شلوار‌های مردانه احساس / ‌معصومه مستشار

28 مرداد 1387

کودک گفت اووه

و صدایش ماند

و تنها صداست که می‌ماند

و اینک می‌دانم می‌دانم می‌دانم

که کسی می‌آید و کسی می‌زاید

اما آن کسی که زاییده است من نیستم

دیروز پوران زایید

و من به شوهرم گفتم

تولد پسرت مبارک!

شوهرم گفت: غصه نخور! تو نیز حامله خواهی شد

و مثل پوران خواهی زایید

و گل‌های شمعدانی شکوفه خواهد داد

و در حوض کوچک خانه

من و همسرم و همسرش آب‌تنی خواهیم کرد

و شوهرم عادلانه پپسی را قسمت می‌کند

و نصف آن را به آن یکی زنش می‌دهد

و نصفه دومی را هم به من می‌دهد

و سینمای فردین را قسمت نمی‌کند و خودش تنهایی می‌بیند

فقط سینمای هدیه تهرانی را قسمت می‌کند

و من و هوویم با هم آن را می‌بینیم

می‌دانم می‌دانم می‌دانم که کسی می‌آید

و کسی می‌زاید

و آن‌که آمده است

اگر مجلس تصویب کند

عدالت را اجرا می‌کند

و سهم من و پوران و صغری و فریبا را هم می‌دهد

و می‌دانم که شوهرم آن‌قدر عدالت دارد

که اگر شلوارش چهار تا هم بشود

پنج تا زن نمی‌گیرد

او دوست دارد عدالت را با شلوارهایش اندازه بگیرد

و من و پوران می‌دانیم شلوارهای ما را کسی نخواهد برد

می‌دانم می‌دانم می‌دانم که کسی می‌آید

و کسی می‌زاید

و اگر مجلس بخواهد

قانون را تصویب می‌کند

و آن‌که عدالت را اجرا می‌کند

به هر زنی یک شلوار می‌دهد

و اگر شلوارها دوتا شد

ما خشتک‌ها را جر نمی‌دهیم

و پاچه‌ها را نمی‌گیریم

چون قانون بالای سرماست

و قانون بهترین گیرنده پاچه‌ها و خشتک‌هاست

آری! هرکس یک شلوار

ما طرفدار عدالت هستیم

و هر زن باید یک شلوار داشته باشد

و هر مردی می‌تواند اگر پول داشت شلوار بخرد

پس شلوار را به‌خاطر بسپار

بقیه چیزها مردنی است

نازلی احساس (معصومه مستشار)

رادیو زمانه

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours