مدرسه فمینیستی: گزارش شکاف جنسیتی سال 2006 که مجمع جهانی اقتصاد آن را تدوین کرده نشان از وضعیت تبعیض آمیز بین زن و مرد در 115 کشور جهان است. [1] داده های این گزارش حاکی از آن است که هیچ کشوری در جهان وجود ندارد که درآن شکاف طبقاتی بین دو جنس کاملاً ازمیان رفته باشد. در این میان کشورهای اروپایی از جمله سوئد به موفقیت حدود 80% دست یافته است.
ده کشوری که در رده آخر جدول قرار گرفته اند عبارتند از موریتانی، مراکش، ایران، مصر، بنین، نپال، پاکستان، چاد، عربستان سعودی و یمن. دولت ما که همواره خود را مدافع حقوق زنان !!!! می داند علاوه بر حمایت از قوانین تبعیض آمیز موجود، از فرهنگ های غلط و تبغیض آمیز نیز حمایت می کند که هیچ پشتوانه قانونی برای آن وجود ندارد و تنها از آن به عنوان ابزاری برای محدود کردن بیشتر زنان استفاده می شود. حضور زنان در دنیای ورزش را می توان به عنوان مثالی از این محدودیت ها به حساب آورد که از جمله در بازی های آسیایی دوحه در سال 85، ورزشکاران زن ایران تنها با شش رشته تحمیلی و با پوشش خاص عازم مسابقات شدند. در حالیکه، طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر هر انسانی در انتخاب نوع پوشش خود آزاد است و دولت جمهوری اسلامی ایران نیز این اعلامیه را پذیرفته و مفاد آن در حکم قوانین داخلی ایران به شمار می روند.
تجربه ای از تبعیض جنسیتی
من و دوستانم طبق عادت هر سال تابستان امسال نیز برای دوچرخه سواری به باغ خانواده واقع در جهانشهر کرج رفتیم. در آنجا با هشدار مأمور پارک رو به رو شدیم که می گفت: «امسال طبق بخشنامه نیروی انتظامی هیچ زنی حق ورود به پارک با دوچرخه را ندارد.» در حالی که در سالیان پیش اکثر دوچرخه سواران این پیست را زنان تشکیل می دادند زیرا مردان نیازی به پیست مخصوص و جای محصور برای ورزش ندارند! این مکان که تنها امید برای زنان کرج برای دوچرخه سواری بود، اینگونه با یک بخشنامه یا دستور سلیقه ای و خلاف قانون تعطیل شد.
بحث فوتبال و حضور زنان تماشاگر در استادیوم ها نیز از جمله بحث هایی است که برخی از مدافعان حقوق زنان در سال های پیش به آن پرداخته اند. بری ریچاردز [2] روانکاو انگلیسی، فوتبال را از نظر جنسیت چنین بیان می کند: «به صراحت می توان گفت در میان طرفداران تیم های فوتبال همواره زنان و دختران نقش بزرگی داشته اند.»
بر این اساس فیلم آفساید جعفر پناهی نیز داستان علاقه مندی دختران ایران را به حضور در مسابقات فوتبال به تصویر می کشد که متاسفانه اجازه اکران نیافت. وی ایده ساخت این فیلم را ورود ایران به جام جهانی و جشن و شور و شوق مردم بعد از بازیها و حضور زنان بسیاری – که به تشویق تیم ملی رفته بودند – می داند که با درهای بسته استادیوم آزادی و مأموران انتظامی مواجه شدند.
در مهرماه 1387 بازی بین دو تیم ادوار تحکیم و انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران از سری مسابقات فوتسال بین احزاب، برگزار شد. طبق هماهنگی های انجام شده با مسولان مسابقات و سایر گروه های شرکت کننده و با توجه به اینکه تماشاگران مرد هم عموماً از اعضاء و طرفداران احزاب سیاسی به شمار می رفتند، حضور زنان در جایگاه بلامانع اعلام شده بود. از این رو ما هم با شور و شوق فراوان به خاطر حضور در استادیوم و برای تشویق تیم ادوار به محل مسابقات رفتیم . متأسفانه فقط من و دوستم حضور داشتیم، ما که تصمیم گرفته بودیم به هر طریقی وارد ورزشگاه شویم از غفلت نگهبان استفاده کرده، پله ها را به سرعت بالا رفتیم و خود را به جایگاه رساندیم. چند دقیقه بعد نگهبان آمد و از ما خواست آنجا را ترک کنیم. پس از کلی جر و بحث قرار شد که نیمه اول را بمانیم و هیچ گونه تشویقی هم نکنیم که باعث بر هم زدن نظم ورزشگاه نشویم!!!
وقتی از یکی از آقایان دلیل نیامدن همسرش را پرسیدم در پاسخ گفت «معلوم بود که راه نمی دهند پس برای چی می آوردم .» (به جای می آمد؟)
نگهبان دوباره آمد با این گفته که «حضور شما از نظر اخلاقی هم درست نیست، بچه ها همه با شورت هستند و زشت است خانم ها این جا باشند.» با فرض صحت منطق اخلاقی ایشان، این سوال مطرح می شود که چرا همه روزه، فیلم تمامی مسابقات ورزشی با همان لباس ها، از تلویزیون پخش می شود؟ از این زاویه است که می توان گفت اعمال این محدودیت ها همگی ناشی از سلایق تصمیم گیران است و هیچ یک از این تبعیض ها، منطق و مبنای اخلاقی و حقوقی ندارد.
بعد از شروع بازی، متاسفانه با نگاه های سنگین و سخنان ناهنجار تماشاگران –همگی از اعضا و طرفداران احزاب سیاسی – مواجه شدیم که برایم کاملا عجیب و غیر منتظره بود.
راه حل کلی جمهوری اسلامی برای بروز این ناهنجاریها «منع کردن زنان از حضور در چنین اماکنی» است در حالی که همین خشونت و تخلیه روانی را به راحتی می توان در پیاده روها، پارکها، خیابانها، سینما و دیگر اماکن عمومی و دیگر سطوح جامعه نیز مشاهده کرد. البته شاید این نوع خشونت ها در جوامعی مانند ایران با ترویج تبعیض جنسی در تبلیغات، روزنامه ها، سریال ها، فیلم ها و حتی در کتابهای درسی، تا حدودی امری طبیعی به حساب آید. لذا سیاست منع نمی تواند راه حل چنین آسیب هایی باشد و باید مساله را زیربنایی ارزیابی کرده و راه حل آن را در اصلاح ساختار آموزشی و تربیتی کشور جستجو کرد.
هدف از طرح این مساله نیز صرف حضور زنان در مسابقات ورزشی نیست، که عده ای از زنان به استادیوم رفته و فوتبال تماشا کنند، بلکه بحث اعتراض به جداسازی جنسی است.
با این حال تجربه حضور در استادیوم از نظر شخصی تجربه خوبی برایم بود، ولی نمی دانم که اگر فرصتی دوباره برایم پیش آید، آیا حاضر خواهم شد که در چنین محیط مردانه ای قدم بگذارم یا نه؟
+ There are no comments
Add yours