مدسه فمینیستی: در چندسال اخیر، با توجه به رویکرد گستردۀ زنان ایرانی به سرایش شعر، تدوین و تالیف پژوهشنامه ها و آنتولوژی هایی در این زمینه ، مطمح نظر صاحب نظران و پژوهشگران ِ این حوزه قرار گرفته است . با این همه ، تعداد آنتولوژی های موجود و البته قابل اعتنا ، نسبت به کمیت ِ مجموعه های شعر، بسیار ناچیز است . بویژه ، سبک ها و نحله های گوناگون شعر امروز و ویژگی های متفاوت این نحله ها ، خود ، نیازمند تدقیق و پژوهش هایی گسترده و مجزاست .
تحقیق های مختلف ِ آنتولوژیک دربارۀ موضوعی واحد نظیر ” شعر زنان ” بدون شک ، آنتولوژی ها را با تشابهات، وجوه اشتراک و وجوه افتراق ، مواجه می کند . وجوه اشتراک ، عمدتا ناظر به تاریخ ، شواهد ، اسناد ، تذکره ها و مآخذی ست که طبیعتا ، به شکلی مشترک ، مورد استفادۀ اهل فن قرار می گیرد . به عنوان نمونه بعید به نظر می رسد که پژوهنده ای ، در بررسی ها و جست و جوهای خود پیرامون شعر زنان پارسی گو ، مجموعۀ سه جلدی ” زنان سخنور ِ علی اکبر مشیر سلیمی ” را مورد توجه و تورق قرار ندهد . اما وجوه ِ افتراق که به تعبیری می تواند ، محل تمایز و تفاوت یک آنتولوژی باشد ، نگره ها، تحلیل ها و تلقی های شخصی ِ پژوهشگر در بررسی های دورانی – تطبیقی ِ شعر است . این تلقی ها و خوانش های فردی، با حساسیت و زیبایی شناسی ِ ویژۀ پژوهشگر در ارتباطی تام و تمام است .
” شعر امروز ، زن امروز ” – اثر پژوهشی علی باباچاهی در مورد شعر زنان پارسی سرای ایرانی – به چندین دلیل روشن ، اثر جامع و قابل استنادی ست :
1- گستردگی ِ منابع و مآخذ ِ مورد استناد ِ مولف کتاب و شرح تحلیل ها و مواضع فردی و تجربی ِ مولف در حاشیۀ نقل قول ها و مستندات تاریخی .
2 – استناد به شاهد مثال ها و نمونه های مشخص و مرتبط ذیل هر یک از مدخل های مورد بررسی
3 – شرح و بررسی تطبیقی ِ پیش زمینه های سیاسی – اجتماعی ِ پدید آمدن ادوار شعری و اشعار گوناگون در دوره های مختلف تاریخی
4 – ارائۀ تحلیل ها و استنتاج های شخصی با عنوان بندی هایی چون ” متعارف نویسان ( شاعران اقناعی ) غیر متعارف نویسان (شاعران استفهامی)، شعر اعترافی – ایضاحی ، شعر اقناعی – تصویری و مواردی از این دست با توجیهات و تعاریف مستدل .
5 – تلاش در جهت جامع بودن نسبی ِ فهرست اسامی ِ شاعران جدی و مورد اعتنا بخش آغازین ” شعر امروز ، زن امروز ” به بررسی و معرفی شعر زنان پارسی گو از آغاز یعنی از رابعه بنت کعب ، تا زبیده، مهستی گنجه ای ، جهان ملک خاتون ، برخی از شاعران سدۀ دهم و یازدهم هجری نظیر جمیله اصفهانی ، دلارام ، ضعیفی سمرقندی و سپس شاعران و جریده نویسان عصر مشروطه نظیر جنت ، مهرتاج رخشان ، بدری تندری ( متخلص به فانی )، فخری ارغون، مستوره، نیم تاج سلماسی و سپس شاعران پس از مشروطیت و در راس آن ها پروین اعتصامی می پردازد.
در بخش سوم کتاب با مرور وقایع اجتماعی ِ مقارن با کودتای 28 مرداد 1332 و پس از آن روبه رو هستیم . مولف ، در ادامه با عنوان بندی هایی چون ” شعر آرمانگرا ” ، ” اسطوره سازی ” و ” طنز اجتماعی ” به سراغ ویژگی های شعری در دهه های 40 و 50 شمسی می رود و شعر زن را با تشریح ماهیت اسطوره ساز و آرمانگرای شعر فروغ فرخزاد پی می گیرد و پس از آن رفته رفته ، عرصه های متاخر ِ شعر زن در چند دهۀ اخیر را مورد مداقه و بررسی قرار می دهد . با این مقدمه و به دلیل پرهیز از تکرار ، عمدتا بر بخش اخیر تمرکز می کنم .
باباچاهی در صفحۀ 171 از دیباچۀ کتاب چنین می نویسد :
“می دانیم که سلطۀ مردان بر سخن ، شعر زنان را در درون حقیقتی مذکر اسیر کرده است . از طرفی زنان نویسنده از این دیدگاه نتیجه می گیرند که به جای آن که صرفا به کنام سخن زنانه عقب نشینی کنند ، به اعتراض علیه کنترل زنان توسط مردان برخیزند و این نکته را هم باید درنظر گرفت که ” خصوصیات زنانۀ کسب شده از طریق فرهنگ را طبیعی قلمداد کردن ” نیز امر نادرستی است “
باباچاهی در ادامۀ این مقوله در صفحۀ 174 این مجموعه ، به بحث پیرامون [ نقش مندی ِ مادرانۀ زنان – زبان شعر ] می پردازد و چنین می نویسد: ” آیا مادرانگی در حوزۀ زیست شناسی قابل تعریف است یا بر مبناهایی دیگر مثلا فرهنگی – اجتماعی نیز قابل درنگ است ؟ آیا سرنوشت مقدر مادران است که وظیفه یا تعهد لالایی خواندن را به آنان سپرده است یا … ؟ ” و ادامه می دهد:”در عرصۀ شعر اقناعی ، مادرانگی این گونه بروز می کند : لالایی ات می کنم / روی دو پایم که گهوارۀ خالی شد / گیسم را به جای تو از ته می تراشم / تا شبی بیرون بیایی از لباس سربازی ات ” ( روجا چمنکار – سنگ های نُه ماهه ، ص 29 )
در تایید و تکمیل ِ سخن باباچاهی ، بد نیست به نظر هلن سیکسو اشاره کرد که این نوع از نوشتار را تا حدودی به منزلۀ امکان زیست شناسانۀ زنان و موقعیت مادری در نظر می گیرد . سیکسو معتقد است که هم زنان و هم مردان می توانند چنین نوشتاری را خلق کنند این درحالی ست که لوس ایریگاری – تاثیرگذارترین نظریه پرداز نقادی فمینیستی در اواخر دهۀ 70 میلادی ، ضمن نفی این دیدگاه بر این نکته تاکید می کند که این نوشتار سیال و خلاقه ، برآمده از جسم زن و محصول ارگانیسمی کاملا زنانه است .
بازتاب این نگره ها را می توان به صورت کارگاهی مورد بررسی قرار داد . در شعرهای شاعران زن ایرانی ، به ویژه در در یکی دو دهه ی اخیر ، با رویکردهای جدیدی در این زمینه رو به رو شده ایم . رویکردهایی مانند نقادی حضور ” مادر- تاریخ ” به مثابه ی الگوی قدرتمند و استقرار یافتۀ کلاسیک و سنت مدار زن و نیز نقادی تاثیرات ارگانیسم مونث بر ذهنیت مولفی که در عین حال با مسئلۀ جنسیت و مقوله هایی نظیر مادری ، همسری و نقش های گوناگون زنانه در جامعه درگیر و نسبت به پیشینۀ تاریخی ِ خود دچار تشکیک و بحران هویت است . این امر، نوشتار زنانه را ناخودآگاه به سمت ستیهندگی ِ زبانی و طنزآمیزی معطوف می کند و نوع تازه ای از نوشتار زنانه را پی می ریزد . با رجوع به نمونه های شعری شاعران جوانی که اخیرتر به عرصه آمده اند ، با تلقی ها و دریافت های زیستی ِ جدیدی مواجه می شویم که محصول ناگزیر سیر تحولات تاریخی شعر شاعران زن ایرانی و نقادی تجربی ِ این روند است. گاه این دریافت های نو حتی در نام گذاری ِ شماری از کتاب های شعر نیز مشهود است . مانند کتاب ِ “این متن به من تحمیل شده است ” ( سروده ی آرزو موسی نژاد ، چاپ ِ مشهد ).
باباچاهی در صفحۀ 162 کتاب ، در توضیح و معرفی شعر اقناعی چنین شرح می دهد : ” شعر اقناعی ( شعر متعارف – غیرمتعارف ) از توضیح و تشریح و اصولا از شعر اعترافی ( شعر متعارف ) فاصله ای زیبایی شناختی می گیرد و با ذهن و زبانی تازه تر به ایجاد رابطه نسبتا عمیق تری با مخاطب فکر می کند . راز ماندگاری شعر اقناعی در گرو مضامین مهم نیست . سرشاری جنون یا جنون سرشاری را هم انکار نمی کند… (و ادامه می دهد) شعر اقناعی در مقایسه با شعر اعترافی ، سطح توقع هنری مخاطب را کمی بالاتر می برد و پیش فرض های ایدئولوژیکی و یا غیر ایدئولوژیکی را تا حدی بی اعتبار می کند و او را به نوعی بصیرت و فرزانگی در زمینۀ کارکردهای زبان و … پیوند می دهد”.
حال این پرسش پیش می آید که آیا آقای باباچاهی شعر اعترافی ( confessional ) را با شعر متعارف معادل و برابر گرفته اند که بعید می دانم چنین باشد چون بی شک هر شعر متعارفی ، شعر اعترافی نیست و در غیر این صورت چرا شعر متعارف بعد از شعر اعترافی درون پرانتز قرار گرفته است ؟ آیا مقصود ، شعر اعترافی از نوع متعارف آن بوده است ؟ و آیا هر شناخت و “بصیرتی” لزوما راه به فرزانگی می برد ؟!
اگرچه همواره نوشته های باباچاهی با نوعی دقت نظر ویژه همراه بوده است ، اما در برخی از بندهای این نوشتار ، ظاهرا تشریح پاره ای کلیات ، بر شرح و تبیین ِ دقیق ِ جزئیات می چربد . به عنوان نمونه در صفحۀ 163 کتاب چینن می خوانیم :
“تمایز این شعر [ شعر اقناعی ] با شعرهای رایج ( اعترافی – ایضاحی ) در کارکردهای زبانی آن نیست بلکه در نوعی هنجارشکنی نه چندان غیر منتظره ای است که کسالت آمیزی غالب بر برخی از نوشته جات معاصر و موجود را جبران می کند.” مقصود از “نوعی هنجارشکنی ِ نه چندان غیر منتظره ” چیست ؟ آیا مولف ،پیش تر ، تعریف مشخصی از ” منتظره ” ارائه داده است؟ و یا عبارت کلی ” کسالت آمیزی ” دقیقا به کدام نوع از کارکردهای ذهنی – زبانی و اساسا به چه شعری قابل اطلاق است؟ البته نباید نادیده انگاشت که عباراتی از این دست ، در تالیف باباچاهی اندک ، به چشم می خورد ، هرچند که متن کتاب به لحاظ ویرایشی، می توانست متن شیواتری باشد .
باباچاهی به درستی اشاره می کند که : ” شعر امروز به درک و دریافت های زیبایی شناختی و به نوعی روانکاوی و مکالمه با درون نزدیک شده است . خواننده اما غالبا به دلایل سیاسی ، همچنان دربند طاق و ایوان معناهای نویدبخش است . شعر در دهۀ 40 غالبا به “چه گفتن” توجه بیشتری داشت در این دو دهه اما [ دهۀ 60 و 70 ] به ارزش ” چگونه گفتن ” … و به تمهیداتی که آن را به شعریت ِ شعر و نه غیر شعر نزدیک می کند ، پی برده است … ” ( ص 162 ) و با توضیحاتی افزون تر ، در ادامۀ این بحث ، به شرح چیستی ِ دیگرگونۀ شعر امروز و تفاوت های ماهوی ِ آن با شعر دیروز ( در یک بازۀ زمانی چند دهه ای ) می پردازد.
چنانکه در بخش نمونه آثار نیز ، اشعار متفاوت و مختلفی از شاعران زن فعال و مطرح چند دهۀ اخیز ، ارائه شده است که قابل تامل و بازخوانی ست .
تلاش جامع علی باباچاهی را در تدوین این مجموعه ، ارج می نهم و به سهم خود، مطالعۀ آن را به همۀ علاقمندان به شعر امروز پیشنهاد می کنم .
+ There are no comments
Add yours