لایحه پیشنهادی مهرانگیز منوچهریان‌ در مورد مجموعه قوانین خانواده در سال 1342

۰ min read

4 شهریور 1387

مدرسه فمینیستی: مهرانگیز منوچهریان در سال 1285 در مشهد به دنیا آمد. وی به زبان های فرانسه، انگلیسی و آلمانی و عربی آشنایی داشت. برای اولین بار با تلاش او، در دانشگاه برای تحصیل در رشته حقوق بر روی زنان باز شد. منوچهریان از اولین زنان حقوقدان در ایران محسوب می شود که در سال های 1327 تا 1361 وکیل دادگستری بود. وی در سال های 1342 تا 1351 سناتور مجلس سنا بود.

منوچهریان اتحادیه زنان حقوقدان ایران را در سال 1340 تاسیس کرد و عضو اتحادیه بین المللی وکلای دادگستری بود. او اولین زن عضو هیئت منصفه مطبوعات بود. از وی نزدیک به 40 کتاب ترجمه و تالیف برجای مانده است. او در سال 1968 برنده جایزه صلح حقوق بشر سازمان ملل متحد شد و در سال 1971 برنده جایزه صلح مرکز صلح جهانی از طریق حقوق شد. مهرانگیز منوچهریان در سال 1379 در تهران فوت کرد.

لایحه زیر، متن لایحه پیشنهادی است که در سال 1342 توسط مهرانگیز منوچهریان نوشته شده است. این لایحه با توجه به قوانین خانواده موجود در آن زمان به نگارش درآمده است. در آن دوره بحث و خواسته تغییر قوانین خانواده و مجموعه قوانین به نفع زنان شدت گرفته بود که در نتیجه در سال 1346، قانون خانواده ای به تصویب رسید که نسبت به گذشته مترقی بود. پس از آن نیز تغییرات در حوزه قوانین خانواده ادامه یافت و در سال 1353 نیز همان قوانین خانواده دچار اصلاحاتی مجدد به نفع وضعیت زنان در خانواده شد. (در اینجا می توانید متن قانون خانواده سال 1356 را ببینید).

کلیات‌

زن‌ و مرد در حقوق‌ مدنی‌ و جزا و سیاسی‌ و اجتماعی‌ با یکدیگر برابرند و کلیه‌ اختلافاتی‌ که‌ در زندگی‌ زناشویی‌ پیش‌ می‌آید و در این‌ قانون‌ مقرراتی‌ برای‌ آن‌ در نظر گرفته‌ نشده‌ است‌ محاکم‌ باید مطابق‌ اصل‌ برابری‌ زن‌ و مرد با توجه‌ به‌ ماده‌ 3 قانون‌ دادرسی‌ مدنی‌ آنها را فیصله‌ دهند.

فصل‌ سوم‌

در شرایط‌ و جمله‌ موانع‌ ارث‌

ماده‌ 878 اصلاحی‌ ـ هر گاه‌ در حین‌ موت‌ مورث‌ حملی‌ باشد که‌ اگر قابل‌ وراثت‌ متولد شود مانع‌ از ارث‌ تمام‌ یا بعضی‌ از وراث‌ دیگر می‌گردد تقسیم‌ ارث‌ به‌ عمل‌ نمی‌آید تا حال‌ او معلوم‌ شود و اگر حمل‌ مانع‌ از ارث‌ هیچ‌یک‌ از سایر وراث‌ نباشد و آنها بخواهند ترکه‌ را تقسیم‌ کنند باید برای‌ حمل‌ حصه‌ که‌ مساوی‌ حصه‌ دو وراث‌ از همان‌ طبقه‌ باشد کنار گذارند و حصه‌ هر یک‌ از وراث‌ مراعا است‌ تا حال‌ حمل‌ معلوم‌ شود.

ماده‌ 882 ـ نسخ‌ می‌شود.

ماده‌ 883 ـ نسخ‌ می‌شود.

ماده‌ 884 ـ نسخ‌ می‌شود.

فصل‌ چهارم‌

در حجب‌

ماده‌ 886 مکرر ـ در صورتی‌ که‌ در طبقه‌ای‌ از وراث‌ وارثی‌ قبل‌ از مورث‌ فوت‌ شده‌ باشد اولاد او به‌ قائم‌مقامی‌ آن‌ وراث‌ ارث‌ می‌برد.

ماده‌ 887 اصلاحی‌ ـ حجب‌ بر دو قسم‌ است‌:

قسم‌ اول‌ آن‌ است‌ که‌ وراث‌ از اصل‌ ارث‌ محروم‌ می‌گردد مثل‌ برادرزاده‌ای‌ که‌ به‌ واسطه‌ زنده‌ بودن‌ برادر متوفی‌ (یعنی‌ پدر خود) از ارث‌ محروم‌ می‌شود.

قسم‌ دوم‌ آن‌ است‌ که‌ فرض‌ و ارث‌ از حد اعلی‌ به‌ حد ادنی‌ نازل‌ می‌گردد مثل‌ تنزل‌ حصه‌ هر یک‌ از زوجین‌ از نصف‌ به‌ ربع‌ در صورتی‌ که‌ برای‌ مورث‌ اولاد باشد و تنزل‌ حصه‌ مادر و پدر از سدس‌ به‌ ثمن‌ در صورتی‌ که‌ برای‌ مورث‌ اولاد باشد.

ماده‌ 888 اصلاحی‌ ـ ضابطه‌ حجب‌ از اصل‌ ارث‌ رعایت‌ اقربیت‌ به‌ میت‌ است‌ بنابراین‌ هر طبقه‌ای‌ از وراث‌ طبقه‌ بعد را از ارث‌ محروم‌ می‌کند مگر در موردی‌ که‌ وراث‌ دورتر بتواند به‌ سمت‌ قائم‌ مقامی‌ ارث‌ ببرد که‌ در این‌ صورت‌ هر دو ارث‌ می‌برند.

ماده‌ 889 اصلاحی‌ ـ در بین‌ وراث‌ طبقه‌ اولی‌ اگر برای‌ میت‌ اولادی‌ نباشد اولاد اولاد او هر قدر که‌ پایین‌ بروند قائم‌مقام‌ پدر یا مادر خود بوده‌ و با هر یک‌ از ابوین‌ که‌ زنده‌ باشند ارث‌ می‌برند.

ماده‌ 890 اصلاحی‌ ـ در بین‌ وراث‌ طبقه‌ دوم‌ اگر برای‌ متوفی‌ برادر یا خواهری‌ نباشد اولاد اخوه‌ هر قدر که‌ پایین‌ بروند قائم‌مقام‌ پدر یا مادر خود بوده‌ با هر یک‌ از اجداد متوفی‌ که‌ زنده‌ باشد ارث‌ می‌برد.
مفاد این‌ ماده‌ در مورد وراث‌ طبقه‌ سوم‌ نیز مجری‌ می‌باشد.

ماده‌ 891 اصلاحی‌ ـ وراث‌ ذیل‌ حاجب‌ از ارث‌ ندارند.

مادر و پدر و فرزند و زوجین‌.

ماده‌ 892 اصلاحی‌ ـ حجب‌ از بعض‌ فرض‌ در مورد ذیل‌ است‌.

وقتی‌ که‌ برای‌ میت‌ اولاد یا اولاد اولاد باشد در این‌ صورت‌ زوج‌ یا زوجه‌ از بردن‌ بیش‌ از یک‌ ربع‌ محروم‌ می‌شود هم‌چنین‌ پدر و مادر از بردن‌ بیش‌ از یک‌ ثمن‌ محروم‌ می‌شوند.

فصل‌ پنجم‌

در فرض‌ و صاحبان‌ فرض‌

ماده‌ 895 اصلاحی‌ ـ سهام‌ معینه‌ که‌ فرض‌ نامیده‌ می‌شود عبارت‌ است‌ از: نصف‌ ـ ربع‌ ـ سدس‌ و ثمن‌.

ماده‌ 896 اصلاحی‌ ـ اشخاصی‌ که‌ بفرض‌ ارث‌ می‌برند عبارتند از: زوج‌ و زوجه‌ و مادر و پدر.

ماده‌ 897 اصلاحی‌ ـ اشخاصی‌ که‌ گاهی‌ بفرض‌ و گاهی‌ به‌ قرابت‌ ارث‌ می‌برند عبارتند از مادر و پدر.

ماده‌ 899 اصلاحی‌ ـ فرض‌ هر یک‌ از زن‌ و شوهر نصف‌ ترکه‌ است‌ در صورت‌ نبودن‌ اولاد یا اولاد اولاد برای‌ مورث‌ اگر چه‌ از شوهر یا زن‌ دیگر باشد.

ماده‌ 900 اصلاحی‌ ـ فرض‌ هر یک‌ از زوجین‌ ربع‌ ترکه‌ است‌ در صورت‌ بودن‌ اولاد یا اولاد اولاد برای‌ مورث‌ اگر چه‌ از شوهر یا زن‌ دیگر باشد.

ماده‌ 901 اصلاحی‌ ـ سدس‌ فرض‌ هر یک‌ از پدر و مادر است‌ در صورتی‌ که‌ برای‌ میت‌ اولاد یا اولاد اولاد نباشد.

ماده‌ 902 اصلاحی‌ ـ ثمن‌ فرض‌ هر یک‌ از مادر و پدر است‌ در صورتی‌ که‌ برای‌ میت‌ اولاد یا اولاد اولاد باشد.

ماده‌ 903 و 904 نسخ‌ می‌شود.

ماده‌ 905 اصلاحی‌ ـ از ترکه‌ میت‌ هر صاحب‌ فرض‌ حصه‌ خود را می‌برد و بقیه‌ به‌ صاحبان‌ قرابت‌ می‌رسد و اگر صاحب‌ قرابتی‌ در آن‌ طبقه‌ مساوی‌ با صاحب‌ فرض‌ در درجه‌ نباشد باقی‌ به‌ صاحب‌ فرض‌ رد می‌شود. مگر در مورد زوج‌ و زوجه‌ که‌ به‌ آنها رد نمی‌شود لیکن‌ اگر برای‌ میت‌ وارثی‌ به‌ غیر از زوج‌ یا زوجه‌ نباشد زائد از فریضه‌ به‌ زوج‌ یا زوجه‌ رد می‌شود.

فصل‌ ششم‌

در سهم‌الارث‌ طبقات‌ مختلف‌ وراث‌

مبحث‌ اول‌

در سهم‌الارث‌ طبقه‌ اولی‌

ماده‌ 906 اصلاحی‌ ـ اگر برای‌ متوفی‌ اولاد یا اولاد اولاد از هر درجه‌ که‌ باشند موجود نباشد هر یک‌ از پدر و مادر به‌ صورت‌ انفراد تمام‌ ارث‌ را می‌برد و اگر مادر و پدر میت‌ هر دو زنده‌ باشند ترکه‌ بین‌ آنها بالسویه‌ تقسیم‌ می‌شود.

ماده‌ 907 اصلاحی‌ ـ اگر متوفی‌ ابوین‌ نداشته‌ و یک‌ یا چند اولاد یا اولاد اولاد داشته‌ باشد ترکه‌ به‌ طریق‌ ذیل‌ تقسیم‌ می‌شود:

اگر اولاد منحصر به‌ یکی‌ باشد تمام‌ ترکه‌ به‌ او می‌رسد.

اگر اولاد متعدد باشند ترکه‌ بین‌ آنها بالسویه‌ تقسیم‌ می‌شود.

ماده‌ 908 اصلاحی‌ ـ هر گاه‌ پدر یا مادر متوفی‌ یا هر دوی‌ آنها موجود باشند با یک‌ یا چند اولاد یا اولاد اولاد هر یک‌ از ابوین‌ ثمن‌ ترکه‌ را می‌برد و مابقی‌ باید بین‌ وراث‌ طبق‌ ماده‌ 907 اصلاحی‌ تقسیم‌ شود.

مواد 909 و 910 و 911 نسخ‌ می‌شود.

ماده‌ 912 اصلاحی‌ ـ اولاد اولاد تا هر درجه‌ای‌ که‌ پایین‌ بروند به‌ طریق‌ مذکور در مواد فوق‌ ارث‌ می‌برند.

ماده‌ 913 اصلاحی‌ ـ در تمام‌ صور مذکور در این‌ مبحث‌ هر یک‌ از زوجین‌ که‌ زنده‌ باشد فرض‌ خود را می‌برد و این‌ فرض‌ عبارت‌ است‌ از نصف‌ اصل‌ ترکه‌ برای‌ هر یک‌ از زوجین‌ در صورتی‌ که‌ میت‌ اولاد یا اولاد اولاد نداشته‌ باشد و ربع‌ ترکه‌ برای‌ هر یک‌ از زوجین‌ در صورتی‌ که‌ میت‌ اولاد یا اولاد اولاد داشته‌ باشد و مابقی‌ ترکه‌ برطبق‌ مقررات‌ مواد قبل‌ مابین‌ وراث‌ تقسیم‌ می‌شود.

مواد 914 و 915 نسخ‌ می‌شود.

مبحث‌ دوم‌

در سهم‌الارث‌ طبقه‌ دوم‌

ماده‌ 917 اصلاحی‌ ـ هر یک‌ از وراث‌ طبقه‌ دوم‌ اگر تنها باشد تمام‌ ارث‌ را می‌برد و اگر وراث‌ متعدد باشند ترکه‌ بین‌ آنها بالسویه‌ تقسیم‌ می‌شود.

مواد 918 و 919 و 920 و 921 و 922 نسخ‌ می‌شود.

ماده‌ 923 اصلاحی‌ ـ هرگاه‌ ورثه‌ جد یا جده‌ تنها باشد تمام‌ ترکه‌ به‌ او تعلق‌ می‌گیرد اگر اجداد و جدات‌ مختلف‌ باشند ترکه‌ بین‌ آنها بالسویه‌ تقسیم‌ می‌شود.

ماده‌ 924 اصلاحی‌ ـ هرگاه‌ میت‌ اجداد و جدات‌ و اخوه‌ یا اولاد اخوه‌ با هم‌ داشته‌ باشد هر یک‌ از اجداد و جدات‌ یک‌ ثمن‌ ترکه‌ را می‌برد و مابقی‌ بین‌ سایر وراث‌ بالسویه‌ تقسیم‌ می‌شود.

ماده‌ 925 اصلاحی‌ ـ در تمام‌ صور مذکور در مواد فوق‌ اگر برای‌ میت‌ اخوه‌ نباشد اولاد اخوه‌ هرقدر که‌ پایین‌ روند با اجداد ارث‌ می‌برند.

ماده‌ 926 نسخ‌ می‌شود.

ماده‌ 927 اصلاحی‌ ـ در تمام‌ صور مذکور در این‌ مبحث‌ هر یک‌ از زوجین‌ که‌ باشد فرض‌ خود را از اصل‌ ترکه‌ می‌برد و این‌ فرض‌ عبارت‌ است‌ از نصف‌ اصل‌ ترکه‌ برای‌ هر یک‌ از زوجین‌.

هرگاه‌ به‌ واسطه‌ ورود زوج‌ یا زوجه‌ نقصی‌ موجود گردد نقص‌ بر اجداد و جدات‌ وارد می‌شود.

مبحث‌ سوم‌

سهم‌الارث‌ وراث‌ طبقه‌ سوم‌

ماده‌ 929 اصلاحی‌ ـ هر یک‌ از وراث‌ طبقه‌ سوم‌ اگر تنها باشد تمام‌ ارث‌ را می‌برد و اگر وراث‌ متعدد باشند ترکه‌ بین‌ آنها بالسویه‌ تقسیم‌ می‌شود.

مواد 930 و 931 و 932 و 933 و 934 و 935 و 936 و 937 نسخ‌ می‌شود.

ماده‌ 938 اصلاحی‌ ـ در تمام‌ موارد مذکور در این‌ مبحث‌ هر یک‌ از زوجین‌ که‌ باشد فرض‌ خود را از اصل‌ ترکه‌ می‌برد و این‌ فرض‌ عبارتست‌ از نصف‌ اصل‌ ترکه‌ برای‌ هر یک‌ از زوجین‌.

مواد 939 و 940 و 941 و 942 و 943 و 944 و 945 و 946 و 947 و 948 و 949 نسخ‌ می‌شود.

اصلاح‌ بعضی‌ از مواد جلد دوم‌ قانون‌ مدنی‌

کتاب‌ اول‌ ـ در کلیات‌

963 اصلاحی‌ ـ اگر زوجین‌ تبعه‌ یک‌ دولت‌ نباشند روابط‌ شخصی‌ و مالی‌ بین‌ آنها تابع‌ قوانین‌ کشور متوقف‌ فیها خواهد بود.

کتاب‌ دوم‌ ـ در تابعیت‌

بند 6 از ماده‌ 976 نسخ‌ می‌شود.

ماده‌ 984 اصلاحی‌ ـ زن‌ و اولاد صغیر کسانی‌ که‌ بر طبق‌ این‌ قانون‌ تحصیل‌ تابعیت‌ ایران‌ می‌نمایند تبعه‌ دولت‌ ایران‌ شناخته‌ می‌شوند ولی‌ اولاد صغیر در ظرف‌ یک‌ سال‌ از تاریخ‌ رسیدن‌ به‌ سن‌ 18 سال‌ تمام‌ می‌توانند اظهاریه‌ کتبی‌ به‌ وزارت‌ امور خارجه‌ داده‌ و تابعیت‌ مملکت‌ سابق‌ پدر یا مادر را قبول‌ کنند لیکن‌ اظهاریه‌ آنها باید با تصدیق‌ مذکور در ماده‌ 977 همین‌ قانون‌ همراه‌ باشد.

ماده‌ 986 اصلاحی‌ ـ زن‌ غیر ایرانی‌ که‌ با مرد ایرانی‌ ازدواج‌ نموده‌ و با تقاضای‌ خود تابعیت‌ ایران‌ را تحصیل‌ کرده‌ است‌ می‌تواند بعد از طلاق‌ یا فوت‌ شوهر ایرانی‌ به‌ تابعیت‌ اول‌ خود رجوع‌ نماید مشروط‌ بر اینکه‌ وزارت‌ امور خارجه‌ را کتباً مطلع‌ کند ولی‌ هر زن‌ شوهرمرده‌ که‌ از شوهر متوفای‌ ایرانی‌ خود اولاد دارد نمی‌تواند مادام‌ که‌ اولاد او به‌ سن‌ هیجده‌ سال‌ تمام‌ نرسیده‌ از این‌ حق‌ استفاده‌ کند و در هر حال‌ زنی‌ که‌ مطابق‌ این‌ ماده‌ تبعه‌ خارجه‌ می‌شود حق‌ داشتن‌ اموال‌ غیر منقول‌ نخواهد داشت‌ مگر در حدودی‌ که‌ این‌ حق‌ به‌ اتباع‌ خارجه‌ داده‌ شده‌ باشد و هر گاه‌ دارای‌ اموال‌ غیر منقول‌ بیش‌ از آنچه‌ که‌ برای‌ اتباع‌ خارجه‌ داشتن‌ آن‌ جایز بوده‌ است‌ یا بعداً به‌ ارث‌ اموال‌ غیر منقولی‌ بیش‌ از آن‌ حد به‌ او برسد باید در ظرف‌ یک‌ سال‌ از تاریخ‌ خروج‌ از تابعیت‌ ایران‌ یا دارا شدن‌ ملک‌ در مورد ارث‌ مقدار مازاد را به‌ نحوی‌ از انحاء به‌ اتباع‌ ایران‌ منتقل‌ کند والا اموال‌ مزبور با نظارت‌ مدعی‌العموم‌ محل‌ به‌ فروش‌ رسیده‌ و پس‌ از وضع‌ مخارج‌ فروش‌ قیمت‌ به‌ او داده‌ خواهد شد.

ماده‌ 987 اصلاحی‌ ـ زن‌ ایرانی‌ که‌ با تبعه‌ خارجه‌ مزاوجت‌ می‌نماید به‌ تابعیت‌ ایرانی‌ خود باقی‌ خواهد ماند مگر اینکه‌ مطابق‌ قانون‌ مملکت‌ زوج‌ تابعیت‌ شوهر به‌ واسطه‌ وقوع‌ عقد ازدواج‌ به‌ زوجه‌ تحمیل‌ شود یا با تقاضای‌ خود تابعیت‌ دولت‌ متبوع‌ شوهر را تحصیل‌ کرده‌ باشد که‌ در این‌ صورت‌ از تابعیت‌ ایران‌ خارج‌ خواهد شد ولی‌ در هر صورت‌ بعد از وفات‌ شوهر و یا تفریق‌ به‌ صرف‌ تقدیم‌ درخواست‌ به‌ وزارت‌ امور خارجه‌ به‌ انضمام‌ ورقه‌ تصدیق‌ فوت‌ شوهر و یا سند تفریق‌ تابعیت‌ اصلیه‌ زن‌ با جمیع‌ حقوق‌ و امتیازات‌ راجع‌ به‌ آن‌ مجدداً به‌ او تعلق‌ خواهد گرفت‌.

تبصره‌ 1 (ماده‌ 987) نسخ‌ می‌شود.

کتاب‌ سوم‌ ـ در اسناد سجل‌ احوال‌

ماده‌ 993 اصلاحی‌ ـ امور ذیل‌ باید در ظرف‌ مدت‌ و به‌ طریقی‌ که‌ به‌ موجب‌ قوانین‌ یا نظامات‌ مخصوص‌ مقرره‌ است‌ به‌ دایره‌ سجل‌ احوال‌ اطلاع‌ داده‌ شود.

1ـ ولادت‌ هر طفل‌ و همچنین‌ سقط‌ هر جنین‌ که‌ بعد از ماه‌ ششم‌ از تاریخ‌ حمل‌ واقع‌ شود.

2ـ ازدواج‌

3ـ طلاق‌

4ـ وفات‌ هر شخص‌

ماده‌ 994 اصلاحی‌ ـ حکم‌ فوت‌ فرضی‌ غایب‌ که‌ بر طبق‌ مقررات‌ کتاب‌ پنجم‌ از جلد دوم‌ این‌ قانون‌ (که‌ مواد 1029 و 1030 آن‌ نسخ‌ شده‌) صادر می‌شود باید در دفتر سجل‌ احوال‌ ثبت‌ شود.

کتاب‌ چهارم‌ ـ در اقامتگاه‌

ماده‌ 1005 اصلاحی‌ ـ اقامتگاه‌ زن‌ شوهردار همان‌ اقامتگاه‌ شوهر است‌ ولی‌ زن‌ می‌تواند اقامتگاه‌ شخصی‌ علیحده‌ نیز داشته‌ باشد.

کتاب‌ پنجم‌ ـ در غایب‌ مفقودالاثر

مواد 1029 و 1030 نسخ‌ می‌شود.

کتاب‌ هفتم‌ ـ در نکاح‌ و طلاق‌

کلیات‌

الف‌ ـ خانواده‌ تشکیل‌ می‌شود از زن‌ و شوهر و فرزندان‌ آنها.

ب‌ ـ نکاح‌ بیش‌ از یک‌ نوع‌ نیست‌ و آن‌ هم‌ دائم‌ است‌.

ج‌ ـ هیچ‌ کس‌ نمی‌تواند در آن‌ واحد بیش‌ از یک‌ زن‌ داشته‌ باشد.

تبصره‌ ـ این‌ قانون‌ ناظر به‌ گذشته‌ نیست‌ و از تاریخ‌ اجراء معتبر است‌.

فصل‌ دوم‌

قابلیت‌ برای‌ ازدواج‌

مواد 1042 و 1043 و 1044 نسخ‌ می‌شود.

فصل‌ سوم‌

در موانع‌ نکاح‌

مواد 1048 و 1049 و 1052 و 1058 و 1059 و 1060 نسخ‌ می‌شود.

ماده‌ 1061 اصلاحی‌ ـ دولت‌ می‌تواند ازدواج‌ بعضی‌ از مستخدمین‌ و مأمورین‌ رسمی‌ و محصلین‌ دولتی‌ را با کسی‌ که‌ تبعه‌ خارجه‌ باشد موکول‌ به‌ اجازه‌ مخصوص‌ نماید.

فصل‌ چهارم‌

شرایط‌ صحت‌ نکاح‌

ماده‌ 1062 اصلاحی‌ ـ نکاح‌ واقع‌ می‌شود به‌ ایجاب‌ و قبول‌؛ وقوع‌ نکاح‌ محتاج‌ به‌ الفاظی‌ خاص‌ نیست‌.
اعمال‌ و رفتار زن‌ و مرد نیز می‌تواند حاکی‌ از وقوع‌ نکاح‌ باشد.
ماده‌ 1062 مکرر ـ محکمه‌ در رسیدگی‌ به‌ دعوی‌ نکاح‌ اگر اعمال‌ و رفتار طرفین‌ را حاکی‌ از قصد نکاح‌ تشخیص‌ دهد و مانعی‌ هم‌ برای‌ نکاح‌ آن‌ دو نباشد باید بر وقوع‌ نکاح‌ حکم‌ دهد.
ماده‌ 1069 اصلاحی‌ ـ شرط‌ خیار فسخ‌ نسبت‌ به‌ عقد نکاح‌ باطل‌ است‌.
ماده‌ 1070 مکرر ـ رسیدگی‌ به‌ دعوی‌ ناشی‌ از اکراه‌ در نکاح‌ با محاکم‌ عمومی‌ است‌.

فصل‌ پنجم‌

وکالت‌ در نکاح‌

ماده‌ 1072 اصلاحی‌ ـ در صورتی‌ که‌ وکالت‌ به‌ طور اطلاق‌ داده‌ شود وکیل‌ نمی‌تواند موکل‌ را برای‌ خود تزویج‌ کند مگر اینکه‌ این‌ اذن‌ صریحاً به‌ او داده‌ شده‌ باشد.

فصل‌ ششم‌

مواد 1075 و 1076 و 1077 نسخ‌ می‌شود.

فصل‌ هفتم‌

در مهر

مواد 1078 تا 1101 نسخ‌ می‌شود.

فصل‌ هشتم‌

در حقوق‌ و تکالیف‌ زوجین‌ نسبت‌ به‌ یکدیگر

ماده‌ 1105 نسخ‌ می‌شود.

ماده‌ 1106 اصلاحی‌ ـ نفقه‌ زن‌ به‌ عهده‌ شوهر است‌.

ماده‌ 1109 اصلاحی‌

1ـ در صورتی‌ که‌ زن‌ درآمدی‌ نداشته‌ باشد و علت‌ طلاق‌ هم‌ از او ناشی‌ نباشد مادام‌ که‌ شوهر نکرده‌ است‌ یک‌ چهارم‌ درآمد شوهر سابق‌ به‌ او تعلق‌ می‌گیرد و حقوق‌ بازنشستگی‌ یا حقوق‌ وظیفه‌ شوهر سابق‌ نیز مشمول‌ همین‌ حکم‌ است‌.

2ـ مردانی‌ که‌ قبل‌ از اجرای‌ این‌ قانون‌ زن‌ خود را طلاق‌ داده‌اند و علت‌ طلاق‌ ناشی‌ از زن‌ نبوده‌ و زن‌ درآمدی‌ هم‌ ندارد باید یک‌ پنجم‌ درآمد ماهیانه‌ خود را (مادام‌ که‌ زن‌ شوهر نکرده‌ است‌) به‌ وی‌ بدهند و همین‌ حکم‌ در مورد حقوق‌ بازنشستگی‌ و حقوق‌ وظیفه‌ آنان‌ نیز جاری‌ است‌.

ماده‌ 1110 اصلاحی‌ ـ در عده‌ وفات‌ زن‌ در صورتی‌ مستحق‌ نفقه‌ است‌ که‌ خود درآمدی‌ نداشته‌ باشد همچنین‌ است‌ در صورت‌ حمل‌ از شوهر که‌ تا زمان‌ وضع‌ حمل‌ حق‌ نفقه‌ خواهد داشت‌ ولو از خود درآمدی‌ داشته‌ باشد.

ماده‌ 1113 نسخ‌ می‌شود.

ماده‌ 1114 اصلاحی‌ ـ زن‌ در منزلی‌ که‌ شوهر تعیین‌ می‌کند سکنی‌ می‌نماید و خود نیز می‌تواند اقامتگاهی‌ مستقل‌ داشته‌ باشد.

ماده‌ 1115 اصلاحی‌ ـ اگر بودن‌ زن‌ با شوهر در یک‌ منزل‌ متضمن‌ خوف‌ ضرر بدنی‌ یا روحی‌ یا مالی‌ یا شرافتی‌ برای‌ زن‌ باشد زن‌ می‌تواند مسکن‌ علیحده‌ اختیار کند و در صورت‌ ثبوت‌ مظنه‌ هر یک‌ از ضررهای‌ مزبور محکمه‌ حکم‌ بازگشت‌ به‌ منزل‌ شوهر نخواهد داد و مادام‌ که‌ زن‌ در بازگشت‌ به‌ منزل‌ شوهر معذور است‌ نفقه‌ او بر عهده‌ شوهر است‌ هرچند خود مستقلاً درآمدی‌ داشته‌ باشد.

ماده‌ 1116 نسخ‌ می‌شود.

ماده‌ 1117 اصلاحی‌ ـ زن‌ مستقلاً می‌تواند در خارج‌ از خانه‌ کار کند.

ماده‌ 1117 مکرر ـ کار زن‌ در خانه‌ مانند کار خارج‌ از خانه‌داری‌ ارزش‌ است‌.

ماده‌ 1118 اصلاحی‌

1ـ اموال‌ قبل‌ از نکاح‌ و اموالی‌ که‌ به‌ موجب‌ ارث‌ یا وصیت‌ یا هبه‌ بهر یک‌ از زوجین‌ برسد دارایی‌ اختصاصی‌ آنان‌ را تشکیل‌ می‌دهد.

2ـ هر یک‌ از زوجین‌ می‌توانند در دارایی‌ اختصاصی‌ خود هر تصرفی‌ که‌ می‌خواهند بکنند.

ماده‌ 1118 مکرر

1ـ دارایی‌ مربوط‌ به‌ دوران‌ نکاح‌ اعم‌ از منقول‌ و غیر منقول‌ بین‌ زن‌ و شوهر مشترک‌ است‌، و انتقال‌ یا رهن‌ تمام‌ یا قسمتی‌ از این‌ دارایی‌ مشترک‌ از طرف‌ هر یک‌ از زوجین‌ بدون‌ رضای‌ دیگری‌ باطل‌ است‌.

2ـ اداره‌ اموال‌ مشترک‌ خانواده‌ با زوجین‌ است‌.

ماده‌ 1119 اصلاحی‌

1ـ در صورتی‌ که‌ نکاح‌ به‌ وسیله‌ طلاق‌ منحل‌ شود دارایی‌ مشترک‌ خانواده‌ بین‌ زوجین‌ بالسویه‌ تقسیم‌ می‌شود و اگر انحلال‌ به‌ علت‌ فوت‌ یکی‌ از زوجین‌ باشد زوج‌ بازمانده‌ نصف‌ دارایی‌ مشترک‌ را به‌ عنوان‌ سهم‌ شرکت‌ خود از آن‌ دارایی‌ می‌برد و بقیه‌ بین‌ وراث‌ متوفی‌ که‌ زوج‌ بازمانده‌ هم‌ جزء آنان‌ است‌ (طبق‌ مقررات‌ همین‌ قانون‌) تقسیم‌ می‌شود.

2ـ در صورت‌ فوت‌ هر یک‌ از زوجین‌ زوج‌ بازمانده‌ فرض‌ خود را از دارایی‌ اختصاصی‌ زوج‌ متوفی‌ می‌برد و بقیه‌ بین‌ سایر وراث‌ متوفی‌ تقسیم‌ می‌شود.

باب‌ دوم‌

در انحلال‌ عقد نکاح‌

ماده‌ 1120 اصلاحی‌ ـ عقد نکاح‌ به‌ فسخ‌ یا به‌ طلاق‌ یا مرگ‌ یکی‌ از زوجین‌ منحل‌ می‌شود.

فصل‌ اول‌

در مورد امکان‌ فسخ‌ نکاح‌

ماده‌ 1122 اصلاحی‌ ـ عیوب‌ ذیل‌ در مرد موجب‌ حق‌ فسخ‌ برای‌ زن‌ خواهد بود:

1ـ ناتوانی‌ جنسی‌ که‌ به‌ تصدیق‌ پزشک‌ غیر قابل‌ علاج‌ باشد یا مرد در مدتی‌ که‌ دادگاه‌ معین‌ می‌کند معالجه‌ نکند.

2ـ خصی‌.

3ـ مقطوع‌ بودن‌ آلت‌ تناسل‌.

ماده‌ 1123 اصلاحی‌ ـ عیوب‌ ذیل‌ در زن‌ موجب‌ حق‌ فسخ‌ برای‌ مرد خواهد بود:

1ـ قرن‌.

2ـ افضاء.

ماده‌ 1125 اصلاحی‌ ـ جنون‌ در زن‌ و مرد و ناتوانی‌ جنسی‌ در مرد هر گاه‌ بعد از عقد هم‌ حادث‌ شود موجب‌ حق‌ فسخ‌ خواهد بود.

ماده‌ 1129 اصلاحی‌ ـ در صورت‌ استنکاف‌ شوهر از دادن‌ نفقه‌ و عدم‌ امکان‌ اجرای‌ حکم‌ محکمه‌ و الزام‌ او به‌ دادن‌ نفقه‌ زن‌ می‌تواند برای‌ طلاق‌ به‌ محکمه‌ رجوع‌ کند.

همچنین‌ است‌ در صورت‌ عجز شوهر از دادن‌ نفقه‌ در مورد زنی‌ که‌ درآمد شخصی‌ نداشته‌ باشد.

ماده‌ 1130 اصلاحی‌ ـ فسخ‌ نکاح‌ هنگامی‌ نیز مقدور است‌ که‌ یکی‌ از طرفین‌ دیگری‌ را فریبی‌ داده‌ باشد که‌ بدون‌ آن‌ فریب‌ نکاح‌ واقع‌ نمی‌شده‌ است‌.

ماده‌ 1132 مکرر ـ ابطال‌ نکاح‌ در موردی‌ است‌ که‌ از شرایط‌ اساسی‌ عقد نکاح‌ تخلف‌ شود.

فصل‌ دوم‌

در طلاق‌

مبحث‌ اول‌

در کلیات‌

ماده‌ 1133 اصلاحی‌ ـ طلاق‌ فقط‌ به‌ موجب‌ حکم‌ محکمه‌ صورت‌ می‌گیرد و علل‌ طلاق‌ منحصراً عبارت‌ است‌ از:

1ـ زنا.

2ـ امراض‌ روحی‌ غیرقابل‌ علاج‌.

3ـ عدم‌ توافق‌ اخلاقی‌ یا آزار جسمی‌.

4ـ امراض‌ ساری‌.

5ـ عقیم‌ بودن‌ تا 15 سال‌ از تاریخ‌ نکاح‌.

6ـ غیبت‌ بدون‌ خبر تا شش‌ ماه‌.

7ـ استنکاف‌ شوهر از دادن‌ نفقه‌.

ماده‌ 1134 اصلاحی‌ ـ هر یک‌ از زن‌ و شوهر می‌تواند دادخواست‌ طلاق‌ به‌ محکمه‌ تقدیم‌ کند و محکمه‌ در صورتی‌ که‌ دلیل‌ متقاضی‌ را معتبر و موجه‌ بداند حکم‌ طلاق‌ صادر می‌کند.

ماده‌ 1134 مکرر ـ اتباع‌ خارجی‌ و اقلیت‌های‌ مذهبی‌ مقیم‌ ایران‌ از حیث‌ موانع‌ و شرایط‌ و احکام‌ نکاح‌ تابع‌ مذهب‌ یا قانون‌ کشور خود هستند ولی‌ در مورد طلاق‌ افراد اقلیت‌های‌ مذهبی‌ یا اتباع‌ خارجی‌ در ایران‌ باید به‌ محکمه‌ رجوع‌ کنند و محکمه‌ مطابق‌ قواعد کشور یا مذهب‌ آنان‌ به‌ دعوی‌ طلاق‌ رسیدگی‌ خواهد کرد و اگر طلاق‌ در قانون‌ آنان‌ به‌ اختیار مرد باشد مطابق‌ این‌ قانون‌ به‌ دعوی‌ طلاق‌ آنان‌ رسیدگی‌ خواهد شد.

ماده‌ 1135 اصلاحی‌ ـ هر طلاقی‌ بائن‌ است‌ و رجوع‌ با عقد مجدد صورت‌ می‌گیرد و یک‌ مرد با یک‌ زن‌ بیش‌ از سه‌ بار نمی‌تواند نکاح‌ کند.

مواد 1136 تا 1142 نسخ‌ می‌شود.

مبحث‌ دوم‌

در اقسام‌ طلاق‌

مواد 1143 تا 1149 نسخ‌ می‌شود.

مبحث‌ سوم‌

در عده‌

ماده‌ 1152 اصلاحی‌ ـ عده‌ فسخ‌ نکاح‌ در غیر حامل‌ دو طهر است‌. مگر این‌ که‌ زن‌ به‌ اقتضای‌ سن‌ عادت‌ زنانگی‌ نبیند که‌ در این‌ صورت‌ 45 روز است‌.

ماده‌ 1153 اصلاحی‌ ـ عده‌ طلاق‌ و فسخ‌ نکاح‌ در مورد زن‌ حامله‌ تا وضع‌ حمل‌ است‌.

ماده‌ 1154 اصلاحی‌ ـ عده‌ وفات‌ چهار ماه‌ و ده‌ روز است‌ مگر این‌ که‌ زن‌ حامل‌ باشد که‌ در این‌ صورت‌ عده‌ وفات‌ تا موقع‌ وضع‌ حمل‌ است‌ مشروط‌ بر این‌ که‌ فاصله‌ بین‌ فوت‌ شوهر و وضع‌ حمل‌ از چهار ماه‌ و ده‌ روز بیشتر باشد و الا مدت‌ عده‌ همان‌ چهار ماه‌ و ده‌ روز خواهد بود.

مرد نیز تا چهار ماه‌ و ده‌ روز پس‌ از فوت‌ زن‌ حق‌ نکاح‌ ندارد.

ماده‌ 1156 نسخ‌ می‌شود.

کتاب‌ هشتم‌

در اولاد

ماده‌ 1158 مکرر ـ فرزند قانونی‌ کسی‌ است‌ که‌ زوجین‌ نسبت‌ او را به‌ خود قبول‌ دارند.

ماده‌ 1160 مکرر ـ اسقاط‌ جنین‌ در سه‌ مورد مجاز است‌: 1ـ وقتی‌ که‌ جنین‌ ناشی‌ از کره‌ باشد. 2ـ وقتی‌ که‌ سلامت‌ مادر در خطر باشد. 3ـ وقتی‌ که‌ به‌ تشخیص‌ دادسرا دلایلی‌ خاص‌ لزوم‌ آن‌ را تجویز کند.

ماده‌ 1166 مکرر ـ در دعوی‌ نسب‌ همینکه‌ بر محکمه‌ نسب‌ طبیعی‌ فرزند به‌ مادر یا پدر ثابت‌ شود باید مادر یا پدر طبیعی‌ را به‌ تادیه‌ نفقه‌ و مخارج‌ تعلیم‌ و تربیت‌ وی‌ ملزم‌ کند و برای‌ احراز نسب‌ طبیعی‌ کلیه‌ دلایل‌ دعوی‌ قابل‌ استناد است‌.

اگر ثابت‌ شود که‌ هنگام‌ قبول‌ نطفه‌ زن‌ با چند مرد رابطه‌ داشته‌ است‌ کلیه‌ آن‌ مردان‌ با مادر متساویاً به‌ تأدیه‌ نفقه‌ و مخارج‌ تعلیم‌ و تربیت‌ اطفال‌ ملزم‌ هستند.

تبصره‌ 1ـ فرزند طبیعی‌ اگر وارث‌ منحصر باشد تمام‌ ماترک‌ پدر و مادر خود را به‌ ارث‌ می‌برد.

2ـ اگر فرزند طبیعی‌ با فرزند مشروع‌ جمع‌ شود فرزند طبیعی‌ به‌ نسبت‌ یک‌پنجم‌ فرزند مشروع‌ ارث‌ می‌برد.

3ـ اگر مورث‌ یک‌ یا چند فرزند طبیعی‌ و وراثی‌ غیر از فرزند مشروع‌ داشته‌ باشد فرزند طبیعی‌ حکم‌ فرزند مشروع‌ را دارد.

4ـ نفقه‌ فرزند خوانده‌ بر عهده‌ پدر خوانده‌ است‌ ولی‌ هرگاه‌ پدرخوانده‌ از عهده‌ نفقه‌ فرزندخوانده‌ بر نیاید پدر حقیقی‌ در صورت‌ تمکن‌ باید نفقه‌ او را بپردازد.

5 ـ فرزندخواندگی‌ نسبت‌ به‌ زن‌ و شوهر فرزندخوانده‌ از لحاظ‌ ارث‌ و موانع‌ نکاح‌ همان‌ آثار فرزندی‌ حقیقی‌ را دارد.

باب‌ دوم‌

در نگاهداری‌ و تربیت‌ اطفال‌

ماده‌ 1169 اصلاحی‌ ـ مادر و پدر متساویاً حق‌ حضانت‌ طفل‌ و ولایت‌ بر او را دارند و هرجا اختلافی‌ در این‌ مورد پیش‌ آید محکمه‌ هر یک‌ از آن‌ دو یا شخص‌ ثالث‌ یا موسسه‌ای‌ را که‌ طفل‌ باید نزد وی‌ بماند معین‌ خواهد کرد و در هر صورت‌ نفقه‌ و مخارج‌ تعلیم‌ و تربیت‌ طفل‌ با پدر است‌.

ماده‌ 1169 مکرر ـ نفقه‌ و مخارج‌ تعلیم‌ و تربیت‌ فرزند نامشروع‌ به‌ عهده‌ پدر و مادر طبیعی‌ اوست‌.

ماده‌ 1170 اصلاحی‌ ـ هنگام‌ صدور حکم‌ طلاق‌ محکمه‌ حضانت‌ طفل‌ را به‌ هر یک‌ از مادر و پدر یا شخص‌ یا موسسه‌ای‌ که‌ صلاح‌ بداند واگذار می‌کند و این‌ واگذاری‌ باید با کلیه‌ شرایط‌ و مشخصات‌ آن‌ در حکم‌ طلاق‌ قید شود. در هر صورت‌ نفقه‌ و مخارج‌ تعلیم‌ و تربیت‌ طفل‌ با پدر است‌.

ماده‌ 1171 اصلاحی‌ ـ در صورت‌ فوت‌ یکی‌ از ابوین‌ حضانت‌ طفل‌ با آنکه‌ زنده‌ است‌ خواهد بود.

ماده‌ 1173 اصلاحی‌ ـ هرگاه‌ در اثر عدم‌ مواظبت‌ یا انحطاط‌ اخلاقی‌ پدر یا مادری‌ که‌ طفل‌ تحت‌ حضانت‌ اوست‌ صحت‌ جسمانی‌ یا روحی‌ یا تعلیم‌ و تربیت‌ طفل‌ در معرض‌ خطر باشد محکمه‌ می‌تواند به‌ تقاضای‌ اقربای‌ طفل‌ یا به‌ تقاضای‌ دادستان‌ یا به‌ تقاضای‌ موسسات‌ رسمی‌ غیردولتی‌ حمایت‌ یا هدایت‌ کودکان‌ هر تصمیمی‌ را که‌ برای‌ حضانت‌ طفل‌ مقتضی‌ بداند اتخاذ کند.

ماده‌ 1178 اصلاحی‌ ـ ابوین‌ مکلف‌ هستند که‌ به‌ تعلیم‌ و تربیت‌ اطفال‌ خویش‌ اقدام‌ کنند و نباید آنها را مهمل‌ بگذارند. در این‌ مورد مدعی‌ خصوصی‌ اقربای‌ طفل‌ یا دادستان‌ یا موسسات‌ دولتی‌ یا غیردولتی‌ حمایت‌ یا هدایت‌ کودکان‌ هستند.

ماده‌ 1178 مکرر ـ در صورتی‌ که‌ ابوین‌ تعلیم‌ و تربیت‌ اطفال‌ خود را مهمل‌ بگذارند دولت‌ به‌ هزینه‌ آنها تعلیم‌ و تربیت‌ اطفال‌ را به‌ عهده‌ خواهد گرفت‌.

ماده‌ 1179 اصلاحی‌ ـ ابوین‌ حق‌ تنبیه‌ طفل‌ خود را دارند ولی‌ به‌ استناد این‌ حق‌ نمی‌توانند طفل‌ خود را خارج‌ از حدود تأدیب‌ تنبیه‌ نمایند و تنبیه‌ نباید با آزار جسمی‌ همراه‌ باشد.

باب‌ سوم‌

در ولایت‌ قهری‌ پدر و مادر

ماده‌ 1180 اصلاحی‌ ـ طفل‌ صغیر تحت‌ ولایت‌ قهری‌ مادر و پدر خود می‌باشد و همچنین‌ است‌ طفل‌ غیر رشید یا مجنون‌ در صورتی‌ که‌ عدم‌ رشد یا جنون‌ او متصل‌ به‌ صغر باشد.

ماده‌ 1181 اصلاحی‌ ـ هر یک‌ از پدر و مادر نسبت‌ به‌ اولاد خود ولایت‌ دارند.

ماده‌ 1181 مکرر ـ اگر ارث‌ یا مالی‌ به‌ فرزند برسد انتقال‌ آن‌ ارث‌ یا مال‌ از طرف‌ پدر یا مادر به‌ دیگری‌ باید با اجازه‌ دادستان‌ باشد.

ماده‌ 1182 اصلاحی‌ ـ هرگاه‌ طفل‌ هم‌ پدر و هم‌ مادر داشته‌ باشد و یکی‌ از آنها محجور و یا به‌ عللی‌ ممنوع‌ از تصرف‌ در اموال‌ مولی‌ علیه‌ گردد ولایت‌ قانونی‌ او ساقط‌ می‌شود.

ماده‌ 1188 اصلاحی‌ ـ هر یک‌ از پدر و مادر بعد از وفات‌ دیگری‌ می‌تواند برای‌ اولاد خود که‌ تحت‌ ولایت‌ او می‌باشند وصی‌ معین‌ کند تا بعد از فوت‌ خود در نگهداری‌ و تربیت‌ آنها مواظبت‌ کرده‌ و اموال‌ آنها را اداره‌ نماید.

ماده‌ 1189 اصلاحی‌ ـ هیچ‌ یک‌ از پدر و مادر نمی‌تواند با حیات‌ دیگری‌ برای‌ مولی‌ علیه‌ خود وصی‌ معین‌ کند.

ماده‌ 1190 اصلاحی‌ ـ ممکن‌ است‌ پدر یا مادر به‌ کسی‌ که‌ به‌ سمت‌ وصایت‌ معین‌ کرده‌ اختیار تعیین‌ وصی‌ بعد از فوت‌ خود برای‌ مولی‌علیه‌ بدهد.

ماده‌ 1194 اصلاحی‌ ـ پدر و مادر و وصی‌ منصوب‌ از طرف‌ یکی‌ از آنان‌ ولی‌ خاص‌ طفل‌ نامیده‌ می‌شود.

کتاب‌ نهم‌

در خانواده‌

فصل‌ اول‌

در الزام‌ به‌ انفاق‌

ماده‌ 1195 اصلاحی‌ ـ احکام‌ نفقه‌ زوجه‌ همان‌ است‌ که‌ به‌ موجب‌ مقررات‌ این‌ قانون‌ مقرر شده‌ و یا بر طبق‌ همین‌ فصل‌ مقرر می‌شود.

ماده‌ 1199 اصلاحی‌ ـ نفقه‌ اولاد برعهده‌ پدر است‌ پس‌ از فوت‌ پدر یا عدم‌ قدرت‌ او به‌ انفاق‌ به‌ عهده‌ اجداد اعم‌ از پدری‌ و یا مادری‌ است‌ با رعایت‌الاقرب‌ فالاقرب‌ در صورت‌ نبودن‌ اجداد و یا عدم‌ قدرت‌ آنها نفقه‌ بر عهده‌ مادر است‌.

هر گاه‌ مادر هم‌ زنده‌ نباشد و یا زنده‌ باشد و قادر به‌ انفاق‌ نباشد نفقه‌ با رعایت‌ الاقرب‌ فالاقرب‌ به‌ عهده‌ سایر خویشاوندان‌ است‌ و اگر چندین‌ نفر از حیث‌ درجه‌ قرابت‌ مساوی‌ باشند نفقه‌ را باید به‌ حصه‌ متساوی‌ تأدیه‌ کنند.

ماده‌ 1201 اصلاحی‌ ـ هرگاه‌ یک‌ نفر هم‌ در خط‌ عمودی‌ صعودی‌ و هم‌ در خط‌ عمودی‌ نزولی‌ اقارب‌ داشته‌ باشد که‌ از حیث‌ الزام‌ به‌ انفاق‌ در درجه‌ مساوی‌ هستند نفقه‌ او را باید اقارب‌ مزبور به‌ حصه‌ متساوی‌ تأدیه‌ کنند بنابراین‌ اگر مستحق‌ نفقه‌ پدر و مادر و اولاد بلافصل‌ داشته‌ باشد نفقه‌ او را باید پدر و مادر اولاد او متساویاً تأدیه‌ کنند.

ماده‌ 1206 مکرر ـ در دعوی‌ نفقه‌ به‌ مجرد شکایت‌ زن‌ (در صورتی‌ که‌ از خود درآمدی‌ نداشته‌ باشد) محکمه‌ می‌تواند مقرر دارد که‌ تا رسیدگی‌ نهایی‌ مقداری‌ از درآمد شوهر به‌ وی‌ تعلق‌ گیرد.

* * *

ماده‌ 179 قانون‌ جزا نسخ‌ می‌شود.

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours