وضعیت مدافعان حقوق بشر در ازبکستان

۱ min read

برگردان سمانه موسوی-13 دی 1387

مدرسه فمینیستی:اومیدا نیازوا 1 روزنامه نگار و مدافع حقوق بشر ازبکی است. او برای مرکز روزنامه نگاری حرفه ای، سرویس روسی «رادیو آزادی»،‌ «خانه آزادی»، «گروه بحران بین المللی»، «بنیاد اجتماعی آزاد»، »دیده بان حقوق بشر» و تشکیلاتی دیگر از این قبیل، فعالیت کرده است. فعالیت های نیازوا، وی را در معرض خطر شکنجه و آزار دولت ازبک قرار داده است، از جمله بازداشت و توقیف وی در سال گذشته.

انجمن توسعه حقوق زنان 2 با اومیدا نیازوا در خصوص وضعیت عملکرد حقوق بشر در ازبکستان گفتگو کرده است.

گفتگو کننده : کاتامبی کینوتی 3

برخی از واقعیات ناهنجار حقوق بشری مروط به امروز ازبکستان،‌چه هستند؟

اومیدا نیازوا: ازبکستان یکی از کشورهای اتحادیه جماهیر شوروی سابق است که در سال 1991 استقلال یافت. اما استقلال از روسیه کمونیست، برای شهروندان عادی آزادی به همراه نداشت. ازبکستان یکی از سرکوب کننده ترین کشورها در دنیاست. دولت تمام جنبه های زندگی شهروندانش را کنترل می کند. هرگز آزادی انتخاب وجود نداشته است. پرزیدنت کریم اف، سابقا دو دوره بر سر کار بوده، ‌و با اینکه قانون اساسی ریاست جمهوری را به دو دوره محدود می کند، در دسامبر 2007 مجددا انتخاب شد. هیچ توضیحی برای اینکه چرا قانون اساسی نادیده گرفته شد، وجود نداشت.

در ازبکستان، حقوق بشر بسیار نقض می شود. سازمان های غیر دولتی و خصوصا حقوق بشری تحت کنترل شدید هستند. یک حکم حکومتی آنها را از پیاده کردن طرحها و پروژه ها بدون مجوز دولت ممنوع می کند، و آنها نمی توانند به طور قانونی هیچگونه مساعدت مالی از منابع خارجی دریافت کنند.
دسترسی مردم به اطلاعات و اخبار مستقل دیگر، مشکل عمده است. گروه رسانه های محلی (داخلی) تحت کنترل دولت هستند، روزنامه نگارها از اینکه به صورت مستقل کار کنند بسیار می ترسند، و بیشترین آنها به عنوان مبلغ های دولت عمل می کنند. اطلاعات و اخبار مستقل یا گزارش های منتقدانه در دویچه وله،‌ اجازه کار در کشور را ندارند. وبسایت هایی که رژیم ازبک را نقد می کنند، همچون بی بی سی، دیده بان حقوق بشر، رادیو آزاد اروپا، رادیوی آزادی و بسیاری دیگر مسدود شده اند.

فقدان دستگاه قضایی مستقل، یکی دیگر از گردن کشی های بزرگ دولت است. قضات توسط رییس جمهور گماشته می شوند، و بسیاری از آنها فاسد و وفادار به قدرت حکومتی اند.

یک مشکل بزرگ دیگر،‌ شکنجه و آزار مدافعان حقوق بشر است. هم اکنون حدود 30 تن از مدافعانی که روزنامه نگار و فعال سیاسی هستند به سبب مخالفت شان با نقض حقوق بشر در ازبکستان و سرکوب حکومتی، در زندان به سر می برند.

نقض حقوق بشر رایج دیگر،‌ کار اجباری کودکان است. هر ساله دولت مدارس را تعطیل می کند و کودکان به مدت بیش از دو ماه و نیم مجبور به پنبه چینی می شوند.

خشونت خانگی در ازبکستان رایج است، و این چیزی است که در جامعه ازبک تحمل می شود. بسیاری از زنانی که از سوی شوهران شان مورد ضرب و شتم قرار می گیرند، حمایتی از سوی سازمان های مسئول دریافت نمی کنند. وقتی در زندان بودم، زنی را دیدم که متهم به قتل همسرش بود. او در مورد زندگی اش برایم صحبت کرد که مکررا توسط شوهرش به باد کتک گرفته می شد و یک بار وقتی به پلیس گزارش داد، شوهرش بازداشت شد. اما پلیس وی را ظرف چند ساعت آزاد کرد، چون شوهر او به پلیس رشوه داده بود. او بلافاصله به منزلش مراجعت کرد و زنش را مجددا مورد ضرب وشتم قرار داد. هنگامی که این زن برای دادخواست طلاق به دادگاه رفته بود، شوهرش سرپرستی دو فرزندشان را تصاحب کرد و او می بایست به همراه شوهرش به خانه برمی گشت. سرانجام این زن به 15 سال حبس برای قتل همسرش محکوم شد.

چالشها و مشکلاتی که مدافعان حقوق بشر با آن مواجه اند، عمدتا چه هستند؟

اومیدا نیازوا:‌ فعالیت های حقوق بشری در یک کشور سرکوب گر، خطرناک است. دولت مدافعان حقوق بشر را زندانی می کند و در برخی موارد آنها را تحت فشار روانی قرار می دهد. آنها غالبا با زور ضرب و شتم پلیس در طول اعتصابات و تجمعات مسالمت آمیز کنترل می شوند. دیگر آنکه بسیاری از مدافعان حقوق بشر در ازبکستان، از زندگی در کشور خود محروم و ممنوع می شوند و این امری معمول است. مدافعان حقوق بشر به چشم دشمن حکومت دیده می شوند و تنها حمایت های بین المللی به آنها در زمینه فعالیت های داخلی شان کمک می کند تا کارشان را با وجود خطر دائم توقیف و بازداشت، انجام دهند. به موجب این وضعیت بسیاری از مردم جرات نقد سیاسی دولت را ندارند با این وجود مدافعانی شجاع هستند که کارشان را ادامه می دهند.

در برخی موارد، آنها به نتایجی دست می یابند. بطور مثال مدافعانی هستند که مواردی از شکنجه پلیس را دیده بانی کرده و به اطلاع عموم رسانده بودند. هفته پیش، چهار افسر پلیس به 8 تا 17 سال زندان محکوم شدند واین موفقیت نادری است.

شما به اینکه چند وقت پیش در زندان بودید اشاره کردید. می دانم که شما سال گذشته ظاهرا برای پخش مطالب و نوشته های براندازی، اتهامی مبهم جهت بازجویی، در بازداشت و تعقیب قانونی بسر بردید . می توانید برای مان در مورد این تجربه تان صحبت کنید؟

اومیدا نیازوا:‌ سال گذشته به علت فعالیت حقوق بشری ام بازداشت شدم. سرویس امنیت ملی لپ تاب ام را ضبط کرد و به این نتیجه رسید که اطلاعات آن حاوی تبلیغات افراطی مذهبی است. به تشخیص آنها،‌ مطالبی که من داشتم توهین آمیز و به طور بالقوه خطرناک برای امنیت ملی بودند. آنچه من داشتم گزارشات حقوق بشری، مصاحبه ها و مقالاتی درباره موارد نقض حقوق بشر در ازبکستان بودند. سندی که به عنوان تبلیغات افراطی مذهبی به آن توجه شد، مربوط به یک گزارش دیده بان حقوق بشر در ارتباط با کشتار دسته جمعی آندیجان بود. آندیجان شهری در ازبکستان است که در سال 2005 قیام کرد. من در می 2007 به 7 سال زندان محکوم شدم، اما هنگامی که دولت از سوی جامعه حقوق بشر و دولتهای غربی تحت فشار گذاشته شد، آزاد شدم.

شما حمایتی که دریافت کردید بطور شفاف موثر بود. از چه راه های دیگری مدافعان حقوق بشری که با شکنجه و عذاب مواجه می شوند می توانند حمایت جامعه جهانی حقوق بشر را داشته باشند؟

اومیدا نیازوا:‌ من فکر می کنم که مورد من نشان می دهد چگونه توجه بین المللی می تواند به مدافعانی که به طور ناعادلانه زندانی شده اند یا به اشکال دیگری از آزار و اذیت، تحت فشار قرا گرفته اند، کمک کند. نیاز به انواع بیشتری از حمایت است. کمپین ها، درخواست ها، فرستادن نامه ها به مقامات و … در این مسیر می تواند به جلوگیری از شکنجه و حبس کمک کند. ما می بایست مطمئن شویم که مقامات غربی موضوع نقض حقوق بشر را در طول دیدارهای شان با مقامات ازبک بیشتر مطرح می کنند. مدافعان حقوق بشر در هر نقطه از جهان می توانند از دولتهایشان بخواهند که نقض حقوق بشر در ازبکستان را در دیدارها و کنفرانس های شان همچون UN و سازمان امنیت و همکاری در اروپا 4 بیشتر مطرح کنند.

چه جنبه های امیدی برای حقوق بشری در ازبکستان وجود دارد؟ آیا خوش بین هستید؟

اومیدا نیازوا:‌ ما باید خوش بین باشیم، زیرا برای عدالت و آزادی در تلاشیم. یک مورد به یاد دارم، من و همکارم برای گزارش و دیده بانی دادگاه، رسیدگی به محاکمه چندین تن که به شرکت در وهابی گری (که در ازبکستان جرم است) متهم بودند، رفتیم. ساختمان دادگاه با نظامیان پوشش داده شده بود و هیچکس دیگر به جز خویشاوندان مدعی علیه، اجازه ورود به دادگاه را نداشت. ما بیرون ایستادیم. یک وکیل مستقل، تنها کسی که اجازه حضور در جلسه رسیدگی به محاکمه را داشت، از دادگاه بیرون آمد و گفت که موکلش کمک وی را نپذیرفته است و او باید آنجا را ترک کند. پس از چند لحظه، دادگاه، وکیل دیگری را آورد که در همان ابتدا ذکر کرده بود تا وقتی که خانواده مدعی علیه رد نکرده اند، روی این مورد کار می کند. این وکیل با وجود اعتراضات خانواده، درست پیش از ما به دادگاه قدم گذاشت. آنها می گفتند: «از اینجا برو! ما نمی خواهیم تو از پسرمان دفاع کنی.» با اینکه آنها رنجیده شدند، اما از انجام هر کاری ناتوان بودند. یکی از آنها از ما پرسید: «چرا ما به کار شما نیازداشته باشیم، اگر در نهایت، شما قادر به کمک نیستید؟ شما نمی توانید استبداد را متوقف کنید.»

ما همیشه نمی توانیم آنچه را که اتفاق می افتد را متوقف کنیم،‌اما حداقل می توانیم آنجا باشیم، ببینیم و بازگو کنیم آنچه را در کشورمان پیش می آید.

منبع: www.awid.org

پانوشت ها:

1_ UMIDA NIAZOVA

2- AWID

3_ Kathambi Kinoti

4- Organization for Security and Cooperation in Euro

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours