قتل‌های ناموسی: فاصله ما تا حقوق شهروندی / پروین بختیارنژاد

8 آبان 1388

سایت گذار (گفتگوی محمد تهوری با پروین بختیارنژاد): شهرنشینی، مدنیت و صنعتی شدن را بعنوان پیش نیازهایی از دموکراتیزاسیون خوانده‌اند. برخی بر این باورند که تلاش دولت‌ها برای دموکرات کردن جوامع توسعه نیافته و غیر‌صنعتی با اکثریتی روستانشین، تلاشی نافرجام در مسیر دموکراتیزاسیون است که در بهترین حالت به شبه دموکراسی منجر می‌شود. تمرکز این دسته از اساتید علوم سیاسی و اجتماعی بر این مهم شکل گرفته، که پیش از هر گامی باید چنین جوامعی را با دنیای جدید آشنا کرد، فرهنگ دموکراسی را بسط داد و زیر ساخت‌های آن را مهیا کرد تا با مرور زمان مردم این مناطق به مرحله‌ای از توسعه یافتگی دست یابند، که بتوانند دموکراسی را مستقر و اصول و قواعد آن را به اجرا گذارند.

وجود برخی باورهای قبیله‌ای و عشیره‌ای در برخی مناطق ایران و در میان خرده فرهنگ‌های ایرانی و تضادهای آشکار فرهنگی آنان با حقوق شهروندی، بیانگر این واقعیت است که فعالان جامعه‌ی مدنی برای دموکراتیزاسیون و استیفای حقوق بشر، راهی طولانی در پیش دارند. رواج قتل‌های ناموسی که به بهانه دفاع از حیثیت و کیان خانوادگی و قبیله‌ای، در تعداد قابل توجهی از مناطق ایران رخ می‌دهد، نمونه‌ای فاحش از فاصله‌ی برخی از قبایل ایرانی با مدنیت و توسعه‌یافتگی است. “پروین بختیار‌نژاد” محقق و از فعالان جنبش زنان ایران که مدت‌هاست روی این پدیده مطالعه و تحقیق می‌کند به پرسش‌های گذار پاسخ داده است که می‌خوانید.

پروین بختیار‌نژاد پیش از این مطالعات گسترده‌ای روی معضل خودسوزی میان زنان ایرانی انجام داده و یافته‌هایش را طی کتابی منتشر کرده است. او اینک در پی آن است تا با مطالعه روی نمونه‌های متعدد قتل‌های ناموسی، این پدیده را ریشه‌یابی و نسخه‌ای برای درمان آن بیابد. او در این مصاحبه فقر فرهنگی و باورهای غلط قبیله‌ای را ریشه اصلی این معضل می‌داند و می‌گوید بیش از ۵۰ درصد قتل‌های ناموسی تنها در نتیجه یک سوءظن باطل رخ می‌دهد.

چه یافته‌ها و سوالاتی شما را بر این داشت تا قتل‌های ناموسی را بعنوان یک پروژه مطالعاتی انتخاب کنید؟

پیش از این وقتی می‌شنیدم که دختری یا زنی توسط نزدیکانش به قتل رسیده است، فکر می‌کردم این قتل‌ها در یکی دو منطقه خاص در ایران رخ می‌دهد، که استثناعاتی از آن نیز در دیگر مناطق وجود دارد. به مواردی از آن نیز در طول تحقیق‌ام در خصوص خودسوزی زنان برخورده بودم اما وقتی عباس جعفری دولت‌آبادی، رئیس دادگستری استان خوزستان، در مصاحبه‌ای اعلام کرد که آمار قتل‌های ناموسی رو به افزایش است، مرا بر آن داشت تا مطالعاتی را در این خصوص شروع کنم.

اولین یافته‌ام در این پروژه تحقیقاتی این بود که قتل‌های ناموسی محدود به یکی-دو منطقه کشور نیست. در استان‌های متعددی این پدیده رایج است، حتی در استان همدان نیز این پدیده وجود دارد و به شکل یک خطر خاموش و خزنده در حال گسترش است. هم قانون‌گذار و هم عموم مردم این قتل‌ها را در حوزه خصوصی تعریف می‌کنند و سعی می‌کنند در این حوزه دخالت نکنند حال اینکه باید به این پدیده به عنوان یک معضل عمومی نگاه و در جهت رفع آن تلاش شود. پدیده قتل‌های ناموسی در استان‌های آذربایجان، کردستان، کرمانشاه، لرستان، سیستان و بلوچستان، خوزستان و حتی همدان و فارس رواج دارد.

پس از یک سال تحقیق، ریشه یا ریشه‌های این پدیده را در چه می‌دانید؟

این پدیده ریشه‌های متعددی دارد. مهم‌ترین دلیل این است که زنان و دختران در مواجهه با دنیای مدرن و در طول زمان با استفاده از تکنولوژی‌های جدید ارتباطی، اعم از ماهواره‌ها و اینترنت با حقوق فردی و اجتماعی خود تا حدودی آگاه شده‌اند. رشد تحصیلات و گسترش دانش اجتماعی، زنان را در مسیر مخالفت با هنجارهای سنتی قرار داده است، اما سیطره‌ی قوانین طایفه‌ای بر این جوامع و مخالفت آنان با هنجارها و ارزش‌های دنیای مدرن و مدنیت، به گسترش این پدیده منجر شده است.

مشکلات قانونی و عرفی “طلاق”، یکی دیگر از مواردی است که سبب شده آمار قتل‌های ناموسی افزایش یابد. موارد زیادی در کردستان مشاهده شده که افراد تنها خواهان طلاق بودند، ولی ممنوعیت طلایق در قبایل این منطقه به بروز قتل‌های ناموسی منجر شده است.

“ازدواج اجباری” به عنوان یک قاعده سنتی از عوامل رشد این پدیده است. در دنیای مدرن بحث اختیار مطرح است، حال آنکه در این جوامع زنان حق انتخاب ندارند. اینجاست که تضاد میان فرهنگ بومی با فرهنگ مدرنیته، به افزایش چنین جنایت‌هایی منجر شده است.

بالا رفتن سطح تحصیلات، وجود رسانه‌های انیترنتی، مطبوعات مستقل، انتشار کتاب‌های مختلف در حوزه زنان، همگی دست به دست هم داده تا باور زنان تغییر کند. این تغییر در دورافتاده‌ترین نقاط کشور رخ داده است. امروز خواست برابری حقوقی، یک خواست جدی است. زنان اگر نتوانند به این حق دست پیدا کنند ولی باز حاضر به تحمل این نابرابری نیستند. آن‌ها وقتی نمی‌توانند شرایط را تغییر دهند دست به خود سوزی می‌زنند یا به قتل می‌رسند ولی به تداوم خشونت علیه خود تن نمی‌دهند.

نکته دردناک دیگر اینکه در نظام‌های طایفه‌ای این زن است که باید با رعایت مو به موی قوانین طایفه و عشیره، باعث سربلندی مرد شوند. تخطی از آن باعث شکسته شدن غرور اجتماعی مرد شده و حیثیت مرد را لکه‌دار می‌کند. به باور عشیره‌ی لکه ننگ تنها با خون زن شسته می‌شود. به همین دلیل همیشه سوءظن به زنان وجود دارد و هر حرکت مشکوکی می‌تواند به قتل آن‌ها منجر شود. این حس بدبینی نه تنها در میان مردان نسبت به زنانشان وجود دارد، بلکه می‌توان آن را در میان برادران به خواهران و پدران به دختران دید.

رقابت‌های طایفه‌ای و عشیره‌ای باعث شده، کوچک‌ترین موردی مهم جلوه کند. کافی است که شایعه‌ای علیه زنی یا دختری در این مناطق منتشر شود، بلافاصله اقدام به قتل آن زن می‌کنند، بی‌آنکه برای دریافت صحت یا بطلان آن شایعه کوشش کنند. تحقیقات نشان داده که سوءظن در بیش از ۵۰ درصد مواردی که به قتل منجر شده ناصحیح بوده است.

یافته‌هایم نشان می‌دهد که رفتار بسیار خشن در درون خانواده، که بعنوان یک ارزش برای مردان تلقی می‌شود، دیگر از طرف زنان تحمل نمی‌شود، زنان مثل سابق خشونت علیه خود را بر نمی‌تابند و همین باعث افزایش قتل‌های ناموسی شده است. از سوی دیگر زنان محروم از عاطفه و محبت بصورت طبیعی با مشاهده کوچک‌ترین عطوفت و مهربانی جذب دیگر مردان می‌شوند و همین زمینه‌ی قتل آن‌ها را فراهم می‌کند.

صدا و سیما در تمام فیلم‌ها و سریال‌هایی که پخش می‌کند به یک موضوع عشقی می‌پردازد. حتی در فیلم‌هایی که به مناسبت‌های مذهبی همچون محرم می‌سازند، یک موضوع اصلی فیلم، به رابطه‌ای عاشقانه اختصاص دارد تا جوانان را جذب کند. تماشای روابط عاشقانه، تمایل دختران و زنان این مناطق را به محبت افزایش داده است حال آنکه در درون خانواده، آن‌ها از هرگونه مهر و محبتی محرومند.

قانون و قانونگذار چه نقشی در این افزایش جرم و جنایت داشته‌اند؟

بحث برابری، نیاز به تغییر قوانین را دو چندان کرده است، اما در کنار تغییر قوانین و ایجاد شرایط حقوقی برابر بین زنان و مردان، تغییر مناسبات اجتماعی یک نیاز فوری برای این مناطق است. فقدان قوانین عادلانه و مناسبات ناصحیح اجتماعی باعث شده که کوچک‌ترین تخطی از طرف زنان به مرگ آن‌ها منجر شود. وقتی قانون از زنان حمایت نمی‌کند، شرایط برای وقوع جرم مهیاتر است.

ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی، این اختیار را به مردان می‌دهد که همسران خطاکار خود را بکشند بی‌آنکه تقاصی پس دهند. اینگونه قوانین شرایطی ایجاد کرده است که زنان به کام مرگ گرفتار شوند، بی‌آنکه حتی روشن شود که آیا واقعا خطاکار بوده‌اند یا خیر‌؟

نقص قانون و هنجارهای غلط قبیله‌ای بعنوان دو عامل مهم در قتل‌های ناموسی مورد توجه است، به نظر شما کدامیک از این عوامل نقش مهم‌تری در افزایش قتل‌های ناموسی دارند؟

هنجارهای غلط اجتماعی، نقش خیلی قوی‌تری دارند. فضای فرهنگی این جوامع به گونه‌ای است که این قتل‌ها با ارزش به شمار می‌آید، بنابراین تغییر فضای فرهنگی این جوامع ضروری است. ولی با این حال قوانین همیشه می‌تواند نقش تغییر نگرش را بازی کند. فضای غلط فرهنگی دلیلی برای اینکه قانونگذار به وظیفه‌اش عمل نکند نیست. دفاع از شهروندان وظیفه قانون و قانونگذار است. در نتیجه آنچه ما باید زیاد روی آن کار کنیم هم تغییر قانون است هم تغییر فرهنگ.

نباید این مهم را نادیده گرفت که این اقوام در طول تاریخ مورد بی‌مهری حاکمیت قرار داشته‌اند و به همین خاطر از حداقل امکانات و از حداقل توسعه یافتگی محروم‌اند. این مناطق کاملا به حال خود رها شده‌اند. کافی نبودن مدارس، نبود مراکز فرهنگی و تفریحی مناسب، شرایطی ایجاد کرده است که زنان این مناطق جرات تردد در معدود فضاهای فرهنگی موجود را ندارند.

روند اجتماعی شدن افراد به گونه‌ای پیش می‌رود که پسران همیشه می‌خواهند سیطره خود را بر دختران حفظ کنند. حتی پسر بچه‌ها به خواهران بزرگ‌تر خود زور می‌گویند. این فرهنگ پذیرفته شده‌ی این مناطق است.

نقش اختلالات روانی و شخصیتی و جایگاه اجتماعی مردان قاتل را در بروز اینگونه قتل‌ها چگونه ارزیابی می‌کنید؟

چون کار تحقیقاتی و علمی روی این پدیده نشده، اطلاعاتی وجود ندارد که اختلالات روانی و شخصیتی چه تاثیری بر این پدیده داشته است، بنابراین نمی‌توان پاسخ دقیقی به این پرسش داد. آنچه روشن است این است که کشتن خواهر یا مادر کاری نیست که انسان‌ها در حالت عادی بتوانند به راحتی انجام دهند. موضوع همسر‌کشی متفاوت است چون مردان در صورت مشاهده خطا، به سادگی زنانشان را می‌کشند ولی موارد متعدد نشان داده که مردان قبل از کشتن خواهر یا مادر خود یا به مواد مخدر یا نوشیدنی الکلی روی آورده‌اند که در حالتی قرار گیرند که کنترلی روی خود نداشته باشند، تا بتوانند این قتل را انجام دهند.

این قتل‌ها بیشتر در کدام طبقه اجتماعی رخ می‌دهد؟

این اتفاق در میان خانواده‌های فقیر خیلی بیشتر رخ می‌دهد، ولی این به این معنا نیست که فقط فقرا گرفتار چنین مشکلی هستند. در این مناطق موارد زیادی نیز در میان طبقه متوسط رخ داده است، خصوصا در مناطق عرب‌نشین این یک پدیده‌ی منحصر به کم سوادها نیست، خیلی از کسانی که دست به قتل زده‌اند تحصیل‌کرده و از طبقه متوسط بوده‌اند.

آیا تغییر شکل پدیده‌ی قتل‌های ناموسی ملموس شده است؟ برخی اخبار از رایج شدن همسر کشی خبر می‌دهند به این معنا که در شهرهای بزرگ به علت گسترش روابط جنسی خارج از خانه، زمینه بروز این قتل‌ها، فراهم شده است.

روابط خارج از خانه در کلانشهرها خیلی رایج شده است. ارتباط مردان با زنان متعدد، زنان را به اقدامات متقابل واداشته است. ولی شواهدی مبنی بر اینکه این اتفاق به رواج یا افزایش قتل‌های ناموسی در این شهرها منجر شده باشد، وجود ندارد. روابط خارج از خانه قطعا در مواردی به قتل ناموسی منجر شده، ولی چون آمار مشخصی وجود ندارد نمی‌توان تحلیل درستی از وضعیت داشت و اساسا مطالعه‌ای هم صورت نمی‌گیرد.

شما بعنوان محققی که مدتی است روی این پدیده مطالعه و تحقیق می‌کنید، چه پیشنهادی برای کنترل و اصلاح این وضع دارید؟

اولا می‌خواهم خطاب به جنبش زنان بگویم که ما روی مشکلات زنان مناطق دورافتاده کم کار کرده‌ایم. ما باید بیشتر روی این مشکلات کار کنیم و با طرح آن در رسانه‌ها، تلنگری به افکار عمومی بزنیم که به مقابله با این مشکلات برخیزند. البته کارهایی شروع شده ولی هنوز خیلی جا برای کار وجود دارد. اخیرا در مراسم ختم دختری در مریوان که بعلت اینکه تقاضای طلاق داده بود، کشته شده بود، ۱۳ هزار نفر به دعوت زنان فعال در مراسم حاضر شده و به قاتل و بانیان قتل این دختر اعتراض کردند. چنین اعتراضی در دیگر مناطق دیده نشده است، در حالیکه گسترش این اعتراضات و مداخله‌ی مردم می‌تواند به حل مشکل کمک کند. جنبش زنان باید درگیر مسایل زنانی بشود که نمی‌توانند از خودشان دفاع کنند.

پیشنهاد دیگرم تلاش برای تغییر قوانین است. بسیاری از این جنایات را قانون می‌تواند جلوگیری کند و نهایتا اینکه کار فرهنگی همه جانبه راهکار دیگری است که بتواند زمینه‌ی تغییر فرهنگی را مهیا سازد.

در پایان می‌خواهم اضافه کنم که خشونت و بازتولید خشونت پدیده‌ای دردناک در این مناطق است که باید بعنوان یک معضل جدی ریشه‌یابی و درمان شود و این مهم شدنی نیست جز با تلاش جمعی.

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours