در طول عمر سازمان ملل متحٌد هیچ قانونی به این شدت تجاوز جنسی به افراد رابعنوان جنایت جنگی محکوم نکرده است. حال نوبت کشور ها است که این قانون را به اجرا در بیآورند.
هفتاد در صد، خواهش می کنم این رقم را به دقت به خاطر بسپارید، هفتاد در صد زنان ساکن شرق کنگو از تاریخ شروع جنگ های داخلی کنگو از سال 1997 مورد تجاوز جنسی مردان قرار گرفته اند. اغلب متجاوزین سربازان مرد، مردان وابسته به گروه های شورشی، و یا ارتش های میلیشا ها هستند. از سال 2002 رسمآ صلح و آتش بس بین گروه های متخاصم بر قرار شده است امٌا تجاوز به زنان همچنان ادادمه دارد.
1820، خواهش می کنم این عدد را هم به یاد داشته باشید، زیرا این شمارهً قطعنامه ای است که مجمع عمومی سازمان ملل در این هفته بر علیه هر گونه تجاوز و بخصوص تجاوز جنسی و مجازات عاملان آن به تصویب رساند.
خوب که چی؟؟؟ آیا کسی این قانون را اجرا می کند؟؟؟ کاغذ ها خیلی صبور و پر تحٌمل هستند و این نوع فرمایشات هم که خرجی ندارند. امٌا شاید در این مورد این نوع قضاوت کمی عجولانه باشد. برای اوٌلین بار در تاریخ سازمان ملل بالاترین مرجع قانونگذاری دنیا درک کرد که مسئله تجاوز به زنان، تبدیل به مسئله ای بزرگ و بحرانی جهانی شده است. سازمان ملل به درستی فهمید که تجاوز به زنان تبدیل به یک اسلحهً جنگی شده است که روز بروز جنگ افروزان از آن بیشتر استفاده کرده و بر علیه انسانیت بکار گرفته و برای مقاصد جنایت کارانهً خود آن را بکار می برند.
حتی در سال های گذشته که سازمان ملل تلاش کرد تا قانونی شبیه به این قطعنامه را بگذراند شکست خورد. نمایندهً کشورهای روس ، چین، افریقای جنوبی و اندونزی درسازمان ملل با این استدلال که : تجاوز جنسی در طول جنگ یکی از آثار جانبی جنگ است که با کمال تاًسف اتفاق می افتد ولی خوب کاری هم نمی توان کرد بالاخره مرد، مرد است و اختیار خودش که دست خودش نیست حالا این مسئله ای نیست که سازمان ملل وقت خودش را به خاطر آن تلف کند، سعی کردند که از تصویب قانونی در این مورد جلوگیری کنند . امٌا این دفعه بر اثر فشار گروه های طرفدار حقوق بشر و وزارت امور خارجهً امریکا ظاهرآ عقیده خود را تعییر داده و مخالفتی نکردند. بنابراین تجاوز جنسی در جنگ نه تنها هیچ عمل دفاعی نیست بلکه چنانکه در قطعنامه 1820 سازمان ملل نوشته شده است خطری برای صلح و امنیت به حساب می آید.همچنان که قاچاق اسلحه، قحطی و تروریسم هم خطری بزرگ برای جهان است.
در این جا فقط مسئله درد و رنج مطرح نیست و این که چه عملی بیشترین درد را وارد می کند بلکه چه کاری وحشتناک تر است مثلآ قربانیان یک انقجار که بر اثر گذاشتن بمبی در یک اتومبیل مجروح شده اند یا قربانیان یک تجاوز دسته جمعی ؟؟ مسئله مهمی که در این رابطه مطرح است این است که این عملیات چه تاًثیری بر روی دیگران دارد، دیگرانی که مستقیمآ در جریان نبوده اند ولی قرار است که این نوع جنایات هول انگیز برای آنان پیام آور باشد.
انفجار اتومبیل به این دلیل حربهً موثری هستند که نه تنها انسان ها را مجروح می کند و می کشد بلکه احساس عدم امنیت را در همه جا تشدید می کنند و نشان می دهند که هیچ کس در هیچ جا در امنیت بسر نمی برد. تجاوز جنسی هم همین تاًثیر را دارد زیرا نه تنها فقط فرد تجاوز شده را مجروح کرده و کشته اند بلکه با این عمل یک خانواده، یک دهکده، قبیله و یک گروه قومی را نابود کرده اند.
در کنگو تجاوز جنسی عملی روزمره بوده است . افراد و سربازان شورشی به زنان درجلو چشم مردان تجاوز کرده وسپس آنان را تکه تکه کرده و می کشند. در دارفو در افریقا عملی عادی اشت که افراد وابسته به ارتش عرب ها ابتدا زنان را مورد تجاوز جنسی قرار داده و بعد با سوختن قسمتی از بدنشان، آنان را به دهات خود بر می گردانند. این عمل وحشتناک بر روی بدن قربانی حامل پیام برای سایر ساکنان دهات است. باین معنی که یا از این جا فرار کرده و دهکده را خالی می کنید و همه چیز را به ما واگذار می کنید و یا زنان شما دچار چنین جنایت دردناکی خواهند شد. این شکل فراری دادن افراد کارجنایتکاران را ساده کرده و آنان نباید حتی زحمت پنهان کردن گلوله های بکار رفته شده را بکشند. واین را هم به خوبی می دانند که قربانیان و خانوادهً آنان به خاطر شرم و آبروی خود چیزی بروز نخواهند داد.
به همین دلیل تجاوز جنسی اسلحه ای بسیار موثر است ، تنها جنایتی است که اثر جنایت و زخم هولناک آن برای ابد نزد قربانی می ماند، و نه جنایتکار. این زخم در تمام دنیا وجود دارد و تاًثیر یکسانی دارد و لی در نقاطی که ناموس مردان وابسته به « پاک بودن» زنان است، یعنی زنان شرافت مردان به حساب می آیند و هر چه زنان دور از دسترس مردان غربیه باشند مردان آنان با شرف تر و با غیرت تر قلمداد می شوند ، در این نقاط این اسلحه کاربردی بهتر واساسی تر دارد.
تجاوز به زنان فقط مربوط به قارهً افریقا نیست. درکشور برمه، بوسنی، کوزو ، چچین، چه در دورهً جنگ و چه بعد از آن این عمل اسلحه ای موًثرو کار آمد بود. این زنان بوسنی بودند که در اواخر دههً 1900 عملی بسیار بزرگ انجام دادند آنان مسئلهً تجاوز جنسی به خود را که سربازان صربی در طول جنگ یوگسلاوی سابق انجام داده بودند علنی کرده و با آن کارزاری جهانی راه انداختند و تقاضای مجازات آنان شدند. امروزه این دادگاه های بین المللی نمی توانست به کار خود در رابطه با دستگیری جنایت کاران جنگی و محاکمهً آنان ادامه دهد اگر این زنان آسیب دیده و خرد شده جراًت و شهامت بخرج نمی دادند ومسئله را مطرح و علنی نمیکردند . ویا اصلآ قطنعامه ای در این مورد به تصویب نمی رسید اگر زنان سکوت می کردند و جسارت به خرج نمی دادند که رودررو با متجاوز در یک دادگاه حضور بهم رسانده و شهادت بدهند. هر چند که قربانیان تجاوز جنسی فقط زنا ن نیستند بلکه مردان هم شروع کرده اند که در این مورد حرف بزنند.
هر سربازی باید به خاطر بسپارد که هرگونه تجاوزجنسی یک جرم است.
شهامت و جسارت این زنان تاًثیر عمیقی دارد: خاطرات تجاوزهای دسته جمعی ارتش سرخ شوروی در آلمان در طول جنگ جهانی دوم، فاحشه خانه که ارتش آلمان در طول جنگ دوم جهانی از زنان یهودی و اسرای زن تشکیل داده بود و آنان را وادار به فاحشگی می کرد، 20000 زنان چینی ، کره ای ، تایوانی که ارتش ژاپن جمع کرده و آنان را وادار به فاحشگی در سرباز خانه های خود می کرد و از آنان بعنوان « زنانی که مردان را تسلی می دهند » نام می برد. تجاوز جنسی یک اختراع شورشیان کنگو و یا میلیشیای سودانی درافریقا و یا ژنرالهای صربی نیست بلکه ارتش های شرکت کننده در جنگ جهانی دوم هم مجرم هستند.
و حالا؟ ؟ آیا این قطعنامه 1820 هم تاثیری دارد؟ شاید این قطعنامه در خواست می کند که بر علیه سیاستمداران و ارتش آنان تحریم های مشخصی انجام گیرد. در این قطعنامه از سازمان ملل می خواهد که در مواقع ضروری از سربازان کلاه آبی سازمان ملل برای حمایت از زنان مورد تجاوز قرار گرفته استفاده کرده و آنان را زیر چتر حمایت سازمان ملل قرار دهد. زنان بیشتری را بعنوان سربازان کلاه آبی استخدام کرده و در این رابطه زنان را فعال تر کند. در آن می خواهد که به سربازان کلاه آبی یاد داده شود که تجاوز به مردم عادی یک جرم بزرگ شمرده می شود. چنانکه در تجربهً جنگ بالکان نشان داد هنوز سربازان عضو کشور های ناتو این مسئله را درک نکرده و مانع از بروز این عمل نشدند.
شاید تصویب این قطعنامه کاری بسیارکوچک وتازه خیلی کند هم پیش می رود؟؟؟ ممکن است. ولی از این جا دیگر دولت ها هستند که با وجود تصویب این قطعنامه دستشان باز گذاشته شده که قوانین لازم را در چهارچوب کشور خود گذرانده و برعلیه تجاوز جنسی در جنگ اقدامات لازم را به عمل آورده و امنیت شهروندان خود را تضمین کنند. آنان باید به هیئتی از متخصصان و کارشناسان امور حقوقی ، سیاسی و دیپلماتی بین المللی این وظیفهً مهم را واگذار کرده تا با نصویب قوانین دقیق این امر را به پیش برده و در این راه قدم های مناسب رابردارند. تا به حال هیچ کشوری در این باره اقدامی انجام نداده است. دولت آلمان هم هیچ کاری در این رابطه نکرده است.
+ There are no comments
Add yours