به آینده درخشان زنان سرزمین ام، امید دارم

۱ min read

مهناز افخمی-13 اسفند 1387

مدرسه فمینیستی- در آستانه هشتم مارس، روز جهانی زن، و زیر بار سنگین فضای کنترل و محدودیت های هر دم فزاینده، با تکیه بر امید و آرزوهای حیات بخش و تخیل زنانه مان (که فارغ از هرگونه فشار و تهدید، همچنان در پی نقش زدن «جهانی دیگر» هستند) فکر کردیم که شاید جمع آوری و سپس بازتاب آرزوهای قابل تحقق و نیز پیشنهادات راهگشای یاران جنبش زنان، گرما بخش و راهنمای کنشگران این جنبش در داخل کشور باشد.
بدین سبب یک پرسش کلی و واحد را با برخی از حامیان و یاران جنبش زنان در میان گذاشتیم تا اگر پاسخی بگیرد، انتشار این آرزونبشت ها و پیشنهادات، آینه ای باشد تا آینده جنبش زنان را در سال پیش رو، زندگی بخش تر از گذشته به تصویر کشد. آن پرسش این بود:

در آستانه روز جهانی زن قرار داریم. جنبش زنان در ایران طی دو دهه اخیر، روندی رو به گسترش را تجربه کرده است. هرچند با موانع بسیاری روبرو شده، اما با همه این مشکلات، جنبش زنان در دو – سه ساله اخیر به اوج فعالیت های خود (نسبت به دهه های گذشته) رسیده است. به رغم این «اوج گیری» اما، با توجه به شرایط اجتماعی _ سیاسی موجود، به نظر می رسد که سال های آینده، سال های سخت و دشواری برای این جنبش خواهد بود. شما به عنوان یکی از هموطنان ایرانی که همیشه نسبت به سرنوشت جنبش زنان حساس بوده و در تجربه ها، غم ها و شادی های آن شریک بوده اید، در آستانه 8 مارس 1387، چه آرزوی قابل تحققی را برای این جنبش در قلب تان دارید و چه پیشنهادی برای تداوم بهتر حرکت در سال دشوار پیش رو (تا 8 مارس سال آینده) برای فعالان این جنبش آرزو می کنید؟

***

به آینده درخشان زنان سرزمین ام، امید دارم

نه تنها از ته دل آرزو می کنم بلکه اطمینان دارم که در سال و سال های آینده، حرکت زنان ایران در راه دستیابی به حقوق و آزادی های انسانی و انکارناپذیرشان از همیشه گسترده تر خواهد شد و به پیروزی های اساسی و ماندگار خواهد رسید. این آرزو و اطمینان از اعتقاد به چهار واقعیت مسلم سرچشمه می گیرد.

واقعیت نخست آن است که سرگذشت یکصدسالۀ جنبش زنان ایران به همه ما نشان داده است که گذر از هر نقطه عطف و دورانِ خاص تاریخی به دورانی دیگر، هزینه های سنگین، تلاش های پیگیر، هوشیاری سیاسی و اراده های سستی ناپذیر طلبیده است. هزینه هایی که زنان کوشنده ایرانی، با آگاهی و با رویی گشاده، برای استمرار پیکار خود علیه جهل و نابرابری، پرداخته اند.

واقعیت مسلم دیگر آن است که حتّا در مراحل خطر و درنگ نیز که در سی سال گذشته نمونه های فراوان آن را تجربه کرده ایم، بر شمار زنانی که، مجهز به آگاهی های بیش از پیش به حقوق و آزادی های طبیعی و مسلم خویش، به جنبش پیوسته اند افزوده شده، به این دلیل ساده که در رویاروئی با فشارها و محدودیت ها و بلاهای سخت است که اشتیاق انسان به آزادی و احقاق حق و گسستن بندهای اسارت دوچندان می شود.

سومین واقعیت را باید در تلاش پیگیر زنان ایران در سی سال گذشته جست. موانعی که در برابر چنبش آزادی خواهانه و برابری طلب زنان ایران در دهه های پیش از انقلاب وجود داشت در مقایسه با موانع و مشکلات کوه پیکر قانونی و سیاسی که پس از انقلاب برای تضعیف و تعطیل این جنبش توسط صاحبان قدرت، به وجود آمده، رنگ می بازد. با این همه، تا آنجا که من پی برده ام، زنان ایران امروز آگاه تر، مصمم تر، بی پرواتر و همبسته تر از هردوران دیگر تاریخ ایران، به پیکار ادامه داده اند. و در ادامۀ این پیکار نیز بیشتر از هر زمان دیگری از پشتیبانی مستقیم و غیرمستقیم مردان ایران، پدران، برادران و پسران خود، بهره مند بوده اند.

واقعیت چهارم آن است که امکان تغییر و تحوّل مساعد برای تحقق خواسته های انسانی جنبش زنان در اوضاع و احوال سیاسی ایران از همیشه فراهم تر است. افزایش خشونت های دولتی و شبه دولتی نسبت به جنبش های آزادی خواهانه به ویژه جنبش زنان را باید بارزترین نشان گسترش نیروی بالقوّۀ این گونه جنبش ها و ضعف روزافزون مخالفان و معارضان آنان دانست. هیچ محدودیت و فشار و آزاری نخواهد توانست اشتیاق به آزادی و برابری و اراده به مشارکت کامل در همه عرصه های زندگی اجتماعی را از ذهن و قلب زنان ایران بزداید و مانع پیروزی نهائی آنان شود.

این واقعیت ها، و نیز نزدیک به چهار دهه تلاش و تجربه در مسیر احقاق حقوق زنان (چه در وطن و چه در جوامع دیگر)، به من اجازه می دهد نسبت به آیندۀ درخشان زنان سرزمین ام ایران احساس اطمینان کنم.

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours