مدرسه فمینیستی: کمتر از یک هفته از اول مهرماه، آغاز سال تحصیلی 1390 خورشیدی، می گذرد. سال تحصیلی که برای هر دانش آموز و دانشجویی می تواند روزهای پُر خاطره و دل انگیزی باشد. اگر چه که برای بسیاری از دانش آموزان و دانشجویان شاید اینگونه نباشد، چرا که آغاز سال تحصیلی جدید برای بسیاری از آنها به منزله چشیدن طعم نابرابری های جنسیتی و تفکیک هایی است که چندان خوش آیند نیست. دختران کوچک از همان ابتدای آغاز تحصیل شان باید طعم این نابرابری ها را بچشند با وجود آن که این دختران هنوز کودک هستند، اما باید با پوشش کامل اسلامی به مدرسه بروند . این مسئله به خصوص در ماه های گرم تابستان برای بسیاری از این دختران کم سن و سال، طبعاَ سخت و دشوار است اما به هر حال، این، فقط آغاز تجربه ی تبعیض جنسیتی و لمس کردن تحمیل پوشش اجباری برای شروع تحصیل دختران ایرانی است، چرا که بسیاری از آنان بعد از اتمام تحصیلات دبیرستان و در آستانه ی ورود به دانشگاه ها بار دیگر طعم تلخ نابرابری را می چشند.
امسال هم سال تحصیلی جدید در حالی شروع می شود که بسیاری از دختران جوانِ قبول شده در دانشگاه ها از وضعیت پذیرش خود در دانشگاه راضی نیستند، همچنین تاکنون مسئله ی تفکیک جنسیتی (طرحی که از یک سال گذشته آغاز شده است و بی نتیجه مانده) مشخص نیست. از حدود یک سال گذشته بود که این طرح به صورت جدی و با هدف برقراری دانشگاه هایی اسلامی در سراسر کشور، ارائه شد. گرچه این طرح با مخالفت های بسیاری از سوی خود دانشجویان مواجه شد و با وجود آن که آقای محمود احمدی نژاد هم دستور توقف این طرح را داد، اما درست سه ماه بعد از اعلام توقف این طرح، آقای کامران دانشجو وزیر علوم، تحقیقات و فن آوری کشور، دوباره از اجرای طرح تفکیک جنسیتی دانشگاه ها سخن می گوید. به نظر می رسد که خط مشی دستگاه های اجرایی دولت با یکدیگر هماهنگ نیست، چرا که به رغم دستور رییس جمهور، آقای کامران دانشجو بر جداسازی جنسیتی در دانشگاه ها تاکید دارد. او در مراسم امضای تفاهم نامه ی همکاری میان حوزه های علمیه و وزارت علوم، با اشاره به مصوبه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور گفته است: «هرگاه از نظر آموزشی و امکانات مشکلی وجود نداشته باشد، کلاس های دانشجویان دختر و پسر طبق مصوبه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۶۶ باید جدا باشد.» وزیر علوم و تحقیقات و فنآوری که جداسازی جنسیتی کلاس های درس را بخش مهمی از طرح «اسلامی کردن دانشگاه ها» دانسته، تاکید کرده است که «اسلامی کردن دانشگاه ها یک ریال هم بودجه نمی خواهد، تنها نیاز به مقداری اراده دارد.» 1. با این که دستور توقف این طرح داده شده است اما اجرای تفکیک جنسیتی در دانشگاه های علامه ، پیام نور ، و چندین شعبه ی دانشگاه آزاد، همچنان ادامه دارد و حتی در بعضی از مناطق، دانشگاه های تک جنسیتی (دخترانه) تأسیس شده است. با این حال نه وزیر علوم و نه آقای احمدی نژاد توضیحی در مورد این همه تناقض در رفتار و گرفتارشان، نداده اند، و این طرح همچنان با شدت بیشتری در حال اجرا شدن است، حتی در بعضی از دانشگاه ها این طرح با جداسازی ورودی های دختران و پسران در سال تحصیلی جدید، عملا آغاز شده است.
از زمان اجرای این گونه طرح ها جدا از آن که مشخص نیست اسلامی کردن دانشگاه ها بر چه اهداف و اساسی قرار است صورت بگیرد، مسئله ی تفکیک جنسیتی نه تنها معضلات دانشجویان و بحران هویتی زنان و مردان را در جامعه حل نمی کند، بلکه به آن شدت بیشتری می بخشد. بسیاری از دانشجویان، این طرح و جداسازی ها را خلاف شأن و منزلت دانشجو می دانند و آن را توهین به قلمرو خصوصی و ذهنیت دانشجوی امروزی در نظر می گیرند. از سوی دیگر باید از مدیران و طراحان این گونه طرح ها پرسید هدف آن ها از اجرای چنین طرح هایی چیست ؟ آیا بهانه ی اسلامیزه کردن دانشگاه ها و درنتیجه تفکیک جنسیتی به بهانه اسلامی کردن آن می تواند تاثیر مثبتی بر زندگی دانشجویان دختر و پسر در ایران و در نتیجه بهبود وضع آنها داشته باشد؟ تا کنون مسئولان توجیهی برای این امر که به نظر منطقی برسد، نداده اند و تنها ادعا می کنند که این طرح ها می تواند از اختلاط دختر و پسر جلوگیری به عمل آورد. اما مگر تحصیل در محیط آکادمیک و تبادل نظر میان دو جنس و در نتیجه عادی سازی های رفتارهای دو جنس و تعامل با یکدیگر، می تواند غیر قانونی در نظر گرفته شود؟ به نظر می رسد که این گونه طرح ها بیشتر نشأت گرفته از دیدگاه سنتی و مذهبی است که از قضا در تریبون های مختلف توسط سنت گرایان علیه زنان تبلیغ می شود تا ارائه ی این طرح ها آن ها را به هدف شان که همان ارائه ی زن سنتی در زیر پوشش مردسالاری است را محقق کند.
اما مسائلی که ذهن دانشجویان دختر را در شروع سال تحصیلی جدید مشغول می کند تنها همین مورد نیست، تبعیض جنسیتی و بومی گزینی جنسیتی که به خصوص از سال های گذشته بیشتر مطرح شده است نیز آینده شغلی و تحصیلی بسیاری از زنان و دختران جوان در ایران را تحت تاثیر خود قرار داده است. علی رغم حضور بیشمار زنان در محیط های آموزشی، قوانین تبعیض آمیز جنسیتی همچنان و با سرعت بیشتری در حال پیگیری است. امسال با دیدن دفترچه های آزمون ورودی سال 90 بسیاری از دانش آموزانی که قصد شرکت در کنکور سال نود را داشته اند حیرت زده شدند. اعلام نتایج آزمون ورودی سال 90 حکایت از عمق و شدت تبیعض جنسیتی علیه زنان داشت. در بسیاری از رشته ها با وجود آن که تعداد شرکت کنندگان زن بیشتر از مرد بود اما پذیرش مردان بیشتر از زنان صورت گرفته بود. به گزارش دانشجونیوز، در حالی که آمارها نشان می دهد ۶٨ درصد داوطلبان مجاز به انتخاب رشته را دختران و ٣٢ درصد را پسران تشکیل می دهند با این وجود در بسیاری از دانشگاه های کشور نسبت سهمیه بندی پذیرش پسران به دختران در حد چشمگیری بالاتر است.
علاوه بر این در نزدیک به ۴٠ دانشگاه کشور در برخی از رشته ها پذیرش داوطلبان به صوت تک جنسیتی صورت گرفته است. به گزارش همین سایت «در حالی که ۶٨ درصد پذیرفته شدگان آزمون سراسری را دختران تشکیل می دهند، اما سهم پسران از رشته های تحصیلی بیشتر است. از سویی در بسیاری از رشته ها تنها داوطلبان مرد و یا زن پذیرفته می شوند که در راستای تفکیک جنسیتی دانشجویان و محدودیت های بیشتر بر داوطلبان برای انتخاب رشته های مورد علاقه قلمداد می شود”.2 بسیاری از رشته ها همچون رشته های مهندسی معدن، پذیرش فقط منحصر به دانشجویان مرد است. بررسی آمارها می گوید که از میان دانشجویان قبولی سال 90 که حضور بالای زنان در آزمون ورودی امسال را اثبات می کند اما بسیاری از آنان موفق به ورود به رشته ی مورد علاقه ی خود در دانشگاه ها نشده اند. برای مثال مطابق با یکی از آمارهای ارائه شده توسط خانم اسدی به جز دانشگاه های اصفهان، بوعلی سینای همدان، بناب ، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران، دانشگاه تربیت معلم تهران، دانشگاه تفرش، دانشگاه تهران، در برخی از رشته های مهندسی، دانشگاه زاهدان، دانشگاه شاهرود و شاهد تهران و دانشگاه صنعتی ارومیه که نسبت ها یا برابر است یا سهمیه بندی جسنیتی اعمال نشده است، سایر دانشگاه ها سهمیه بندی جنسیتی را به نفع داوطلبان مرد در نظر گرفته اند. بیشترین تبعیض در دانشگاه صنعت نفت دیده می شود به طور مثال در برابر 3 زن 27 مرد یا 4 زن در برابر 36 مرد قرار دارند. دانشگاه علم و صنعت نیز تقریباَ از همین وضعیت برخوردار است.3
مطالعه کمی و کیفی آمارها، از شدت رو به افزایش تبعیض جنسیتی علیه زنان مشتاق ورود به مؤسسات علمی و دانشگاه های کشور را خبر می دهد. اما مشخص نیست که این تبعیض های جنسیتی بر چه هدف و اساسی صورت می گیرد، چرا که حتی در میان پذیرفته شدگان و رتبه های اول کنکور سراسری باز هم تعداد زنان قابل توجه است و این خود نشان از بی توجهی دولت به حضور پُرقدرت زنان در عرصه های علمی است. به نظر می رسد مسئولان دولت بدون در نظر گرفتن پتانسیل های حضور زنان در محیط های آکادمیک تنها و تنها به محدود کردن ورود زنان به دانشگاه ها و به حاشیه راندن آنها به فضای سنتی مورد نظرشان می اندیشند، فارغ از آن که به سرنوشت این طرح ها بر موقعیت و وضعیت زنان در کشور نگاهی داشته باشند. در حالی که امروزه زنان بخشی و در بعضی از موارد تمامی بار تأمین اقتصاد و معیشت خانواده را بر دوش دارند و به عنوان اهرمی در بهبود وضعیت اقتصادی خانواده ها و حتی جامعه در اوضاع نابسامان اقتصادی دارند، اما ظاهراَ مسئولان بدون در نظر گرفتن نقش حیاتی زنان تنها به فکر حذف آنان و یا کم کردن ورود آنان به بازار کار برابر با مردان دارند. اعمال این نوع تبعیض ها، متاسفانه فضای بازار کار در کشور را برای زنان با مشکل مواجه می کند و در موارد بسیاری مانع از حضور زنان در چرخه های اقتصادی و حتی علمی برابر با مردان می شود .
قوانینی این چنینی مثل بومی گزینی جنسیتی و یا تبعیض های جنسیتی در گزینش های دانشجویی، آینده بسیاری از دختران را با سردرگُمی و بحران هویتی مواجه خواهد کرد. زنانی که در بسیاری از موارد پتانسیل های برابر و حتی بیشتر از مردان را در محیط های دانشگاهی و حتی بازار اقتصادی نشان داده اند . ظاهراَ حذف زنان از محیط های دانشگاهی و تمایل به راندن آن ها به حاشیه و نقش های سنتی، گاهی با اهداف خاص سیاسی صورت می گیرد، چرا که بالا رفتن سطح معرفت علمی و پژوهشی زنان به منزله ی تهدیدی برای سنت گرایانی به حساب می آید که تنها دوست دارند هویت زنان را زیر سایه قوانین مردسالار تعریف کنند. گسترش تبعیض های جنسیتی در محیط های دانشگاهی به علاوه ی قوانین نابرابری چون قانون حمایت از خانواده و قوانین نابرابر اجتماعی به نوعی سرکوب کردن زنان و محروم کردن آنها از حق طبیعی و مشارکت در فعالیت های اجتماعی و سیاسی مشترک با مردان است.
بسیاری از این بومی گزینی ها و تبعیض های جنسیتی، به نابرابری های موجود در جامعه ی ایرانی دامن می زند و بحران های اجتماعی را بیش از بیش افزوده می کند. عدم توجه به حضور پُرشور زنانی که از مرز سنت ها ی تحمیل شده ی اجتماعی گذشته اند ، در برابر سنت ها و کلیشه های غالب جامعه و خانواده شان ایستاده اند تا برابر و پا به پای مردان بتوانند توانایی های خود را در محیط های مختلف و به خصوص در سطوح بالای تحصیلی نشان دهند، نتیجتاَ منجر به یأس و سرخوردگی در میان دختران جوان شده و هر چه بیشتر آنها را از فضاهای اجتماعی و سیاسی حاضر در اجتماع به حاشیه می راند. بسیاری از آنهایی که در برابر فشارهای خانواده ی خود می ایستند تا تواناییی های خود را نشان دهند، در نهایت با مانعی چون تبعیض های جنسیتی رو به رو می شوند و همین، زمینه ساز خروج بسیاری از زنان توانا و با پتانسیل، از چرخه های علمی و بازار کار می شود .
اجرای طرح هایی همچون تفکیک جنسیتی، تبعیض های جنسیتی و همینطور بومی گزینی های جنسیتی که به عنوان یکی از موانع ، همیشه دغدغه ی دانشجویان و به ویژه دانشجویان دختر بوده است؛ نه تنها بر زنان یک جامعه، بلکه بر گسترش خشونت ها و همینطور دید سنتی علیه زنان نیز اثر می گذارد . در پی اجرای همین طرحهاست که مدام تمایز دو جنس به آنها یادآوری می شود و از سوی دیگر دید سنتی نسبت به موجودیت زن و مرد به عنوان دو جنس نابرابر را افزایش می دهد . با گسترش این طرح ها، مدام سویه های سنتی حضور زنان در اجتماع نه به عنوان اعضایی برابر، بلکه به عنوان کسانی که به طور برابر نمی توانند در کنار مردان حضور داشته باشند تقویت می شود. تصویر سازی های کلیشه ای و سنتی از زنان به واسطه ی وجود همین طرحهاست که گسترش می یابد و در نهایت در کل سیستم اجتماع و در زیرساخت های فرهنگی و اجتماعی علیه زنان عمل می کند تا پتانسیل های مثبت را از آنها گرفته و هرچه بیشتر آن ها را به سمت و سوی نقش سنتی که خود سنت گراها و اصول گرایان در نظر دارند تنزل دهند. با این حال تجربه نشان داده است که این گونه طرح ها هیچ گونه ناهنجاری و تناقض های اجتماعی و فرهنگی را نه تنها بهبود نبخشیده، بلکه به گسترش شکاف جنسیتی و بحران هویتی جوانان نیز دامن زده است.
سنت گرایان و دولتمردان امروزی که مدام بر طبل اسلامیزه کردن دانشگاه ها می کوبند بدون آن که ظرفیت های جامعه و مسائل دنیای امروز را در نظر بگیرند چنین طرح هایی را بر نسل جوان تحمیل می کنند این در حالی است که گسترش همین طرح های تبعیض آمیز است که به گسترده شدن دید سنتی علیه زنان و در نهایت نهادینه شدن خشونت علیه زنان در بستر روابط اجتماعی و فرهنگی جامعه ی ایرانی دامن می زند و حتی این دید را با اجرای قوانین نابرابر، جسورتر هم می کند. دولت و مسئولان اجرایی این طرح ها به این نکته توجه نمی کنند که اگر جوانان یک جامعه در خلال برنامه های دانشگاهی و از طریق محیط های دانشگاهی قدرت تعامل و روش های تحصیل در کنار یکدیگر را تجربه نکنند و در این محیط نیاموزند که کلیشه های سنتی و جنسیتی را از میان بردارند و به خانواده هایشان نیز همین امر مهم را بیاموزند پس در کجا می توانند تجربه ی برابر و تعامل سالم را داشته باشند؟
از سوی دیگر اگر دختران یک جامعه با حضور برابر در دانشگاه بدون تبعیض های جنسیتی نیاموزند که خود را برای حضور برابر و همپای مردان، آماده کنند و پتانسیل های خود را به جامعه و خانواده شان نشان دهند پس در کجا می توانند این استعدادها و توانایی های خود را به نمایش بگذارند و به این ترتیب با حضورشان در محیط های تحصیلی و بعدتر در محیط های آکادمیک و شغلی، تبعیض علیه خود را در سنت و فرهنگ مردسالار ایرانی تعدیل و به عقب نشینی وا دارند، و بدین وسیله به اصلاح و بهتر شدن موقعیت خود در جامعه یاری رسانند ؟ بسیاری از زنان ایرانی که این روزها نمی توانند در مقاطع بالا و در رشته های بالاتر ادامه تحصیل دهند مجبور به ترک ایران می شوند که این خود نشانه دیگری از موانع تحصیلی برای زنان در داخل ایران است . مسئولا ن دولتی به جای تحمیل نگرش ها و ارزش های سنتی در مورد زنان، شایسته است که به این موارد توجه داشته باشند و موانع موجود برسر راه پیشرفت زنان را بردارند، نه آنکه مدام با وضع قوانین این چنینی بر معضلات موجود و ترویج خشونت و تبعیض جنسیتی و سنتی علیه زنان کمک کنند چرا که گسترش این نوع رفتارها نه تنها به نفع زنان نیست بلکه به نفع هیچ یک از اعضای جامعه ی ایرانی هم نخواهد بود.
پی نوشت :
1- http://www.dw-world.de/dw/article/0…
+ There are no comments
Add yours