شلوار مظلوم تو، شعری از نازلی احساس / ابراهیم نبوی

28 مرداد 1387

ابراهیم نبوی: « نازلی احساس» یکی از ماهاست، یکی از میلیونها ایرانی که با احساس اش شعر می گوید، با احساس اش نظر می دهد و با احساس اش قضاوت می کند. نام دیگرش « معصومه مستشار» است.

او از 18 تا 38 سالگی نام معصومه مستشار را به عنوان نام مستعار خود انتخاب کرد و « نازلی احساس» نام مستعارتر اوست. « نازلی» دنیا را با زیبایی و از سولاخ عدالت و رنج می بیند. در استعاره های شاعرانه او شلوار، دامن، پرچم و پر معانی ویژه ای دارند. او شعر را پرچمی می داند که باید بلند کرد و کش رفت و پولش را نداد، چون پرچم سرزمین من است. در خانه اش هزار پرچم را می توانی ببینی که هر کدام نشانه غربتی و کش رفتنی است.

نازلی، سالها قبل یک هوادار ساده یک گروه چپ و آرمانگرا بود، یک چریک سابق، اما امروز می گوید « احساس می کنم دیگر نمی توانم احساس های خودم را پنهان کنم. من دیگر نمی توانم نازلی نباشم، معصومه مردنی است، نازلی را بخاطر بسپار. همانطور که پرواز را بخاطر سپردی، چون به قول فروغ فرخزاد پرنده مردنی بود.»

این هفته شعری را می شنوید و می خوانید از نازلی احساس با نام « شلوار مظلوم تو» یا « در آستانه تجاوز حراست».

شلوار مظلوم تو

من درآمد کوچک احساسم را
با جیب کهنه شلوار مظلوم تو
تقسیم می کنم
در لحظه تجاوز معاون حراست دانشکده
در این سده

اخبار را نخوان، نترس
خیابان نعره می کشد، « قاره» می کند
در گویش کرمانی مادر من
و یا « شافتک» می کشد
از زبان پدر پیر شیرازی ام
که زیر تریلی جان سپرد، پرچم سرخ
در لحظه خیانت فرخ نگهدار
به یاد آر
ای جز جگر زده

تیمارستان قدرت گرفته است
زندان، عشق را مثل گل سرح، پر پر پر پر
عشق پر، نگاه پر، زمزمه پر
فقط کلاغ های سیاه، کلاغ پر
و کودکی و تجاوز

من از پس پشت عقب بان هوف فرانکفورت
با شوش ترین خیابان های شهر حرف می زنم
لب های من با گوش های تو حرف می زند
با تو که جوادیه ترین جوادهایی
و مفت ترین مفت آبادها
گوگوش را به خاطر بسپار، بیاب
من یافتم
من یافت آباد را یافتم، یافتم، یافتم

همه همدیگر را بی صدا تف می کنند
تو مرا و من تو را
که زمانی عاشق ترین بودی، عاشق ترین بودم
و پس از ازدواج تو با نوشین
ای تف به روی تو

من اکنونم
و اکنون به تجاوزی در حراست افسوس می اندیشم
و می خواهم تفی به بزرگی دریاچه مازندران
به زلالی تف ترین تف ها
به صورتت بیندازم، ای متجاوز
خاک بر سرت! تو مثلا مردی؟
عوضی نامرد بی شعور

احساس من طلائی است
فقط همین
همین
این

نازلی احساس( معصومه مستشار)
اردی بهشت 86

فایل صدای این شعر و بخش های دیگری از مطالب من در برنامه این هفته از این ستون به آن ستون رادیو زمانه پخش شد. از فردا می توانید فایل تصویر چهارمین برنامه از این ستون به آن ستون را از رادیو زمانه ببینید.

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours