بخش اول
اوبلاگ نگارنده: خبار و گزارشاتی که به نقل از زندانیان آزاد شده از زندانهای جمهوری اسلامی در سطح وسیعی پخش شده حاکی از تجاوز سیستماتیک و مستمر جنسی به این زندانیان است. نگارنده تلاش می کند طی چند نوشتار، تصویری عمومی از تأثیرات روانی این نوع از شکنجه بر قربانیان را ارائه دهد.
بر اساس نظریه روانشناسی شناختی(۱)، انسان برای پیشبرد یک زندگی نرمال نیازمند یکسری پیش شرط ها و تصورات پایه ای می باشد که بر سه فرضیه پایه ای: خیر خواه بودن دنیای پیرا مون، داشتن یک تصویر مثبت از خویش و قابل فهم بودن حوادث، استوار است.
با حرکت از این نظریه و با نگاهی به فضای ایجاد شده در کارزار انتخاباتی اخیر، می بینیم که سه عامل فوق در زندگی روزمره فعالین کمپین های انتخاباتی حضور داشت که به زندگی ناهنجار قبل از این دوره وضعیتی نسبتا با ثبات می بخشید. اما حوادثی که بعد از انتخابات و بعد از فضای ذکرشده اتفاق افتاد غافلگیرکننده و دور از انتظار بسیاری از جوانانی که در این صحنه ها حضور داشتند بود. این جوانان آمادگی ذهنی و انتظار رو یاروئی با این همه خشونت عریان و بی دلیل را نداشتند. بنابراین، دستگیری ها، شکنجه ها، قهر سازمان یافته و تجاوز سیستماتیک جنسی که در زندان ها بکار برده شد دور از ذهن و تصور آنها بود وبه همین میزان ضربه روحی ناشی از آن نیز سهمگین تر و آسیب زننده تر شد.
در تجاوز جنسی، جسم، روح و درونی ترین لایه های وجودی فرد مورد تعرض قرار گرفته و اولین تأثیر روحی آن بر فرد، از دست دادن کنترل و قابلیت فکر کردن است. تجاوز جنسی به مثابه هجوم به محرمانه ترین حریم زندگی خصوصی فرد یک بحران روحی شدید ایجاد می کند. این بحران چهار مرحله کیفیتا متفاوت دارد که در زیر مورد بررسی قرار می گیرند. بحران های روحی عموما و بحران ناشی از تجاوز جنسی به طور خاص از مرحله ای به نام عارضه استرس اورژانس عبور می کند. نشانه های این عارضه، کابوس های ممتد و مستمر، احساس عدم حضور در زمان و مکان، عدم درک وجود فیزیکی خویش (تو گوئی که فرد در عالم خیال بسر می برد) و بی تفاوتی به محیط ییرامون است.
اگر این عوارض به مدت یک ماه و روزانه ادامه یابند به یک بیماری پیچیده به نا م پی تی اس دی Post traumatic stress disorder منجر می شود. قبل از ورود به بیماری پی تی اس دی اجازه بدهید نگاهی اجمالی به مراحل مختلف یک بحران روحی داشته باشیم. هر بحران چهار فاز مختلف دارد:
۱. فاز شوک روحی یا شگفت زدگی ماکزیمم
این مرحله بین چند ساعت تا دو روز است. بعضی ها فریاد می زنند، یا خود شان را به افراد پیرامون می چسپبانند در حالی که برخی دیگر ظاهرا آرام هستند اما در درونشان ناهنجاری روحی کامل در جریان است. افراد شوک زده به ندرت از آنچه که بر سرشان آمده سر در می آورند و بیان قابل فهم حادثه برای شان به مراتب مشکل تر است. در این مرحله تصویر کلی حادثه به شکل یک قاب عکس شکسته متشکل از اجزاء ریز ودرشتی است که باز سازی آن به شکل یک کلیت سازگار برای قربانی غیرممکن است.
۲. فاز سوگواری یا واکنش عاطفی
واکنش عاطفی فرد به آسیب زمانی آغاز می شود که فهم منطقی آن میسر می شود. ان مرحله بسیار سخت و انرژی گیراست و تأثیرات دوگانه فیزیکی – روحی دارد. گذشته از ترس، اضطراب و اختلال خواب، فرآیندهای فیزیولوژیکی مانند کاهش یا افزایش اشتها، فشار خون و ضربان قلب هم تحت تأثیر قرار می گیرد.
واکنش های قربانی در فاز دوم می تواند به دو گونه متفاوت باشد.
الف- متوجه بیرون و محیط پیرامون شود. در آن صورت رفتار فرد حشن و توأم با عصبانیت خواهد بود.
ب- متوجه درون باشد که به خودآزاری (ماژوخیزم)، خودخوری و یا آسیب زدن به خود و در بدترین حالت به خودکشی منجر شود. صرف نظر از این که واکنش فرد درونی است یا بیرونی تلاش او برای مهار کردن احساس نفرت وانتقام ناشی از تجاوزی است که به حریم شخصی او شده است. اساس تسخیر شدن و زیر پا له شدن موجی از احساس سرافکندگی در فرد ایجاد می کند که در کنار احساس خشم و عصبانیت بر جسم و جان او سنگینی می کند. اگر قربانی نتواند از این مرحله عبور کند می تواند به عوارض ثانوی ناشی از بحران مثلا افسردگی و یا در موارد شدید به سایکوز مبتلا شود. (۲)
این فاز می تواند تا دو ماه طول بکشد و در ترکیب با فاز اول مجموعا بحران اورژانس نامیده می شود.
٣. فاز بازنگری و مدیریت
این فاز می تواند تا یک سال تداوم داشته باشد. تطبیق با شرایط جدید همزمان با کمتر شدن علائم فازهای گذشته و در نتیجه آزاد شدن انرژی آغاز می شود. فرد به یک ثبات روحی دست می یابد. او با تحت کنترل در آوردن دردها و آزار روحی ناشی از ضربه به سمت کار و تولید فکری و فیزیکی روی می آورد و زندگی به تدریج روال عادی خود را باز می یابد. در اینجا مجموعه امکانات مادی و معنوی فرد از تنش و تخریب به کار به ثبات وسازندگی سوق داده می شود.
۴. فاز عبور از بحران و جهت گیری جدید
این فاز از یک پروسه مداوم با مدت زمان نامحدود تشکیل می شود. قربانی موفق به بازنگری و ترمیم آسیب شده از بحران عبور کرده و با افزایش اعتماد به نفس از آن بیرون می آید. گفته می شود (و تحقیقات روانشناسانه هم این نظریه را تأیید می کند) که هرگاه فرد از بحران به سلامت عبور کند با کسب تجربیات بی نظیر رشد نموده و به لحاظ استحکام روحی در قیاس با دوره قبل از آسیب ورزیده تر است.
بخش دوم
دربخش نخستین این نوشتار در مورد منجر شدن شکنجه به بحران عمومی وعارضه استرس اورژانس و نشانه های این عارضه، نوشته شد. همچنین نوشته شد که اگر این علائم به مدت یک ماه و روزانه ادامه یابند به یک بیماری پیچیده به نا م پی تی اس دی Post traumatic stress disorder منجر می شوند. در این نوشتار به علائم پی تی اس دی ، نحوه مراقبت از فرد آسیب دیده ومراحل مختلف درمان پرداخته میشود.
پی تی اس دی
افرادی که به پی تی اس دی دچار می شوند علائم زیر در آنها دیده میشود:
علائم عمومی
۱. حوادث اتفاق افتاده می تواند باعث اختلا لات عمیق و ماندگار روانی شود
۲. شکایت ازدردهای روانی- جسمانی مثل کمر دردهای بدون یافته های رادیولوژیک یا اشکال سیسم عصبی, درد شکم غیر پاتولوژیک و…
٣. اختلال در تمرکز حواس
۴. اختلال خواب
۵. سر درد
۶. شکم درد
۷. کاهش و یا افزایش وزن
٨. فقدان احساس امنیت و خاطرجمعی عمومی
۹. عدم اعتماد به سایر افراد
۱۰. بروز مشکل در روابط اجتماعی و زندگی نرمال
علائم اختصاصی
۱. فرد در معرض و یا شاهد حادثه ای که شامل مرگ و یا تهدید به مرگ، آسیب جدی و یا تهدید حریم فیزیکی خود و یا دیگران قرار می گیرد.
۲. واکنش فرد همراه با ترس شدید و درماندگی است.
٣. بازتولید حادثه در کابوس ها و یا حافظه تصویری رنج آور در طول روز( وضعیتی که اصطلاحا flash back گفته میشود).
۴. واکنش شدید رنج آور، گاها توام با حالت تهوع به حالات و چیزهائی که نشانی از حادثه داشته باشد و یا یادآور حادثه باشد.
۵. دوری جستن مستمر از مکان و موقعیت هائی که به نوعی به حادثه مرتبط و یا افکار و احساساتی که آن را تداعی می کند. در نتیجه فرد می کوشد از این حالت های ذکر شده بگریزد. این گریز موجب انزوای فرد می شود.
۶. ناتوانی در به یاد آوردن بخش مهمی از حادثه.
۷. کاهش شدید علاقه برای شرکت در فعالیتهای مختلف.
٨. احساس بیگانگی به دیگران و پرهیزازمعاشرت با دیگران.
۹. ناتوانی در ابراز احساسات عاطفی و قفل شدن احساسات.
۱۰. احساس ناامیدی به آینده مثل پیشرفت در کار، خانواده و ادامه زندگی نرمال.
۱۱. تنش مفرط همراه با زود رنجی، برخورد های عصبی شدید، ترس شدید و بیداریهای ممتد.
اختلالات ذکر شده موجب کاهش کار کردهای اجتماعی فرد در کار، فعالیت های روزانه وارتبا طات اجتماعی می شود. افرادی که دچار PTSD میشونند یک مسئله مرکزی دارند و آن این است که قادر به فراموش کردن آسیب نیستند و تصاویر حوادث ناگوار به مانند فیلم در مقابل چشمانشان تکرار می شود. چنین افرادی می کوشند به شیوه های گوناگون از این حالت دوری کنند. نتیجتا می گریزند و از جمعها دوری می گزینند پدیده ای که در تداوم خود به جمع گریزی و یا پرهیز از حضور در پاره ای مکان ها نیز منجرمی شوند.
شیوه مراقبت از آسیب دیدگان
رابطه التیام بخش اطرافیان با قربانی
درک درست اطرافیان از این پدیده و این که مسئله اساسا شخصی، اختصاصی و منحصر به یک خانواده نیست، می تواند موجب بسیج نیروهای زیادی از سوی اطرافیان درحمایت از قربانی شده، راه بهبودی او را هموار نماید و حجم کمک های حرفه ای را به مراتب کاهش دهد.
باید به یادداشت که تجاوز های جنسی در زندانهای جمهوری اسلامی بصورت سیستماتیک، فراگیر و در واکنش به تلاش قربانیان برای احقاق حقوق انسانی خویش، صورت گرفته است، آسیب وارد شده یک آسیب اجتماعی است و هزینه ای است که بر کل جامعه تحمیل می شود. چنین نگاهی به مسئله، میتواند احساس گناه، شرم و سرافکندگی فرد شکنجه شده را کاهش دهد.
حمایت عمومی جامعه از قربانی می تواند اشکال گوناگونی داشته باشد:
· تابو شکنی، جهت دادن شماتت و نکوهش به شکنجه گران و تجاوزگران و گذاشتن گناه این ظلم بی مانند بر گناهکار اصلی
· برجسته نمودن ارزش های والای انسانی که در مقاومت و حضور این قربانیان در زندگی سیاسی نهفته است.
· بیرون آوردن تجاوز از تاریکی اخلاق و سنت به روشنائی خرد واعتبار مستتر در حرکت آزادی خواهانه موجود و دادن هویتی متفاوت از تابوهای مرسوم.
· تشویق قربانی به طرح و بازگوئی شکنجه و نیز نقل موارد مشابه از سوی افرادی که سرنوشتی یکسان داشته و قبلا با موفقیت از بحران عبور کرده اند.
· پرهیز از پرسش های غیر ضروری و تحریک آمیز که منجر به باز تولید پروسه آسیب می شود.
· آزاد گذاشتن قربانی در طرح و بازگوئی آزادانه پروسه زندان و تجاوز، به گونه ای که زاویه ورود به مسئله به گزنیش خود او موکول شود.
· دادن امید و طرح توانمندی ها و برجسته کردن این حقیقت که انسان توان عبور از هر بحرانی را دارد. هدف از این برخورد تشویق ها و تعارف های بی مورد نیست بلکه تاکید بر توان واقعی فرد در عبور از بحران است.
کمک های حرفه ای
بی تردید بهبودی ماندگار و درازمدت این افراد به بهره مندی از کمک های حرفه ای بستگی مستقیم دارد و نمی توان آن را به سطح حمایت معنوی اطرافیان تقلیل داد.
پروسه بهبودی فرد آسیب دیده معمولا از سه مرحله مختلف عبور میکند:
۱. بازیابی احساس امنیت و آرامش
کنارگذاشتن احساس ترس و خطر مداوم ، به دست آوردن امنیت و آرامش نسبی در زندگی و بازسازی اعتماد از دست رفته، لازمه خروج از بحران و ورود به پروسه بهبودی می باشد. شرایط امنیت و آرامش فرد بایستی درهمان ابتدای فاز اول (شوک) فراهم آید. معاینات پزشکی لازم و تشخیص درست به عمل آمده و معالجات ضروری نیز صورت پذیرد. تمامی مراحل معاینات پزشکی بایستی با توضیحات و اطلاعات کافی و در توافق با فرد آسیب دیده انجام شود تا بدینوسیله اعتماد از دست رفته وی ترمیم یافته و احساس کنترل وی بر جسم و روان باز گردد. از ایجاد هرگونه تحریکات فکری ، حسی و گفتگوهای غیر ضروری با فرد آسیب دیده بایستی پرهیز شود. صحبت با فرد می بایستی با هدف توجه به خود او وهمراه با درک و فهم وضعیت روحی او باشد. از گریه و زاری برای او در کنارش دوری جسته شود. به فرد آسیب دیده بایستی اجازه داده شود تا احساساتش را آنگونه که خود دوست دارد بیان کرده و به این احساسات احترام گذاشته شود. در این مرحله این فقط کمک به فرد آسیب دیده است که مفید وموثر است. این کمک می با یستی در فضائی توآم با آرامش و مراقبت باشد.
۲. بازسازی تصویر کلی حادثه
یادآوری روند حادثه معمولا پراکنده و فاقد انسجام ضروری است. باز تولید یک تصویر کامل ار این پروسه که به شکل یک قاب عکس شکسته در آمده است مرحله مهمی است. این مرحله، دوره سخت و دردآوری از روان درمانی است و توان بالا و تجربه زیادی از روان درمان گر را نیز می طلبد. در این مرحله فرد آسیب دیده تلاش می کند تا حادثه و یا حوادث را که نفی و فراموش کرده به خاطر بیاورد ، در کنار هم قرار دهد و احساسات خود را در مورد آنچه که بر او گذشته است به گونه ای قابل فهم بیان کند. فرد آسیب دیده ضمن اگاه شدن به حوادث و آسیب های وارد شده، آرام آرام به التیام دردهایش نیز دست می یابد.
٣. خروج فرد آسیب دیده از انزوا و گوشه گیری
بازگشت به زندگی عادی روزانه وفعالیت های بیرونی در این مرحله صورت می گیرد وفرد آسیب دیده برای رسیدن به این کیفیت به پشتیبانی فعال اطرافیان نیزنیازمند است. فرد میتوند به تدریج روال عادی زندگی خود را شروع کند. برقراری ارتباط جنسی بسیار دشوار و ترس آور است اما فرد میتواند قدم به قدم به ترس خود فائق آید. تجربه نشان داده است که روان درمانی گروهی در این رابطه بسیار موثر است.
.
منابع:
۱. سیستم آمریکائی تشخیص بیماری های روحی: Diagnostic and Statistical Manual of mental disorders
DSM-IV
۲. کتاب انسان ها آسیب ها و بحران ها نوشته لارس وایز و دیگران
+ There are no comments
Add yours