حمیدرضا جلایی پور: جنبش سبز نشان داد که ضد ضربه است

18 آذر 1388

نوروز: حمیدرضا جلائی‌پور عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتاعی دانشگاه تهران وضعیت اصلاح طلبان را نوید بخش می داند و در برابر شرایط تندروها را مانند کسانی می داند که لقمه در گلوی آنها گیر کرده است.

گفت‌و‌گوی معصومه ستوده در خبرآنلاین با حمیدرضا جلایی پور، عضو شورای مرکزی حزب مشارکت را بخوانید:

*بعد از انتخابات 22 خرداد به نظر می‌رسد که اصلاح‌طلبان در وضعیت خوبی به سر نمی‌برند. ارزیابی شما نسبت به این تداوم وضعیت ناامیدی در فضای سیاسی چیست ؟

برخلاف نظر شما من وضعیت اصلاح‌طلبان را نه تنها ناامیدکننده بلکه امیدبخش می‌دانم. ضربات گسترده‌ای بر اصلاح‌طلبان وارد کردند اما بر سرمایه اجتماعی و اعتبار آن‌ها افزودند که در بلندمدت به سود جنبش اصلاحی و کشورمان است.

*این خوش‌بینی شما از چه عواملی ناشی شده است؟ به نظر می‌رسد که این خوش‌بینی با شرایط فعلی کشور ما چندان تطابق ندارد؟

به نظر می رسد تحولات این چندماهه زمینه اتحاد اصلاح‌طلبان را فراهم کرده است. اصلاح‌طلبان به صورت منسجم وارد صحنه انتخابات شدند؛ ابتدا اصرار بر حضور آقای خاتمی داشتند اما بعد از انصراف ایشان نگاه‌ها بر آقای موسوی متمرکز شد و در انتخابات مشارکت فعال داشتند اما تصور نمی‌کردند که چنین اتفاقی از سوی تندروها در جریان انتخابات و پس از آن بوجود بیاید. از طرف دیگر مهندس موسوی نشان داد بر آرمان‌هایش که همان آرمان‌های انقلاب اسلامی است صادقانه و محکم ایستاده است و عملکرد او و آقایان کروبی و خاتمی و مجموعه اصلاح‌طلبان در ماه‌های گذشته بر اعتماد جامعه و گروه‌های مرجع به اصلاح‌‌طلبان و اصلاح‌طلبی افزود و اذهان بیشتری را با اصلاحات همراه کرد.

*آیا اقدامات مخالفان توانست جنبش اصلاحات را زمین‌گیر کند؟

تندروها «فرصت» ناشی از انتخابات را به تهدید علیه مصالح کشور تبدیل کردند ولی نتوانستند به اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان و منزلت آنها در جامعه ضربه بزنند، ولی با اقداماتشان دولت را در ایران با بحران مشروعیت و کارآمدی و روابط خارجی روبرو کردند و الان هم مشغول ایجاد بحران برای نیروهای انتظامی، بسیج و سپاه هستند.

*به نظر شما عامل این بحران چه کسانی بودند؟

کسانی که رای مردم و پرسش‌ها و اعتراض مسالمت‌آمیز آن‌ها را محترم نشمردند و افرادی که همچنان می‌خواهند از حق ویژه برخوردار باشند و تاکیدات امام(ره) مبنی بر میزان بودن رای مردم را شوخی تلقی می‌کنند این بحران را بوجود آوردند و نتیجه این بحران‌ها شکل‌گیری یک جنبش اجتماعی فراگیر است. البته شکل‌گیری این جنبش از اهداف اصلاح‌طلبان نبود زیرا آنان هدف خود را شکل‌گیری یک دولت کارآمد می‌دانستند، اما تندروی‌های صورت گرفته در جریان انتخابات و بعد از آن سبب شد جنبش اجتماعی شکل بگیرد. در حال حاضر این اصلاح‌طلبان نیستند که از وضعیت بحرانی برخوردارند بلکه تندروها وضعیت بدی دارند و شرایط آنان مثل کسی است که لقمه در گلویش گیر کرده است. آنها فکر می‌کنند با نظامی کردن همه سپهرهای جامعه، مشکل جامعه حل می‌شود. راهی که آن‌ها می‌روند یک سراب است.

*شما بر این باورید که نفوذ اجتماعی اصلاح‌طلبان نسبت به گذشته بیشتر شده است؟

محبوبیتی که در حال حاضر اصلاح‌طلبان از آن برخوردارند تا کنون بی‌سابقه بوده است. به گونه‌ای که رهبران اصلاح‌طلب مانند آقایان خاتمی، موسوی، کروبی و عبدالله نوری از بیشترین محبوبیت برخوردارند. حتی محبوبیت آقای هاشمی رفسنجانی و آقای ناطق نوری نیز بیشتر شده است. اگر تندروها منکر محبوبیت رهبران جبهه اصلاحات هستند می‌توانند یک مجوز برای تجمع قانونی و آرام یا یک سخنرانی نیم‌ساعته را به آقای موسوی بدهند. حتی اگر آقای موسوی در آن سخنرانی در مورد هنر و نقاشی صحبت کنند هم صدها هزار نفر جمع می‌شوند. این جنبش «مُردنی» نیست و نشان داده تا حد زیادی ضدضربه است و به مرور مطالباتش به لایه‌های زیرین‌تر و کسر بزرگ‌تری از جامعه ایران ریزش می‌کند.

*شما به رهبران جبهه اصلاحات اشاره کردید. به نظر می‌رسد که این جنبش بر خلاف آنچه به نظر می‌رسد رهبری واحد ندارد.

رهبری این جنبش جنبۀ نمادین و سمبلیک دارد. همانطور که آقای موسوی اشاره کردند ایشان در کنار و همراه مردم آگاه هستند.

*شما در سخنرانی که چند هفته پیش داشتید از آقای هاشمی را به عنوان یکی از رهبران جنبش سبز نام بردید. چه عواملی سبب شد که شما ایشان را در چنین موقعیتی بدانید؟

من هیچوقت نگفته‌ام آقای هاشمی رهبر جنبش سبز است. این سخن از دروغ‌های رسانه‌های تندرو است. حرف من این است که آقای هاشمی می‌توانند در بیرون آوردن کشور از این بحرانی که تندروها برای آن درست کرده‌اند نقش موثری داشته باشند، ولی تندروها نمی‌خواهند چنین اتفاقی بیفتد. آنها فعلاً به نظامی کردن همه سپهرهای جامعه مشغول‌اند.

آقای جلایی پور! پایگاه اجتماعی احزاب اصلاح طلب از چه وضعیتی برخوردار است؟

اتفاقا احزاب اصلاح‌طلب نسبت به یک سال پیش به مراتب مقبولیت بیشتری پیدا کردند. در حال حاضر حزب «مشارکت» یک بِرَند شده است. این موضوع در مورد دیگر احزاب اصلاح‌طلب نیز کم و بیش صدق می‌کند. پیش از این، نفوذ اصلاح‌طلبان به قشر خاصی مانند روزنامه‌نگاران و روزنامه‌خوانان، دانشگاهیان و نخبگان و جوانان محدود می‌شد اما در حال حاضر اصلاح‌طلبان نفوذ خود را تا خانه‌های اقشار و اصناف مختلف جامعه ایران گسترش دادند و این نفوذ دیگر پیر و جوان نمی‌شناسد.

*بسیاری بر این باورند که شرایط بوجود آمده برای اصلاح‌طلبان استراتژی جدید و نوینی را طلب می‌کند. ارزیابی شما در این مورد چیست؟ آیا فکر می‌کنید اصلاح‌طلبان باید در روش‌های خود تجدید نظر کنند؟

استراتژی رو به جلو اصلاح‌طلبان تاکید بر همان روش‌ها و شیوه‌هائی است که مهندس موسوی نیز بر آن تاکید کرده است. اینکه باید روش‌های مدنی را پیشه کرد تا حقوق ملت استیفا شود. همچنان‌که آقای مهندس موسوی بارها تاکید کرده است که ما دنبال تغییر نظام سیاسی نیستیم و باید همین قانون اساسی ملاک قرار گیرد که البته در این قانون اساسی بر حقوق ملت هم تاکید شده است. بر اساس همین قانون اساسی احزاب و نهادهای مدنی باید آزادانه فعالیت کنند و آزادی بیان و مطبوعات وجود داشته باشد و اصلاح‌طلبان روی این موارد بارها تاکید کرده‌اند. بنابراین استراتژی پیش رو را می‌توان در پایبندی به روش‌های مدنی و پرهیز از خشونت برای جلوگیری از عدم تنازل قانون اساسی خلاصه کرد. در شرایط فعلی کسانی که حق مردم را پایمال می‌کنند باید نگران باشند وگرنه شرایط برای اصلاح‌طلبان امیدوارکننده و نویدبخش است.

*شما نسبت به شرایط بسیار خوشبین هستید، به نظر می‌رسد که در حال حاضر پتانسیل زیادی در بین اقشار جامعه وجود دارد که می‌تواند برای تحقق اهداف اصلاح‌طلبان مفید باشد اما اصلاح‌طلبان از آن به خوبی به دلیل فقدان برنامه بهره نمی‌گیرند. در این مورد ارزیابی شما چیست؟

این داوری تا حد زیادی درست نیست. جنبشی که در کشور راه افتاده ریشه آن به انحصارطلبی رسمی برمی‌گردد. نام این جنبش را باید جنبشی همچون «ماه» گذاشت. مانند ماه است که وقتی دیده می‌شود خیلی‌ها فکر می‌کنند هست اما وقتی می‌رود برخی تصور می‌کنند که رفته در حالی که همچنان هست و باز می‌گردد. گاهی قرص کامل آن جلوه تام دارد و بیشتر اوقات هلالی از آن دیده می‌‌شود و برخی شب‌ها هم هیچ بروز و جلوه‌ای ندارد یا پشت ابرها پنهان می‌شود؛ ولی تا مطالبات اقشار فرهیخته جامعه پاسخ داده نشود هست. این جنبش در انتخابات و حوادث بعد از آن و مراسم‌ها و مقاطع مختلف فرصت ظهور پیدا کرد اما وقتی شما آن را نمی‌بینید هم نمی‌توان گفت دیگر جنبش تمام شده است بلکه در درون خانه‌ها است. من بعید می‌دانم که این جنبش تمام شود چون مولفه‌ها و ویژگی‌هایی دارد که به بقا و دوام آن کمک می‌کند.

*ویزگی‌های این جریان چیست که فکر می‌کنید آن را نسبت به سایر جنبش‌ها متمایز کرده است؟

اولین ویژگی این جنبش این است که رهبری آن نمادین است و چون رهبری آن نمادین است نمی‌توان آن را محو کرد. این جنبش «خودرهبر» است و رهبران رسمی آن رهبران نمادین هستند. آقایان موسوی، کروبی و خاتمی توانستند حداقل انتظاراتی که از رهبری نمادین یک جنبش وجود دارد را برآورده کنند. البته وجه تمایز این جنبش با سایر جنبش‌ها این است که نیازی نیست رهبری جنبش هر روز دست مردم را بگیرند و تاتی تاتی به آنها یاد بدهند تا بتوانند اهداف را پیگیری کنند. چراکه مردم از رهبری جنبش جلوتر رفته و محذورات آنها را درک می‌کنند. این رهبری همانند رهبری یک مادر نیست که بخواهد تربیت یک بچه یکساله را برعهده بگیرد.

*منظورتان از رهبری نمادین چیست؟

رهبری این جنبش مانند پدر و مادری است که بچه‌های بالغ دارند و این بچه‌های بالغ خود می‌دانند که چه رفتاری را باید اتخاذ نمایند (مثلا درس بخوانند و یک زندگی آبرومندانه تشکیل بدهند) و پدر و مادر از آنان حمایت معنوی می‌کنند. رهبری این جنبش شگفت‌آور و ویژه است و تاکنون در جنبش‌های پیشین ایران این نوع رهبری سابقه نداشته. رهبری آن جلوی مردم نیست و در کنار آنها است. اگر رهبران جنبش را بگیرند وضعیت نه‌تنها بهبود نمی‌یابد بلکه بدتر می‌شود و جنبش گرم‌تر و وسیع‌تر می‌شود. اگر این رهبران قربانی نیز شوند وضعیت وخیم‌تر خواهد شد. به نظر می‌رسد رهبری این جنبش بر روی حداقل‌هایی (مثل عدم تنازل قانون اساسی) تاکید می‌کند که در جامعه پذیرفته شده و مطالبات طیف وسیعی از ایرانیان را پوشش می‌دهد. اهداف این جنبش خیلی حداقلی است و به قول مهندس موسوی مردم در زندگی روزمره خود آن‌ها را پیگیری می‌کنند. لذا هدف حداقلی هم یکی دیگر از ویژگی‌های این جنبش است.

*ویژگی‌های دیگر این جنبش چیست؟

ویژگی دیگر این جنبش به سازماندهی آن مربوط است. برخی در تحلیل این جنبش دچار اشتباه شدند و فکر کردند عامل راه‌اندازی این جنبش احزابی چون مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب است در حالیکه این جنبش بر شبکه‌های اجتماعی استوار است و شبکه‌های اجتماعی را نمی‌توان جمع کرد. زیرا در تاروپود جامعه و خانواده‌ها رسوخ پیدا کرده و با زندگی عادی مردم عجین شده است. به گونه‌ای که می‌توان آن را در جزء جز زندگی مردم مشاهده کرد. فعال شدن شبکه‌های اجتماعی از ویژگی‌های بارز این جنبش است.

*یعنی معتقدید که وجود این شبکه‌های اجتماعی این جنبش را ضدضربه کرده است؟

شبکه‌های اجتماعی می‌توانند تبدیل به فرقه شوند و در خود فرو روند و منزوی شوند، اما این جنبش قابلیت انزوا ندارد زیرا این شبکه‌های اجتماعی توسط تکنولوژی ارتباطات به هم مرتبط شدند و یک عرصه عمومی مجازی ولی خیلی جدی شکل گرفته است و همه ایرانیانی را که دلشان به حال کشور می‌سوزد به هم وصل کرده. با هم بحث می‌کنند و راه‌های تداوم جنبش به طور طبیعی از دل ارتباطات و رسانه‌های مجازی می‌جوشد و در جهان واقعی اثر می‌گذارد. این ارتباطات و رسانه‌های مجازی هم قابل مهار و سرکوب و کنترل نیستند و تا زمانی که مطالبات جنبش در جهان واقعی پاسخ داده نشود این جنبش بروز مجازی هم خواهد داشت. شما ببینید با بسته شدن هر سایت چند سایت جدید زده می‌شود و هر گونه برخوردی تنها به رادیکال‌تر شدن فضای مجازی و دامنه‌دارتر شدن حضور مجازی جنبش می‌شود. این شبکه‌های اجتماعی به تعبیر مارکسی «در خود» نیستند بلکه «برای خود» هستند. بنابراین عاقلانه نیست با این جنبش شوخی کرد. هرچند می‌توان شخصیت پاک و فرهیخته‌ای مانند بهزاد نبوی و یا سایر شخصیت‌های سیاسی و جوانان ارزنده و فرهیخته این کشور را گرفت اما نمی‌توان جلوی این جنبش را سد کرد. بنابراین اشتباهی که رخ داد این است که اینها تصور کردند این ماه که دیده نمی‌شود و رفت دیگر بر نمی‌گردد. ولی این جنبش به حضور مدنی خود همچنان ادامه می‌دهد.

*به نظر می‌رسد این جریان با این قابلیت دچار بی‌هدفی شده است؟

اتفاقا این ارزیابی صحیح نیست چون این جنبش هدفی دارد که نه‌تنها ایده‌آلیستی نیست بلکه واقع‌گرایانه،درون‌ساختاری، روشن و دست‌یافتنی است و بر اهداف حداقلی تاکید دارد و چنانچه گفتم این یکی از ویژگی‌های این جنبش است. همچنانکه مهندس موسوی اشاره داشتند که اهداف این جنبش بر حداقل‌ها بنا شده است و تاکید این جنبش بر آرمان‌های انقلاب اسلامی است که برای تحقق آن خون داده شده و ملت هشت سال جنگ را تحمل کرد و ایستادگی نمود. لذا جدی گرفته شدن پیشنهادهای 9‌گانه مهندس موسوی تنها راه برون‌رفت از وضعیت جنبشی اخیر است. و چون شعار این جنبش حداقلی است نمی‌توان این جنبش را نابود کرد و طرح شعارهای ایده‌آلیستی و حداکثری آفت جنبش محسوب می‌شود.

*این انتقاد به اصلاح‌طلبان وارد است که نتوانسته‌اند از این سرمایه عظیم اجتماعی بهره بگیرند و این پتانسیل در حال از بین رفتن است. شما چقدر با این داوری موافقید؟

کسانی که این ارزیابی را دارند به نظر می‌رسد عجول هستند که می‌خواهند زود نتیجه بگیرند. در حالیکه جنبش مدنی مثل جنبش‌های انقلابی نیست که زود به نتیجه برسد یا شکست بخورد. این جنبش در برابر تندروهایی قرار گرفته که ایران را وارد یک دوره «بی‌حیایی سیاسی» کرده‌اند. میلیون‌ها نفر از مردم را اغتشاش‌گر می‌خوانند، رهبران جنبش و خانواده‌های مهمترین بنیان‌گذاران و شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی را در روزنامه‌هایشان خائن خطاب می‌کنند، شخصیت‌های فرهیخته و ارزشمندی چون بهزاد نبوی و محسن میردامادی را با دمپایی در دادگاه به نمایش می‌گذارند، پسر آیت‌الله بهشتی را دستگیر می‌کنند، جنایات کهریزک را لاپوشانی می‌کنند… و برای پیشبرد اهداف خود حتی به یک دعای کمیل ساده هم رحم نمی‌کنند.

*در جنبش اخیر شاهد هستیم که بدنه نسبت به راس پیش افتاده است. فکر نمی‌کنید این مساله تبعاتی را متوجه جنبش کند؟

بدنه اصلی این جنبش میانه‌رو است.

*وجه تمایز این جنبش با جنبش دوم خرداد چیست؟

جنبش اصلاحات بین روزنامه‌نگاران و نخبگان و قشر دانشگاهی طرفدار جدی داشت اما در حال حاضر وضعیت متفاوت شده است. این جنبش در بین جوانان و خانواده‌ها و میانسالان و حتی طبقات کمتر بهره‌مند و محروم (بر خلاف تبلیغات ایده تندروها) نیز نفوذ کرده است و طبقه فقیر نسبت به مسائل حساس‌تر شده است.

*یعنی قوت جریان اخیر از دوم خرداد به مراتب بیشتر است؟ چه شرایطی باید وجود داشته باشد تا جنبش اجتماعی شکل بگیرد؟

باید یک شکاف اجتماعی که مبتنی بر یک نارضایتی اجتماعی است وجود داشته باشد. در حال حاضر این شکاف اجتماعی وجود دارد. دوم اینکه در مورد آن ناخشنودی اجتماعی گفتمان و آگاهی‌های سیاسی- اجتماعی وجود داشته باشد و تشکل‌های اجتماعی و سازمان‌ها برای هدایت و رهبری آن شکل بگیرد و در نهایت در عرصه سیاسی این تشکل‌ها و شخصیت‌ها پیگیر مطالباتشان باشند. در حال حاضر من معتقدم یک جنبش مدنی شکل گرفته است چون شکاف و گفتمان و سازمان و پیگیری وجود دارد اما گاهی شاهد هستیم که همه ویژگی‌ها در یک جریان وجود ندارد. مثلا در حرکت‌های ارزشمند زنان شکاف بین حقوق زنان و مردان وجود دارد و گفتمان نیز شکل گرفته و تشکل‌یابی نیز وجود دارد اما هنوز پیگیری و نفوذ وسیع اجتماعی وجود ندارد برای همین به آن پویش می‌گویم. در حال حاضر یک جنبش فراگیر اجتماعی و پنج تا شش پویش اجتماعی (از جمله زنان) در ایران وجود دارد.

فکر می‌کنید چه عاملی سبب شد که اعتراض‌های انتخاباتی همچنان ادامه یابد؟

انتخابات شرایطی را بوجود می‌آورد که اعتراض‌ها امکان بروز پیدا کند. به هرحال به اعتراض‌های مردمی پاسخی داده نشد، شعور مردم و خواست آنها را به بازی گرفتند و آن‌ها را زدند و … همه این‌ها به تشدید اعتراضات منجر می‌شود نه کاهش آن‌ها و طبیعتاً تا زمان پاسخگویی به مطالبات حداقلی این جنبش، در فرصت‌های گوناگون این جنبش مجال بروز پیدا می‌کند.

آیا امکان دارد به خواسته‌های این جنبش تن داده شود؟

برخی به این مساله امید بسته‌اند که گذر زمان این جنبش را وارد فاز فرسایشی کند و یا اینکه این حرکت تند شود تا قابلیت سرکوب شدن پیدا کند. ولی من معتقدم این اتفاق نخواهد افتاد چون عرصه عمومی مجازی برای این جنبش خاصیت خودکنترلی دارد و نمی‌توان مطالبات این جنبش را که ریشه در مطالبات تحقق نیافته انقلاب اسلامی دارد نادیده گرفت و این مطالبات مشمول مرور زمان نمی‌شود؛ اگر تشدید نشود.

در حوادث بعد از انتخابات اتهام مخملی به بسیاری از سران جبهه اصلاحات داده شد که گرچه مورد قبول ما نیست اما با توسل به صدا و سیما بر نگرش کلی مردم تاثیر گذاشت. موافقید؟

من چنین ارزیابی ندارم.

فکر می کنید ضد نظام جلوه دادن چهره های سیاسی که نام بردید به چه دلیل است؟

رهبران جنبش را نمی‌توان ضد نظام دانست زیرا انقلاب توسط همین افراد به پیروزی رسیده. اگر اکثر رؤسای جمهور و رؤسای مجلس و تنها نخست وزیر پس از انقلاب ضد نظام باشند دیگر چه چیزی از این نظام می‌ماند؟ تاکید رهبران جنبش بر واقعیت‌ها و آرمان‌های جمهوری اسلامی است و به همین منظور تلاش می‌کنند تا جمهوری اسلامی منحرف نشود تا فقط نامی از آن باقی بماند. و در واقع جنبش واکنشی به تحقق نیافتن آرمان‌های انقلاب اسلامی است.

سکوت افرادی که به عنوان رهبران جریان سبز نام بردید در بسیاری از موارد خلا رسانه‌ای را به وجود می‌آورد که سبب می‌شود برخی در آن سوی مرزها داعیه‌دار رهبری این جنبش شوند ارزیابی شما چیست؟

همه می‌دانند که جنبش اجتماعی ایران با تکیه بر مردم و شبکه‌های اجتماعی خودشان (در سپهر عمومی واقعی و مجازی جامعه) پیگیر مطالباتشان هستند و به نیروی اجنبی امید نداشته و ندارند. خیلی از واکنش‌هایی را که شما در رسانه‌های خارج از کشور می‌بینید پیامد اقدامات تندروهای افراطی در کشور است.

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours