{{مدرسه فمینیستی:}} در ماههای اخیر بخشهایی از جنبش زنان کارزاری انتخاباتی با عنوان «کمپین تغییر چهره مردانه مجلس» به راه انداختهاند. به نظر می رسد که این کارزار مدنی با توجه به شرایط سیاسی کشور و افول خردهجنبشهای اجتماعی، توانسته انفعال جامعه مدنی زنان را بشکند. این حرکت، نشان از پیشگامی زنان نسبت به دیگر بخشهای جامعه مدنی دارد، به طوری که پس از این حرکت زنان، ما شاهد ظهور حرکت هایی مشابه در دیگر بخش های جامعه مدنی هستیم(1).
کمپین تغییر چهره مردانه مجلس با پرچم مطالبهمحوری و با هدف طرح مسائل زنان در فضای انتخابات شکل گرفته و سعی دارد که در مرحله اول، زنان و مردان برابریخواه را تشویق کند به صورت گسترده وارد عرصه قانونگذاری شوند و خودشان را برای نمایندگی پارلمان، نامزد کنند. روشن است که این کمپین در مرحله اول، موفق بوده و طی آمار منتشرشده، ثبتنام زنان و مردان در این دوره نسبت به دوره قبل، چند برابر افزایش داشته است(2). افزایش چند برابری تعداد زنان – که بالاترین آمار ثبتنام کاندیداهای مجلس را پس از انقلاب اسلامی رقم زد – در این مرحله لزوماً تکیهگاه محکم و مطمئنی به حساب نمیآید زیرا احتمال دارد شورای نگهبان به صورت گسترده، به رد صلاحیت و حذف ثبتنامکنندگان دست بزند. با این حال تا همینجا، این حضور گسترده و بیمانند، تجربهای موفق و پشتوانهای برای آینده مبارزات مدنی و مسالمتآمیز زنان و مردان مشارکتطلب این سرزمین است.
میدانیم که از نظر کنشگران این کمپینها فرایندی که پیموده میشود ارزشمندتر از نتایج، تلقی میشود؛ یعنی پیامدهایی که از حضور کنشگران کمپینها در فضای اجتماعی به وجود میآید بسیار مؤثر و اغلب ماندگارتر است. کمپین تغییر چهره مردانه مجلس نیز با انگیزه بسط گفتمان برابریخواهی در جامعه، و با رویکرد افزایش مشارکت سیاسی زنان به خصوص تشویق دخالت فمینیستی زنان و مردان برابریخواه در روند قانونگذاری شکل گرفته است. پُر واضح است که همین حالا نیز با ظهور این کمپین و کمپینهای مشابه، ما شاهد تقویت گفتمان برابریخواهی و افزایش مشارکت سیاسی زنان و مردان برابریخواه هستیم، و فعالیت کمپین تغییر چهره مردانه مجلس در کنار دیگر کمپینها و حرکتهای مدنی، یکی از عواملی است که باعث مشارکت بیمانند زنان برای حضور در پارلمان و مشارکت در سرنوشتشان شده است. طبعاً داشتن حق مشارکت در سرنوشت و مداخله در تصمیمگیریهای کشور، به ورود این زن فمینیست و آن مرد برابریخواه به مجلس، ختم نمیشود بلکه برانگیختن حس «داشتن حقِ» مشارکت در تصمیمگیریهای کلان مملکتی است که حائز اهمیت و لایق توجه است. اتفاقاً حس حقخواهی که با وجود چنین کمپینهایی در افکار عمومی گسترده شده است.
اما برخی منتقدان کمپین تغییر چهره مردانه مجلس، با نقد «شعارهای مدنی کمپین» سعی میکنند آنها را انتزاعی و خوشباورانه جلوه دهند و این شعارها را به دلیل تصلب ساختار سیاسی و پارلمانی در ایران، غیرقابل تحقق معرفی کنند. ولی مگر در طول همه این سالها که انواع و اقسام کمپینهای مدنی در ایران برپا شده، ساختار سیاسی فرق داشته است؟ از سوی دیگر مگر این کمپینها توانستهاند به شعارها و اهداف انسانیشان برسند؟ آیا کمپین های متعددی که بر
+ There are no comments
Add yours