به سلسله بندهای قوانین تبعیض آمیز فکر میکردم, واینکه این قوانین تا چه حد بر زن لرستانی؛ یعنی استانی که هم نسبت به آن آشنائی قابل توجهی دارم و هم عشق و علاقه من نسبت به آن سرزمین و مردمانش بر کسانی که مرا میشناسند پوشیده نیست؛ تاثیر داشته اند!؟ به اعتقاد من قانون تعدد زوجات بیشترین تاثیر منفی را در زندگی زنان لرستانی به همراه دارد.
در این میان متاسفانه سنن بجا مانده از دیر باز تا کنون که بر لرستان همچون اغلب دیگر مناطق ایران به پشتوانه قانون سایه افکنده اند , هیچ حد و مرزی برای حفظ یگانگی زن در زندگی قائل نشده اند.
یکی از این سنت ها که بیرحمانه وجود و احساس زن را هدف قرار میدهد , ازدواج مرد متاهل با همسر برادر فوت شده خود به منظور اعلام شده حمایت از فرزندان برادر است.
کبری یکی از زنانی است که با وجود تمامی احساس و عشق به همسرش , ناخواسته در برابر این سنت نا به جا تسلیم شد. او در نهایت پس از غلبه بیماری بر روحیه ضعیف اش با دلی سرشار از غصه های ناگفته، فرزندانش را برای همیشه تنها گذاشت.
دیگر سنتی که تعدد زوجات را در استان لرستان تشویق کرده و آن را بارور می کند , ازدواج یا ازدواجهای مجدد مرد به علت نداشتن فرزند پسر ازهمسر اول خود است.
زینب مادر جوانی است که با وجود داشتن 3 فرزند دختر, از قربانیان این سنت عجیب است, زینب در اوج جوانی ناچار شد فروریختن پایه های زندگی زناشویی خود را به نظاره بنشیند.
و اما این تراژدی با حمایت قوانین تبعیض آمیز به بدترین و غم انگیزترین شکل ممکن به روی صحنه زندگی رفته و زنان لرستان را هر چه بیشتر منزوی میکند.قوانینی که حقانیت کاذب سنتهای زن ستیزرا که منجر به ویرانی کانون خانواده دراستان لرستان میشود ، پشتیبانی کرده و بر تعداد مردان دو یا چند همسره می افزاید.
نکته جالب توجه اینکه به کمک قانون تعدد زوجات معضل چند همسری به راحتی وارد خانواده های غیرسنتی هم شده است.
مستانه کارشناس ارشد امور تربیتی پس از 20 سال زندگی مشترک امروز در کمال ناباوری با این مشکل دست و پنجه نرم میکند. البته او این شانس را دارد که زنی تحصیلکرده و متکی به خود است . اما (مستانه) هم با کوله باری از تجربیات تلخ و شکست در زندگی مشترک ولو اینکه قادر به ادامه زندگی و تامین نیازهای مالی خود و فرزندش باشد باز هم نیازمند بدیهیات عدالت اخلاقی است.
وی می گوید:”من دلم به حال زنی می سوزد که باید برای تامین نیازهای اولیه خود به مردی وابسته باشد که روزی با هزار امید و آرزو به خانه اش قدم گذاشته و در نهایت همچون موجودی مظلوم و بی ارزش و احترام کنار گذاشته میشود.”
از بعدی دیگر, متاسفانه, قانون به شکلی تدوین شده است که خیانت مرد به همسر و خانواده گاهی حتی اثبات هم نمیشود و اصول اخلاقی نیز در هاله ای از ابهام گم میشوند. در این راستا راه فراری به نام صیغه به نجات مرد می آید.
وقتی مریم 27 ساله با چشمان خود خیانت همسرش را دید, راهی برای اثبات این واقعیت تلخ نداشت , چرا که شوهرش با ادعای داشتن همسر صیغه ای پا به دادگاهی گذاشت که قانونش مهری محکم بر تائید عملکرد وی می زد. اما زندگی برای مریم قابل ادامه نبود و ترک منزل و تقاضای طلاق ،حقوق مالی را هم از وی گرفت.
وقتی دفترچه های آموزش مقابله با خشونت خانگی مدرسه زنان به خرم آباد رسید به یکی از موارد مهمی که اکثر زنان لرستان نسبت به آن ناآگاه یا سهل انگار بودند در آن برخوردم و آن ذکر شروط ضمن عقد است که میتواند تا حدودی زن را با توجه به محرومیت حقوقی , حمایت کند. شروط ضمن عقد در صفحه های پایانی این دفترچه ها آمده و زنان استان لرستان بیشتر از هر راهکار دیگری به خواندن و یادگیری این مطالب نیازمندند. متاسفانه گاهی زنان ناآگاهی دیده میشوند که از مهریه های سنگین به عنوان اهرم فشاری برای دستیابی به حقوق خود استفاده می کنند، غافل از اینکه این راه هرگز به گلستان نمی رسد !
صبا 30 ساله مهندس کشاورزی از مهریه خود به عنوان عاملی جهت حفظ زندگی زناشویی استفاده کرد در حالیکه در نهایت مرد هوسران خود را در کنار همسردومش یافت. آری آموزش برای بهره گیری هرچه بیشتر از شرایط موجود میتواند گامی موثر در جهت کاهش مشکلات زنان و داشتن زندگی سالم باشد.
به راستی چرا زنان برای رسیدن به حقوق انسانی و ارزش والای زنانگی شان تا به این حد به لحاظ حمایت قانونی در تنگنا قرار دارند!؟
چرا قانون آتش گرفتن کانون زندگی را که خود میتواند آرامش و امنیت بخش فرزندان باشد ،ا در جهت ارضای هوس های ی مردانه حمایت میکند و قانون نویسان بیشتر و بیشتر به سلامت خانواده نمی اندیشند!؟
طبق قانون مرد یعنی همان جنس اول و قدرتمند برای ارضای هیجانات و ناهنجاریهای اخلاقی و روحی خود میتواند کانون خانواده و آینده فرزندان خود را ویران کرده و بنایی تازه بر آوار خانه و خانواده های خود بر پا کند.
به عقیده من مادران می توانند در این میان در جهت نقل تجربیات و یا اصلاح اشتباهات پیشین خود نسبت به دختران جوانشان نقش موثری را ایفا کنند.
به امید روزی که به برابری بعنوان یک ضرورت نگاه شود نه یک جرم…
+ There are no comments
Add yours