مراسم اهدای جایزه آزادی بیان به ژیلا بنی یعقوب در کانادا برگزار شد

19 آذر 1388

پایگاه اطلاع رسانی نوروز – مراسم اهدای جایزه آزادی بیان به ژیلا بنی یعقوب، روزنامه نگار و فعال امور زنان امروز بدون حضور او در شهر تورنتو در کانادا برگزار شد.

ژیلا بنی‌یعقوب روزنامه نگار و برنده جایزه آزادی بیان به دلیل زندانی بودن همسر روزنامه‌نگارش، بهمن احمدی امویی نتوانست امروز در این مراسم حضور یابد تا جایزه خود را از انجمن روزنامه‌نگاران مدافع آزادی بیان کانادا دریافت کند. پیش از این نیز از ایران، اکبر گنجی برنده این جایزه معتبر شده بود.

پیام ژیلا بنی‌یعقوب خطاب به روزنامه نگاران کانادایی در این مراسم قرائت شد.

ژیلا بنی‌یعقوب در پیامش خطاب به روزنامه‌نگاران کانادایی، جایزه‌اش را به روزنامه‌نگاران دربند ایرانی و همسرش تقدیم کرد. پیام بنی‌یعقوب را اینجا می‌خوانید:

همکاران روزنامه‌نگارم بویژه اعضای سازمان روزنامه نگاران کانادایی، مایلم قبل از هرچیز در باره روزنامه‌نگاران زندانی کشورم با شما سخن بگویم.

هم اکنون بیش از بیست و پنج روزنامه‌نگار ایرانی در زندان‌های ایران به سر می‌برند. برای برخی از آنها احکام سنگین زندان از شش تا نه سال صادر شده است و برخی دیگر نیز در انتظار صدور احکام سنگین برای خود هستند.

آنها جرمی مرتکب نشده‌اند جز انجام فعالیت‌های حرفه‌ای و شغلی خود. یکی از این روزنامه‌نگاران زندانی همسرم‌، بهمن احمدی امویی است که در جریان جنبش اعترضی مردم ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران بازداشت شده است. او و بسیاری دیگر از روزنامه‌نگاران ایرانی نزدیک به شش ماه است که بدون دلیل مشخص و موجه در زندان به سر می‌برند.

من ضمن تشکر از سازمان روزنامه‌نگاران کانادایی که مرا شایسته دریافت جایره آزادی بیان دانسته‌اند، این جایزه را به همسرم بهمن و همه روزنامه‌نگاران زندانی وطنم تقدیم می‌کنم.

آنچه بیش از هر چیز در کشورهای جهان سوم به آزادی بیان لطمه می‌زند سانسور دولتی است. اما تنها دشمن آزادی بیان و مطبوعات‌، سانسور دولتی نیست‌. سانسورچی‌ها در خود روزنامه‌ها هم هستند‌. از مسئولان روزنامه‌هایی سخن می‌گویم که وارد معامله با سیستم‌های امنیتی یا قضایی می‌شوند‌. سیستم‌های امنیتی یا قضایی در مقابل اعطای یک آزادی محدود به برخی از نشریات، در مواقع خاص و حساس از آنها می‌خواهند که مطلب و یا تیتری را به خواست سیستم به چاپ برسانند. بعضی از مسئولان روزنامه‌ها نام این اقدام خود را “لابی‌” و “چانه زنی” برای حفظ نشریه‌شان عنوان می‌کنند. اما سوال اینجاست این معامله‌ها تا کجا پیش خواهد رفت‌؟ چنین رفتارهایی بر خلاف اصول حرفه‌ای و اخلاقی روزنامه‌نگاری است.

یکی دیگر از مشکلات ما این است که در ایران تفکیکی میان فعالیت احزاب و ژورنالیسم وجود ندارد. من از مطبوعات حزبی صحبت نمی‌کنم. احزاب حق دارند که نشریه خود را داشته باشند. اما بسیاری از روزنامه‌ها در ایران پایگاهی برای فعالیت‌های حزبی شده‌اند‌. تداخل گرایش‌ها و فعالیت‌های حزبی با فعالیت‌های مطبوعاتی‌، مانعی مهم در راه پیشبرد روزنامه‌نگاری حرفه‌ای است.

تنزل جایگاه روزنامه‌نگاران‌، گاه ناشی از فقدان توانایی‌های حرفه‌ای و تخصصی در آنهاست‌. با آموزش کافی باید این نقص را بر طرف کنیم و بدانیم که روزنامه‌ها و روزنامه‌نگاران ضعیف سرکوب آزادی را برای دولت‌های مستبد آسان می‌کنند‌. چنین دولت‌هایی می‌گویند که ببینید این روزنامه‌ها و روزنامه‌نگاران چقدر ضعیف‌اند آیا آنها لایق آزادی مطبوعات هستند؟ شاید به همین دلیل هم نهادهای امنیتی در کشورهای غیر آزاد‌، از مطبوعات ضعیف و غیرحرفه‌ای حمایت می‌کنند.

و اما به عنوان آخرِین نکته می خواهم یک خبر خوب به شما بدهم: تعداد روزنامه‌نگاران زن در این سال‌ها در کشور من رشد زیادی کرده و به حدود ۳۵ درصد کل روزنامه‌نگاران ایران رسِیده است‌. زنان روزنامه‌نگار در پیشبرد حقوق زن درایران و در حرفه روزنامه‌نگاری نقش بزرگی داشته‌اند و فشارها از جمله بیکاری‌، احضار به دادگاه و زندان را نیز تحمل کرده‌اند.

سخنم را با این گفته یکی از پیشگامان آزادی‌خواهی مطبوعات در فرانسه به پِایان می‌برم که قانون مطبوعات فقط باید یک بند داشته باشد و آن این است: “تمام قوانین محدود کننده مطبوعات باید لغو شود.”

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours