دیدگاه هفت تن از کنشگران زن درباره انتخابات پیش رو

۱ min read

13 مرداد 1394

کانون شهروندی زنان: به بهانه انتخابات مجلس و طرح موضوع افزایش تعداد زنان در مجلس آتی، هفت تن از فعالان مدنی، سیاسی و فرهنگی زنان از جمله (به ترتیب حروف الفبا): زهرا ربانی املشی، ژیلا موحد شریعت پناهی، ساعده سیما، فاطمه کمالی احمد سرایی، فریده غیرت، مریم باقی و نیره توکلی، به فراخوان نشریه پایتخت کهن، به دو پرسش زیر پاسخ دادند. لازم به یادآوری است که در آینده و به تدریج پاسخ دیگر فعالان به این پرسش ها را نیز منتشر خواهیم کرد:

◀️  اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد / من و ساقی بهم سازیم و بنیادش براندازیم

اما چه دلایلی برای این کار وجود دارند؟ پاسخ اش ساده است:

۱- آفتاب آمد دلیل آفتاب : یعنی وضعیت فعلی جامعه (آمار رو به رشد طلاق، آمار رو به کاهش ازدواج، آمار اعتیاد، فحشاء، ایدز، تخریب محیط زیست و منابع آب و …)، محصول عدم حضور فعال زنان و حالت انفعال گرفتن و نظاره گر بودن اکثریت قریب به اتفاق زنان است. پس بی تفاوتی و عدم مشارکت به نابودی همه چیز منجر خواهد شد.

۲- حتی دولتمردان جامعه در فکر طرحهایی برای افزایش تعداد نمایندگان زن در مجلس هستند، چرا که محروم کردن جامعه از اندیشه نصف مردم آن جامعه (یعنی زنان)، محروم کردن جامعه از نصف منابع انسانی خود است.

۳- افزایش نمایندگان زن در مجلس مفید است، چرا که اگر هرگونه تبعیض در قانون به ضرر زنان وجود داشته باشد اعم از اینکه در شرایط ازدواج، طلاق، حضانت فرزند بعد از طلاق احتمالی و یا فوت همسر، قصاص و … وجود داشته باشد، همه زنان اعم از تحصیل کرده یا بیسواد، خانه دار یا کاگر یا کارمند یا معلم، وکیل مجلس، استاد دانشگاه یا یک فرد عادی را یکسان در بر میگیرد، پس به طور متوسط، حساسیت زنان در هر مجلس نسبت به بهبود وضعیت عموم زنان، بیش از حساسیت مردان در همان مجلس خواهد بود.

در تجربه نیز دیده ایم که جلوگیری از طرح بعضی لوایح در مجلس قبل با رجوع به نمایندگان زن، امکانپذیر شد.
با امید به انتخاب هر چه بیشتر زنان فرهیخته و اندیشمند در مجالس آینده.

ساعده سیما، فعال سیاسی و از اعضای حزب ندای ایرانیان

پاسخ 1) نه فقط زنان باید بتوانند در عرصه سیاسی حضور داشته باشند بلکه کشورمان نیاز دارد که همه تلاش کنیم تا سیاست ایران را از فضای منحصرا مردانه خارج کنیم و تغییر دهیم. زنان به عنوان نیمی از جامعه باید و لازم است نقش پر رنگ تری داشته باشند. بدیهی است که حضور زنان در نهادهای سیاست گذاری و تصمیم گیری و تصمیم سازی حائز اهمیت است. امروز زنان در بسیاری از کشورهای دنیا در دولت‌ و پارلمان‌ حضور فعالی دارند. از کشورهای در حال توسعه مثل مالزی و ترکیه یا حتی افغانستان گرفته تا کشورهای توسعه یافته و اروپایی. برای این کار لازم است که سیاسیون کشورمان نسبت به توانمندسازی و اعتماد به زنان اهتمام بیشتری داشته باشند.

وقتی خود زنان در قانون سازی نقشی نداشته باشند نمی توان انتظار داشت خواست و مطالبه آنان در مصوبات قانونی به طور دقیق مورد توجه قرار گیرد. حتی در مجلس افغانستان هم تعداد نمایندگان زن بیشتر از ایران است همین مساله هم عاملی شده که امروز در این کشور به موضوع زنان و بهبود وضعیت آن‌ها توجه بیشتری شود. در این کشور برای جبران عقب ماندگی های گذشته از تبعیض مثبت استفاده کرده و تعدادی کرسی مجلس را به زنان اختصاص داده اند. در حالی چنین اصلاحاتی در افغانستان در حال وقوع است که این کشور تا همین چند سال پیش زیر سلطه طالبان بود و هنوز هم با این پدیده نامبارک مواجه است. اما در ایران هنوز سهم زنان از ادوار مختلف مجلس فقط حدود 5 درصد بوده است.

با توجه به سند چشم انداز و همچنین کمیسیون مقام زن و اتحادیه بین المجالس، به وجود مشارکت حداقل 30 درصدی زنان در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی نیاز داریم. اگر قرار است ایران در افق 1404 به عنوان یک کشور توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی، الهام‌بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده باشد، یکی از ملزومات آن مشارکت دادن زنان در همه عرصه ها به ویژه جایگاه های سیاسی و اجتماعی است. نمی‌توانیم مدعی ایران توسعه یافته باشیم و نیمی از جامعه را به خاطر جنسیت در عرصه اداره آن، نادیده بگیریم. حضور زنان لازمه تحقق توسعه است. در سیره پیامبر و ائمه هم به این مساله توجه جدی دیده می‌شود.

از طرفی حضور تعداد بیشتر زنان در مجلس و حتی لیستهای انتخاباتی موجب مشارکت بیشتر زنان جامعه در انتخابات خواهد شد. البته باید دقت شود که توجه به افزایش کمیت زنان در لیست‌های انتخاباتی نباید مانع بررسی شایستگی آن‌ها شود. چه بسا متاسفانه تاکنون زنانی به مجلس راه یافته‌اند که نتوانستند به مشکلات زنان جامعه رسیدگی کنند. در چنین شرایطی خالی ماندن این صندلی‌های مجلس بهتر از حضور زنان ضدزن در مجلس است.

پاسخ 2) برای دستیابی به افزایش مشارکت سیاسی خانمها راهکارهای زیادی وجود دارد. توانمندسازی زنان را هم خود زنان و هم مردان باید کمک کنند. متاسفانه در سال‌های گذشته آن طور که باید به حضور زنان توجه نشده است و عموما مردان عمده جایگاه ها را کسب کرده اند، به همین خاطر زنان فرصتی برای تجربه کردن بسیاری از امور نداشتند. پس زنان باید برخلاف مردان که با آزمون و خطا همه چیز را فراگرفته اند با آموزش های کافی مهارتها و توانایی های لازم را کسب کنند. متاسفانه در حال حاضر سایه سنگین سیاست مردانه بر فعالیت زنان حس می‌شود.

شناسایی زنان توانمندی که احساس مسوولیت اجتماعی دارند و معرفی آن‌ها به عنوان کاندیداهای بالقوه به جامعه از جمله کارهای لازم است. حمایت احزاب و گروه های سیاسی از حضور زنان در ائتلاف ها هم به صورت حداقل 30 درصدی می‌تواند هم برای این مساله راهگشا باشد و هم برای احزاب و جناح‌های سیاسی مفید باشد و مقبولیت اجتماعی آن‌ها را افزایش دهد. تا الان هم احزابی که به زنان بیشتر توجه کرده‌اند موفق‌تر بودند. در عرصه سیاسی نباید به زنان به عنوان زینت‌المجالس نگاه کرد. متاسفانه در کشورها برای انتخاب شوراهای حزبی یا لیست‌های انتخاباتی صرفا به صورت نمادین و نمایشی از حضور زنان استفاده می‌شود که اصلا درست نیست. از همه مهم‌تر اصلاحات اجتماعی تدریجی است که زنان در کشور ما اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنند و حداقل خودشان، خودشان را ناتوان از فعالیت سیاسی ندانند.

آگاهی بخشی و اطلاع رسانی کافی به جامعه نسبت به اهمیت حضور زنان در تصمیم سازی‌ها نیز لازم است. آگاهی مردم از فواید حضور زنان در اجتماع از جمله مواردی است که می تواند مشارکت سیاسی زنان را بهبود دهد. باید از این فضای شعارزده موجود خارج شویم و جامعه برای افزایش حضور زنان در مجلس باورمندانه همت کند.

فاطمه کمالی احمد سرائی، روزنامه نگار و مدیر مسئول نشریه جامعه نو

پاسخ 1) با نگاهی به نمایندگان ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی، متوجه نسبت اندک زنان نماینده نسبت به مردان می شویم. این حضور کم رنگ زنان، تبعات منفی مختلفی داشته است. اولا، از آنجا که تغییر و بهبود وضعیت زنان نیاز به قانون نگاری جدید یا اصلاح قانون دارد و قانون گذاری با رویکرد مردانه در مسایل زنان کاستی ها و نقص هایی را در پی دارد، نیاز به حضور زنانی در مجلس است که دغدغه بهبود وضعیت زنان را داشته باشند. ثانیا، ضرورت حضور زنان در عرصه قانونگذاری تنها به قوانین زنان و خانواده محدود نمی شود بلکه زنان نیمی از جامعه را تشکیل می دهند و باید در تصمیم گیری های کلان و نیز کلیه قوانینی که در کشور وضع می شوند حضور داشته و نقش ایفا کنند.

باید بپذیریم که مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان محدود به رای دادن و حضور در راهپیمایی ها نیست و مشارکت آنان را به این سطح تقلیل ندهیم و آنان باید در عرصه تصمیم گیری های کلان و در قانون نگاری و دستگاههای اجرایی کشور هم مشارکت داشته باشند. عدم توجه به زنان در سطوح مختلف مشارکت سیاسی و اجتماعی بدین معناست که نیمی از جامعه را نادیده انگاشته و از ظرفیت های آنان استفاده نکنیم.

پاسخ 2) مشارکت سیاسی زنان در جامعه، شعاری است که تکرار می شود اما متاسفانه طیف های مختلف سیاسی در عمل کمتر به تحقق آن وقعی می نهند و در تهیه لیست های انتخاباتی درباره زنان سختگیری های بیشتری صورت می گیرد. از جمله راههای مشارکت بیشتر زنان، تغییر ذهنیت فعالین و سیاسیون است که بدون پیش فرض ها و نگاه تنگ نظرانه راه را برای فعالان زن باز کنند و همانقدر که اجازه آزمون و خطا به مردان داده می شود به زنان نیز اعتماد شود و اجازه ورود به عرصه داده شود. برخی کشورها درصدی را برای کرسی های زنان تعیین کرده اند و به طور مثال قوانینی وجود دارد که تعداد زنان نباید کمتر از 30 درصد کل نمایندگان در پارلمان باشد. به این ترتیب احزاب هم درصدی را برای زنان در لیست های خود قرار می دهند. البته این به این معنا نیست که کمیت معیار باشد بلکه کیفیت هم مهم است و زنان شایسته آنقدر هستند که تنها با ملاک کمیت زنان وارد مجلس نشوند. برای نمونه زنان نماینده فعلی که اقلیتی کوچک هستند به لحاظ کیفی هم گره ای از مشکلات خود زنان باز نکردند. و تعیین درصدی برای حضور زنان در مجلس به این معنا نیست که به کیفیت حضور آنان توجهی نشود. با وجود افزایش سطح تحصیلات و آگاهی زنان، امروزه زنان شایسته و توانمندی در عرصه های مختلف وجود دارند.

وقتی حضور زنان در پیروزی انقلاب را بیاد آوریم، در عرصه هایی مانند نمایندگی مجلس، از تعداد 290 نماینده، حضور کمتر از 10 نماینده زن، برازنده نیست. علاوه بر این، زنان هم باید بیش از این به خود اعتماد داشته باشند و در میدان هایی که حضور دارند از خود کفایتی نشان دهند که این اعتماد را در دیگران هم برانگیزاند. ضعف و بی تدبیری در هر بخشی وجود دارد هرچند که در سیطره مدیریت مردانه باشد اما وجود همین ضعف در حوزه هایی که زنان حضور دارند می تواند در توسعه اعتماد به حضور آنان نقش منفی داشته باشد. به همین دلیل کار زنانی که در حوزه های تصمیم گیری و مدیریتی هستند دشوارتر است.

فریده غیرت، وکیل دادگستری

پاسخ 1) اساسآ در هر شرایط و در هر زمانی موضوع مشارکت سیاسی زنان و دخالت آنها در مسائل جامعه باید مورد توجه باشد. این مشارکت و دخالت در امور جامعه در زمانهای خاصی نمود بیشتری پیدا می کند. در موقعیت کنونی و با پیش رو بودن انتخابات مجلس شورای اسلامی حضور زنان در انتخابات چه به عنوان انتخاب کننده و چه بعنوان انتخاب شونده به عنوان موضوعی مهم وحتی مورد نیاز مطرح می شود. ولی متاسفانه پس از برگزاری انتخابات این استقبال مبتنی بر نیاز، به دست فراموشی سپرده می شود.

در صورت حضور بیش از پیش و مسئولانه زنان در عرصه های اجتماعی طبعآ تعداد منتخبین هم رو به افزایش می رود که این افزایش ماحصل استقبال و توجه بیشتر زنان به امور جامعه است. حضور کمی زنان در فعالیتهای اجتماعی هم باور آنها را به پذیرش توانایی خود افزایش میدهد و هم این توانایی و قدرت، بر میزان توجه و خواست مردان جهت قبول مشارکت زنان و یاری خواستن از آنها در ورود به مسائل جامعه موثر بوده و قدرت حل مسائل جامعه را بالا می برد. ورود به صحنه های مسئولیتی جامعه و به عهده گرفتن وظایفی توسط زنان تنها راه باور و قبول کردن قدرت و توان آنها جهت پذیرش مسئولیت است امری که هرگز با شعار بدون عمل محقق نشده و بدست نمی آید.

پاسخ 2) راه مشارکت زنان در امور جامعه، دادن توجه به آنان و قبولاندن مسئولیتی کوچک حتی در حد مشارکت در انتخاب کردن و دادن یک رای، بسیار موثر بوده و اثر وجودی آنها را در جامعه بدنبال دارد. از راه آگاه کردن و آگاه ساختن زنان به ارزش و اهمیت مسئولیتی که دارند می توان آنها را از حالت بی تفاوتی نسبت به مسائل جامعه بیرون آورد و آنان را به حد پی بردن به قدرت و توان خود رسانید. قبولاندن این حقیقت که آحاد مردم اعم از مرد و زن در مقابل جامعه دارای مسئولیت هستند و زنان نیز مانند مردان دارای توان و قدرت جهت به عهده گرفتن مسئولیت اجتماعی هستند، آنها را به وظیفه مهم خود آگاه کرده و در نهایت نیز به اهداف مشارکت عموم در مسائل جامعه دست می یابیم.

مریم باقی، روزنامه نگار

پاسخ 1 ) از دو منظر می توان به ضرورت مشارکت زنان نگریست. یکی اینکه فقدان حضور و مشارکت زنان موجب نقصی در مشارکت است چه اینکه نگاه بخشی از جامعه در تصمیم گیری های کلان و یا در امر قانون گذاری مفقود است. دیگر اینکه عدم مشارکت موجب ضایع شدن حقی از زنان می شود و این نگاه حق محور می گوید که زنان محق به مشارکت در سطح زمامداری هستند. عدم مشارکت زنان هم می تواند یک نقص باشد و هم نقض یک حق.

در منشور حقوق بشر و قانون اساسی ایران سخن از عدم تبعیض رفته است و این عدم تبعیض از جمله میان زن و مرد در ساحت های مختلف اجتماعی و سیاسی باید جاری و ساری باشد همچنین در مشارکت در عرصه های سیاسی اجتماعی و انتخاب کردن و انتخاب شدن.

زنان از پس از انقلاب صنعتی جنبش خود را برای دستیابی به حقوق شان آغاز کردند و ابتدا مطالباتشان برای دستمزد و حقوق برابر بود و به مرور به مطالبات دیگری چون حق رای و مشارکت در امور اجتماعی و سیاسی با مردان رسیدند.

عدم مشارکت زنان در سطح زمامداری مانند ریاست جمهوری یا حضور پررنگ و موثر آنان در پارلمان، مانند حق رای (که روزی زنان از آن برخوردار نبودند و امروز فقدان آن شگفت انگیز است)، خواهد بود. چه بهتر که حضور زنان در عرصه های مختلف مدیریت سیاسی و اجتماعی را زودتر بپذیریم که با توجه به رشد همه جانبه و ارتقاء سطح دانش زنان و آمار بالای فارغ التحصیلان زن و حضورشان در نهادهای مدنی، امری ضروری است.

در ایران پس از انقلاب اسلامی و نقشی که زنان در این انقلاب داشتند، انتظاری بسیار بیش از این از حضور زنان و مشارکت سیاسی شان می رود.

پاسخ 2) در برخی موارد نیاز به اصلاح قانون داریم. به طور مثال، برای پست ریاست جمهوری باید تکلیف واژه رجال مشخص شود. در مواردی مانند انتخابات مجلس هم برخی از کشورها از شیوه تعیین درصدی برای حضور زنان استفاده کرده اند که اگر چنین شود هم زنان شایسته کم نداریم. اما بیش و پیش از همه تمرکز بر موضوع فرهنگ ضرورت دارد؛ فرهنگی که مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان را درونی کرده باشد و اهمیت آن به باور جامعه تبدیل شده باشد.

علی رغم تردید در واژه رجال در شرایط ریاست جمهوری که زنان را هم دربر می گیرد یا نه اما در نمایندگی مجلس شورای اسلامی از ابتدای انقلاب تردیدی نسبت به امکان حضور زنان در مجلس وجود نداشت اما همواره تعداد زنان بسیار اندک بود و حتی احزاب اصلاح طلب تعداد اندکی از زنان را لیست های خود قرار داده اند و با وجود اینکه زنان شایسته برای نمایندگی مجلس کم نداریم، مشارکت دادن اندک زنان برای انتخاب شدن، نشان از این دارد که فرهنگ مشارکت زنان در میان سیاسیون هم جا نیفتاده است.

نیره توکلی، جامعه شناس و فعال حقوق زنان

پاسخ 1) صد البته که پاسخ این سؤال مثبت است. شاخص مشارکت سیاسی زنان از شاخص‌های توسعۀ نیروی انسانی است. اما مجلس کنونی ما تناسبی با واقعیت امروزی زنان ایرانی ندارد. زنانی که در عرصه‌های کنشگری اجتماعی و پژوهش و تولید علمی و فرهنگی شایستگی‌های خودشان را، نه تنها در سطح ملی بلکه در سطوح بین‌المللی نشان داده‌اند، به راستی، در مجلس فعلی هیچ نماینده‌ای ندارند. نمایندگان معدود فعلی زن در مجلس، به جای آنکه در پی مطرح کردن مطالبات زنان باشند، در اغلب موارد یا در پی کشف معجزات هزارۀ سوم میلادی بوده‌اند یا بیش از نمایندگان مرد بر تصویب قوانین زن‌ستیزانه و ناتوانمندکنندۀ زنان و تمرکز بر آن‌ها پافشاری کرده‌اند. علت آن بوده که در واقع، در چند دورۀ انتخاباتی قبلی، نظارت‌های استصوابی مانع از آن شده که اساساً گزینۀ مناسبی برای انتخاب نمایندگان واقعی زنان وجود داشته باشد. از این رو، بی‌شک، تلاش برای افزودن بر کمیت و کیفیت وجود زنان در انتخابات پیش رو ضروری‌ است.

پاسخ 2) نخست، باز کردن عرصه برای انتخاب و حضور نمایندگانی که پژواک دهندۀ صداها و مطالبات واقعی زنان در جامعۀ کنونی ایران باشند.

دوم، تخصیص سهمیه‌ای متناسب با سطح واقعی حضور زنان و شایستگی‌های آنان در جامعۀ امروز ایران. حتی لازم نیست که در این مورد، همچون بسیاری از کشورهای جهان، تبعیض مثبتی، بدون در نظر گرفتن شایستگی‌های زنان صورت گیرد. بلکه کافی است تبعیض منفی به ضد زنان اعمال نشود و فقط بر اساس توانمندی و میزان نحصیلات و کنشگری اجتماعی و شایستگی زنان فرصت انتخاب شدن و انتخاب کردن به زنان داده شود. در این صورت، شاید بیش از 50% درصد صندلی‌های مجلس را زنان از آن خود کنند.

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours