رادیو زمانه (مریم محمدی) یکی دیگر از برنامههای «روی خط زمانه» را در ارتباط با انتخابات دورهی دهم ریاست جمهوری در ایران و در مجموعهی گفتوگو با صاحبنظران و ایرانیان مقیم خارج از کشور، برای شما تهیه کردهام.
در این زمینه با دکتر سهیلا وحدتی بنا، پژوهشگر و فعال حقوق بشر و حقوق زنان و همچنین شکوه میرزادگی، روزنامهنگار و نویسنده که هردو ساکن امریکا هستند، گفتگوهایی انجام دادهام.
سهیلا وحدتی و شکوه میرزادگی، هر دو از اعضای «کمپین یک میلیون امضا» هستند و در رابطه با مسایل مربوط به زنان در ایران، کار و فعالیت میکنند. هم خانم وحدتی و هم خانم میرزادگی مایل بودند انتخابات را از منظر مسایل و مطالبات زنان بررسی کنند.
ابتدا با خانم سهیلا وحدتی صحبت میکنم:
اجازه بدهید روی رویکرد زنان نسبت به انتخابات و همچنین رویکرد کاندیداها نسبت به برنامههای زنان تکیه کنم. همانطور که در مطالبات همگرایی زنان میبینیم، هنوز ناباوری عمیقی و حس بیاعتمادی شدیدی نسبت به کاندیداهای ریاست جمهوری و عملکردی که خواهند داشت، وجود دارد.
چرا چنین بیاعتمادیای را میبینید؟
چون از آنها به طور مشخص، کارهایی را که بالاترین مقام اجرایی کشور میتواند برای زنان انجام دهد نخواستهاند، بلکه از آنها پیگیری و حمایت از زنان در تغییر مواد تبعیض جنسیتی در قانون اساسی و پیوستن ایران به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان را خواستهاند.
به نظر شما، اینها تقاضاهای مشخص نیستند؟
این تقاضاها چه ربطی به دستگاههای اجرایی دارد؟ ریاست جمهوری چه کاری میتواند در این مورد انجام دهد…
زنان همگرایی معتقدند مطالباتی را که اعلام کردهاند، رییس جمهور میتواند انجام دهد.
به نظر شما، آیا رییس جمهور میتواند پیگیری کند که مجلس شورای کشور به یک مادهی مشخص یا قانون مشخص رأی بدهد؟ به نظر من…
میتواند مطرح کند…
طرح نظر چه فایدهای دارد…
یعنی لایحه به مجلس ببرد و سعی کند برای آن رأی بگیرد.
کار بهتری که رییس جمهور میتواند بکند، این است که مفاد کنوانسیون را در عمل، در دستگاه دولتی که در ایران کوچک هم نیست و دستگاه خیلی پهناور و وسیعی است، با بودجهای خیلی فراوان اعمال کند.
دکتر سهیلا وحدتی بنا، پژوهشگر و فعال حقوق بشر و حقوق زنان
هرسه کاندیدا قول دادهاند که این را عملاً انجام میدهند و حتی قول دادهاند که تبعیض جنسیتی را از محیط اداری برطرف میکنند. قبل از انتخابات، جز قول گرفتن از نامزدها، چه کار دیگری میتوان کرد؟
این که تبعیض جنسیتی در محیط اداری برداشته شود، هیچ چیز مشخصی را بیان نمیکند. تبعیض در زمینهی اشتغال در دستگاه دولتی را پایان بدهند، گامی خیلی مشخص، عملی، روشن است که میتوانند روی آن تاکید کنند.
من این را ندیدهام. این که وزیر زن خواهند داشت، این وزیر در چه دستگاهی مشغول به کار خواهد بود؟ آیا وزارت امور زنان خواهیم داشت؟ چه کارهای مشخصی را انجام خواهند داد.
فکر میکنم، کاندیداهای ما متاسفانه، حتی آنقدر به مسایل زنان آگاهی ندارند و مشاور امور زنان فعال ندارند که این مسایل را بتوانند مطرح کنند. یک سری خواستهها را در سطح جامعه میگیرند، آنها را بازتاب میدهند. آن هم به شکلی خیلی کلی و به صورت وعده و وعید که مسلما نمیتوان روی آن حساب کرد.
در مجموع، شما به عنوان یک فعال امور زنان، با این جنبش همگرایی احساس یگانگی میکنید؟
با رویکرد همگرایی احساس یگانگی نمیکنم. من جزو همگرایی نیستم، ساکن ایران نیستم. آنها جایگاه خود را دارند. من ناظری هستم که از خارج از کشور، به عنوان کسی که به این مسایل خیلی علاقه دارد، دارم دنبال میکنم.
بسیار خوب، سوال را اینگونه طرح میکنم: اگر شما در ایران بودید و جزو همگرایی، قدم بعدیتان چه بود؟
اگر به عنوان کسی که تجربهی زندگی در خارج از کشور را دارد و لابی کردن را مثبت میداند، در داخل ایران میبودم، طبیعتا سعی میکردم با ستادهای انتخاباتی کاندیداها لابی کنم و خواستههای زنان را مطرح کنم.
خواستههای خیلی مشخص، نه حداکثری و اصولاً نه در حیطهی قانون، بلکه در حیطهی اجرایی را که ریاست جمهوری میتواند انجام دهد و عملی کند، از آنها میخواستم.
با مجموعهی نکات مثبت و منفیای که برشمردید، به عنوان یک شهروند ایرانی در امریکا، در این انتخابات شرکت میکنید؟
بله، حتماً سعی میکنم که اگر زیاد دشوار نباشد و محل رأی دادن نزدیک به محل زندگیام باشد، حتماً از این حق خودم استفاده کنم.
جالب است، ما با دخترم که در این کشور بزرگ شده است، بحثی داشتیم و او به ما انتقاد میکرد که چرا از این حق شهروندیمان استفاده نمیکنیم. نگاه کسی که در کشوری دمکراتیک بزرگ شده است، با نگاه ما کمی تفاوت دارد. ما سعی میکنیم دمکراتیکتر برخورد کنیم و حتماً رأی بدهیم.
با خانم شکوه میرزادگی که در نقد رویکرد همگرایی نیز مقالاتی نوشتهاند، گفتوگو میکنم:
دو برخورد نسبت به انتخابات وجود دارد؛ بخشی از جنبش زنان ـ روی بخشی تاکید میکنم چرا که برخی به اشتباه عنوان «همگرایی جنبش زنان» به کار میبرند. این غلط است. همگرایی نمیتواند پسوند جنبش زنان داشته باشد. همگرایی مخصوص بخشی از جنبش زنان است که به نوعی وارد نوعی معامله با دولت شدهاند…
منظورتان از معامله چیست؟
معامله را به معنای منفی آن نگیرید. به این معنا که در همه جای دنیا، هرجا که لازم باشد، زنان وارد معاملهای میشوند و میگویند که مثلاً ما انتخابات شما را گرم میکنیم، برایتان تبلیغات میآوریم، ولی شما به ما این یا آن امتیاز را بدهید.
شکوه میرزادگی، روزنامهنگار و نویسنده
در ایران، این بخش از زنان خواستهاند که کاندیداها کنوانسیون رفع تبعیض را بیاورند. ولی بخشهای دیگری از جنبش زنان و بهخصوص «کمپین یک میلیون امضا»، با این نظر مخالف است و نظر من هم همین است چرا که دولت جمهوری اسلامی توانایی آن را ندارد که بتواند چنین خواستی را جامهی عمل بپوشاند.
در کمپین یک میلیون امضا هم من فکر میکنم، بیشتر اعضای کمپین این همگرایی را قبول دارند. با خیلیها در این مورد صحبت کردهام. خانم فرزانه طاهری، خانم لنگرودی، خانم شرکت، خانم نوشین احمدی و… اسامی بیشتری را میتوانم نام ببرم که از فعالان کمپین هستند و در رویکرد همگرایی نیز حضور دارند.
حرکت همگرایی، به نظر میآید، ناشی از این است که جامعهی زنان پذیرفته است بخشی از خواستههای حداقلی و ممکن خود را که در همین شرایط قابل تحقق است، مطرح کند. اگر چنین رویکردی به نظر شما درست نیست، رویکردی که توصیه میکنید چیست؟
با همهی احترامی که برای همهی آن بخش از جنبش قایل هستم که به دنبال مسالهی دیگری است، اما کسانی هم مثل خانم اردلان که یکی از مهمترین شخصیتهای کمپین است و من شاهد تلاشهای زیاد ایشان و دیگران بودهام، دلیل دارند.
دلیلشان هم خیلی ساده است؛ کمپین یک میلیون امضا هرگز حاضر نشده بود وارد «جریانات سیاسی» شود. جریانات سیاسی را در گیومه میگذارم، چرا که منظورم عملکردهای حکومتی است. وگرنه کاری که کمپین انجام میدهد، کاری سیاسی است. برای این که دارد در مورد تغییر قوانین صحبت میکند.
فکر میکنم، کمپین حیثیت و شخصیتی را پیدا کرده است که میتوانست خواستهای خود را بدون این که از کاندیداها و بدون این که از حکومتی که خود ناقض تمام این حقوق است، بخواهد، خطاب به مردم خواستار شود.
در این صورت، ضامن اجرای آن چه کسی خواهد بود؟ الان کاندیداها قول دادهاند که اینها را انجام میدهند…
نمیتوانند. آقای کروبی گفتهاند که «ما با موازین اسلامی کنوانسیون را ممکن است ببریم». یعنی این حکومت یا باید ضد قوانیناش عمل کند یا بر اساس قوانین جمهوری اسلامی، کنوانسیون رفع تبعیض، امکانپذیر نیست با موازین اسلامی عملی شود و موازین اسلامی یعنی همین قوانینی که اکنون در جمهوری اسلامی وجود دارد.
بعضی از قوانین در ارتباط با زنان، در همین جمهوری اسلامی در نتیجهی فعالیتهای جامعهی زنان، در عمل، تغییر کرده است. مسالهی مسافرت زنان و موارد دیگری که در زندگی روزمرهی زنان توانشان را میگرفت، نگهداری فرزندان که تا دو سالگی بیشتر نبود و به نوعی تعدیل قانون ارث مردانهی جمهوری اسلامی، در همین فضا ممکن شده است.
اگر این خواستها و مطالبات روزمره، ممکن است شرایط فعالیت و مبارزه را برای زنان آسانتر کند، چرا شما با آن مخالفت میکنید؟
من نگفتم که مخالف خواستاری حقوق هستم. کسی که دارد از کمپین دفاع میکند (من) امکان ندارد مخالف باشم. زنان باید بدون توقف، همانطور که از انقلاب مشروطیت تا امروز چنین بوده، مدام بخواهند و بخواهند. اما خواستاری از ناقض آن حقوق، خیلی مسخره است.
زمانی در امریکا یا اروپا، زنان خواستههایی داشتند. آن حقوق در قوانین نقض نشده بود، فقط وجود نداشت. ولی نمیتوانید از کسی که با چوب و چماق بالای سر این قوانین ایستاده است، بخواهید. این کنوانسیون به مجلس ششم هم رفت، اما برگشت. یعنی این کاری نیست که فقط همگرایی کرده باشد.
حقوقی را هم که اشاره کردید، متاسفم که تازه یک دهم حقوقی نیست که قبل از انقلاب زنها توانسته بودند با بدبختی، به دست بیاورند.
قبل از انقلاب قانون ارث همین بود و قانون نگهداری و حضانت فرزند هم بر مبنای اسلام و همین قانون بود. عجیب این است که در جمهوری اسلامی…
شما چرا فقط این قسمت را میچسبید…
شما به قوانین قبل از انقلاب اشاره کردید…
از نظر قوانین کشورهای اروپایی، فرد سیزده ساله، کودک شمرده میشود. در ایران خانم عبادی و دیگران، با هزار بدبختی، تازه توانستهاند، از نه سالگی به سیزده سالگی برسانند.
منظورم همین است. حرکتی که خانم عبادی و دیگران کردند در طرح مطالبات، بده بستان و مجموعهی رویکردی که شاید به همگرایی منتهی شده است.
با بده بستان نبوده، با خواستاری بوده. کمپین هیچوقت با حکومت بده بستان نکرده است.
منظورم تنها کمپین نیست، منظورم رویکردی است که موفق شده در همین ساختار قوانین را تغییر بدهد. قوانینی را تغییر بدهد که در مجلس باید تصویب شوند و در مجموع فشارهایی که برای مطالباتاش به حاکمیت آورده و در حدی هم موفق بوده است.
دو نوع فشار روی حکومت وجود دارد؛ یکی کاری که کمپین کرده، یعنی خطاب به مردم و خطاب به سازمانهای بینالمللی است ولی اثرش را روی حکومت میگذارد. دومی این است که مستقیم در زمان انتخابات، با حکومتی وارد مذاکره میشود که خود آن حکومت ناقض این ماجرا است. نظر من با برخورد اول است.
این نظر هم هست که از آنجایی که این حکومت ناقض این قوانین است، با او باید چهره به چهره گفتوگو شود.
چهره به چهره باید با مردم گفتگو شود و آنها را آگاه کنند. همانطور که کمپین از اول میخواست. با حکومت یا هر فردی که برای گرم نگاه داشتن بازار انتخابات، از زنان سوءاستفاده میکند، به نظر من، لطمهی بزرگی به جنبش زنان میزند.
کاری که الان زنان در ارتباط با همگرایی کردهاند، حرکتی اشتباه بوده است. دلایلام را هم در مقالات متعددی نوشتهام که بسیاری از آن حتی در ایران هم چاپ شده است.
من فکر میکنم، این نوع برخورد در این لحظهی خاص، بسیار به زیان زنان بوده است. البته که خانم عبادی و خانم بهبهانی عزیز و دیگرانی، گول نمیخورند، اما مردم عادی، زنان کوچه و خیابان، وقتی آقای کروبی میگوید که کنوانسیون را اجرا میکند، یا آقای موسوی قول انجام کارهایی را برای زنان میدهد، باور میکنند و نمیدانند که فردا همین آقایان، حتی اگر حسن نیت هم داشته باشند، به خاطر قوانین موجود، امکان هیچ حرکتی در بسیاری از مسایل را ندارند.
این دیگر مسالهی ارث و بچه نیست، مسایل اساسیتر زنان است که در این فرصت کوتاه نمیشود در مورد همهی آنها صحبت کرد.
+ There are no comments
Add yours