مدرسه فمینیستی: انسان در ذهن خود ایده آل هایی دارد که اغلب در تضاد با واقعیتهای عینی هستند.هیچ مقطعی را در تاریخ نمی توان یافت که تمامیت آن برای تمام افراد بشر به مثابه خیر اعلی قلمداد شده باشد.چرا که جوامع صحنه برخورد اندیشه ها و بینشهای مختلف بوده است واساساً از بطن این برخوردها تاریخ جوامع انسانی شکل گرفته و به حرکت درآمده است.
ایده آل های ذهنی،بالقوه حاوی نطفه تغییراند.اما آنچه مایه تاخیر در تغییر شرایط عینی است،همانا،پای در گل انتزاع ماندن است و نبستن طرفی ازاین اندیشه ها برای ارتقای گفتمان موجود.درواقع انسانها ممکن است،چنان غرق در ساخت و سازهای ذهنی شوند که از بنیاد،ویرانی پیش چشمان خود را به فراموشی بسپارند.ویا چنان شرایط واقعاً موجود را دست کم بگیرند که دچار پندار باطل بی نیازی از تفکر و عاقبت اندیشی گردند و یکسر با دست یازیدن به اعمال احساسی و آنی، همان اندک قوت ممکن را نیز از خود سلب کنند.
هنگامی که دگرخواهان و دگراندیشان در فضایی مملو از بایکوت و سکوت اجباری از راحت و فراغت خود دست می شویند و تصمیم به نافرمانی و عدم کرنش می گیرند ،یقیناً از پیش به این آگاهی رسیده اند که صاحبان انحصاری قدرت که اتفاقاً خود را قدرت برحق نیز می دانند،بنا بر صبغه ذهنی خود به راحتی کوتاه نخواهند آمد و تبعات سنگینی را بر معترضین و منتقدین وارد خواهند ساخت . اساساً سرشت قدرت این است که از موجودیت خویش دفاع کند،اگر چه ماهیت اهل آن در تقابل با ماهیت مطالبات منتقدین باشد. با این حال خواست درونی را توانایی بسیار فراتر از آنست که آزادیخواهان به یکباره به واسطه دافعه قوه قهریه از میدان جاذبه آزادی خواهی خارج شوند.
موضع آزادیخواهان همواره مواضعی هماهنگ و متحد نیست و پیش می آید که عدم وصول به وحدت رویه و دامن زدن به تشتت آراء تنها کاری که می کند فرصت استمرار وضع موجود را به ضرر همه جریانات پیش می برد.ولی لحظاتی سرنوشت ساز در تاریخ هر جنبشی هستند که به یکباره مسیر تاریخی آنها را تغییر می دهد. مسیری که از نابودی و استحاله تا تجدید نظر و افزوده گشتن بر دانایی متغییر است.کمپین یک میلیون امضای زنان برابری خواه ایرانی نیز از بطن یک حرکت تاکتیکی اعتراض آمیز در یکی از میادین پایتخت پای به عرصه نهاد. خوشبختانه در این رویداد هر آنچه روی داد به جز بازداشت و توهین به حضار،ماحصلی مقرون به توفیق در بر داشت. چرا که نه تنها یک حضور تاکتیکی را به وحدتی استراتژیکی ارتقاء داد بلکه توانست حادثه میدان هفت تیر را از یک ماجرا به یک لحظه اگزیستانسیال برای استعلای جنبش زنان ایرانی بدل سازد.به گونه ای که یک موجودیت مقطعی ،که تحت تاثیر شعائر چهره های سیاسی در نوسان قرار می گرفت، به یکباره توانست سراسر تاریخ مقاومت زنان ایران زمین را به وجودی یگانه و مستمر تبدیل نماید.
در این وجود فربه و یگانه ،کمپین را می توان به مثابه نماینده تاریخ نابرابری و خشونت علیه زنان و نماینده و مصداق عینی وجود و حضور زنان در عرصه آگاهی اجتماعی ایرانیان برآورد کرد.
در این نگرش کمپین خود در دل طرحی بلند مدت معرفی می گردد که هرگز گرفتن آخرین امضا از یک میلیون امضای مورد نظر به عنوان نقطه پایانی بر پروسه برابری خواهی و آزادیخواهی زنان تلقی نمی گردد.در واقع کمپین خود،در کالبد ستادی است که در حال بسیج سیاسی نیروهاست تا مرحله به مرحله مطالبات خود را تا نقطه نهادی شدن پی گیرد. این نماینده مبارزه مدنی زنان ایرانی با توجه به هزینه های قابل توجهی که تاکنون در راه احقاق حقوق خود پرداخته است،نشان داده که ضمن درک واقعیت موجود اما شیوه ای نوین را در راه تقابل با اندیشه خشونت یافته است. «برای آن که این مقاومت خشونت پرهیزانه کارگر افتد،باید در ساختارهای سیاسی و اجتماعی جامعه مدنی رسوخ کند.این نوع عدم خشونت،که می توان آن را عدم خشونت استراتژیکی نامید، در تاریخ چون پاسخی خود به خود پدیدار می شود،از سوی مردمی ستمدیده،به موقعیتی که غیر قابل تحمل به نظر می رسد.»1 این استراتژی چنانکه پیشتر نیز اشاره کردیم نه تنها با استقلال معرفت شناختی و وجهه جامعه شناختی خود ،دیگر دستاویزی برای منازعات حزبی رجال نخواهد بود بلکه در گامی فراتر ،بسیاری از روشنفکران مرد را نیز از سکوت خارج کرده و با اهداف حقیقی خود همراه ساخته است.زیبا میر حسینی در نوشته ای، ضمن اشاره به سکوت معنا دار روشنفکران مرد درباره مباحث جنسیتی،نقل قولی از فریده فرهی می آورد که در آن اشاره شده:«پیدایش یک فضای عمومی دموکراتیک هرگز به تنهایی به وسیله ستیزه علیه مطلق گرایی و مرجعیت سنتی تعریف نشده است،بلکه همیشه مبتنی بر حصر و نگهداشت بعضی از مردم بوده است.آنچه اصلاح طلبان باید دریابند این است که به وجود آوردن یک جامعه مدنی مستلزم آن است که مسائل اصلی روابط قدرت که عدم برابری جنسی یکی از آنهاست حل و فصل شود.»2 برجستگی توان استراتژیکی و قابلیت کمپین در تجمیع و بیسج سیاسی ،به آن پرستیژی جدی بخشیده که ابداً نمی توان آنرا به صرف یک رویداد گذار فرو کاست.بلکه باید آنرا مانند یک رژیم معرفتی واقعاً موجود و در مقام یکی از نیروهای متعارض در ساخت قدرت برآورد کرد که اکنون پیگیر حقوق دموکراتیک و بدیهی نیمی از جامعه ایرانیست و .در واقع کمپین یک میلیون امضاء تجربه ای ساختاریست که می آموزاند به حاشیه رانده شدن اقشاری از جامعه لزوماً به معنای نیستی نبوده و نیست بلکه این اقشار می توانند در فرصت مغتنم سکوت به بازخوانی و بازتولید خود بپردازند و در لحظه ای خاص به آنتی تز گروه مسلط مبدل شوند.
منابع:
1-جهانبگلو رامین،اندیشه عدم خشونت،ترجمه محمد رضا پارسایار._تهران:نشر نی1378
2-ساجو امین،جامعه مدنی در جهان اسلام:چشم اندازهای معاصر،ترجمه فریدون بدره ای-تهران نشر و پژوهش فرزان روز،1384(مقاله زیبا میر حسینی/بحث درباره زنان:جنسیت و فضای عمومی)
+ There are no comments
Add yours