کشی ، بهانه های ناموسی

17 / 2 /1387– ¬ بازپرس جنایى اسلامشهر براى شناسایى مخفیگاه یک مرد که به اتهام قتل دخترش تحت تعقیب است از مردم کمک خواست. سال گذشته مرد ۴۸ ساله اى به نام «برار» دختر ۱۹ ساله مجروحش را به بیمارستانى در اسلامشهر منتقل کرد و بعد هم متوارى شد.مأموران پلیس آگاهى اسلامشهر پس از اطلاع از موضوع در بیمارستان حاضر شده و به تحقیق از «روناک» – دختر مجروح – پرداختند. دختر جوان هم به کارآگاهان گفت: «پدرش او را به خاطر سوءظن با کارد مجروح کرده است.»با این حال پس از دو ماه روناک به دلیل شدت جراحات و عفونت جان باخت .

21 /2/1387– دختر جوانى که از سوى پدرش زنده به گور شده بود با حضور به موقع مردم نجات یافت.به گزارش فارس، عصر چهارشنبه مأموران کلانترى ۱۶۶ لشگرک از طریق تماس هاى تلفنى مردمى دریافتند دختر جوانى در جاده تلو، زیر سنگ ها مدفون شده است.مأموران بلافاصله پس از حضور در منطقه با کمک مردم، محل مورد نظر را شناسایى کرده و دختر جوان را نجات دادند.وى زمانى که از گودال بیرون کشیده شد، خود را رویا – ۲۲ ساله – معرفى کرد و مدعى شد، پدرش او را زنده به گور کرده است.دختر جوان گفت: «به دلیل اعتیاد، قرص «ترامادول» مصرف مى کنم، به همین علت پدرم مرا در خانه مورد ضرب و شتم قرار داد. وقتى بى رمق شدم او مرا به این مکان منتقل و زیر سنگ ها مدفونم کرد.»دختر جوان بلافاصله به بیمارستان منتقل شد و تحت مداوا قرار گرفت.در حال حاضر تحقیقات براى دستگیرى پدر رویا و رفع ابهام ها ادامه دارد.

30 / 2 / 1387– پسر معتاد، قربانى خشم پدر شد در جریان درگیرى خانوادگى با ضربه هاى مرگبار پدر از پا درآمد.
مجید – ۴۰ ساله –معتاد به مصرف مواد مخدر و همواره بر سر این موضوع با خانواده اش اختلاف داشته است. نحوه وارد شدن ضربه هاى کارد نشان مى دهد مجید غافلگیر شده و فرصت دفاع از خود را نداشته است . پدر سالخورده مقتول در بازجویى اظهار داشت: مجید با کارهایش آبروى خانوادگى مان را برده بود. روز حادثه هنگامى که در خانه مواد مخدر مصرف مى کرد، با او درگیر شدم. از شدت عصبانیت کنترلى بر رفتارم نداشتم. به همین خاطر کاردى از آشپزخانه برداشته و او را با ضربه هاى متعدد از پا درآوردم. سپس جسدش را نزدیکى خانه رها کرده و به مردم گفتم قاچاقچیان مواد مخدر او را مجروح کرده اند .

31 / 2 / 1387– مرد میانسالی پس از قتل دخترش سعى داشت با صحنه سازى مرگ او را خودکشى نشان دهد. مردى در تماس با پلیس از مرگ مشکوک دختر ۱۸ ساله اش خبر داد مأموران آگاهى شهرستان بیرجند براى به محل جنایت رفتند با جسد زن جوانى که یک روسرى دور گلویش گره خورده بود مواجه شدند. آسیه شب حادثه در غیاب همسرش به خانه پدرش آمده بود. پدر «آسیه» در باز جویی گفت:دخترم از چند روز قبل دچار مشکلات روحى،روانى شدید شده بود و من به آسیه سوءظن داشتم. بنابراین چند بار از او خواستم به خاطر آبروى ما و شوهرش دست از کارهایش بردارد اما او همچنان به رفتارش را ادامه مى داد. شب حادثه براى این که او را بترسانم روسرى را دور گردنش پیچیده و گره زدم اما زمانى که به خود آمدم متوجه شدم او دیگر نفس نمى کشد. به خدا قصد کشتن دخترم را نداشتم و فقط مى خواستم او را بترسانم که این اتفاق افتاد.

دیگر کشی به دلیل مزاحمت های خیابانی

7 / 2 /1387 – پسر 21 ساله ای از اهالى روستاى «زمان آباد» شهررى به قصد میانجیگرى سعى در جدا کردن طرفین درگیرى داشت که با پرتاب سنگی توسط زنی از پادرآمد. مردم و امدادگران شش مجروح را به بیمارستان رساندند . یکی از مجروحین روستایی بر اثر شدت جراحت ها و خونریزى جان باخت. متهم به قتل درباره علت درگیرى گفت: صبح روز حادثه، من به همراه شوهر و دختر و پسرم و ۲ تن از بستگانمان، براى گذراندن روز ۱۳ فروردین به این روستا آمدیم.غروب تصمیم داشتیم، به خانه برگردیم که ناگهان ۲ جوان موتورسیکلت سوار براى دخترم مزاحمت ایجاد کردند. پسرم اعتراض کرد. اما یکى از آنها به طرف پسرم حمله ور شد. تا این که با وساطت هاى اطرافیان ماجرا تمام شد و آنها به طرف روستا رفتند. ما هم سوار ماشین در حال حرکت بودیم که ناگهان چندین موتوسیکلت سوار دور ماشین ها حلقه زدند و به سنگ پرانى به طرف ماشین ما پرداختند. عده اى دیگر نیز ما را به زور پیاده کرده و به باد کتک گرفتند. در همین هنگام پسر جوانى که دقایقى قبل با پسرم درگیر شده بود، با دسته چاقو ضربه اى به سر پسرم کوبید. من هم با مشاهده خونى که از سر پسرم جارى بود، عصبانى و ناراحت شده تکه سنگى برداشته و از یکى از حاضران نزاع خواستم تا ضارب پسرم را معرفى کند. او هم مقتول را نشانم داد و به اشتباه در اوج خشم و عصبانیت، با سنگ ضربه اى به سر پسر جوانى که قصد میانجی گری داشت کوبیدم که او چند قدم جلوتر، نقش زمین شد.

26 / 2 / 1387– جسد یک زن جوان که در اثر خفگى جان باخته بود پیدا شد . مردى در حال عبور از خیابانى در کمال شهر کرج با جسد زنى روبه رو شد که در ملحفه اى پیچیده و کنار خیابان رها شده بود.مأموران پس از تحقیقات مقدماتى با دستور بازپرس کشیک قتل کرج، جسد زن ناشناس را براى شناسایى و تعیین علت و زمان قتل به پزشکى قانونى منتقل کردند.

قتل ها و تحرکات عشقی

8 / 2 /1387– پسرى که در یک دوئل عشقى نامزد دختر مورد علاقه اش را به قتل رسانده بود، با حکم قضات شعبه ۷۱ دادگاه کیفرى استان تهران محکوم به قصاص شد.
مأموران پلیس نظرآباد کرج در جریان یک نزاع مرگبار قرار گرفتند. آنها پس از حضور در محل حادثه با پیکر خونین مهدى – ۱۹ ساله – روبه رو شدند که با ضربه هاى کارد به قتل رسیده بود. نخستین تحقیقات هم نشان داد پسر جوان از سوى رقیب عشقى اش به قتل رسیده است.
مأموران صفر – ۱۷ ساله – را به اتهام قتل دستگیر کردند.وى در تمام بازجویى ها با صراحت به قتل اعتراف کرد. در دفاع از خود گفت: از مدتى قبل به دخترى علاقه مند شده بودم. چندین بار هم از او خواستگارى کردم، اما هر بار جواب رد شنیدم تا این که مدتى قبل دختر مورد علاقه ام را در خیابان مشغول صحبت با پسر جوان ناشناسى دیدم. همان موقع عصبانى شده و بلافاصله به طرف آنها رفته و با پسر غریبه گلاویز شدم، اما با پادرمیانى چند تن از رهگذران درگیرى خاتمه یافت.درحالى که بشدت غیرتى شده بودم، به خانه برگشتم و پس از برداشتن کاردى، خارج شدم. همان موقع «مهدى» سوار بر موتوسیکلت به طرفم هجوم آورد. من هم کارد را به طرفش پرتاب کردم که ناگهان کنترل موتوسیکلت از دستش خارج شد و او به وانت بارى که کنار خیابان متوقف بود، برخورد کرد و نقش بر زمین شد.

17 / 2 /1387– مأموران کلانترى ۱۵ ورامین از سوزانده شدن عمدى خودروى رئیس شوراى یکى از روستاهاى اطراف خبردار شدند. این در حالى بود که اهالى روستا خودروى شعله ور را خاموش کرده بودند. مأموران پس از حضور در محل حادثه دریافتند سه پسر جوان در حالى که صورت هاى خود را پوشانده بودند خودرو را به آتش کشیده و سوار بر یک دستگاه پراید و موتوسیکلت از آنجا گریخته اند. راننده پراید در نخستین تحقیقات منکر هرگونه اطلاع از ماجرا شد اما همزمان با کشف یک گالن ۲۰ لیترى بنزین از ماشین، ناچار لب به اعتراف گشود. او به مأموران گفت: چند روز قبل یکى از دوستانم به نام «سینا» به دیدنم آمد و از من خواست براى انتقام از رئیس شوراى روستا کمکش کنیم
با اعتراف هاى ایمان مأموران دو همدست دیگر او را نیز دستگیر کردند. سینا در بازجویى هاى پلیسى درباره انگیزه خود گفت: از کودکى به یکى از دختران فامیل علاقه داشتم. هر چقدر هم سنم بالاتر مى رفت این علاقه بیشتر مى شد. چند بار خواستم از او خواستگارى کنم اما به خاطر مشکلاتى موفق نشدم، تا این که چند روز قبل شنیدم او مى خواهد به عنوان منشى در شوراى روستا مشغول به کار شود. به خاطر این که مخالف کار کردن همسر آینده ام بودم سعى کردم او را از این کار منصرف کنم که موفق نشدم. به همین خاطر تصمیم گرفتم به هر شکل ممکن اجازه ندهم کار کند. بنابراین چند بار تلفنى با رئیس شوراى روستا تماس گرفتم و با تهدید از او خواستم نسترن را اخراج کند. اما او که مرا نمى شناخت تهدیدهایم را جدى نگرفت. سرانجام براى ترساندنش تصمیم گرفتم ماشینش را آتش بزنم.

17 / 2 / 1387– یک کاروان که عروس و داماد را همراهى مى کردند، خودروهاى شان را متوقف کرده و با هم درگیر شدند پنج تن، از جمله برادر داماد و چند نفر از آشنایان و اقوام عروس و داماد که با ضربه هاى کارد مجروح شده بودند را براى درمان به بیمارستان فیروزگر انتقال دادند. داماد ۲۶ ساله- در این باره به بازپرس پرونده گفت: حدود دو سال قبل به زهره- عروس ۲۱ ساله علاقه مند شدم و به خواستگارى اش رفتم. اما پدر او به بهانه این که یکى از بستگانشان خواستگار دخترش است پیشنهادم را نپذیرفت. سرانجام با گذشت دو سال زهره به پسر عمویش- مرتضى- جواب رد داد. و موفق شد رضایت پدرش را براى ازدواج با من جلب کند. در همین ایام پسر عمویش براى ما پیام فرستاد که جشن عروسى را به کام ما تلخ خواهد کرد.مرتضى و دوستانش که در میان کاروان بودند با بوق هاى ممتد و حرکت هاى مارپیچ دایم مزاحمت ایجاد مى کردند برادرم «پوریا» از او خواست دست از کارهاى ناشایست بردارد بین آنها مشاجره لفظى در گرفت با هم درگیر شدند که گروهى از آشنایان، دوستان و خانواده هر دو طرف به خاطر همین مسئله با هم به کتک کارى پرداختند.
مرتضى نیز در دفاع از خود به بازپرس پرونده گفت: من و دخترعمویم از چند سال قبل قصد ازدواج داشتیم. اما با آمدن پژمان، زهره مرا فراموش کرد. قصد نداشتم به کسى آسیبى برسانم. اما به خاطر حسادتى که به پژمان داشتم این اتفاق ناخواسته رخ داد.

29 / 2 /1387 – پسری که داماد را شب عروسى اش با ضربه هاى قمه از پا درآورده بود توسط پلیس جنایى قزوین دستگیر شد. مادر داماد در شکایتش گفت: قرار بود روزسه شنبه گذشته جشن عروسى پسرم برگزارشود. به همین خاطر او شب قبل ازمراسم براى هماهنگى برخى کارها به خانه نامزدش رفت. اما زمانى که از آنجا بیرون آمد پسری به نام «مراد» با قمه به طرفش حمله ور شده و او را بشدت مجروح کرد. اهالى محل با مشاهده درگیرى، بلافاصله پسرم را به بیمارستان منتقل کردند اما او به دلیل شدت جراحات پس از سه روز روى تخت بیمارستان جان سپرد.
متهم به قتل فرارى پنج ماه قبل از زندان آزاد شده و پس از مدتى به خواستگارى دختر جوان رفته بود. اما خانواده دختر به او جواب رد دادند. مراد چند روز قبل، از طریق دوستانش پى برد دختر جوان به زودى با محسن ازدواج مى کند. به همین خاطر تصمیم گرفت از او انتقام بگیرد. بنابراین شب حادثه با کمین مقابل خانه دختر مورد علاقه اش، همزمان با خروج محسن، به طرفش حمله ور شده و با ضربه هاى قمه وى رامجروح کرد.

تجاوز

2/ 2 /1387 – پرونده دختر جوانى که به اتهام قتل پزشک متخصص بیهوشى در بازداشت است، با صدور کیفرخواست براى محاکمه به دادگاه کیفرى استان تهران فرستاده شد. ریحانه – ۲۰ ساله – که طراح داخلى ساختمان است به اتهام قتل عمدى مرتضى – ۴۵ ساله- از سوى مأموران پلیس شناسایى و دستگیر شد. متهم در بازجویى ها به بازپرس گفت: «چند روز قبل از حادثه در یک رستوران با مقتول آشنا شدم. او وقتى پى برد من طراح خانه و آپارتمان هستم پیشنهاد داد براى تغییر طراحى آپارتمانش و تبدیل آن به مطب کمکش کنم. بنابراین روز حادثه به محل مورد نظر رفتم اما پس از گذشت دقایقى به نیت او پى برده و براى دفاع از خودم با کارد ضربه اى به پشت او زدم. بعد هم بلافاصله از آنجا گریختم.» متهم به زودى در دادگاه کیفرى استان تهران پاى میز محاکمه مى رود.

12 / 2/1387 – سه عضو یک گروه به جرم ربودن و آزار و اذیت ۱۰ زن و دختر به اعدام محکوم شدند.
حدود سه ماه قبل دختر جوانى با مراجعه به اداره آگاهى اهواز با طرح شکایتی گفت: «ساعت هفت بعدازظهر دیروز بعد از تعطیل شدن محل کارم به «فلکه ساعت» رفتم تا به خانه مان در محله «چهارشیب» بروم. خودروى پیکانى با سه سرنشین مرد مقابلم توقف کرد. رفتار سرنشینان ماشین عادى بود، به آنها شک نکردم سوار شدم.پس از طى مسافتى مسافرى که جلو نشسته بود پیاده در عقب را باز کرد و به زور کنارم نشست او و مردی که در کنارم بود با تهدید کارد سرم را به زور زیر صندلى بردندم آنها مرا به بیابان هاى خارج شهر منتقل کرده اند با تهدید مرا مورد آزار و اذیت قرار داده و نیمه شب پس از سرقت پول و طلاهایم مرا در خیابان خلوتى رها کردند”.
با طرح این شکایت تحقیقات گسترده اى در این باره آغازشد . اگاهی با کمک شاکى پرونده، چهره سه مرد آدم ربا را ترسیم کردند اما هیچ ردى از متهمان به دست نیامد.یک هفته پس از این شکایت زن جوان دیگرى با مراجعه به اداره آگاهى شکایت مشابهى مطرح کرد. دومین قربانى شبکه هنگام فرار متهمان، موفق شده بود شماره پلاک خودروى آدم ربایان را یادداشت کند. پس از بررسى ها مشخص شد اعضاى این شبکه ساعتى قبل از ربودن زن جوان خودرو ی را با تهدید راننده سرقت و صبح روز بعد هم آن را در خیابان رها کرده بودند.
چند روز بعدنیز سومین قربانى به اداره آگاهى رفت. تبهکاران این بار نیز با یک خودروى سرقتى نقشه خود را عملى کرده بودند. آنها راننده را به بهانه این که براى خواهرشان مزاحمت ایجاد کرده مورد ضرب و شتم قرار داده و سپس خودرو را سرقت کرده بودند. ، با اطلاعات بدست آمده و چهره نگارى دو تن از متهمان شناسایی و دسنگیر شدند .
دو متهم در بازجویى ها با اعتراف به ربودن ۱۰ زن اظهار داشتند: «چندى قبل به اتهام حمل موادمخدر دستگیر و راهى زندان شدیم. در آنجا نقشه ربودن زنان و سرقت اموالشان را طراحى کردیم. پس از آزادى از زندان هم شبکه اى تشکیل داده و نقشه خود را عملى کردیم.

15/2/1387 _ هفته گذشته دختر نوجوانى همراه والدینش با مراجعه به اداره آگاهى شهرستان رباط کریم با طرح شکایتى اظهار داشت: «دیروز ظهر پس از تعطیلى مدرسه راهى خانه مان شدم اما در بین راه پسر ی تعقیبم مى کرد. وقتى به کوچه خلوتى رسیدیم سد راهم شد و با تهدید کارد مرا به زور به داخل خانه اى کشاند. او سپس با تهدید مورد آزار و اذیتم قرار داد و از این صحنه هم فیلمبردارى کرد.او تهدیدم کرد اگر موضوع را به کسى اطلاع دهم فیلم را در شهر توزیع مى کند. پس از فرار از خانه پسر به خانه آمدم و موضوع را به خانواده ام اطلاع دادم.» با طرح این شکایت کارآگاهان با کمک دختر دانش آموز متهم را دستگیر کردند. او در نخستین بازجویى ها منکر اتهامش شد اما در بررسى تلفن همراهش فیلم آزار و اذیت دختر دانش آموز کشف شد. هم اکنون تحقیقات از این پسر در رابطه با جرایم احتمالى دیگرش ادامه دارد.

22 / 2 / 1387_سه دختر دانشجو به نام هاى الهام – ۲۰ ساله – فاطمه – ۲۲ ساله – و سمیه – ۲۰ ساله – پس از پایان کلاس درس خود در دانشگاه قزوین، براى عزیمت به تهران سوار یک دستگاه خودروى سمند شخصى شدند که پسر جوانى راننده اش بود.ناگهان در بین راه راننده مسیر خود را به بهانه این که پلاک ماشین نقص دارد، تغییر داد و به سوى روستاى «شترک» حرکت کرد. در این میان سه دختر جوان که متوجه نیت شیطانى مرد جوان شده بودند، در تاریکى شب در خودرو را باز کرده و خود را به بیرون ماشین پرت کردند. ۱۶ ساعت بعد سمیه تنها شاهد و بازمانده این ماجرای هولناک خود را به دانشگاه رساند.
پنجشنبه جسد الهام از کانال آب گرفته شد. چهار روز بعد نیز جسد فاطمه از سد طالقان بیرون کشیده شد.شواهد نشان مى داد دختران جوان براى رهایى از دام شیطانى مرد راننده پس از بیرون پریدن از خودرو به داخل کانال سقوط کرده بودند. راننده خود رو مسافرکش در غرب تهران شناسایى و دستگیر شد.مرد راننده ۲۹ ساله مجرد با مادر و خواهرش زندگى مى کند.

23 / 2 /1387_ یکى از مأموران پلیس قم سوار بر خودروى شخصى در حرکت بود که ناگهان متوجه پرت شدن دخترى از یک خودروى در حال حرکت شد.وى بلافاصله با تلفن همراه، پلیس ۱۱۰ را در جریان ماجرا قرار داد و براى نجات دختر جوان کمک خواست، بعد هم به تعقیب راننده پرداخت. خودرو در مقابل خانه اى در یکى از خیابان هاى مرکزى تهران توقف کرد و پسر جوان وارد خانه شدند. فرشاد – ۲۵ ساله – و منصور – ۲۷ ساله – پس از دستگیرى در بازجویى ها اظهار داشتند: دختر جوان را به عنوان مسافر از میدان آزادى سوار کرده بودند، اما وى به تصور این که قصد ایجاد مزاحمت برایش داریم، ناگهان در خودرو را باز کرد و بیرون پرید و ما که ترسیده بودیم بدون توقف به راه خود ادامه دادیم.این در حالى است که دختر جوان حادثه دیده تاکنون شناسایى نشده است. بنابراین از دختر جوان حادثه دیده یا خانواده اش درخواست مى شود براى اعلام شکایت و پیگیرى پرونده به دادسراى جنایى تهران مراجعه کنند.

30 / 2 /1387– پدری به کلانترى شریف آباد پاکدشت رفت و از خودکشى دختر ۱۹ ساله اش خبر داد. اما به دلیل این که دخترم هیچ مشکلى در زندگى نداشت درخواست دادم با تحقیق از او انگیزه خودکشى اش فاش شود. «بهاره» در حالى که ابتدا با سکوت قصد مخفى کردن رازى را داشت، سرانجام لب گشود اظهار داشت: روز جمعه همراه نامزدم «افشین» براى گردش به بیرون شهر در حال قدم زدن بودیم که ناگهان یک پیکان مقابل ما توقف کرد. دو سرنشین آن بلافاصله پیاده شده و افشین را به باد کتک گرفتند. آنها پس از بستن دست و پاى افشین ما را با ماشین به نزدیکى روستایى در ورامین بردند. پس از ورود به خانه اى متروکه دو مرد دیگر نیز به آنجا آمدند.چهار مرد همزمان با آزار و اذیت ما به فیلمبردارى نیز پرداختند.پس از رهایى از چنگ آن ها دچار مشکلات روحى- روانى شده و تصمیم گرفتم به زندگى ام پایان دهم. اما پدرم متوجه ماجرا شد و مرا به بیمارستان منتقل کرد. کارآگاهان پس از چهره نگارى دو تن از متهمان را شناسایى و دستگیر کردند. دو آدم ربا پس از انتقال به اداره آگاهى لب به اعتراف گشودند. باتوجه به این که احتمال مى رود متهمان مرتکب جرایم مشابه دیگرى نیز شده باشند در حال حاضر تحقیقات پلیس در این رابطه و شناسایى مخفیگاه دو متهم فرارى ادامه دارد.

اعدام 5 پسر جوان به دلیل تجاوز به عنف

23 / 2 /1387 – ۵ پسر به اتهام ربودن، آزار و اذیت و سوزاندن دختر جوانى صبحگاه دیروز در زندان مرکزى قم به دار مجازات آویخته شدند. مأموران پلیس ۱۱۰ قم در جریان کشف جسد نیمه سوخته دخترى جوان زیر پل خط آهن روستاى قم رود قرار گرفتند. نرگس قرار بود یک هفته دیگر به خانه بخت برود . در جریان تحقیق معلوم شد ،پسر جوانى در گذشته علاقه زیادى به نرگس داشته اما با مخالفت خانواده دختر براى ازدواج روبه رو شده است. او دستگیر و تحت بازجویى قرار گرفت در تحقیقات پلیسى گفت: «من و نرگس به دلیل علاقه زیاد تصمیم به ازدواج داشتیم. اما خانواده او برخلاف میل باطنى اش وى را به عقد پسرعمویش درآوردند. مدتى قبل «نرگس» را در خیابان دیدم. وقتى به صورتش نگاه کردم، آثار کبودى و زخم دیدم. با این تصور که شوهرش او را کتک زده، سر راهش قرار گرفتم و با اصرار از او خواستم تا حقیقت را بگوید. او هم گفت: چند روز قبل وقتى به عنوان مسافر سوار یک خودروى پیکان سفید شدم پس از طى مسافت کوتاهى، سرنشینان آن با تهدید چاقو مرا به قلعه اى متروکه کشانده و به طرز وحشیانه اى مورد آزار و اذیتم قرار دادند. دو پسر که متهمان اصلى جنایت بودند، با اعتراف به آزار و اذیت دختر جوان گفتند: وقتى «نرگس» را به عنوان مسافر سوار کردیم هیچ شناختى از او نداشتیم. بنابراین با تهدید چاقو او را به قلعه مخروبه کشانده و مورد آزار و اذیت قرار دادیم. اما پس از این که متوجه شدیم دوستمان از سوى خواستگار سابق نرگس کتک خورده است، تصمیم به انتقام از آنها گرفتیم. براى دومین بار او را ربوده و همراه ۸ نفر از دوستانمان در قلعه مخروبه دختر جوان را مورد آزار قرار دادیم. بعد هم پیکر نیمه جانش را ترک موتوسیکلت نشانده و در بیابان هاى اطراف خط آهن با چند ضربه کارد مجروحش کردیم، سپس براى آن که جسدش قابل شناسایى نباشد، در حالى که هنوز زنده بود، با پاشیدن بنزین او را سوزاندیم.
با اعتراف این دو متهم هشت تن از همدستان آنها را نیز دستگیر شدند . آنها نیز در تحقیقات به ۱۰ فقره
آدم ربایى، تجاوز به عنف و دو فقره زورگیرى اعتراف کردند. پلیس در ادامه بررسى ها با شکایت هاى شش پسر جوان که از سوى اعضاى این باند در قلعه متروکه مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودند مواجه شد. سر انجام پرونده ۱۰ پسر جنایتکار با صدور قرار مجرمیت به اتهام آدم ربایى، تجاوز به عنف، سرقت و قتل براى رسیدگى به شعبه ۸ دادگاه تجدیدنظر استان قم ارسال شد. نماینده دادستان نیز در برابر هیأت قضایى با شمردن ۲۳ دلیل موضوع را تجاوز به عنف دانست. سرانجام ۱۰ پسر پس از محاکمه به اعدام محکوم شدند. براساس این حکم مرتضى – ۲۱ ساله – به اتهام قتل عمدى به یک بار قصاص، به اتهام تجاوز به عنف به یک بار اعدام و به اتهام آزار و اذیت چند پسر شاکى به پرتاب از بلندى محکوم شد. هادى- ۲۴ ساله – جواد – ۲۴ ساله – حسین – ۱۹ ساله ـ و مهدى – ۲۴ ساله – نیز به اتهام تجاوز به عنف به یک بار اعدام و به اتهام آزار و اذیت پسربچه ها به یک بار پرتاب از بلندى محکوم شدند و براى ۵ متهم دیگر پرونده نیز به اتهام تجاوز به عنف مجازات اعدام در نظر گرفته شد.

قتل به خاطر دخالت اطرافیان در زندگی زناشویی

7/2/1387_ دامادی براى انتقام جویى خانه پدرزنش را به آتش کشید
چندروز قبل مردى با مراجعه به پلیس آگاهى تهران ضمن تسلیم شکایتى از آتش سوزى عمدى خانه اش توسط فرد ناشناسى خبر داد. این مرد به پلیس گفت: شب گذشته همراه اعضاى خانواده ام در خواب بودیم که ناگهان متوجه آتش سوزى شدید خانه شدیم. بعد هم با آتش نشانى تماس گرفتم. شعله هاى آتش را خاموش کردند. اما کارشناسان پس از نخستین بررسى ها اعلام کردند حادثه عمدى بوده است. شاکى گفت: به احتمال زیاد عامل این آتش سوزى دامادم است. دخترم از چند روز قبل به دلیل اختلاف هاى شدید با شوهرش به حالت قهر به خانه ما آمده است. در این مدت نیز دامادم بارها در تماس هاى تلفنى اش او را تهدید کرده بود. داماد خانواده به آگاهی احضار و در بازجویى هاى گفت: از مدتى قبل اختلاف هاى من و همسرم شدت گرفته بود، اما هربار خانواده اش به جاى میانجیگرى و آشتى دادن ما، به این اختلاف ها دامن مى زدند. آخرین بار که همسرم قهر کرد و به خانه پدرش رفت، از آنها خواستم تا او را به خانه برگردانند، اما آنها به خواسته ام توجهى نکردند، من هم تصمیم به انتقا

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours