مدرسه فمینیستی: خالده فروغ یکی از شاعران مطرح افغانستان متولد کابل ، عضو هیئت علمی دانشگاه کابل و عضو انجمن قلم افغانستان است . تاکنون چند مجموعه شعر با عنوان قیام میترا، پنجره یی بر فصل صاعقه، سرنوشت دست های نسل فانوس، عبور از قرن قابیل، در خیابان های خواب و خاطره، همیشه پنج عصر، کوچه های خالی دنیا و رمان پایان ناپذیری است گورستان منتشر کرده است. در اشعار او مضامینی چون اعتراض به هنجارهای مردسالار،ازخودبیگانگی انسانها، سرگشتگی و تنهایی انسان وبیش از همه تکرار زندگی وجود دارد. سه محور مهمی که شعر فروغ بر مدار آن ها می چرخد عبارت اند ازعشق و عرفان، اسطوره پردازی ، میهن ستایی و سیاست.
عبدالشکور نظری؛ شاعر و منتقد ادبی افغان درباره ساختار کلی شعر فروغ می گوید: «فروغ کوشیده است از محدوده های تعریف شده و خط قرمزهای موجود و چارچوب¬های تنگ برآمده از دل سنت و تاریخ این مرز و بوم فراتر رفته و موجودیت خود را نه به عنوان یک زن، که به عنوان یک انسان آزاد، انتخاب¬گر و مسئول، اعلام، تثبیت و تعریف کند. فروغ، یک زن است. انتظار آن است که احساسات و عواطف زنانه و زنانگی با توجه به تجربیات، شرایط و مسایل خاص آنان در کارنامه او رنگ و رونق بیش تری می داشت، هرچند که این یک حکم قطعی و حتمی نیست، ولی به هر حال، تبارزات و تظاهرات بیرونی عواطف و احساسات واقعی یک زن آن هم یک زن جهان سومی و افغانی، اگر طبیعی و بدون سانسور عرضه شود، نمی تواند ویژگی و مشخصات خاص خودش را نداشته باشد»(1).
در حاشیه مراسم کارنامه صدسال شعر زنان فارسی گو فرصتی دست داد برای گپ زدن با وی.
– خانم فروغ با سپاس از وقتی که در اختیار مدرسه فمینیستی گذاشتید لطفا درباره وضعیت شاعران زن افغانستان و مضامین مطرح در اشعارشان برای خوانندگان ما بگویید؟
*از دهه 60 شاهد حضور شاعران زن در افغانستان هستیم. از اواخر دهه 60 در بین دختران جوشش عجیبی برای شعر سرودن به وجود آمد افرادی که امکانات لازم در اختیارشان بود پیش افتادند و برخی به علت مشکلات خانوادگی و هنجار فرهنگی حاکم نتوانستند رشد کنند . بعضی ها به غرب کوچیدند که به نظر صاحب نظران این دسته از شاعران زن پیشرفت خوبی نداشتند اگرچه افرادی هم در غرب سربلند کردند و اشعارشان مثل خالده لهیب نیازی یا حمیرا نگهت منتشر شد . کسانی که به ایران آمدند با تاثیر پذیری از شرایط ایران اشعار بهتری سرودند چرا که در ایران برنامه های نقد ادبی وجود دارد .
به هر حال شرایط اجتماعی-سیاسی افغانستان در مضامین اشعار شاعران زن تاثیر گذاشته ودر کل مضامین شعر زنان درنوسان بوده است. دهه 60 دهه مقاومت در افغانستان است بنابراین اشعار زنان در این دهه رنگ مقاومت دارد ،گاه سیاسی می شود و گاه اشعار عاشقانه نیز به چشم می خورد . در دهه 70 و به خصوص 80 با تغییر شرایط افغانستان شعر زن به فریاد تبدیل شده است اگرچه شعر زن در داخل افغانستان گاه گاهی شعاری شده است. اکنون مسائل زنان و دفاع از حقوق آنها یکی از مضامین مطرح در اشعار زنان در داخل و خارج از افغانستان است. لیلا صراحت، حمیرا نگهت و شفیقه دیباج نگاه زنانه بیشتری دارند و بیشتر از دیگران مسائل زنان را بازتاب می دهند. می توان گفت شاعران زن افغان تحت تاثیر فروغ فرخزاد هستند . شاعران زن افغان در قالب های مختلف مثل غزل،نیمایی و گاه سپید شعر می سرایند.
– آیا تفاوتی در مضامین شاعران زن در داخل و خارج افغانستان وجود دارد و اصولا در افغانستان جریانی از شعر زن مشهود است ؟
*بله زنان مهاجر بیشتر از غربت می گویند و زنان ساکن در افغانستان هم متناسب با مشکلاتی که در داخل افغانستان با آن روبرو هستند منجمله فرهنگ مردسالار شعر می سرایند. به علت شرایط افغانستان زنان شاعر نتوانستند زیاد رشد کنند اگرچه همیشه استثنا وجود دارد ولی در حال حاضر جریانی از شعر زنان نداریم.
– وضعبت زنان شاعر نسبت به مردان چگونه است؟
در افغانستان مرزبندی بین شعر مردان و زنان وجود دارد اما نظر به کار شاعر است که چه طور توانسته است در جامعه ادبی و بین مردم مورد توجه قرار بگیرد. شاعران مرد در کل خود را برتر از زنان تصور می کنند بدون اینکه آثار آنها از نظر علمی ارزیابی شده باشد؛ چرا که اصولا در ادبیات معاصر افغانستان به خصوص شعر کمتر با نقد علمی و درون کاوی آثار روبرو هستیم.
– در سالهای اخیر و با رفتن طالبان چه تعییراتی در شعر افغانستان و زنان شاعر روی داده است؟
در افغانستان در سالهای اخیر میل بیشتری به استفاده از زبان عامه در اشعار وجود دارد و واژه های عامیانه و مردمی وارد شعر می شود در ایران شاعران زن زیادی داریم حتی در بین نسل سوم بعد انقلاب هم شاعران خوبی وجود دارند که به نظرمن مردمی تر اند و جریان عادی زندگی را وارد شعرشان کرده اند. در افغانستان هم شعر زنان سمت و سویی این چنینی دارد اگرچه در افغانستان شاعران زن کمتری نسبت به ایران وجود دارد و بیشتر شاعران مرد هستند.
– خانم فروغ درمورد اشعار شما بعضی از منتقدان ادبی از جمله کاظم کاظمی و محبوبه ابراهیمی معتقدند که هنوز نتوانسته اید از بند دید مردانه در شعر خود رها شوید و سایه ی ازتاثیرگذاری اساتید شعر معاصربه ویژه واصف باختری در شعرهای شما دیده می شود اما برخی دیگر معتقدند دلیل تشخص خالده فروغ در بین شاعران زن این است که در وحله اول زبان روان دارد و در وحله دوم جرات جسارت در بیان تفکرات و احساسات زنانه, نظر شما دراین باره چیست؟
در مورد این که گویا من تحت تاثیر واصف باختری بوده ام و هستم باید بگویم که مساله تاثیر پذیری در آغاز کار هر شاعری یک امر طبیعی است. ممکن است شاعری نه تنها تحت تاثیر یک شاعر که تحت تاثیر چند شاعر قرار بگیرد اما بعد از مدتی که به زبان ویژه خود رسید، در شعر ، خودش باشد. بنابر این من هم ممکن است به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم در آغاز کار شاعری ام تاثیر پذیر بوده ام که این سخن به چندین سال پیش ارتباط می گیرد و خودم احساس می کنم که در چند شعر نیمایی شاید از واصف باختری تاثیر گرفته باشم که باز هم این سخن به سال های پیش پیوند دارد. اما اکنون خود را تحت تاثیر هیچ کسی نمی دانم و تحت تاثیر هیچ کسی شعر نمی سرایم. من در شعر هایم خودم هستم و زبان خود را دارم.
– خانم فروغ چه نظری درباره زبان زنانه در شعر دارید؟ واصولا تفاوتی بین زبان زنانه و مردانه در شعر وجود دارد؟
من همیشه چنین تصوری داشته ام و چنین بوده ام و گفته ام که نخست برای من شعر مهم است، چه آن را زنی بسراید و چه مردی. شعر در قدم نخست زن و مرد نمی شناسد. درست است که عده یی زنانه سرایی را مطرح می کنند و چنین می پندارند که شاعر زن باید همواره زنانه گی های خویش را در شعر بازتاب بدهند و چه و چه های دیگر.
من فکر می کنم که در قسمت احساسات و گاهی دید ویژه زن و مرد و گاهی هم سرودن عاشقانه هایی میتواند شعر زن و مرد تفاوت هایی داشته باشد. که من هم این گونه هستم. مگر در کلیت هر شاعری می تواند از هر عنصری در طبیعت در جامعه در زنده گی در روزمره گی ها و… با نگاه ویژه خویش انگیزه بگیرد و به کشفی برسد و بسراید. در مورد اینکه آیا من به دید زنانه باور مند استم یا نه می گویم که بلی من به نگاه یا دید زنانه در شعر باور مند استم اما در مجموع نگاه و دید انسانی در سرودن شعر داشته ام و نگاه انسانی ارتباط به مرد و زن دارد. من همیشه نمی توانم در شعرهایم ظرف بشویم و یا خانه جاروب کنم اما این را می توانم بگویم که در شعرهایم بیشتر با ستم هایی که در طول تاریخ و در روزگارِ من بر زنان روا داشته شده اند به مبارزه بر خواسته ام و گاهی هم برای بانوان پیامهایی با شعر داشته ام. اما این که در پیرامون شعرِ من کسانی چنین نظر داشته اند که زنانه نیست هم نظر نیستم چرا که شاعر بانویی مانندِ من که امروز می سراید خواهی نخواهی احساسات و نگاه ویژه خود را بازتاب می دهد و در کلیت شعرش از روحی زنانه برخودار است .
– با سپاس از شما خانم فروغ , اگر موافق باشید شعر همیشه پنج عصر شما را درپایان این مصاحبه در اختیار خوانندگان فارسی زبان قرار دهیم
+ There are no comments
Add yours