مدرسه فمینیستی: سازمان ملل متحد دههی 1975 تا 1985 را به نام دههی زنان نامگذاری کرد تا اوضاع نابسامان حقوق زنان را کمی بهبود بخشد. در طول این ده سال صدای کنشگران حقوق زنان در کشورهای مختلف بیشترشنیده شد و بسیاری از کشورها به حقوق زنان حساسیت بیشتری پیدا کردند. این دهه اگر نقطهی دستیابی به بسیاری از پیروزیها در مبارزات برابریخواهانه نبود، ولی بدون شک نقطهی آغاز بسیاری از مبارزات بوده است. کشور هندوستان از این دسته کشورها بود که کنشگران در این دورهی زمانی فرصتی یافتند که در مورد وضعیت کنونی زنان درهند پژوهش کنند و نتایج مطالعات خود را با سایرین در میان بگذارند. آنها خیلی زود دریافتند که برخلاف پیروزیهایی که درعرصهی قوانین بدست آوردهاند، زنان همچنان قربانی نابرابریهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هستند. بر خلاف اقداماتی چون بازنگری قانون کارخانهها و معادن در سال 1953، ممنوعیت جهیزیه در سال 1961 و بازبینی مجدد آن در 1964، آمار انواع خشونت بر علیه زنان روز به روز بالاتر میرفت. این رفع تبعیضها در قوانین رسمی و وجود نابرابریها در عمل، دیگر پنهان نبود. کشتن جنینهای دختر یکی از بارزترین انواع خشونت بر زنان، یعنی از بین بردن آنها پیش از تولد و تنها به دلیل جنسیتشان، به شمار می آید. بر خلاف ذهنیت بسیاری از ما، این عمل همچنان رواج دارد و متأسفانه رو به افزایش نیز هست.
امروزه در بسیاری از فرهنگها و کشورها، سقط جنینهای ناخواسته یا دچار ناهنجاری قانونی است. ولی در این میان کشتار جنینهای دختر، به دلیل جنسیتشان به تاریخ نپیوسته و همچنان ادامه دارد. 200 سال پیش از میلاد مسیح در یونان، از بین بردن نوزادان دختر آنچنان رواج داشت که تنها کمتر از یک درصد از 6000 خانواده ای که در دلفی زندگی می کردند، دارای دو فرزند دختر بودند. بین 79 خانواده، نسبت تعداد فرزندان پسر به فرزندان دختر، 118 به 28 بوده است و این در یونان باستان امرعجیبی به شمار نمی آید. برای مثال در هندوستان، به دلیل عقاید هندو و سیستم طبقاتی، دختران جوان بسیاری کشته شدند. وقتی اولین سرشماری جمعیت در قرن نوزدهم انجام شد، در روستاهایی، حتی یک نوزاد دختر هم یافته نشد و در شرایط بهتر، در کل 30 روستایی که حداقل یک نوزاد دختر در آن زندگی می کرد، 343 پسر در ازای تنها 54 دختر سرشماری شدند. در بمبئی، تعداد دختران زنده در سال 1834، تنها 603 دختر بوده است.
شاید کشتن جنین دختر پیش از به دنیا آمدن نوزاد وحشیانه ترین خشونت علیه زنان باشد. پدیدهی دختر کشی ، قتل عمد نوزادان و کودکان دختر، تنها به دلیل ترجیح دادن فرزندان پسر است. این عمل در بسیاری از نواحی جهان رواج دارد و به ویژه در مناطق خاصی در هند. خانواده ها دختران خود را قربانی خدای کالی میکنند، برای بهبود برداشت، جان زنان و دختران را به خدایان هدیه میدهند و بعضی از جادوگران برای بارداری زنان به آنها کشتن بچهی دیگری را توصیه میکنند.
آزمایشات روی جنین در طول بارداری ، با هدف پیشگیری از ناهنجاریهای جنینی، در سال 1974 در هند آغاز شد و در سال 1979 برای اولین بار در ایالت پنجاب از این آزمایشات برای تشخیص جنسیت جنین بهره بردند. کمی بعد انجام این آزمایشات توسط شورای پژوهشهای پزشکی هند متوقف شد، ولی دیگر دیر شده بود. بسیاری از مردم از نوع نتایج این آزمایشات آگاه شده بودند و متأسفانه بر خلاف تمام تلاشهای گروه های مدافع زنان، از آن به عنوان ابزاری برای جلوگیری از متولد شدن نوزادان دختر استفاده کردند. این یکی از آثار و نشانههای فرهنگ مردسالار و زن ستیزیست که در آن حتی مادران هم به داشتن فرزندان پسر افتخار می کنند و داشتن فرزندان دختر را مایهی شرم خود می دانند.
طبق آمار سازمان ملل متحد، هر سال در هند حدود 750000 جنین دختر، تنها به بهانهی جنسیتشان سقط میشوند. با توجه به این که پایان دادن داوطلبانه به بارداری، در 80% ایالتهای هند رو به افزایش است وتعداد جنینهای مونث سقط شده بسیار بیشتر است، در صورت ادامهی این وضعیت به زودی روزی خواهد رسید که «مامِ هند»، به عنوان یکی از پرجمعیت ترین کشورهای دنیا، مادری نداشته باشد و زندگی در آن متوقف شود.
دو ایالت پنجاب و هریانا بالاترین تعداد خاتمهی داوطلبانه به بارداری را در سال دارند. در ایالت پنجاب و در سال 2001، به ازای هر 1000 پسر بچه ی زیر 6 سال، تنها 793 دختر زیر 6 سال زندگی میکرده اند و این در حالی است که این نسبت در کل کشور هند 927 دختربچه به 1000 پسر بچه بوده است.
شاید دلیل اصلی مشاهدهی بیشتر این آمار نگران کننده در ایالتهای شمالی هند این باشد که کلینیکهای خصوصی تشخیص جنسیت جنینها اولین بار در این ایالتها شروع به کار کردند و پایان دادن اختیاری به بارداریهایی با جنین دختر اواخر دهه ی 70 و اوایل دههی 80 در آنجا بالا گرفت.
نکتهی قابل توجه این است که آمار این نسل کشی در شهرها بیشتر از روستاها و در بین مادران با سواد بیشتر از مادران بیسواد است. ایالتهایی که نسبت دختران به پسران در آنها به وضوح کمتر است، ایالتهای قویتری از نظر اقتصادی هستند. برای مثال ایالت پنجاب یکی از ایالتهای نمونه در رشد اقتصادی است، ولی بررسی آمار نشان می دهد رشد اقتصادی بیشتر تنها مردها را قویتر می کند و فشار بیشتری بر زنان می آورد. مطالعهی شرایط ایالتهای دیگری در جنوب غربی هند و شمال غربی دهلی که مناطقی ثروتمند هستند و محل زندگی هندیهای تحصیل کرده به حساب میآیند، دختر کشی رشد زیادی داشته است. این دقیقاً خلاف ذهنیت عمومی است که افزایش سطح تحصیلات و آموزش موجب کاهش نابرابریهای جنسیتی میشود. در حقیقت کیفیت و نوع آموزش ها بسیار تأثیرگذارتر از کمیت آن است.
دکتر پاولا بانرجی، استاد دانشگاه کلکته و عضو گروه پژوهش کلکته، دختر کشی و سقط جنین های دختر را نسل کشی میداند و رواج این تفکر و پدیده را حمله به دستاوردهای جنبشهای فمینیستی در هند می داند. او اعتقاد دارد برابری زنان با مردان و مطالبات زنان از آنها موجوداتی سرکش در جوامع سنتی و مردسالاری مثل هند، چین یا در کشورهای افریقایی می سازد و این در کنار سنتهای دیگری چون نگاه ناموسی به دختران و هزینههای ازدواج، جهیزیه و… که بر عهدهی خانوادهی دختر است موجب می شود خانوادهها به از بین بردن جنینهای دختر تشویق شوند. او تأکید میکند که مبارزه برای نجات جان دختران و ملت هند، امروزه آشکارا در گرو مبارزه با بنیادگرایی سنتی و دینی ست که مثل همیشه و همه جای دنیا، زنان را به عنوان اولین قربانی خود هدف میگیرد.
پانوشت ها:
عکس ها: مانا آتشفراز
◀️ 7- Indian Council of Medical Research
+ There are no comments
Add yours