این نویسنده سه بچه دارد و یک رمان(کارگاه نقدفمینیستی؛4)

۱ min read

تنظیم :فریده غائب/ عکس: فخری حقانی-17 تیر 1387

کافه مدرسه فمینیستی در ادامه برگزاری کارگاه نقد، دعوت از برخی صاحبنظران را آغاز کرده است. اولین میهمان کافه “شهلا لاهیجی” مدیر انتشارات روشنگران ومطالعات زنان است . گزارش زیربه مواردی می پردازد که لاهیجی در کارگاه طرح کرده است .
کافه امید آن دارد که بابرگزاری کارگاه نقد بتواند منابع بیشترودیدگاه های متنوع تری را در اختیار مخاطبان خویش قرار دهد.

شهلا لاهیجی با بیان تارخ ادبیات زنان و نیز ادبیات زنانه به این نکته اشاره کرد که امروزه زنان نویسنده نگاهی فراگیر و همه جانبه پیدا کرده اند. اگر زمانی آنها فقط درباره خودشان و یا چند شخصیت محدود می نوشتند اما محیط زیست، صلح و مقابله با انواع خشونت ها و … نیز دغدغه این زنان شده و در آثارشان تنوع موضوعی دیده می شود.


این موفقیتی است که به اعتقاد لاهیجی تحت تاثیر جنبش زنان و طرح مسائل حقوقی از دهه 1960 به بعد در نگاه زنان نویسنده ایجاد شده است. او معتقد است ادبیات زنان از قالب داستان خارج شده است. زنان نویسنده درباره جنگ؛ صلح؛ محیط زیست و خشونت علیه دیکتاتوری ها و تبعیض های نژادی هم می نویسند.

نقد فمنیستی به طور جدی از سال 1960و از انگلستان آغاز شد. این کشور زادگاه ادبیات زنانه است. لاهیجی با این مقدمه می گوید:” برخی معتقدند زنان بانیان رمان نویسی هستند اما مردان این ادعا را قبول ندارند و می گویند چیزی به نام نویسنده به مفهوم زن وجود ندارد بلکه اینها زنان قلمزن هستند و نویسندگی آنان را جدی نگرفتند.”

او مثالی از چارلز دیکنز و نگاه او نسبت به زنان نویسنده می آورد: “دیکنز زنان را به عنوان نویسنده تعریف نمی کرد و درباره شان می گفت که این نویسنده سه بچه دارد و یک رمان و دیگری چهار بچه دارد و دو رمان.”


مدیر انتشارات روشنگران، فراموش شدن آثار 100 زن رمان نویس مشهور قرن 17 را مصداق دیگری از مشکلات حضور ادبی زنان می داند: “اگر اثری از زنان در گذشته دیده نمی شود به خاطر این نیست که آنها در گذشته چیزی ننوشتند و یا شعری نگفتند. فمنیست ها در نقدهایشان از”فراموشی عمدی” نام می برند. جامعه پدرسالار آماده است که زنان و فعالیت هایشان را به فراموشی بسپارد. ثبت نشدن آثار 100 زن نویسنده هم نوعی سرقت تاریخی است. و یا می دانیم که در کشور خودمان زنان شاعر بسیاری وجود داشتند که جرات نکردند آثارشان را در جایی بنویسند آنهایی هم که نوشتند سرنوشت شومی داشتند. مثل رابعه بنت کعب که به خاطر شعر عاشقانه اش و بیان احساسات درونی اش مجازات شد.”

به گفته میهمان کارگاه نقد فمنیستی مردان همیشه سعی کرده اند صدای زنان را خاموش کنند و با تخریب چهره زنان رمان نویس و مخدوش نشان دادن آثار آنها امکان چاپ آثار را فراهم نیاورند.به همین دلیل بسیاری از منتقدین فمنیستی معتقدند بسیاری از آثار زنان امکان چاپ پیدا نکرده است چرا که زمینه مساعدی برا یشان فراهم نشده است.

او می گوید:” قرن 18 را یادمان باشد که زنان مجبور می شدند نام های مردانه و یا دو جنسی برای خود انتخاب کنند.یکی از چیزهایی که آثار زنان را به لحاظ اجتماعی تنزل می داد جنسیت شان بود و دیدن نام یک زن روی اثر کافی بود که آن اثر هرگز خوانده نشود.”


“دوازده در مقابل یک” مثال معروفی است که حتی تا اوایل قرن بیست می آید و به معنای آن است که در ازای هر دوازده نویسنده مرد تنها یک زن نویسنده وجود دارد و نوشته های او نیز غالبا جدی گرفته نمی شده است.

داستان هایی که زنان می نویسند حدیث نفس خود و یا مجموعه ای از زنان دیگر است. یک قهرمان در داستان ظهور می کند و کمتر از داستان های مردان شخصیت های متنوع دارد.” این یکی از اتهاماتی است که به داستان های زنان می زنند. لاهیجی در این باره می گوید: “مدافعان نقد فمنیستی در برابر اتهام خسته کننده بودن و حدیث نفس بودن داستان زنان معتقدند زنان آن دوران امکان جهانگردی نداشتند.اگر تولستوی نمی توانست به جنگ برود و یا مارکز خبرنگاری را در اسپانیا آغاز نمی کرد آیا امکان داشت که جنبه های مختلف جامعه راببینند؟”

به اعتقاد لاهیجی اگر در گذشته رمان های زنانه شرح حال های نفس بوده اما امروزه نگاه زنان عوض شده و به کوشش خود زنان داستان نویسی از حیطه مردانه خارج شده است.

غلبه “رمانس” و موضوع های عاشقانه در رمان های زنان از دیگر انتقاداتی است که به نویسندگان زن وارد می کنند.شهلا لاهیجی با بیان این نکته ادامه می دهد:”در ابتدای نویسندگی زنان غلبه با رمانس بود اما در آثار نویسندگان معاصر برابری زن و مرد را می بینیم که در کار “جین استین” نمی دیدیم.نمی شود استین را محکوم کرد چرا که تمام کاری که در آن زمان یک زن می توانست انجام دهد ازدواج بود اما استین ازدواج نکرد .زنانی مثل او که خلاف جریان آب حرکت می کردند و تعاریف را به می ریختند،فراتر حرکت کرده اند.”

لاهیجی درادامه از نقد ادبی می گوید اینکه بسیاری معتقدند آثار ادبی را نباید نقد کرد:”آیا حق داریم از دنیای امروز دنیای زمان “جین استین” را نقد کنیم؟ زمانی می توانیم آثار جین استین را نقد کنیم که تنها جهان پیرامونش را بررسی کنیم. این نوع بررسی دو شکل از جامعه را به ما ارائه می دهد.جامعه ای که استین و برونته ها در آن زندگی می کردند با جامعه امروزی که ما در آن زندگی می کنیم متفاوت است .”

همچنین به گفته لاهیجی نقد فمنیستی یک نقد مجرد نیست بلکه از انواع نقدها مایه می گیرد .


مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours