نامهی سرگشاده در حمایت از تظاهراتکنندگان ایرانی
جمعه ۱۹ ژوئن ۲۰۰۹ (۲۹ خرداد ۱۳۸۸)
امروز صبح آیتالله علی خامنهای خواستار پایان یافتن تظاهرات قدرتمند و گستردهای شد که در اعتراص به انتخابات هفتهی گذشته صورت میگرفت. استدلال وی این بود که کوتاه آمدن در مقابل خواست مردم و فشارهای «غیرقانونی» نهایتاً به «دیکتاتوری» منجر میشود و به تظاهراتکنندگان هشدار داد که ایشان مسئول خشونتهای آتی خواهند بود، نه پلیس.
استدلال خامنهای به گوش تمامی کسانی که به سیاست کنش جمعی علاقهمندند آشناست چرا که بر منطقی متکی است که اولیای امور با اتکاء بدان از فرانسهی ۱۷۸۹ گرفته تا خود ایران ۱۹۷۹ به مخالفت با عظیمترین جنبشهای مردمی عصر جدید برخاستهاند. شکلگیری این جنبشها بدین واسطه بود که اصل را بر این میگذاشتند که حاکمیت متعلق به خود مردم است نه دولت یا نمایندگاناش. در «منشور آزادی» سال ۱۹۵۵ مبارزان ANC («کنگرهی ملی آفریقا» به رهبری نلسون ماندلا) در آفریقای جنوبی چنین میگفتند که «هیچ دولتی نمیتواند ادعای اقتدار کند مگر آنکه این اقتدار بر ارادهی تمامی ملت متکی باشد.»
نیازی به گفتن نیست که ایرانیان خود باید جهت سیاسی کشورشان را تعیین کنند. با این حال، ناظران خارجی (که شهامت تظاهراتکنندگان ایرانی را در هفتهی گذشته ستایش میکنند) باید یادآور شوند که دولتی که ادعای نمایندگی ارادهی مردماش را دارد صرفاً به شرطی میتواند این کار را بکند که ابتداییترین پیششرطهای شکلگیری چنین ارادهای را محترم بشمارد: آزادی مردم برای گرد هم آمدن بیهیچ مانعی و تشکیل دادن نیرویی کلی و جمعی؛ قابلیتی نامحدود برای بحث و دسترسی به اطلاعات، و به بحث گذاشتن،تصمیم گرفتن و به اجرا درآوردن شیوهی عمل.
سالهای متمادی حمایت خارجی از «ترویج دموکراسی» در بسیاری از کشورهای جهان باعث گسترش بدبینی موجهی نسبت به جنبشهایی مدنی شده که ادعای مشروعیت مستقیم دموکراتیک دارند. با این حال، خود این اصل مثل همیشه واضح است: صرفاً مردم میتوانند ارزش چنین ادعاهایی را تعیین کنند. ما امضاءکنندگان این نامه از دولت ایران میخواهیم دست به اعمالی نزند که مانع چنین تصمیمی میشود.
پیتر هالورد (دانشگاه میدلسکس، انگلستان)
آلبرتو توسکانو (کالج گلداسمیتس، انگلستان)
این نامه توسط پیتر هالورد، آلبرتو توسکانو، اسلاوی ژیژک، ژاک رانسیر، جورجو آگامبن، النکا زوپانچیچ و اتین بالیبار امضاء شده است.
+ There are no comments
Add yours