خبرنامه امیرکبیر: ۱۸ آبان سال ۱۳۸۱ روزی بود که قاضی مقیسه، که هم اکنون رئیس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران است، در همدان برای هاشم آقاجری به خاطر سخنرانی اش در دانشگاه این شهر حکم اعدام صادر کرد.
صدور حکم اعدام برای آقاجری، به عنوان یک استاد دانشگاه، موجب تجمعات گسترده اعتراضی دانشجویان در دانشگاه های مختلف کشور و تعطیلی کلاس های درس در بسیاری از دانشگاه ها شد. با فشار دانشگاهیان حاکمیت عقب نشینی کرد. حکم اعدام لغو شد، هاشم آقاجری مدت ها بعد از زندان آزاد شد و به دانشگاه بازگشت. بعد از آن روز ۱۸ آبان به صورت غیررسمی از طرف دانشجویان به نام «روز آزادی بیان» نام گذاری شد.
امسال، پس از ۶ سال از آن زمان، به ابتکار دفتر تحکیم وحدت، مراسمی با عنوان «پاسداشت آزادی بیان» با حضور فعالین دانشجویی، حقوق بشر، سیاسی، هنرمندان و… برگزار شد. این مراسم نه در روز ۱۸ آبان، که با ۱۰ روز تاخیر، در روز ۲۸ آبان برگزار شد. علت این تاخیر هم، به گفته اعضای این سازمان دانشجویی، مشکل مکان برگزاری برنامه بود. آن گونه که گفته شده ظاهرا از روزهای قبل از ۱۸ آبان تلاش های فراوانی برای برگزاری این مراسم آغاز شده بود. اعضای دفتر تحکیم با افراد مختلفی برای برگزاری مراسم «پاسداشت آزادی بیان» مذاکره کرد بودند. اما آن ها در نهایت، و پس از ۱۰ روز تاخیر، مجبور شدند مراسم خود را در منزل هاشم آقاجری برگزار کنند.
این در حالی است که عصر روز قبل خبرگزاری مهر با مخابره یک خبر، که از هیچ راهی جز شنودهای اطلاعاتی-امنیتی نمی تواند به دست آمده باشد، ادعا کرد: «طیف افراطی یک تشکل سیاسی-دانشجویی با واسطه حمایت یک موسسه آمریکایی بنا دارد در پوشش دفاع از “آزادی بیان” نشستی را برگزار و در همین رابطه تندیس هایی را به عنوان نماد به برخی محکومین دادگاه انقلاب اهدا نماید.» گفتنی است خبرگزاری مهر نزدیک به محمدباقر قالیباف است. این خبر همچنین در سایت های تابناک، تحت مدیریت محسن رضایی، و فردا، تحت مدیریت محمدباقر قالیباف، انعکاس یافت.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر در ابتدای برنامه امین نظری، مسئول واحد حقوق بشر دفتر تحکیم و مجری مراسم، با خواندن بخش هایی از سخنرانی دکتر هاشم آقاجری در دانشگاه همدان که ۶ سال پیش منجر به صدور حکم اعدام برای وی شد، از وی دعوت کرد تا سخنران نخستین این مراسم باشد.
هاشم آقاجری ضمن خوشامدگویی به میهمانان و تشکر از برگزار کنندگان برنامه، انتخاب این روز از طرف دانشجویان و انجمن های اسلامی به عنوان روز آزادی بیان، را انتخابی پارادوکسیکال عنوان کرد و گفت: «این حسن سلیقه دانشجویان نشان دهنده آن است که علیرغم سرکوب و سانسور در استیفای حقوق انسانی و شهروندی مردمان کشورمان مبارزه می کنیم و در این راه از پای نخواهیم نشست. امروز دانشجویان از حداقل امکانات برخوردارند و علی القاعده این مراسم نیز باید در دانشگاه برگزار می شد اما به علت نداشتن امکان در اینجا گرد آمده اند. با این حساب نام گذاری ۱۸ آبان به عنوان روز آزادی بیان همچون نام گذاری روز کارگر در ۱ ماه مه نوعی نام گذاری پارادوکسیکال است. ۱۸ آبان و ۱ مه حداقل در شکل و فرم روز سرکوب بود. اما تحلیلی دیگر این نام گذاری نوعی اراده معطوف به آزادی کوشندگان راه آزادی را نشان می دهد. از این رو دانشجویان امروز علاوه بر خود، در راستای استیفای حقوق دیگران هم مبارزه می کنند.»
آقاجری با اشاره به حادثه ۱۸ تیر سال ۷۸ گفت: «بعد از سرکوب ۱۸ تیر در کوی دانشگاه تهران، اقتدارگرایان احساس کردند که دیگر به صورت کامل جنبش دانشجویی سرکوب شده و هیچ حرکت و واکنشی نسبت به اتفاقات از خود نشان نمی دهد. اما ۱۸ آبان تمام ارزیابی های ارباب قدرت را به هم ریخت. آن ها فراموش کرده بودند که ۱۸ تیر ماه نیز به دلیل سانسور و سرکوب آزادی بیان در یک روزنامه اتفاق افتاده است. این حرکات دانشجویان نه برای حمایت از فردی خاص بلکه برای حمایت و پشتیبانی از آزادی بیان و حقوق اولیه انسانی بود. این سانسور آن قدر در جامعه ما رشد کرده است که واهمه آن وجود دارد که مولودی نامبارک به نام خودسانسوری از دل آن زاده شود.»
این استاد دانشگاه در ادامه به اشکال مختلف سانسور در جامعه اشاره کرد و افزود: «سانسور فقط در زمینه گفتار و آزادی بیان نیست، بلکه سانسور کتاب ها، فیلم ها و … هریک نوعی سانسور هستند و تاثیر گذار در جامعه. تا زمانی که سانسور هست، آزادی بیان نیست و قیام برای آزادی بیان همیشه قیام علیه سانسور است. ما در ایران همیشه شاهد جنگ قلم و شمشیر بودیم و هنوز یادمان نرفته که در این آستانه آذر شهیدانی همچون پوینده، مختاری، داریوش و پروانه فروهر چگونه بر اساس همین جنگ از میان ما رفتند.» آقاجری در انتهای سخنان خود یاد و خاطره شهیدان و دربندان راه قلم و آزادی را گرامی داشت.
در ادامه مهدی عربشاهی، دبیر تشکیلات دفتر تحکیم وحدت، به تشریح چگونگی نام گذاری این روز به عنوان روز آزادی بیان توسط انجمن های اسلامی پرداخت و مسائل و مشکلاتی که سال های پیش برای برگزاری این نوع مراسم وجود داشت را تشریح کرد و گفت: «دفتر تحکیم وحدت چند سال است که در صدد برگزاری چنین مراسمی است. اما هر سال به علل مختلف برنامه لغو می شد. به عنوان مثال سال گذشته در حالی که در حال تدارک این برنامه بودیم، آقای عزیزی و نیکونسبتی، که آن زمان عضو شورای مرکزی دفتر تحیکم بودند بازداشت شدند و موفق به برگزاری برنامه نشدیم.»
عربشاهی در ادامه گفت: «به دلیل مسائل امنیتی ما مجبور شدیم بدون سر و صدا و تنها از طریق کارت دعوت اقدام به دعوت از میهمانان برگزیده کنیم و امکان نداشتیم طی فراخوان از همه دعوت کنیم. چون امکان داشت جلوی برگزاری این برنامه گرفته شود.» وی همچنین در رابطه با اعطای لوح تقدیر و نشان آزادی بیان به چند تن از فعالین حوزه های مختلف حقوق بشری اشاره و اظهار امیدواری کرد که در سال های آینده نیز این مراسم به عنوان یک روند ادامه دار درآید.
سپس دکتر داوود هرمیداس باوند، سخنگوی جبهه ملی ایران، پس از بیان ریشه های آزادی بیان در دوره های گذشته و بخشی از قدم های برداشته شده در دوره های تاریخی گوناگون، روشنگری و روشنفکری که در قرون ۱۶ ،۱۷ و ۱۸ میلادی آغاز و سپس در نظریات لاک شکل گرفت را مورد بررسی قرار داد. وی طی سخنانی ضمن گرامیداشت این روز و تقدیر از کسانی که این روز را به عنوان روز آزادی بیان نام گذاری گرده اند گفت: «دوستان ما اعلام کردند که امکان دیگری برای برگزاری این مراسم نداشتند. این حرف بسیار مهمی است.امروز باید روشنفکران ما از خود بپرسند چه شد که اکنون حتی مکانی برای برگزاری مراسم خود ندارند.چرا که به نظر من هر تجمعی می تواند به بازتعریف دوباره ای مواضع و افکار ما منجر شود.»
وی در ادامه اظهار داشت: «ما باید آنچه هست و واقعیت دارد را ببینیم و حقیقت را نادیده نگیریم. واقعیت این است که داشته های ما در همین حد است و از آزادی نیز محرومیم. اما با این حساب چه باید کرد؟ ما باید به راهکارهای کاربردی و عملی فکر کنیم. ما چند ماه دیگر با یک انتخابات روبرو هستیم. اما به نظر من قبل از این که فردا بار دیگر جمع شویم و در مورد احمدی نژادهای دیگر بحث کنیم باید ببینیم چه کرده ایم و چه دستاوردهایی داشته ایم.»
هرمیداس باوند افزود: «ما امروز باید با همکاری جوامع مدنی مختلف و با توجه به فضای بین المللی فعالیت دوراندیشانه تری داشته باشیم. از این رو باید متشکل و همبسته شویم. چرا که باید بتوانیم از فضاهای کوچکی که ایجاد می شود استفاده کنیم. نباید ناامید شویم. حقیقت این است که فضای دیالکتیکی داخل همواره تحت تاثیر فشارهای مکانیکی خارجی است.»
دکتر محمد ملکی، رئیس سابق دانشگاه تهران، در ادامه این مراسم گفت: «من اعتقادم این است که دانشجو گل سرسبد اجتماع است، آینده ساز است و فردا ساز. اگر به این گل ها رسیدگی نشود و آن ها را آبیاری نگنیم و شرایط لازم را فراهم نکنیم پژمرده می شود. ما با عقیده افراد کاری نداریم. هر کس برای آزادی مبارزه می کند مورد احترام است. از زمانی که دانشگاه تاسیس شد اولین دستگیری های آزادیخواهان هم آغاز شد. این روند به ۱۶ آذر و سپس به سالهای ۵۸ و ۵۹ رسید که سعی کردند گلستان دانشگاه را کرگدن وار شخم بزنند.»
محمد ملکی در ادامه افزود: «اما به نظر می رسد چه حکومت شاه باشد و چه حکومت شیخ، هیچکدام قائل به سرسبز بودن این گلستان نیستند. اما اکنون سوال را از خودمان نیز باید بپرسیم.به راستی ما برای پاسداری از دانشگاه چه کردیم؟! ما بزرگترها باید قبول کنیم که کوتاهی کردیم. به راستی چرا ما اعتراض نکردیم.» وی به عدم اعتراض فعالین سیاسی به وقایع اخیر دانشگاه ها، خصوصا نصب گیت های امنیتی و احتمال شکل گیری لباس فرم در دانشگاه تهران، انتقاد کرد.
دکتر احمد زید آبادی، روزنامه نگار و دبیرکل سازمان دانش آموختگان (ادوار تحکیم)، به عنوان سخنران بعدی این مراسم گفت: «یقینا حکم اعدام برای آقاجری و همچنین حسن یوسفی اشکوری لکه ننگی است. اما عدم اجرای این احکام نشان دهنده آن است که حکومت هم اگر واکنش جامعه را ببیند قادر به انجام هر کاری نیست.»
وی در ادامه با اشاره به شرایط ایران گفت: «به اعتقاد من شرایط کشور عوض خواهد شد. به همین دلیل ناراحتی من بیشتر به خاطر مسائل دیگر است. از جمله این که ناشکیبایی که در حکومت وجود دارد به جامعه هم منتقل می شود و این مساله بسیار نگران کننده است. به نظر من روشنفکران و فعالان سیاسی و اجتماعی باید در این باب فکری بکنند. ما که از جمله نیروهای دموکراسی خواه هستیم اگر انتقادی از ما می شود ناراحت می شویم. نمیدانم، شاید به خاطر شخصیت تاریخی ما باشد. به نظر من در این زمینه باید صحبت کنیم؛ چرا که گمان می کنم حل این مساله تمرینی حداقلی از دموکراسی است.»
در ادامه این مراسم دکتر حبیب الله پیمان، فعال ملی مذهبی، با بیان اینکه ادبیات رمانتیک در زمینه آزادی بسیار زیاد است، راهکارهای رسیدن به آزادی را بررسی کرد و گفت: «در ایران از نظر ادبیات آزادی کم و کاستی نداریم و زمان آن است که برای آزادی و به سمت آزادی قدم برداریم. مشکل اساسی ما در بعد استراتژیک و عقلانی است. همچنین ما با فقر تجربی مواجه هستیم، از این رو مشکلات متعددی در راه آزادیخواهی ما ایجاد می شود.»
پیمان در ادامه خاطرنشان کرد: «ما باید تعریف درستی از آزادی ارائه دهیم. تعریف رسمی از آزادی خودش نوعی گرفتاری است. به نظر من آزادی یعنی آگاهی وجدان عمومی جامعه و تصمیم گیری و بیان خواسته ها بر اساس همین وجدان. بسیاری از افراد در جامعه در واقع آزادیخواه هستند. اما موانعی در زمینه فرهنگی و یا مذهبی دارند از این رو حدی از آزادی برای تعریف آزادی بین افراد مختلف نیز باید قائل شد.»
سخنران بعد این مراسم دکتر بابک احمدی بود. بابک احمدی ضمن تشکر از برگزار کنندگان برنامه و به ویژه هاشم آقاجری، به بررسی حرکات جنبش دانشجویی پس از بازداشت هاشم آقاجری پرداخت و گفت: «زمانی که آقاجری در زندان بود بسیاری از دانشجویان تلاش هایی کردند. اما خیلی از روشنفکران هم بودند که می گفتند او را آزاد می کنند چون از خودشان است. از این رو هیچ تلاشی نمی کردند. به نظر من این مساله ناشی از یک بحران اخلاقی است که جامعه ما را فرا گرفته است. از این جهت من باید صراحتا بگویم که بد جایی گیر کرده ایم.»
دکتر احمدی در ادامه اظهار داشت: «پس از پیگیری های دانشجویان و حرکات جنبش دانشجویی در آبان ماه ۱۳۸۱، دکتر آقاجری از زندان آزاد شد و برسر عقاید خود ایستاد و آزاده ماند. قبل از انقلاب حکومت جابر بود. اما آن حکومت رفت اما آیا ما آزادی را به دست آوردیم؟ خیر. چرا که مخوف ترین دهه تاریخ معاصر ایران دهه ۶۰ بود.»
احمدی اضافه کرد: «دیروز صحبت های مجید توکلی، دانشجوی دانشگاه پلی تکنیک، را که می خواندم فکر کردم زندگی در جامعه ما چقدر ننگ بار است. از زمان روی کار آمدن فرهاد رهبر در دانشگاه تهران، او دستور داد که مرا به دانشگاه راه ندهند. اما امروز من پس از این که از در جنوبی نتوانستم وارد دانشگاه بشوم، از در دیگری وارد شدم زیرا دانشگاه خانه من است نه خانه فرهاد رهبر، جای فرهاد رهبر در سازمان های اطلاعاتی است و جایی در دانشگاه ندارد.» بابک احمدی دوری از ادب و اخلاق در نقد کردن را زیر سوال برد و یک طرفه قضاوت کردن و یک سویه نگری را مورد انتقاد قرار داد و گفت: «جمع دانشجویان و جوانانی که این مدت، هر چند کم شکل گرفته، اما نقاطی از امیدواری را در جامعه ایجاد کرده است.»
دکتر محمد شریف، وکیل دادگستری، نیز در این مراسم گفت: «ما وکلا هم امروز در شرایطی هستیم که از استناد به بدیهی ترین قوانین و موازین تصویب شده جمهوری اسلامی هم خودداری می کنیم تا چشمان نگران پدر و مادری را نگران تر نکرده باشیم. نمی دانم اسم این سانسور است و یا خودسانسوری. خودداری از بدیهی ترین قوانین به این دلیل است که سیاست دفاعی از موکلان را به شکلی تنظیم کنیم که پاسخی برای آن چشمان نگران داشته باشیم.» وی در ادامه شعر، چون چراغ لاله می سوزم در چشمان شما / ای جوانان وطن جان من و جان شما را به زندانیان کرد تقدیم کرد.
در پایان این مراسم لوح های تقدیری از طرف دانشجویان و دفتر تحکیم وحدت به ۷ نفر از فعالین سیاسی، مدنی و حقوق بشری اهدا شد. در بخشی از متن این لوح آمده بود: «اولین گرامی داشت روز آزادی بیان: باز هم می گویم اگر هزاران بار به بندمان کشند و به تیغمان کشند….به نام آزادی، به نام تفکر، به نام بیان آزادنه عقیده و تفکر، به یاد تمام کسانی که بر سر عقیده پایمردی کردند و تیغ کینه را به جان خریدند… آه اگر آزادی سرود می خواند، کوچک، کوچکتر حتی از گلوگاه یک پرنده». مجری برنامه با قرائت متنی که توسط دفتر تحکیم تهیه شده بود لوح های تقدیر را به افراد منتخب اهدا کرد.
اولین لوح تقدیر به دکتر حسین بشریه اختصاص یافت که به علت عدم حضور وی در ایران دکتر یوسف مولایی، همکار دکتر بشریه، این لوح را تحویل گرفت. در اطلاعیه دفتر تحیکم در این خصوص آمده بود: «ضمن تقدیر از اساتیدی که به حمایت از آزادی بیان می پردازند این لوح تقدیم می شود به استاد ممتازی که با بسط اندیشه های آزادی خواهانه و دموکراتیک و تربیت شاگردان فراوان سهم عمده ای در گسترش آزادی بیان در کشور داشته و در نهایت نیز به دلیل همین فعالیت ها از تدریس محروم شد.» دکتر مولایی در سخنان کوتاهی به عنوان یکی از وکلای منصور اسانلو گفت: «ما نمی خواهیم منصور اسانلو را آزاد کنند، مرخصی و یا حتی آزادی مشروط بدهند. ما تنها خواستاریم که در زندان با وی رفتاری انسانی و در خور انسان داشته باشند.»
دومین لوح به جعفر پناهی، کارگردان سینما و فیلمساز، اختصاص یافت. در متنی که برای پناهی قرائت شد آمده بود: «در بخش نویسندگان و هنرمندان ضمن تقدیر از کلیه نویسندگان و هنرمندانی که در راه آزادی بیان و بسط فرهنگ و هنر منتقدانه تلاش می نمایند، این لوح تقدیم می شود به کارگردان ارزشمندی که قدم های موثری در این زمینه، به واسطه ساخت دو فیلم انتقادی که هر دو توقیف شدند، برداشت.» پناهی طی سخنانی با بیان این که در بسیاری از کشور های دنیا جایزه های متعددی در زمینه حقوق بشر و آزادی بیان دریافت کرده است گفت: «این هدیه و لوح با ارزش ترین نشان حقوق بشری بوده است که تا امروز دریافت کرده ام، زمانی که در کشور خود و در بین مردم خود نشانی را دریافت می کنیم، بسیار با ارزش تر است. امید وارم همچنان بتوانم روی حرف خودم بیایستم وحتی یک فریم از عقایدم را کم نکنم.»
سومین لوح به عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگار، اهدا شد. در متن اطلاعیه دفتر تحکیم در این خصوص آمده بود: «در بخش فعالین عرصه اطلاع رسانی ضمن تشکر از کلیه روزنامه نگاران و وبلاگ نویسانی که برای بسط آزادی بیان و دفاع از حقوق شهروندی تلاش می نمایند و با یادی از ده ها نشریه، هفته نامه و ماهنامه که به دلیل فعالیت های آزادیخواهانه شان توقیف شده اند و همچنین با تشکر ویژه از خبرنگاران خبرگزاری ایلنا، به ویژه مدیر عامل سابق آن اقای حیدری، این لوح اهدا می شود به دبیر سیاسی سابق روزنامه های شرق، اعتماد و کارگزاران به پاس فعالیت های ایشان در زمینه آزادی بیان.» تاجیک در سخنان کوتاهی گفت: «من خود را لایق دریافت این لوح نمی دانم و هر کاری که انجام داده ام را وظیفه خود می دانم. من از بابت کارهایی که نتوانسته انجام دهم از دانشجویان عذرخواهی می کنم.»
چهارمین لوح به دکتر عبدالفتاح سلطانی، فعال حقوق بشری و وکیل دادگستری، اهدا شد. متن مربوط به اهدای این لوح این گونه بود: «با یادی از فعالین نهادهای حقوق بشری و وکلا از جمله آقایان باقی، شریف، دادخواه، مولایی، نیکبخت و سایر عزیزانی که به واسطه دفاع از قربانیان نقض حقوق بشر و آزادی بیان متحمل سختی های بی شماری شده اند این لوح اهدا می شود به وکیل متعهدی که به واسطه تلاش هایش در شورای ملی صلح، کمیته بازداشت های خودسرانه، کمیته دفاع از حق تحصیل، کانون مدافعان حقوق بشر و… گام های موثری در جهت دفاع از آزادی بیان و حقوق بشر برداشت.»
پنجمین لوح مشترکا به مجید توکلی، احمد قصابان و احسان منصوری، سه دانشجوی دانشگاه امیرکبیر، اهدا شد: «در بخش دانشجویی با تقدیر از تلاش های بیش از هزار دانشجو که در دانشگاه های مختلف کشور به جرم ابراز عقیده و دفاع از آزادی های آکادمیک، دموکراسی و حقوق بشر با انواع محرومیت های تحصیلی روبرو شدند و بیش از دویست دانشجویی که دستگیر شده اند، این لوح تقدیم می شود به ۳ دانشجویی که به دلیل فعالیت های منتقدانه شان مورد کین و نفرت مخالفان آزادی قرار گرفتند و با وجود حکم تبرئه بیش از پانزده ما در زندان ماندند.» توکلی در سخنان خود گفت: «از اهدا کنندگان این جایزه تشکر می کنم. ما آزادی خود را مدیون تلاش های ۱۵ ماهه دانشجویان، روشنفکران و فعالین مدنی و سیاسی که در این راه کوشش کردند هستیم. از تمامی فعالان سیاسی، دانشجویی و حقوق بشری می خواهم به دور از هر نوع اختلاف با یکدیگر در راه آزادی و دموکراسی گام بردارند.»
ششمین لوح به مهندس کیوان صمیمی، به عنوان فعال مدنی، اهدا شد. در اطلاعیه دانشجویان در این خصوص آمده بود: «در میان فعالین سیاسی و مدنی ضمن تقدیر از کلیه کسانی که در سال های اخیر با سخنرانی ها، نوشته ها و اعلام مواضع خود حامی آزادی بیان بوده اند این لوح تقدیم می شود به شخصی که فعالیت های ثمربخشی در نهادهایی چون شورای ملی صلح، کمیته بازداشت های خودسرانه و کمیته دفاع از حق تحصیل داشته است.»
هفتمین و آخرین لوح نیز به محمدصدیق کبودوند، فعال حقوق بشر و دبیر سازمان حقوق بشر کردستان، اختصاص یافت. در اطلاعیه دفتر تحکیم در این خصوص آمده بود: «در میان فعالین جنبش های مدنی ضمن تقدیر از فعایت های خیل کثیری از فعالین جنبش زنان که با احکام سنگین قضایی مواجه شدند و با یادی از فعالین کارگری و معلمان به ویژه اسانلو، مددی، رضوی، باغانی، اکبری و… این لوح اهدا می شود به شخصی که به واسطه تاکیدش بر فعالیت های مسالمت آمیز و به دور از خشونت و تاسیس سازمان حقوق بشر کردستان به حبس طویل المدت محکوم شد که همچنان هم در زندان به سر می برد.» همسر کبودوند، که لوح را به نمایندگی از او دریافت کرد، در سخنان کوتاهی گفت: «تمامی فعالان سیاسی، حقوق بشری و … می خواهم اختلافات خود را کنار گذاشته و به صورت متحد قدم در راه آزادی و دموکراسی بگذارند.»
در پایان نشان ویژه آزادی بیان نیز به منصور اسانلو، فعال کارگری و عضو سندیکای اتوبوسرانی شرکت واحد، اهدا شد. اسانلو در حال حاضر ۱۵ ماه است که در حبس به سر می برد. در اطلاعیه دفتر تحکیم آمده بود: «در نهایت تندیس آزادی بیان اهدا می شود به شخصی که به واسطه پیگیری حقوق همکارانش در داشتن سندیکا و پیگیری مطالبات آن ها از کار اخراج شد و پس از آن دو بار به زندان افتاد و همچنان در حین بیماری ها و سختی های فراوان در زندان به سر می برد. در پایان یادآور می شویم بی شک علیرغم آن که تمام سعی خود را در انتخاب برگزیده ترین افراد نمودیم ممکن است انتخاب ما خالی از اشکال نیز نباشد. امیدواریم این حرکت با یاری سایر گروه ها در سال های آینده هر چه باشکوه تر برگزار گردد.»
مادر منصور اسانلو پس از دریافت جایزه به تشریح مشکلات فرزند خود در زندان پرداخت و یاری همه گروه های سیاسی و حقوق بشری برای حمایت از زندانیان سیاسی را خواستار شد. مادر اسانلو در این زمینه گفت: «اسانلو را ۳ ماه پیش به زندان گوهردشت انتقال دادند و دیگر امکان مراجعه وی برای درمان به بیمارستان لبافی نژاد وجود ندارد. پسر من از مشکلات جسمی و روحی رنج می برد و باید هر ماه برای معاینه و معالجه به بیمارستان لبافی نژاد تهران منتقل شود. او از تابستان سال پیش تا الان در زندان است و به علت سر ما به درد کلیه مبتلا شده است.»
به گفته مادر منصور اسانلو او را در چندین نوبت طبق برنامه نزد چشم پزشک نبرده اند و همچنین قلب او نیز در شرایط نامساعدی قرار دارد. وی در ادامه گفت: «اسانلو از مرخصی محروم است. ما دو هفته قبل که برای پیگیری کار منصور به دادگاه مراجعه کرده بودیم قاضی حداد، معاون امنیت دادگاه انقلاب تهران، به ما گفت شما چه می خواهید؟ ۹ گروه دیگر باید در مورد پسر شما نظر بدهند. اما این را بدانید او بعد از اتمام این ۵ سال دوباره باید ۵ سال دیگر هم نزد ما بماند. مطمئن باشید نه او را بیرون می فرستم و نه منتقل می کنم. همین هست که هست.»
در این مراسم افراد و شخصیت هایی چون احمد زیدآبادی، مادر منصور اوسانلو، ناهید کشاورز، تقی رحمانی، هاشم صباغیان، شیوا نظرآهاری، همسر محمد صدیق کبودوند، پروین اردلان، یوسف مولایی، بابک احمدی، حسین مجاهد، عبدالله مومنی، علی ملیحی، محمد صادقی، جعفر پناهی، داود هرمیداس باوند، رضا دلبری، فرشاد قربانپور، سعید حبیبی، مجید توکلی، احمد قصابان، فرشاد دوستی پور، محمد ملکی، کیوان صمیمی، حبیب الله پیمان، مرضیه مرتاضی لنگرودی، محمد شریف، عبدالرضا تاجیک، اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، اعضای انجمن های اسلامی دانشجویان و دکتر هاشم آغاجری حضور داشتند.
+ There are no comments
Add yours