شهروند (نوشته آنه بیتش Anne Bitsch / ترجمه: عباس شکری ):
در دامنه ی کلیمانجاروی پوشیده از برف، تا جایی که چشم کار می کند مزارع سبز قهوه مساحت گسترده ای را در بر می گیرد. به عنوان توریست هر کس می تواند مسافرت امنی در این منطقه داشته باشد، مسافرتی در کمال ناآگاهی از تراژدی دلخراشی که در مقابل چشمان هر کس در حال انجام شدن است.
کسی نمی تواند در چشمان مردم، حضور بی امان ایدز را ببیند. مهمان نوازی توأم با لبخند مردم تانزانیا، بیماری ایدز را در چشمان مردمی که اهل آنجا نیستند، افشا نمی کند. حتی مزه کردن قهوه ای که با طعم ایدز می باشد، امکان پذیر نیست. در فاصله ی سالهای 2004 تا 2005 قیمت قهوه حدود سی و سه درصد کاهش یافته است. چرا که ویتنام به عنوان تولید کننده ی جدید وارد بازار قهوه ی جهانی شد و به عنوان صادرکننده در مقابل دیگران قد علم کرد و بخش بزرگی از بازار قهوه ی بین المللی را از آن خود کرد، عرضه اضافی قهوه در شرایطی روی داد که در برابر آن بر تقاضای جهانی افزوده نشده بود.
بیکاری موجب مهاجرت یا سفرهای کوتاه روزانه به شهرهای دیگر شد. این مهاجرت ها به این امید بود که مردان بتوانند درآمدی برای امرار معاش خانواده کسب کنند. این موقعیت به خصوص شامل قوم “چاگا” می شود که به طور عمده در مزارع قهوه در دامنه ی کلیمانجارو کار می کردند. این سفرها موجب فروپاشی خانواده ها شد، چرا که مردان در سفرهای خود از خانه به شهر یا معشوقه ای برای خود دست و پا کرده بودند یا برای رفع حوایج جنسی خود از فاحشه ها استفاده می کردند. این روابط مسلما بدون استفاده از هیچگونه وسیله برای جلوگیری از ابتلا به ایدز، رخ داده است.
حاصل این مراودات کاملا مأیوس کننده بود: شیوع انفجاری ایدز اجتناب ناپذیر بود، هزاران کودک بی خانمان به خاطر بیماری ایدز والدین خود را از دست دادند. فقط در منطقه ی کلیمانجارو بیش از پنجاه هزار کودک بی سرپرست شده اند. بر اساس تحقیقی که واحد پژوهش های ایدز در سازمان ملل انجام داده است، شیوع ایدز در شهرها (یازده درصد) بیشتر از روستاها (هفت درصد) می باشد.
مسافرت های روزانه برای کار منتهی به این شده است که میزان شیوع بیماری ایدز حتی در روستاها هم گسترش یابد. در بعضی مناطق رقم شیوع به بیش از ده درصد رسیده است، اما همزمان نوعی تقسیم کار جدید به وجود آمده است که به طور متناقضی زنان از قدرت بیشتری برخوردار شده اند.
مناسبات جنسیتی جدید
“آگیناتا روتازا” یکی از زنانی که مدیر یکی از نهادهای غیردولتی برای ارائه ی کمک های حقوقی و قضایی به زنان است، می گوید: “روابط بین زن و مردها در تانزانیا تغییر کرده است. صنعت قهوه که به طور سنتی در اختیار مردان بود، در حال فروریزی است و در عوض تولید موز که به طور معمول زنان را به کار می گیرد از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. اکنون این زنان هستند که نان آور خانه هستند و مردان احساس می کنند که موقعیت مردانگی شان در خطر است، چرا که آنها از نظر اقتصادی وابسته به زنان شان شده اند”.
یکی از کشاورزان منطقه ی “موانگا” در مورد تأثیر قیمت قهوه بر آرامش درون خانواده صحبت می کند:
“اگر از زن خانه تقاضای غذا بکنی، این پیام را دریافت خواهی کرد «تو در روابط خانه چه کمکی کرده ای؟» بنابراین بهتر است که سکوت اختیار شود”.
اما همه ی مردان سکوت اختیار نمی کنند. بعضی از آنها خشونت را جایگزین می کنند. افزایش کنترل اقتصادی زنان بر امور خانواده یکی از دلایل درگیری های درونی می باشد. این درگیری ها با توجه به اعتقاد به نقش سنتی مردان می تواند خطرناک باشند.
“آگیناتا روتازا” می گوید: تعداد زیادی از مراجعه کنندگان به ما که به طور رسمی هم ثبت شده اند، علت حضورشان را درگیری های خانوادگی و زناشویی اعلام کرده اند، اما دلیل واقعی این درگیری ها فقر می باشد که حاصل جهانی شدن اقتصادی است.
تبعیض نژادی
افزایش شیوع ایدز موجب بیشتر شدن فعالیت زنان در مورد کودکان بی سرپرست و خویشان شان است، اما این بیماری هم چنین موجب چالشی بزرگ در رابطه با حق مالکیت زنان شده است.
“یونی اورمستاد” که با انجمن حقوقی زنان تانزانیا همکاری دارد به خبرنگار روزنامه ی داگ آویزن نروژ می گوید: “به طور رسمی زنان دارای حقوق برابر با مردان می باشند، اما در عمل درگیری ها در حد رهبران قوم حل و فصل می شوند و سیاست های مردانه ی قومی است که تصمیم نهایی را اتخاذ می کند. زنان پیش از هر چیز دختر، همسر، مادر یا خواهر هستند. پرونده های این چنینی به طور معمول به دادگاه های عالی ارسال می شود تا شاید زنان از حقوق خود بر اساس قانون برخوردار شوند. در شرایط پایین تر روابط پدرسالارانه ی موجود یکی از مشکلات داخلی شده است که رشوه خواری هم بخشی از آن است”.
“آگیناتا روتازا” می گوید که سال پیش انجمن آنها بیش از هشتصد پرونده را بررسی کرده که حدود چهل و دو درصد آن مربوط به حق ارث بوده است. در این پرونده ها بیشتر پایمال شدن حقوق ارثی زنان از قبیل از دست دادن خانه و زمین توسط خویشاوندان مرد بوده است. دلیل این رویداد انتقال یافتن زنان به خانه ی شوهر است که در آنجا استقلال خود را از دست می دهند.
کوه امید
در کمتر جایی از تانزانیا بیماری ایدز مثل منطقه ی کلیمانجارو گسترش پیدا کرده است، اما در دامنه ی کوه گروهی از زنان و مردان امید را در دل مردم می کارند. مأموریت سازمان زنان مبارز علیه ایدز، در منطقه ی کلیمانجارو نجات زندگی است. این زنان و مردان ارزش های حیات را به مبتلایان به ایدز باز می گردانند و هم زمان به دیگران می آموزند که چگونه می توان به بهترین وجه از مبتلا شدن به این بیماری جلوگیری کنند. بیماری ای که از سال 1983 تا کنون جان بیش از صدو سی هزار نفر را در تانزانیا گرفته است.
“آنتی پاس متالو” مرد پنجاه و دو ساله ای که مدیریت برنامه ی آزمایش داوطلبانه ی ایدز را برعهده دارد، می گوید: “زنان بیش از همه در برابر اپیدمی ایدز آسیب پذیرند چون آنها بی ارزش محسوب می شوند به خصوص از نقطه نظر اقتصادی و اجتماعی، هم چنین از نظر روابط جنسی. زنان از قدرت گفتمان برخوردار نیستند، چیزی که برای گفتن “نه” و یا تقاضای آزمایش ایدز لازم می باشد”. او معتقد است کسانی که در کار مبارزه با ایدز هستند باید در برابر رفتارهای جنسی مردان سدی سکندر ایجاد کنند تا از ابتلای آنان به این بیماری جلوگیری شود، چرا که خیانت و بی وفایی به زنان بخشی از عادت های بیشتر مردان این سرزمین شده است.
توماس چامی که پنجاه و دو سال دارد، تقریبا ده سال است که با بیماری ایدز زندگی می کند. او چهل و چهار سال داشت که پس از آزمایشات پزشکی معلوم شد مبتلا به ویروس “اچ آی وی” است و این خبر ناگوار را می بایست به مادر پیرش نیز می رساند. مادری که با شنیدن این خبر دچار ترس و تشویش فراوان شد.
او می گوید” در آن روزها کمتر کسی بود که می دانست مبتلایان به این ویروس می توانند سال ها ادامه ی حیات دهند. به همین خاطر هم مادرم سخت ترسیده بود و فکر می کرد که من به زودی خواهم مرد. من زنده بودم و اشکهای بی پایان مادرم را مشاهده می کردم. در زمان زنده بودن، شاهد گریه های پس از مرگم بودم.”
چامی به این علت مبتلا به ویروس “اچ آی وی” شده بود که با زن یا زنانی غیر از همسر خویش هم بستری کرده بود. اکنون او در مورد این که آیا همسرش هم به این بیماری خانمان سوز مبتلا شده یا نه، خاموشی اختیار کرده است. این بیماری خیلی سریع در میان زنان شایع می شود تا مردان (طبق آمار سازمان ملل شصت و نه درصد زنان و دختران پانزده تا بیست و چهار ساله در تانزانیا مبتلا به ویروس “اچ آی وی” هستند.)
نهادهای غیردولتی که در پیشگیری ویروس “اچ آی وی” در آفریقا مشغول به کار هستند، کارنامه ی موفقی دارند، بویژه در تانزانیا. آمار نشان می دهد که هر روزه نیروهای تازه نفس جدید که مایل اند برای اطلاع رسانی به مردم شهر و روستا به اقصا نقاط کشور بروند، زیاد می شود، حتی کسانی که خود نیز مبتلا به این ویروس هستند، در خط مقدم اطلاع رسانی به دیگران قرار دارند. یادمان باشد که اقدام این افراد نوعی تابوشکنی است که در آن دیار آسان هم نیست.
چامی در بخش دیگری از گفتگوی خود با روزنامه نگار نروژی می گوید: “اوایل حتی مردم حاضر نبودند با من دست بدهند. آخر همه فکر می کردند اگر با من تماس داشته باشند، مبتلا به بیماری ایدز می شوند، اما اکنون با همت نهادهای غیردولتی و اطلاع رسانی نهادهای خودجوش و مردمی خوشبختانه بخش عظیمی از جامعه می داند که سرایت این بیماری چگونه است. متأسفانه ایدز چنان در جامعه پراکنده شده که تقریبا با هر کس صحبت کنید یکی را می شناسد که یا به علت بیماری ایدز مرده یا به زودی خواهد مرد. به همین دلیل باید مدام خطر این بیماری و تغییر رفتار جنسی مردها به مردم گوشزد شود”.
آزمایش بیماری ایدز، هنوز موضوع بدیهی در تانزانیا نیست. خیلی ها ترجیح می دهند در بی خبری بمیرند و آزمایش خون برای تشخیص بیماری ایدز ندهند. چرا که هنوز آشکار شدن بیماری موجب می شود فرد مبتلا مورد تحقیر مردم باشد و به نوعی نامحسوس طرد گردد. پس از مرگ فرد مبتلا به ویروس، تازه خانواده ی او متوجه می شوند که سبب مرگ او بیماری ایدز بوده است. حالا این که او در زمان حیات خویش چند زن را مبتلا کرده باشد، کسی چیزی نمی داند و راز سر به مُهری است که مگر در آینده افشا شود. به همین خاطر شیوع این بیماری در زنان هر روز گسترش پیدا می کند.
در آستانه ی هشت مارس روز جهانی زن از همه ی مردم جهان می خواهم که برای پاسداری از حقوق زنان، تلاش کنند که راه های جلوگیری از مبتلا شدن را به زنان و مردان کشورهای عقب مانده بیاموزند. از همه ی زنان جهان می خواهم که به جای راهپیمایی و شعار وارد عمل شوند و هر یک فقط ده روز از زندگی شان را برای نجات زنان و مردانی که ناآگاهانه در کام مرگ فرو می روند، صرف اطلاع رسانی به آنها کنند”.
منبع: روزنامه ی Dagsavisen چاپ نروژ، شنبه هفتم ماه مارس ۲۰۰۹.
+ There are no comments
Add yours