کمیته گزارشگران حقوق بشر: شبنم ستایش، نوعروسی که متهم بود شوهرش را چهارماه پس از ازدواج به قتل رسانده است، صبح روز چهارشنبه در محوطه زندان اوین اعدام شد.
این زن 34 ساله که از سال 85 در زندان به سر می برد، انگیزه خود را از قتل، خیانت های مکرر شوهرش عنوان نموده بود.
شرح ماجرا
22 آذرماه سال 85 ماموران پلیس حین گشتزنی در جاده مخصوص کرج جسد مرد ناشناسی را که لای یک پتو پیچیده شده بود، پیدا کردند. در بررسی های انجام شده مشخص شد جسد متعلق به جوان 26 ساله یی به نام مجتبی است که به نظر می رسد در محل دیگری به قتل رسیده و جسدش در جاده رها شده است.
با توجه به اینکه شبنم همسر مجتبی گزارشی از مفقود شدن شوهرش به پلیس ارائه نداده بود، ماموران به او مشکوک شدند و بازداشتش کردند. شبنم زمانی که تحت بازجویی های فنی- پلیسی قرار گرفت لب به اعتراف گشود و گفت؛ در کنار خانواده ام زندگی راحتی داشتم و قصد ازدواج هم نداشتم. خانواده ام ثروتمند هستند و به لحاظ مالی هم به چیزی احتیاج نداشتم، تا اینکه با مجتبی آشنا شدم و رابطه عاشقانه یی بین ما به وجود آمد. من شش سال از مجتبی بزرگ تر بودم اما علاقه یی که بین ما وجود داشت آنقدر قوی بود که اختلاف سنی چندان برایمان مهم نبود.
شبنم ادامه داد؛. شوهرم جوانی بسیار خوش اندام و جذاب بود که به راحتی می توانست دل هر دختری را به دست آورد. با این حال اوایل ازدواج مان فکر می کردم مجتبی به من وفادار است، هنوز یک ماه نگذشته بود که فهمیدم او با زنان دیگری رابطه دارد و حتی پیش از ازدواج با من، با دختر دیگری ازدواج کرده و از او جدا شده بود.
نوعروس متهم به قتل ادامه داد؛ وقتی به روابط شوهرم اعتراض کردم به من گفت چون شش سال بزرگ تر از او هستم پس حق اعتراض ندارم.
شبنم ادامه داد؛ مجتبی مرتب نسبت به من ابراز بی علاقگی می کرد و می گفت اگر با تو ازدواج کردم فقط به خاطر ثروت خانواده ات بود و نه چیز دیگر. من برای اینکه دل شوهرم را به دست آورم و او را پایبند زندگی کنم بلیت خریدم که به سفر خارج برویم. با هم به مسافرت رفتیم و برگشتیم اما هیچ تغییر مثبتی در رفتار مجتبی به وجود نیامد و حتی او روابطش را با همسر سابقش بیشتر کرد. روز حادثه من و مجتبی به خاطر رفتار او به شدت با هم بحث کردیم. مجتبی که هیکل بسیار قوی هم داشت مرا کتک زد. نمی توانستم از خودم در برابر او دفاع کنم. در همین حین موبایل مجتبی مرتب زنگ می خورد، همسر سابقش بود می خواست با وی قرار بگذارد، این مساله مرا به شدت عصبانی کرد، دیگر نمی توانستم تحقیرهای مجتبی را تحمل کنم، شوهرم در آخرین حرفش به من گفت یا باید این زندگی را تحمل کنم یا اینکه چند میلیون تومان پول از خانواده ام بگیرم و به او بدهم. در همین زمان بود که تصمیم خودم را گرفتم، مقداری قرص دیازپام داخل داروهای پرورش اندام وی ریختم و وقتی مجتبی آن را خورد بیهوش روی زمین افتاد، سپس شوهرم را کشتم و جسد را با کمک یکی از آشنایان از خانه بیرون بردم. اعترافات شبنم در اداره آگاهی پرونده قضایی وی را به جریان انداخت و پس از تکمیل تحقیقات و ارسال پرونده به دادگاه کیفری استان تهران این زن مورد محاکمه قرار گرفت و به قصاص محکوم شد.
خانواده شبنم که از مدتها قبل، تلاش خود را برای اخذ رضایت از خانواده مقتول آغاز کرده بودند، سرانجام نتوانستند در این کار موفق شوند و نوعروس جوان، روز گذشته در زندان اوین اعدام شد.
+ There are no comments
Add yours