مدرسه فمینیستی: زیبایی در برابر زشتی معنا می دهد. حقیقت در برابر دروغ قد می کشد. و عدالت در برابر ستم استوار می شود. اصولا تمام مفاهیم انسانی در برابر متضاد خود معنا دارد.
مدتی است به واسطه شروع مبارزات انتخاباتی زود هنگام، در اتاق های قدرت همه زورمندان از هر دسته و تباری تلاش می کنند با طرح موضوعی عجیب و غیر قابل باور در سطح افکار عمومی جامعه خود را مطرح سازند. و عجیب تر این که هیچ کس از فساد اداری و اختلاس های روزمره در بانک ها، یا حتی از اصلاح ساختار اقتصادی و اقدام عاجل برای رفع بیکاری و فقر و تورم افسارگسیخته، سخنی به زبان نمی آورد. حنای اصلاح سیاست خارجی نیز رنگی ندارد.
ابتدا از جداسازی جنسیتی در دانشگاه ها آغاز کردند. سپس وعده ایجاد دانشگاه های تک جنسیتی را در دستور کار قرار دادند. جالب این که صبح یکی، بخشنامه صادر می کند ولی عصر همان روز، نفر دیگری از دولت، این تصمیمات را لغو می کند.
بعد نوبت به لایحه حمایت از خانواده رسید. لایحه ای که جنبش زنان آن را لایحه ضد خانواده نامیده بود و برای حمایت از کرامت و شأن زنان و مردان ایرانی و حفاظت از حریم و حرمت خانواده ها، بر حذف دو ماده از آن اصرار ورزیده بود. اما آنچه روی داد به مدد روشنگری های حقوقدانان زن، فریبکاری بزرگیست علیه زنان کشور!
یک گروه قدرت طلب دیگر با انتشار ویژه نامه رایگان، مسئله حجاب را زیر سوال می برد و جنجال بپا می کند. بدیهی است کشمکش های دروغین بین آنها آغاز شده است اما مردم ــ یا دقیق تر بگویم زنان کشور مان ــ در این جدل ها و جنجال ها نقشی ندارند. ناگفته نماند که از نظر زنان، آزادی در انتخاب پوشش، حداقل حقوق یک انسان در جامعه به شمار می رود.
اما طرح جداسازی جنسیتی نوزادن و کودکان خردسال مهد کودک ها در عین خنده دار بودن، ابتذال را نهادینه می کند. گویا رنج این گوشت قربانی یعنی زنان و مادران رنجدیده را پایانی نیست.
اجرای طرح های ارتقای امنیت اجتماعی تان نیز که تجربه نشان داد غیر از تذکر و توهین های لفظی و فیزیکی و بازداشت دختران، و افزودن نارضایتی مردم، و بویژه خانواده ها، متاسفانه هیچ دستاوردی نداشت.
آقایان می خواهید در انتخابات پست زیبا و پر مایه نمایندگی را تصاحب کنید از خودتان مایه بگذارید. من صادقانه می گویم هر روز و ساعت از زندگی زنان در این جامعۀ زور گو، ستم بزرگیست. زنان علاوه بر انجام وظایف تحمیلی سنتی نظیر نگهداری کودکان و کارهای خانه، این روزها ناچار به تأمین بخشی از هزینه های زندگی مشترک نیز هستند. باور کنید که آنان در محیط های شغلی و اغلب ناامن، با تحمل رنج دستمزد نابرابر و عدم ثبات و امنیت، تلاشی مضاعف برای اداره زندگی روزمره می نمایند. واقعاَ کلاه تان را قاضی کنید و از خودتان بپرسید که آیا واقعاَ انصاف است که منشاء همه ناهنجاریهای مملکت، به حضور زنان در اجتماع خلاصه شود؟
در حیرتم از این همه ساده اندیشی و یا ساده انگاری مردمان جامعه؛ که بدون توجه به مطالعات و انبوه تجربیات جامعه شناختی؛ روانشناسی ،اقتصادی و فرهنگی، منشاء تمام مشکلات و نارسایی های جامعه را حضور زنان بدانیم. هر روز که از خواب بیدار می شوید تلاش می کنید در محدود سازی حقوق زنان جامعه گوی سبقت از رقبا را بربایید. این در حالی است که همه می دانیم جمع های صرفاَ مردانه تا چه حد ابتذال را دامن می زنند. البته جمع های صرفاَ زنانه نیز لزوماَ از این آفات، بی نصیب نیستند.
اخلاق اجتماعی و رفتار نجیبانه و انسانی در برخورد اجتماعی متقابل دو جنس تعریف می شود. زنان در برخوردهای اجتماعی در محیط بسته تک جنسیتی، دلیلی بر کنترل رفتارها و رعایت حداکثری اخلاق نمی یابند مردان هم همینطور!
اساساَ مفهوم جنسیت و توانایی ها و ضعف ها در تعامل و همکاری و گاه تقابل دو جنس معنا پیدا می کند بنابراین، هر گونه جداسازی به مفهوم از دست رفتن اخلاق اجتماعی است و هر گونه محدودیت من در آوردی، موجبات تشدید نا هنجاریهای اجتماعی و زمینه گسترش خشونت را در جامعه، پدید می آورد.
ما به هزار زبان گفته ایم که به کمتر از برابری کامل رضایت نمی دهیم چراکه ما بهترین ها را برای جامعه و فرزندان و مردان این سرزمین خواستاریم.
+ There are no comments
Add yours