مدرسه فمینیستی: ویژه نامه «خاتون 1» روزنامه ایران در روز 22 مردادماه در 260 صفحه ضمیمه رایگان روزنامه منتشر شد که عنوانش این بود: «روایتی از 7 هزار سال نجابت و شیدایی». به محض انتشار و توزیع آن در دکه های روزنامه فروشی بلافاصله در بین جناح های رقیب در حاکمیت جنجال آفرید.
در مورد ویژه نامه «خاتون1»
در این ویژه نامه مطالبی با عناوین زیر منتشر شده است:
◀️ گشت ارشاد بهانه فتنه گران برای لشکر کشی و آشوب بود
در این ویژه نامه پرونده ای جمع آوری و چاپ شده با نام «زن در منشور تاریخ ایران» که در آن گفته شده که «نوع پوشش زنان ایرانی در طول تاریخ متفاوت است از آنچه که اکنون در جامعه ایرانی رایج شده است».
در قسمت دیگری از این ویژه نامه که به معرفی «چهل بانوی نقش آفرین ایران اسلامی» پرداخته «از بازیگران معروف سینما تا همسر یکی از پادشاهان ایران باستان و حتی یک مجری برنامه کودک تلویزیون هم در آن حضور دارند» و اسامی کسانی همچون، مهناز افشار، آزاده اردکانی، الهام حمیدی، ترانه علیدوستی، فهیمه رحیمی، هدیه تهرانی و آزاده آل ایوب و… در میان این چهل بانو به چشم می خورد.
در این ویژه نامه مطالب و گفت و گوهایی با احمد خاتمی، حسین الله کرم، مسعود ده نمکی، ابراهیم فیاض و حسن رحیم پور ازغدی منتشر شده و مطالبی با عنوان «اخلاق جنسی؛ از آزادی تا لذت»، «جهان سکشوال و سلوک انسان»، «فاحشه ای که به آغوش خدا بازگشت» و «هنر ایرانی، لباس اسلامی» به چاپ رسیده است. گفته می شود این ویژه نامه قرار بود خرداد ماه امسال منتشر شود، اما انتشار آن به دلایلی به تعویق افتاد.
روزنامه ایران در معرفی این ویژه نامه نوشته : «بحث عفاف و حجاب در جامعه اسلامی از آن دست مواردی است که به دلیل حساسیت ها و نکات دقیق فرهنگی نهفته در آن مورد بحث همیشگی کارشناسان و صاحبنظران قرار داشته است. هرچند در این مهم که دشمنان انسانیت و انقلاب اسلامی همواره در تلاشند فرهنگ حیا و عفاف که ممزوج با فطرت پاک انسانی، اعتقادات راسخ دینی و فرهنگ غنی ایران زمین بوده را مورد هجمه قرار داده و به آن آسیب بزنند، شکی نیست اما روش های برخورد با این هجوم دشمن و همچنین تاکتیک های لازم در زمینه های ایجابی برای تقویت اعتقادات دینی – ملی همیشه بحث های فراوانی را در این خصوص به وجود آورده و گاه نیز با اغراض آلوده به مسائل سیاسی در فضای افکار عمومی مطرح گردیده است. روزنامه که خود را مدافع و نشردهنده چارچوب های فکری – فرهنگی دولت مکتبی می داند، در همین راستا و با هدف ترویج بحث های عمیق، منطقی و مستدل درخصوص فرهنگ حجاب، روش های فرهنگی ترویج آن و چگونگی برخورد دستگاه های مسئول با پدیده بدحجابی، ویژه نامه خاتون را منتشر می کند. این ویژه نامه که حاصل تلاش چند ماهه جمعی از فرزندان جوان و انقلابی این مرز و بوم می باشد، درصدد است بخشی از فرهنگ غنی ایران زمین در حوزه های مربوط به عفاف و حیای بانوی ایرانی را برای مخاطب خود تبیین و همراستایی و همگرایی فرهنگ عمیق و قدیمی این سرزمین مقدس با تعالیم و دستورات اسلام عزیز را بازگو نماید. در تهیه این ویژهنامه سعی بر آن بوده که از نقطه نظرات مختلف و متنوع استفاده و این دیدگاهها با کمترین دخل و تصرفی منتشر شود. دست اندرکاران خاتون امیدوارند این ویژهنامه آغازی باشد بر مطرح شدن بحثهایی از این دست در میان کارشناسان مذهبی- فرهنگی که به نظر می آید تا به حال مغفول بوده است. امید آن که دلسوزان اسلام عزیز و ایران سرافراز، این زحمت خالصانه را با عینک فکری- فرهنگی دیده و در همین راستا به نقدهای احتمالی خود از آن بپردازند. خاتون می خواهد باب بحث های عمیق علمی- فرهنگی در این موضوع باز و از مجموع آن در جهت پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی استفاده شود. همچنین خاتون از نقطه نظرات خوانندگان گرامی و مخاطبان فهیم خود استقبال می کند.»
اما جنجال ها از همین جا شروع شد. همان روز دادستان تهران دستور قضایی برخورد با روزنامه ایران به خاطر «یک ویژه نامه موهن» را صادر کرد. طبق گفته سایت های مخالف این ویژه نامه «این دستور پس از آن صادر شد که روزنامه ایران در ویژه نامه ای به نام خاتون که به صورت کامل به بحث و بررسی مسائل فرهنگی و اجتماعی زنان و دختران اختصاص دارد به حجاب برتر و چادر به شدت اهانت کرد و درصدد عادی سازی بدحجابی و تقبیح برخوردها با این ناهنجاری برآمد… ضمن بیان انتقادات تند علیه طرح امنیت اخلاقی، «چادر مشکی» را پدیده ای نامتناسب با فرهنگ زنان و دختران ایرانی معرفی کرد… گردانندگان روزنامه ایران و درصدر آن علی اکبر جوانفکر با انتشار این نشریه تلاش کرده اند موضوع برخورد با بدحجابی را مضر نشان داده و دولت و شخص رئیس جمهور را مخالف آن معرفی کنند تا در کنار آن بتوانند به اهداف خود که در رأس آن جذب برخی قشرهای خاص با اهداف انتخاباتی است برسند. در بخش هایی از این ویژه نامه همچنین سعی شده طرفداری افراد بی حجاب از شخصیت های مختلف سیاسی، به عنوان نمادی برای همگرایی به اصطلاح فرهنگی میان بدحجاب ها و دین مداران، معرفی شود.»
روابط عمومی روزنامه ایران نیز در پاسخ به این اتهامات نوشت: «متاسفانه تعدادی از سایتهای خبری که بعضا مدعی دفاع از جریان اصولگرایی نیز هستند در اقدامی هدفمند، بخشی از مطالب وزین این ویژه نامه را آشکارا تحریف کرده و از این رهگذر کوشیده اند تا ضمن ناراحت کردن علما و روحانیون عالی مقام، احساسات مذهبی مردم را تحریک نمایند.»
واقعیت جامعه فراتر از خاتون
ولی واقعیت آن است که دیگر برای هر گروهی در حاکمیت ایران که بخواهد کار خود را ادامه بدهد، بگیر و ببند برای بدحجابی به معضل و کاری غیرضروری تبدیل شده است. جناح های گوناگون درون حاکمیت پی به ضرورت برچیدن بساط این بازی بیهوده و پرهزینه برای نظام در رابطه با فشار بر زنان در مورد بدحجابی برده اند، اما کسی رویش نمی شود که بگوید: ما در چاردیواری خانه خودمان هم نمی توانیم در مورد وضعیت حجاب دختران مان فشار بیاوریم چه برسد به آن که در جامعه بخواهیم با کتک و جریمه و زندان کردن، مردم را باحجاب کنیم. این یک واقعیت است که هر روز دختر فلان مقام مسئول و پسر آن یکی، به خاطر فشار خانواده های خود برای قبول کردن و فرو رفتن در سبک زندگی مادر و پدرهای شان، مجبور می شوند که بروند به خارج پناهنده شوند و یا زیر کاسه و کوزه خانواده می زنند و از آنها دور می شوند. واقعیت آن است که مقامات مسئول حتی از پس کنترل دختران و پسران جوان خانواده خود بر نمی آیند چون اصلا در جامعه امروز دیگر امکان پذیر نیست.
ولی همگی این مسئولان گاهی به خاطر رودرواسی با یکدیگر و گاهی برای رقابت با یکدیگر، یا به موضع «مخالفت با گشت های ارشاد برای بدحجابی» و یا گاهی به موضع «دفاع با این گشت ها» می پردازند. همه شان هم به خوبی می دانند که مردم شهرنشین قشرهای متوسط و نیمه مرفه جامعه شان را به خاطر همین دخالت های بی مورد در زندگی خصوصی و سبک زندگی شان، از دست داده اند و با قهر آنان مواجه اند، ولی گاهی به خود می گویند «گور بابای قشرهای متوسط، ما طرفداران خودمان را داریم، مردمانی از قشرهای فقیر و مردمانی که ریش شان در گرو ماست»، اما همین ها هم گاهی متزلزل می شوند و فکر می کنند که طبقات فرودست جامعه را که تا وقتی خدمات و سرویس های مختلف به آنها می دهی می توانی با خود داشته باشی ولی وقتی محاصره اقتصادی به جایی برسد که «خوب سرویس ندهی» آن وقت چه؟ بعد هم با خود فکر می کنند که اصلا هم معلوم نیست این طبقات فرودست «همان موقع که دست تو را می بوسند دارند فکر می کنند که گورت را بکنند». مگر مردم ایران حساب و کتاب دارند؟ و بعد هم فکر می کنند خوب ما نمی گذاریم نظرسنجی های دقیقی در این مملکت وجود داشته باشد و اساس کارمان را بر «تقیه» گذاشته ایم و به مردم حقنه کرده ایم که «هر چی می خواهند فکر کنند مهم نیست مهم این است که ضوابطی را که می گوییم ظاهرا و در جلوی روی ما عمل کنند»، خوب حال با این فرهنگی که گسترده ایم از کجا می دانیم مردم چه فکر می کنند و وقتی خدمات ما را می گیرند در دل شان چقدر سپاسگزاری می کنند و چقدر گورمان را در ذهن شان می کنند؟
همه این ها دغدغه های حکومت گرانی است که در رودرواسی «حجاب» مانده است. باید تصمیم بگیرد که «اتم» آخرین سنگرش است و یا «حجاب»! این همه هزینه برای بدحجاب زدایی را تحمل کند و یا هزینه های اتم گرایی را با آن طاق بزند؟ این پرسش ها همگی حاکمان را از درون می خورد. آنان که اجرایی ترند بدحجاب زدایی را هزینه های بیهوده می دانند و آنان که در گوشه ای بکار خود مشغولند و با مردم سروکار ندارند بیشتر بر «آرمان های انقلابی حجاب» می کوبند و البته هر چقدر می کوبند کمتر نتیجه می دهد. فشار می آورند و می بینند دختران فامیل خودشان سر از بی بی سی فارسی در می آورند، و وقتی هم که فشار نمی آورند می بینند از رقبا عقب افتاده اند و یک گروه دیگری پیدا می شود که با گرفتن «پرچم انقلاب حجابی» می خواهد برای خودش در دم و دستگاه حکومتی، موقعیتی فراهم کند؟ و آن ها از گفتن این مسئله ابا دارند که بگویند «بی خیال دوستان تازه از راه رسیده، ما این راه ها را رفته ایم و نشد، حداقل شما دوباره امتحان نکنید». رودرواسی و شرم و حیا اما نمی گذارد این را به دوستانشان بگویند و برای همین برای آن که موقعیت خود را حفظ کنند ناچارند همراهی کنند.
دیگر عناصر اصلی «انقلاب حجابی» پس از 30 سال باور کرده اند که نمی توانند جلوی موج سبک زندگی و پوشش نسل جوان کشور هفتاد میلیونی را بگیرند، اما رودرواسی می کنند و برای عقب نیافتادن از غافله با هر موج فشار بر بدحجابی همراهی می کنند. آقای علی مطهری انگاری به حرمت پدر و کتاب حجاب ایشان، به جای اعتراف به این که زمانه عوض شده و دیگر آن بحث ها کارکردی ندارد و نسل جوان بعد از انقلاب نیازهای دیگر دارد، همچنان بر آرمان های پدر پای می کوبد. و آقای کلهر رویش نمی شود بگوید همه این فشارها باعث شد که دخترم از ایران مهاجرت کند، برای همین به جای این اعتراف می گوید رنگ مشکی چادر از زمان ناصرالدین شاه آمده و برای همین بد است.
ویژه نامه «خاتون» روزنامه ایران حاصل این درگیری های درونی و بیرونی حاکمیت است که به جای آن که مثل هر حکومت دیگری بیاید در مقابل مردمش بگوید «اشتباه کردیم، ما نمی توانیم و نباید جلوی مردم خود آن هم با دخالت در زندگی خصوصی شان بایستیم» به پیچیده گویی افتاده اند و این که چه چیز «حجاب» است و چه چیز نیست. کافی است به کاریکاتوری که در روزنامه ایران منتشر شده نگاهی داشته باشیم که می خواهد به بقیه جناح ها بگوید کدام زن را بیشتر می پسندید، آن زنی که ساده لباس پوشیده ولی حجاب موی سر ندارد، یا آن که طبق آخرین مد لباس پوشیده ولی روسری دارد؟ انتخاب سختی است برای دولتی که با «انقلاب حجابی» بر سر کار آمده اند.
اما این نسل جوان حکومتی، حوصله شان از این بازی پر هزینه و گیر دادن به زن و دختر مردم، به سر آمده چون می خواهند حکومت کنند و نه آن که هر روز به خاطر روسری پایین رفته دختری هزینه ای بر آنها تحمیل شود و پایه های حکومت شان سست شود. به نظر من قضیه خیلی ساده است و هیچ توطئه ای هم در کار نیست بله نسل جوان تر حکومت گران خیلی ساده می خواهند در انتخابات رای بیاورند و نه این که به خاطر روسری دختری و موی آلاگارسون پسری، رای دهندگان شان را از دست بدهند. ولی طرف مقابل شان که رقیب انتخاباتی شان هم هست فکر می کند که اگر این «تار مو» را رها کند، دیگر از «معشوق» هیچ نمی ماند. پس نتیجه می گیریم که بهتر است که همه جناح های حکومتگران ایران مسئله حجاب را به کلی از دستور کار سیاسی شان حذف کنند و پوشش زنان را آزاد بگذارند تا خود زنان برای پوشش خودشان تصمیم بگیرند.
این درگیری ها تا کی ادامه پیدا خواهد کرد و بالاخره چه موقع مسئولان سیاسی رضایت خواهند داد که نه تنها آنها بلکه هیچ حکومتی در سراسر جهان حتی آنها که بهترین سرویس های خدماتی به مردم شان ارائه می دهند نمی توانند با دخالت در زندگی خصوصی و مستمسک قرار دادن روسری و آرایش و پوشش مردم شان، سر پا بمانند. زندگی معمولی و مقاومت مردم بدون داشتن هیچ حزب و تشکیلات منسجمی، چنین دخالت هایی را بی اثر خواهد کرد.
+ There are no comments
Add yours