مدرسه فمنیستی: با تمام محدودیت هایی که بر سر راه زنان قرار دارد زنانی را می شناسیم که نه تنها از موانع عبور کردند، که با کسب افتخارات توانستند جایگاه خود را در جامعه باز یابند. در این میان اما قصه زنان ورزشکار، قصه ای شنیدنی است؛ ورزش زنان هنوز گناهی نابخشودنی است تا جایی که برای هر ورزشی لباسی مناسب زن ایرانی دوخته می شود تا باری باشد بر تنش به هنگام نرمش اندامش در مقابل دیدگان نامحرمان!
به همین مناسبت گفتگویی داشتیم با یک زن کوهنورد، ورزشی که تا همین چند سال قبل زنان به طور رسمی از آن منع می شدند. اما زنانی هم بودند که لذت صعود به قله را حق خود می دانستند.
مهری جعفری کوهنورد و مدرس رسمی کوه نوردی است که در تابستان 87 به عنوان اولین زن ایرانی موفق به صعود قله خانتانگیری (به ارتفاع 7010 )در کشور قرقیزستان شد. وی صعود خود را به صورت انفرادی و در تنها 4 روز و نیم به انجام رساند.
او علاوه بر فعالیت ورزشی شاعر است و در حال حاضر داور جایزه شعر زنان؛ وکیل پایه یک دادگستری است و فعال حقوق زنان و عضو کمپین یک میلیون امضا.
مدرسه فمینیستی: خودتان را معرفی کنید؟
وکیل دادگستری هستم و خودم را فعال حقوق زنان میدانم. در درجه اول یک زن هستم و اگر مرد هم بودم باز هم به جهت اینکه با قانون سر و کار دارم و شاهد بی عدالتی های زیادی در حق زنان هستم، مدافع حقوق زنان بودم یعنی این یک امر وجدانی و درونی است. و اینکه ورزشکار هستم؛ مربی و مدرس کوهنوردی هستم؛ در رشته های مختلف کوه نوردی فعالیت می کنم؛ از جمله دیواره نوردی، سنگ نوردی، یخ . برف و صعود به ارتفاعات بلند و در باشگاه کوهنوردان آرش فعال هستم .
در کنار این فعالیت ها فعالیت های دیگری هم دارم به لحاظ ادبی خودم را شاعر می دانم با یک کتاب شعر به نام «بی هیچ ترسی از جاذبه زمین» و کتاب دومم هم در راه است که امیدوارم مجوز ارشاد بگیرد؛ یک مجموعه نقد دارم که در مورد شعر شاعران معاصر است که ظاهرا باید با هزینه شخصی منتشر کنم و در حوزه ادبیات هم کار ترجمه می کنم.
در حوزه حقوق تنها کاری که از دستم بر می آید این است که به زنان مشاوره رایگان می دهم و کار دیگری که انجام میدهم این است که هیچ پرونده ای را که علیه زن باشد در سیستم قضایی، (کاری هم به قضاوت در مورد مسائل دو طرف ندارم) نمی پذیرم؛ صرف اینکه این پرونده موردی است علیه یک زن، که از حقوق مساوی با یک مرد برخوردار نیست اصلا وارد قضاوت در این مورد نمی شوم. در واقع به این دلیل که زن از حقوق مساوی با یک مرد در دفاع از خودش برخوردار نیست چنین پروندهای را نمی پذیرم حتی اگر از نظر مالی خیلی به نفعم باشد. از طرف دیگر سعی می کنم پرونده هایی را که خانم ها در آن مستاصل هستند با قیمت ارزان یا با مشاوره رایگان انجام دهم.
در هر سه حوزه من با مبارزه پیش می روم برای اینکه با سیستمی مواجه هستیم که راه را بر ما زن ها سخت و ناهموار می کند. راه زنی را که می خواهد پیشرفت کند.
مدرسه فمینیستی: با توجه به تجربه زیادی که در ورزش کوهنوردی دارید و از آنجا که کوهنوردی ورزشی ست که با خیلی از سنت هایی که در جامعه ما وجود دارد در تضاد است، مشکلات دختران کوهنورد در این رشته چیست؟
مهری جعفری:مشکلات ابتدا از خانه شروع میشود. ، بهرحال سیستم کوهنوردی ایجاب میکند که با جنس مخالف برنامه را اجرا کنی، شب مانی دارد و در شب مانی ها با جنس مخالف هستی، کارهای خطرناکی را باید انجام بدهی . یک دختر ابتدا باید بتواند خانواده اش را قانع کند و چه بسا نمی تواند این کار را انجام بدهد. و موارد زیادی هم دیدم که دختری مدتی توانسته بیاید و کار کرده اما خانواده اش در نهایت مانعش شده اند. تازه بعد از این که این مانع را پشت سر گذاشتی، به خاطر زن بودنت مردها وارد سیستم حمایتی می شوند. مثلا می خواهند کوله تو را حمل کنند و دائما می خواهند کمکت کنند البته دیدگاه خود دختران هم هست که اینجوری بزرگ شده اند و فکر می کنند مردها لزوما قوی تر هستند، به آن ها اجازه می دهند که در موضع آموزش گر قرار بگیرند. آقایان هم نقش مربی را می گیرندو زنها هم اعتماد می کنند که گاهی این اعتماد موجب تلفات هم می شود. همین مسئله از اصلی ترین عوامل یاد نگرفتن زنهاست. خود به خود توانمندی آنها کم می شود. اعتماد به نفس شان که شاخصه لازم در ورزش کوهنوردی است کم می شود در نتیجه توقعت ازخودت به عنوان یک زن پایین می آید، به این دلیل که با کوچکترین کاری که انجام می دهی مورد تشویق قرار می گیری در صورتی که اگر یک مرد همان کار را انجام بدهد می گویند کاری نکردی! وهمین باعث می شود دختران به مراحل بالاتر فکر نکنند و راضی باشند. اینها مشکلات یک جامعه سنتی ست. از طرف دیگر مشکلات مالی یک زن و وابستگی او به مردهای خانواده بیشتر است و بودجه ورزشی او در کل سی درصد آقایان که این اعلام رسمی موضوع است و به صورت غیر رسمی نصف این هم هزینه نمی شود.
بعد از پشت سر گذاشتن تمام این مشکلات وقتی که به اوج می رسد، می بیند که کارش با روند زندگی سنتی تناقض دارد. مثلا مجبور است ازدواج کند. به محض ازدواج کردن یک توقف دو سه ساله در زندگیش خواهد داشت. بعد بچه دار شدن، که مسئولیت این موضوع کلا به عهده زن است اگر یک شخصیت مستقل و قوی داشته باشد,بعد از گذراندن تمام این دوره ها و این وقفه چند ساله ممکن است تصمیم بگیرد دوباره برگردد به زندگی ورزشی و خوب باید از صفر شروع کند و دیگر نمی توانیم انتظار یک قهرمان رو از این زن داشته باشیم….همه این مشکلات را اضافه کنید به اینکه زنان از نظر سابقه تاریخی ورزشی بسیار عقب تر از مردان هستند و باید خیلی تلاش کنند تا این فاصله را جبران کنند وحالا تازه با این وقفه های اجباری هم مواجه می شوند. با وجود تمام این مشکلات، زنان ما بیشتر از انچه که ازشان انتظار می رود موفق بودند و این قابل تقدیر است. و البته این نکته نشان میدهد که ما چه قدر می توانستیم پیشرفت کنیم و دراین پروسه ها مرحله به مرحله جلوی مان را گرفتند.
مدرسه فمینیستی: نقش متولیان امور ورزشی مثل فدراسیون ها چگونه بوده است؟ آیا از زنان ورزشکار حمایت ویژه ای می شود؟
مهری جعفری: خوب من باید یک تاریخچه ای درباره فعالیت کوهنوردی زنان بگویم ( انجمن کوهنوردی هم یک کار تحقیقاتی دراین زمینه انجام داده است) بعد از انقلاب رئیس فدراسیون وقت در جواب کسب تکلیف زنان سنگ نورد و کوه نورد که بسیار هم حرفه ای بودند گفت زنان هم می توانند در دامنه های کوه ها حرکت و فعالیت داشته باشند! یعنی مجوز صعود به قله به زنان را نداد. ودر عمل هم اینطور شد چون در آن زمان برای صعود به قله باید از فدراسیون اجازه می گرفتی و به زن ها اجازه نمی دادند. ولی زنها کار خودشان را می کردند و مثل جبهه جنگ مسیرهای چهار پنج ساعته ای رو مجبور بودند سینه خیز بروند چون اگر دیده می شدند برایشان مشکل ایجاد می کردند.
مدرسه فمینیستی: یعنی تو مسیرها محافظ گذاشته بودند؟
مهری جعفری: نه. ولی داخل قرار گاه ها زنها را راه نمی دادند.به قاطرچی ها می گفتند وسایل زنها رو بالا نبرند. اگر زنی را با مردی می دیدند دستگیرشان می کردند و خوب مسیرها هم طوری نبود که زنی تنها بتواند برود و در واقع برای زن ها مانع ایجاد می کردند. یک بار خانمی در میان راه دچار شکستگی پا می شود و قاطرچی جرات نمی کند به کمکش برود. رئیس فدراسیون وقت می گوید: همان جوری که رفته بالا بیاید پایین!اما در این شرایط مردانی هم بودند که حاضر می شدند با این محدودیت ها با زنان همنوردی کنند که قابل تقدیر است.
از اخرین کارهایی که رئیس فدراسیون وقت انجام دادند در ارتباط با صعود اورست بود که بودجه ای که برای صعود خانم ها اختصاص داده بودند را صرف آقایان کرد. و به همراه خانم ها عده ای مرد هم فرستاد در صورتی که باید همه صعود کنندگان خانم می بودند و در جواب خبرگزاری فارس گفتند آمار خانم های کوه نورد ما بیشتر از این 5-6 نفر نبود.در واقع می توانیم بگوییم متولیان امر هیچ نقشی در پیشرفت کوهنوردی زنان نداشتند که هیچ، مانعشان هم بودند و این خود زنان بودند که با تلاش کسب موفقیت کردند.
همچنین بعد از انقلاب در راستای سیستم تفکیک جنسیتی در ورزش زنان؛ ورزش زنان را از فدراسیون ها جدا کردند. وبه انجمن ها تقلیل دادند. که تا همین چند سال پیش هم این انجمن ها وجود داشتند که عبارت بودند از یک اتاق و میزو صندلی و یک خانمی که در کنار چند کار دیگر متصدی ورزش زنان نیز بود و بودجه ای بسیار اندک. با این سابقه مدیریت ورزشی از زنان انتظار مدال آوری هم دارند.
مشکل دیگری که در حال حاضر وجود دارد مسئله اعزام تیم های زنان به خارج از کشور است. تیمی که خود فدراسیون تشکیل داده و هماهنگ کرده تا آخرین روز تمرین نمی داند بودجه ای برای اعزام به آنها تعلق خواهد گرفت یا خیر. بارها پیش آمده که بعد از ماه ها تمرین های سخت و طاقت فرسا و هزینه هایی که خود شخص می پردازد و تحمل استرس، به دلیل نبود بودجه تیم اعزام نشده است.
با این وجود بعد از ادغام فدراسیون اوضاع کمی بهتر شده است. اما خوب بودجه همچنان ناچیز است و سیاست های تربیت بدنی تمرکزی بر سرمایه گذاری در ورزش زنان ندارد.
برای ما بخشنامه می شود که حتا اجازه برگزاری کنگره و سمینارهای مختلط نداریم. فدراسیون حق ندارد برای ما کلاس هایی برگزار کند که مربی اش مرد باشد. و از آنجایی که سطح آموزشی مردان با توجه به مواردی که گفته شد بالا تر از زنان است، زنان در همان سطح می مانند و رشد نمی کنند چون مدرس سطح بالاتری به آنها آموزش نداده است.
در سطح مدیریتی هم به شدت با کمبود نیرو مواجه هستیم و زنی که تخصص ورزشی و مدیریتی داشته باشد و حاضر باشد وقت هم بگذارد پیدا نمی کنیم.
مشکل حاد دیگری که در ورزش زنان وجود دارد بعد عمومی آن یعنی نمایش و انعکاس در سطح رسانه ها است که در قیاس با مردان هیچ است. به خاطر مشکلات فرهنگی و سیاسی برای زنان امکان به نمایش گذاشتن وجود ندارد. که با توجه به نوع پوشش، تازه وضع زنان کوهنورد بهتر از سایر رشته هاست و این مسئله مهمی است که وقتی ورزشکاری دیده نمی شود انگیزه ای برای تقلا کردن نخواهد داشت.
مدرسه فمینیستی :از چه طریقی با کمپین آشنا شدید و چه ارزیابی از این حرکت دارید؟
مهری جعفری: در ابتدا باید بگویم فرقی میان جنبش زنان و دیگر سیستم های فعال تحت عنوان اپوزیسیون و فعالین سیاسی وجود دارد و آن درونی شدن این حرکت است. خوب ما به صورت فطری از ظلم و تبعیض ناراحت می شویم مخصوصا وقتی متوجه خودمان باشد. یک زن از کودکی تبعیض هایی می بیند که آزارش می دهد و همه از خانواده، فامیل و اجتماع به او گوشزد می کنند که تو یک فرقی با پسرها داری و بابت همان تفاوت به پسر بچه بدون این که کار اضافه ای انجام داده باشد پاداش می دهند و در مورد دختر بدون اینکه کم کاری کرده باشد، جریمه می کنند. هرچه قدر سنت بالاتر می رود فشار این موضوع زیادتر و گسترده تر می شود.
اما این پاداشی هم که بی دلیل به مردان داده می شود در نهایت ظلم به آنهاست و آنها را دچار مشکل شخصیتی کرده است. حالا وقتی این مرد سی ساله شده و میخواهد ازدواج کند آایا ما می توانیم از او بخواهیم از امتیازی که از حین تولد و به صرف جنسیتش به او اعطا شده صرف نظر کند؟
آیا این شخص می تواند به عنوان رئیس جمهور از این امتیاز صرف نظر کند؟ چون نه تنها خانواده و اجتماع در حوزه زبان و واژه این امتیازها را به او می دهند بلکه قانون نیز با آوردن واژه رجل، می گوید تو به عنوان یک مرد می توانی رئیس جمهور باشی. ما نمی توانیم به چنین شخصی بگوییم بیا این امتیاز ها را به ما اعطا کن بلکه باید هولش بدهیم و به زور ازش بخواهیم. در واقع این تنها راه حلی ست که برای ما گذاشتهاند. پس این حرکت گام به گام ما را به یک مبارزه و جنبش می رساند که از این نظر که درونی و ساختاری شده، جنبش نام می گیرد.
من با خواهر خودم با دوست زن خودم مشکل مشترک دارم. وقتی با هم صحبت می کنیم به راه حل مشترک می رسیم. خوب این درد مشترک و این راه حل مشترک اسمش جنبش است.
من به عنوان کسی که از این درد و راه حل آن آگاه است دوست دارم خواهران خودم راکه در این شرایط گیر کردند ولی مطلع نیستند، آگاه کنم و هر امضایی که می گیرم نمادی است از آگاه شدن یک فرد؛ و این روش چهره به چهره از امضا هم مهمتر است.و از آنجایی که یک حرکت جمعی همیشه موفق تر از حرکت های فردی ست، من هم ترجیح می دهم وارد این قالب جمعی شوم. در مورد لایحه حمایت از خانواده حرکت جمعی زن ها بود که توانست این ماده ها را زیر سوال ببرد.
ببینید! حق گرفتنی ست. آدم برای هرچیزی که فکر می کند حقش هست باید تلاش کند. مسئله دیگر این است که در ایران کسی به فکر حق و نا حق شدن نیست. کسی دلش به حال ما نمی سوزد و ما خودمان باید تلاش کنیم. و این تلاش می تواند به شکل آگاه کردن افکار عمومی باشد مخصوصا افکار مردها، باید به آنها بفهمانیم که دختر خودشان (نمیگویم همسرشان چون تقابل ایجاد می شود) از این نابرابری متضرر می شود.
مدرسه فمینیستی: شما به تنهایی موفق به صعود یک قله هفت هزار متری دشوار شده اید، لطفا مختصری راجع به این قله و اینکه آیا تا به حال زنی از ایران این قله را صعود کرده است یا نه توضیح دهید؟
مهری جعفری: صعود من انفرادی بود و این نه تنها در ایران بلکه در میان تمام کوه نوردان دیگر در منطقه مخصوصا زمانی که فهمیدند یک زن ایرانی هستم انعکاس خوبی داشت. این صعود انفرادی به من اعتماد به نفس خوبی داد و لذتی که فقط با تکرار یک کار مشابه می توانم دوباره به آن دست پیدا کنم.
شاخصه دیگر این صعود آن بود که بعد از تلاش تا ارتفاع 6600 در قله دیگری به نام لنین و بدون هیچ استراحتی حتا یک روز عازم آن شدم. در قله لنین هوا بسیار خراب بود و ما با چند حادثه هم مواجه شدیم. از جمله این که در روز آخر در یک شکاف یخچالی گیر افتادیم و نجات ما تا ساعت 2 بعد از نصفه شب به طول انجامید.
رفتن به قله دوم پس از تلاش 21 روزه در صعود اول کار دشواری بود و صعود آن با کوله سنگین در 4 روز و نیم و بدون استراحت که این نوع صعود را آلپی می گویند فکر می کنم کار شاخصی تلقی می شود.
این که اولین زن بودم مهم نیست چون چند روز بعد از من یک خانم دیگر ایرانی این قله را صعود کرد و فکر می کنم بعد از این زن های ایرانی بیشتر از این به نمایش توانمندی های خود روی قله های بلند بپردازند.
مدرسه فمینیستی: کمی از فعالیت های ادبی خود بگویید.
مهری جعفری: در حال حاضر یک مجموعه شعر ، یک مجموعه نقد و ترجمه ای از مقالات ژولیا کریستوا و یک رمان در حال نگارش دارم که هنوز به ناشر نداده ام و داور شعر زنان هستم.
در خصوص ادبیات این ایراد از ما گرفته می شود که می گویند حوزه فکری را جدا سازی نکنید و مثلا نگویید هنر زنانه ،هنر مردانه. باید بگویم ما هم اصلا دلمان نمی خواهد این اتفاق بیفتد ولی واقعیت این است ما در شرایط مساوی با مردان قرار نگرفتیم. حتی در کشورهای پیشرفته ما جوایز زیادی برای تشویق زنان در حوزه ادبیات داریم و این نشان دهنده این است که اگر عرصه ای داریم که زن و مرد در آن فعالیت می کنند این عرصه برای زنان تنگ تر است. به خاطر نوع نگاهی که به زنان می شود و به خاطر مشکلات زبانی که وجود دارد. زبان ما یک زبان مرد سالار است. ابزار یک شاعر و نویسنده زبان است و مجبور است با یک زبان مردانه کار کند بنابر این در بعضی موارد ابزارش را هم خودش باید بسازد. مشکلات دیگری هم هست که ویرجینیا وولف هم در کتاب «اتاقی ازآن خود» به آن اشاره میکند زنان نویسنده ما به رسمیت شناخته نمی شوند و در ارتباط با مسائل مالی هم دچار مشکل هستند. این ها مشکلاتی ست که دیده می شود. با این وجود بسیاری از دوستان ما حتی زنان در ارتباط با جایزه شعر زنان عکس العمل نشان می دهند و می گویند شما قضیه را زنانه مردانه می کنید.
در همین رابطه بخوانید: کمپین یک میلیون امضا از بام افریقا تا بام آسیا
+ There are no comments
Add yours