مدرسه فمینیستی: چه کسانی از تداوم خشونت و تبعیض و ظلم بهره می گیرند؟ چه کسانی حمایت از افرادی را که به خشونت علیه زنان، کودکان و فعالان حقوق بشرو روشنفکران می پردازند را مشروعیت می دهند تا نقض حقوق انسانها به سهولت توجیه شود؟ خشونت ورزی به کودکان ، زنان و فعالین بخشی ازساخت فرهنگی جامعه ایران را شکل داده است. وظیفه مسئولین تداوم چنین ساختی نیست بلکه اصلاح ساخت فرهنگ و بازنگری قوانین حمایت گر خشونت است.
چه کسانی مسئولیت تغییر این ساخت های فرهنگی قدیمی وتکراری را دارند؟ آیا با تداوم وحفظ کردن این ساخت ها از طریق تربیون های مختلف و روزنامه ها ورسانه های جانبدارانه جامعه به امنیت وآرامش می رسد؟
شهروندان به این باوررسیده اند که حامیانی قدرتمند از افراد تند رو و کسانی که خشونت و بی قانونی می کنند وحقوق دیگران را محترم نمی شمارند و عدالت و انصاف را زیرسئوال می برند، حمایت می کنند .
کسانی که اینگونه عملیات ها را طراحی و اجراء می کنند نمی دانند که با اینگونه رفتار ها نه برای حکومت ایران ثبات، بلکه بی ثباتی فزون تری می آفرینند. شواهد حاکی از آن است که اراده ای قوی در کار است تا شیرین عبادی که همواره منتقدی صادق و حامی کسانی بوده است که به دلیل نقض حقوق بشر در ایران حقوقشان رعایت نمی شود، و همواره در مقابل نقض حقوق بشر به شکل قانونی اعتراض کرده است را به کناره گیری از فعالیت ها و سکوت بکشانند. اما فعالیت های شیرین عبادی که خواب خوش را از اقتدارگرایان گرفته است و آنان را مصمم به خاموش کردن وی کرده است، چه بوده است؟
شیرین عبادی با کتاب” تاریخچه اسناد حقوق بشر” و کتاب ” حقوق کودک ” که به ویرایش هفتم رسید، شناخته شد. او از نخستین کسانی بود که در ایران بعد از انقلاب ازحقوق کودکان سخن گفت واکنون پس از گذشت سالها، موضوع حقوق کودکان با تلاش های وی و همکارانش در انجمن حمایت از حقوق کودکان در جامعه مطرح و عمومی شده است .
شیرین عبادی با وکلای هم فکر و علاقمند خود از حقوق کودک، حقوق زنان و حقوق بشر سخن گفت و به گسترش گفتمان حقوق فردی و شهروندی در ایران بعد از جنگ همت گمارد. گفتمانی که با تلاش های کسانی چون وی، گفتمان قطبی شده و خشن سال های سرکوب و جنگ را به حاشیه برد و اکنون در جامعه امروز ما به گفتمانی عمومی و غیر قابل انکار بدل شده است.و صد البته که وی برای گسترش این گفتمان و عمل به آن هزینه پرداخت و ماند.
کافی است که نگاهی به نشریات زنان و نشریات عمومی ای که در سال های پس از جنگ در ایران منتشر می شدند، بیاندازیم تا نقش شیرین عبادی را به عنوان یکی از پیشگامان طرح حقوق زنان و اعتراض به بی حقوقی آنان در یابیم. تلاش هایی که البته همواره با مقاومت اقتدارگرایان روبرو شده است. روزی در مجلس پنجم اقتدارگرایان با طرح ممنوعیت استفاده ابزاری از زنان برای خاموشی وی و همکارانش و خاموشی صدای عدالت خواهانه زنان ایرانی، به تصویب قانون دست می زنند و روز دیگر که خواست خود را بدین گونه محقق نمی بینند به تهدید مجلس می پردازند که اگر با آن ها همراهی نکند، تکفیر عبادی و کار را از مراجع قم می گیرند. چرا که آنان زبان گویای زنان ایرانی را خاموش می بینند و حمله کنندگان به دفتر عبادی نیز آبشخور فکری و سیاسی اشان با تکفیر کنندگان یکی است.
نسرین ستوده ازوکلای همکار عبادی در مورد پیشرفت های وی می گوید: ” من که در کسوت روزنامهنگاری از 17 سال پیش با ایشان آشنا شدم و سپس افتخار همکاری در حرفه وکالت را نیز داشتم فکر میکنم دو عنصر در پیشرفت چشمگیر و افتخار آفرینیهای عبادی برای ایرانیان مؤثر بوده است که اولین و مهمترین آن صداقت و دومین عنصر، بی اعتنایی وی به قدرت سیاسی برای دستیابی به آن بوده است. به ویژه عنصر دوم همواره باعث شده است که نه تنها برای دستیابی به قدرت سیاسی تلاش نکند و کل توش و توان خود را صرف مبارزه در جهت احیاء حقوق بشر نماید بلکه از قدرت سیاسی حاکم نیز نهراسد.” ( مدرسه فمینیستی25/10/87 )
تهدید به مرگ و سپس اعمال فشارهای گسترده رسانه ای از سوی خبرگزاری های دولتی ، یورش ماموران امنیتی وانتظامی به کانون مدافعان حقوق بشردر اوایل دی ماه و پلمب این دفترو هم چنین فرستادن مامورانی تحت پوشش ضابطین مالیاتی که با یورش به دفتر وکالت شیرین عبادی اقدام به ضبط دستگاه های کامپیوترو بردن تمام پوشه ها و اسناد و مدارک و پرونده های موکلانش کردند و در نهایت حمله 150 نفره به منزل مسکونی ودفتر وی به راستی می خواهد چه چیزی را به شهروندان ایرانی که تلاش های بانوی صلح خود و پیگیری او در مبارزاتش و تاکید بر مبارزه بدون خشونت وی را امید بخش فردای بی خشونت جامعه خود می دانند، می خواهد نشان دهد؟
تهدید عبادی امروز آغاز نشده است. عبادی آن گاه که پرونده کوی دانشگاه و جان باخته آن عزت ابراهیم نژاد را به عهده گرفت، تهدید شد و به زندان افتاد. از فردای روزی که با افتخار نوبل به کشورش بازگشت و شوق حضورش در فرودگاه مهرآباد هنوز هم برای همه ما خاطره انگیز و شادی بخش است، تهدید عبادی به مرگ از سوی اقتدارگرایان آغاز شد. اما عبادی در تمام این سال ها بر رفتار مسالمت آمیز و مدنی خود پای فشرده است. او ملجاء و پناه کسانی بوده است که با پایبندی به رفتارهای مدنی، دچار خشونت می شدند. دفتر وکالت او به روی کسانی باز بوده است که از هر گونه حقوقی در این جامعه محروم شده اند.عبادی با صداقت و سادگی و جسارت در خور یک وکیل جنبشی اعلام کرد که وکالت دفاع از متهمان سیاسی فعال در گروههای سیاسی و هموطنان بهایی را میپذیرد.
شیرین عبادى به دلیل اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران و پذیرفتن وکالت فعالان سیاسی، دانشجویى و جنبش زنان بارها مورد حمله رسانه هاى محافظه کار قرار گرفته است. پروندۀ قتل هاى زنجیره اى ، پروندۀ قتل زهرا کاظمى خبرنگار کانادایی ایرانی اصل و دکتر زهرا بنی یعقوب نیز بر عهده شیرین عبادی بوده است. پرونده هایی که اگر چه در مراکز قضایی ایران تاکنون سرانجامی نیافته اند اما دادخواست آن در مقابل شهروندان ایرانی و جهانی قرار گرفته است و افکار عمومی احکام خود را برای این پرونده ها صادر کرده است. تلاش های او در دفاع از موکلانش بارها وکیل را در جای متهم نشانده است. مصاحبههای عبادی برای دفاع از حقوق اکبر گنجی و اعلام شرایط خطرناک او در زمان اعتصاب غذا و بستری شدن در بیمارستان میلاد، باعث تشکیل پروندهای علیه وی شد که هنوز در دادگاه انقلاب مفتوح است.
تهمت ها و تهدیدهای روزنا مه ها حتی به خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی (ایرنا) نیزسرایت کرد. زمانی دخترعبادی را بهایی خواندند. زمانی دیگربه وی اتهام همکاری با محافل صهیونیستی دادند و سپس او را جانبدار محمد رضا پهلوی نامیدند و او را جانباز شاهنشاه آریامهر خواندند. نامه های تهدید آمیزی به دفتر وی فرستادند و افراد ناشناسی به طور مداوم او را به مرگ تهدید می کردند . اما پرسش ما این است، چگونه است که برقراری جلسه ای کوچک برای فعالان کمپین یک میلیون امضاء در خانه شخصی یک فعال از چشم ماموران امنیت پنهان نمی ماند و ماموران برای بر هم زدن جلسه به آن خانه فرستاده می شوند اما افرادی به طور مداوم به تهدید برنده نوبل صلح دست می زنند و هم چنان ناشناس باقی می مانند؟
کانون مدافعان حقوق بشر که ریاست آن با شیرین عبادی است یکی از نهادهای شناخته شده حقوق بشری است که با همکاری وکلای داوطلب درمدت فعالیت خود دفاع از بسیاری از فعالین مدنی رابه رایگان انجام داده است. خبر پلمپ دفتر کانون مدافعان با این ادعا که کانون مدافعان فاقد مجوز است در رسانه های دولتی بازتاب گسترده ای یافت. شیرین عبادی رئیس کانون مدافعان حقوق بشر پس از تعطیلی این نهاد در گفتگو با رسانه ها اعلام کرد هر چند بر اساس قانون نیاز به مجوز نداشته ایم اما تمامی مراحل ثبت انجام شده است. عبادی با اشاره به این که از کلیه طرق قانونی برای احقاق حق خود استفاده خواهد گفت: “وضعیت ما شبیه فردى است که مى رود امتحان رانندگى مى دهد، آزمون هاى آیین نامه و رانندگى در شهر و همه چیز را قبول مى شود و باید به او گواهینامه بدهند، اما بر خلاف قانون به او گواهینامه نمى دهند. در چنین حالتى چه کسى مرتکب کار خلاف قانون شده؟ آن شخصى که امتحان داده، قبول شده و به او گواهینامه نمى دهند یا آن کسى که بر خلاف قانون، گواهینامه نمى دهد»؟
دفترکانون با قسمتی از جایزه صلح نوبل که در سال 2003 به شیرین عبادی تعلق گرفته بود، خریداری شده و در اختیار کانون قرار گرفته است . در این دفتر علاوه بر کانون مدافعان حقوق بشر، نهاد مردمی دیگری به نام «کانون مشارکت برای پاکسازی مین» که توسط شیرین عبادی و گروهی از همفکران وی تأسیس شده بود، اداره می شد. در اطلاعیه کانون تاکید شده است کانون مدافعان عضو رسمی فدراسیون بین المللی است که 190 کشور جهان عضو آن هستند و ثبت جهانی شده است . بهانه پلمب کانون را فرار مالیاتی عبادی اعلام می کنند! عبادی در مورد فرار مالیاتی می گوید : از 15 سال پیش تمام وکالت ها را به صورت مجانی و رایگان انجام می دهم و تنها از متهمین سیاسی و عقیدتی دفاع می کنم که هیچ درآمدی نیز ندارم. بر اساس قانون حتا اگر هر وکیلی پرونده ای را به صورت رایگان قبول کند باید دست کم مبلغ 30 هزارتومان بابت مالیات پرداخت کند. وی همچنین گفت درآمد وکلا از طریق دفترچه تمبر به راحتی قابل پیگیری است و با توجه به این مساله که در ازاء وکالت هر پرونده تمبر ابطال و الصاق می شود بنابر این همه مدارک در مورد رایگان بودن پرونده ها موجود است .
کانون قبل از بسته شدن و با آغاز جنگ غزه بیانیه ای در منع این جنگ وعملیات نظامی که منجر به از بین رفتن غیر نظامیان و تخریب مناطق مسکونی شده است صادر کرد و حمله به غزه را محکوم کرد.هفته بعد عده ای شیرین عبادی را با اتهام حمایت از دولت های متجاوز و سرکوبگر مورد حمله قرار داده و در ودیوارخانه او را فحش باران می کنند و تابلوی وکالتش را لگد مال می کنند. و با سر دادن شعارهای بی اساس و متهم کردن شیرین عبادی به عدم حمایت از مردم فلسطین آ شوب و بلوا به راه انداختند.
شیرین عبادی می گوید: آنچه برای من و بسیاری از مردم پرسش عجیبی را طرح کرده ماجرایی است که امروز در مقابل سفارت فلسطین اتفاق افتاده است .داستان از این قرار است که امروز جمع مادران صلح که زنان حامی صلح و برابری هستند، راس ساعت 11 مقابل سفارت فلسطین در حمایت از زنان و کودکان فلسطین و قربانیان غیر نظامی این جنگ ، اجتماع کردند .بعد از مدت زمانی بسیار کوتاه حدودا نیم ساعت ، عده ای خشونت طلب و مهاجم که احتمالا همان افراد و یا همفکران همان افراد حمله کننده به دفتر و منزل من بودند ؛ به شدید ترین شکل به مادران خود حمله کرده و تعدادی از شرکت کنند گان تجمع را مضروب کرده اند . آنها از اسپری فلفل برای آزار این گروه استفاده کرده اند و باشعار : مرگ بر صلح طلب و سازشکار، مادران صلح را مورد آزار و خشونت قرار داده اند.حال در این میان پرسش اساسی من این است که واقعا حرف حساب این مهاجمان زنجیره ای چیست؟ آیا بالاخره باید از مردم فلسطین حمایت کنیم یاخیر ؟ ( مدرسه فمینیستی 22/10/87 )
آنچه که روشن است ، عده اى از جناح تندرو، تصمیم گرفته اند خانم عبادى را اذیت و خسته کنند و او را از فعالیت هاى حقوق بشرى باز دارند. خانم عبادى با این تهدیدها و این برخوردها هرگز عقب نشینى نخواهد کرد و به آنچه که معتقد است یعنى فعالیت در راستاى کرامت انسانى مثل سابق ادامه خواهد داد. شاید مشکل از آن جایی ناشی میشود که بسیاری از سازمان های بین المللی به گزارش های کانون استناد می کردند و اخیرا« بان کی مون» دبیر کل سازمان ملل متحد دردسامبر2008 گزارشی به مجمع عمومی سازمان ملل متحد ارائه و صدور قطعنامه ای علیه دولت جمهوری اسلامی ایران را خواستار شد. کانون مدافعان گزارش دهی مستمر نقض حقوق بشر در ایران و حمایت از خانواده های زندانیا ن را در دستور کارخود دارد .
دراطلاعیه کانون تاکید شده است مجموعه فعالیت های حقوق بشری کانون موجب برخورد غیرقانونی روز یک شنبه اول دی ماه شده است. کانون تاکید می کند ما تشکل سیاسی نیستیم. تشکلی حقوق بشری صرفاً برای دفاع از موازین حقوق بشر هستیم. پس طبق قانون اساسی، این آزادی را همهی آحاد ملت و تشکلها دارند تا در چهارچوبی که قانون اساسی گفته، فعالیت کنند.بر اساس اطلاعیه شماره 3 روابط عمومی کانون مدافعان حقوق بشر با تاکید بر قانونی بودن این تشکل، عدم ارائه پروانه فعالیت به کانون را ناشی از قصور مسئولین ذی ربط وزارت کشور دانسته و عمل آنان را از مصادیق ماده 570 قانون مجازات اسلامی برشمرد و اعلام کرد کانون همچون گذشته به کلیه فعالیت های قانونی خود ادامه می دهد و از مسئولین عالی رتبه جمهوری اسلامی ایران خواستار فک پلمب غیرقانونی کانون مدافعان و نیز عدم تضییع حقوق اساسی این نهاد حقوق بشری شد.
هنجارهای حکومتی ابدی و ایستا نیستند. پیاپی تغییر می کنند. حرکتهای مدنی زیر فشارهای امنیتی راه افتاده است به صورت مسالمت آمیز خواستار تحولات بنیادی است. حکومت نمی تواند همچنان مردم را نادیده بگیرد. درجامعه اعتراض های فردی، صنفی، گروهی صلحجویانه و حقوق بشری رو به گسترش است ودر واقع حقوق بشر به یک جنبش فراگیر تبدیل شده است، حکومت نمی تواند بی خیال واقعیات اجتماعی، آن همه را پشت گوش بیندازد و قوانین، مقررات و رفتارش را با شهروندانش تغییر ندهد. پلمپ کانون مدافعان حقوق بشر فقط حمله به شیرین عبادی عضو موثرو مهم و همکاران ایشان در کانون نیست، بلکه حمله به تمامی موکلان کانون وشیرین عبادی است.
+ There are no comments
Add yours