مدرسه فمینیستی: روزگاری پدران و مادران ما انقلابی کردند که یکی از خواسته های آن، رفع قانون کاپیتولاسیون بود. قانونی که امتیاز خاص به برخی از اتباع غیرایرانی ساکن ایران می داد. آن قانون با انقلاب برداشته شد اما امروز می بینیم که کاپیتولاسیون از نوع دیگری حکمفرما شده است. قانون نانوشته که به زنان غیرایرانی امتیازات خاصی می دهد و زنان ایرانی از این امتیازها محروم اند. نمونه هایش این روزها در همه جا می بینیم. همین چند روز پیش در مراسم افتتاحیه برگزاری اجلاس «آی. سی. سی. ان» در اصفهان از اجرای نوازندگان زن در گروه موسیقی «عرفان» بر روی صحنه جلوگیری به عمل آمد و این گروه به ناچار با نوازندگان مرد خود برنامه اش را برگزار کرد. این درحالی بود که در مراسم افتتاحیه این برنامه، زنان کرهای توانستند بنوازند. این اقدام حتی صدای مدیر کل دفتر موسیقی را هم در آورد به طوری که او در این رابطه گفت: «این دوگانگیها را متوجه نمیشوم و برای من این سوال است که چرا نسبت به فرهنگ خودمان که اصیل و اسلامی است، چنین رفتار میکنیم.»
این اتفاق تازه ای نیست که برخی از مسئولین مملکتی زنان خارجی را بر زنان ایرانی ارجحیت می دهند، در ورزشگاه ها هم حضور زنان غیرایرانی آزاد است درحالی که زنان ایرانی همچون غنچه قوامی را نه تنها از دیدن مسابقه والیبال در ورزشگاه ها منع کرده اند بلکه به زندان هم انداخته اند. چند وقت پیش نیز زنی غیرایرانی دور ایران را با موتورسیکلت گشته بود، درحالی که زنان ایرانی از استفاده از موتورسیکلت منع می شوند.
نمونه های امتیازات ویژه برای زنان غیرایرانی نسبت به زنان ایرانی در کشور ما بسیار است ولیکن این فقط یک بخش از ماجرای حق ویژه قائل شدن برای «برخی از زنان» نسبت به «برخی دیگر از زنان» است. بخش دیگرش بر می گردد به «حق امتیازات خاص برای برخی از زنان ایرانی» نسبت به «برخی دیگر از زنان ایرانی». در این ربطه نیز نمونه ها فراوانند. برای مثال زنانی که همسو با گروه های درون حاکمیت هستند می توانند بدون کسب مجوز علیه به قول خودشان «بدحجابی» هر روز تجمع کنند و زنانی را که از پوشش شان خوششان نمی آید تهدید به خشونت کنند ولیکن هیچ زنی در اعتراض به این همه هجمه های غیرقانونی علیه «بدحجابی» نمی تواند جم بخورد، چه برسد به آنکه تجمع کند.
مثال دیگر در خصوص این تبعیض، بهره مندی ناعادلانه از مکانهای عمومی است. همه امکانات عمومی شهری از جمله فرهنگسراها در اختیار عده ای خاص از زنان که امتیازات ویژه دارند تعلق دارد ولیکن هیچ کدام از این امکانات عمومی به زنانی که ذره ای با فرهنگ رسمی حاکمیت زاویه داشته باشند، تعلق نمی گیرد. کاپیتولاسیون و حق امتیازات خاص حتی تا آنجا پیش رفته است که «زنان متاهل» نسبت به «زنان مجرد» را دارای امتیاز کرده است. زنان مجرد از خیلی امکانات محروم می شوند. همچنین «زنانی که فرزند دارند» نسبت به «زنان بی فرزند» امتیاز می گیرند. زنان از گروه های اقلیت قومی و مذهبی همراستا با حاکمیت نسبت به زنانی از گروه های قومی و مذهبی متفاوت از حاکمیت، بهره مند از امتیازات خاص اند. در واقع هر جا سرمان را بجنبانیم پُر است از امتیازات ویژه که به گروه هایی خاص که در ویژه خواری ید طولایی دارند تعلق می گیرد. یکی از دلایل این تبعیض ها می تواند این باشد که در قانون و فرهنگ رسمی کشور، «حقوق فردی» از اساس وجود خارجی ندارد و حقوق و کرامت فرد در دستگاه های دولتی به رسمیت شناخته نمی شود بلکه امتیازات و امکانات مملکت بر اساس گروه بندی های ایدئولوژیک و فامیلی و مذهبی توزیع می شود که به نوعی کاپیتولاسیون و تبعیض آشکار منجر شده است. اگر در آن زمان تنها برخی از گروه های خارجی امتیازات ویژه بهره مند می شدند ولیکن امروز هزار و یک مدل از تبعیض و حقوق ویژه برای اشخاص ویژه، عمومیت یافته است.
+ There are no comments
Add yours