مدرسه فمینیستی: تاریخ حضور فعال زنان ایران در عرصه اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی ، تاریخی نوپا است ، تاریخی که تنها یک قرن از پیدایش آن می گذرد اما نوع حرکت ، پیشرفت و تاثیر گذاری آن موجب شده که بخش عظیمی از تاریخ معاصر ایران را شامل شود.
هرچند که تاریخ نویسان و وقایع نگاران سعی بر ناگفتن و پوشاندن نقش زنان در این میان داشته اند اما انکار نقش موثر زنان در همیپایی با مشروطه خواهان و در ترویج و حفظ شاخص های مدرنیسم که ادعای مردان مشروطه بود ، نا ممکن است.
فعالیت زنان ایران که همزمان بامبارزات مشروطه خواهی در قالب طلب حق آموزش و تحصیل و حق حضور اجتماعی برای زنان بود، پس از پیروزی مشروطه بیشتر جنبه سیاسی و اجتماعی یافت.
با پیروزی مشروطه و تدوین قانون اساسی نوین که همچون کودک مدرن دوران تحجر شناخته شد ، زنان دریافتند که همچنان چون سفیه و کودک شناخته شده و از حق رای محروم مانده اند. از آن زمان تلاش های زن ایرانی برعلیه تبعیض و ستم جنسی خویش در عرصه سیاسی و اجتماعی شکل گرفت.
پایان جنگ جهانی و رفتن نیروهای متفقین از ایران، روی کار آمدن دولت پیشرو در سرزمین تزارهای روس ، و همسایگی ایران با آن خطه و نیز پیروزی مدافعان حق رای زنان در سال 1297 در انگلستان و در سال 1299 در امریکا و آغاز سفر های فرهنگی به اروپا موجب شد که زنان فعال ایرانی ، نسبت به مسائل و مناسبات جهانی زنان عکس العمل نشان دهند.
برپایی اولین هشت مارس در ایران در سال 1300 ، بی تاثیر از این وقایع نبود. این مراسم در رشت و به همت ” جمعیت پیک سعادت نسوان ” برگزار شد. اما پس از آن دیگر یاد و خاطره ای از ادامه برگزاری آن از سوی این جمعیت در دست نیست.
با به سلطنت رسیدن رضاخان پس از کودتای 1304، هرچند در ظاهر اتفاقاتی در جهت منافع زنان رخ داد اما جنبش واقعی زنان به تدریج به افول گرایید.(1) و سازمان ها و تشکل های مستقل کم کم جای خودرا به سازمان ها ی فرمایشی و وابسته به دولت وقت دادند. از آن زمان دیگر سندی در برگزاری مراسمی عمومی و علنی بزرگداشت هشتم مارس در دست نیست اما برگزاری این مراسم به طور مخفیانه و خصوصی در خانه ها و منازل شخصی برخی از زنان روشنفکر برگزار می شده است.
چندسال بعد، اسناد تاریخی حکایت از برگزاری عمومی این مراسم در سال 1306 از سوی ” سازمان بیداری زنان ” دارد.
هشتم مارس 1357 ، تنها یک ماه از انقلاب می گذشت . و زنان ایرانی که پا به پای مردان خویش درمبارزات ضد استبدادی و ضد شاه مبارزه کرده و از سال ها پیش در زندان ها و شکنجه گاه های شاه به سربرده بودند،
دررویارویی با فرامین ضد زن دولت انقلابی ،چونان مادران خویش در دوران مشروطه دچارشوکی تاریخی شدند. این شوک هفتاد سال پیش از آن زنان ایرانی را بهت زده ساخته بود. زنانی که برای پیروزی انقلاب مشروطه درکنار مردان به تلاش برخاسته بودند اما پس از پیروزی مشروطه همچون سفیه و کودک از حق رای محروم مانده بودند. آن روز ، پس از هفتاد سال یک بار دیگر زنان تلاشگر ایرانی شاهد حذف ابتدایی ترین حقوق خویش و رانده شدن از صحنه جامعه شدند.
“هفت اسفند 57 دفتر آیت الله خمینی الغای قانون حمایت از خانواده را به دادگاه ها اعلام کرد. یازده اسفند57
برای اولین بار ، اعلام شد که مطابق اصول اسلامی ، زنان نمی توانند قاضی باشند. پانزده اسفند 1357 ( 6مارس 1979)، دفتر آیت الله خمینی اعلام کرد که زنان می توانند به کار خارج از منزل بپردازند ولی با
حجاب شرعی” (2).
همزمانی صدور این فرامین با ایام برگزاری روز جهانی زن ، موجب شد که مراسم روززن در آن سال با استفاده از فرصت انقلابی و اعتراضی جامعه به شکل تظاهرات گسترده ای در تهران و برخی از شهرستان ها برگزارشود. این جریان اعتراضی با حملات خشونت بار طرفداران حجاب اجباری روبرو شد . این اعتراض گسترده هرچند برای مدتی کوتاه موجب عقب نشینی حاکمیت در اجباری کردن حجاب شد اما رایج شدن شعار اهانت آمیز ” یا روسری یا توسری” را به عنوان هدیه این روز ، به زنان برابری خواه ایران عطا کرد.!!
سال بعد ، مراسمی از طرف تک و توک سازمان های زنان که درکنارسازمان های سیاسی فعالیت میکردند به مناسبت روز زن برگزار شد.
اما با آغاز سال59 زمزمه های انتخاب روز تولد حضرت فاطمه به عنوان روززن در ایران آغازشد. شروع جنگ ایران و عراق و پی آمدهای داخلی آن که وقایع هولناک دهه شصت را به دنبال داشت موجب شد که برگزاری این مراسم نیز مانند دیگر فعالیت های عمومی و اجتماعی در محاق رود.
در طول دهه شصت ، این مراسم در محافل خانگی زنان روشنفکر و لاییک به شکل خصوصی و حتی مخفیانه برگزار میشد.
در نیمه اول دهه هفتاد این مراسم همچنان در محافل خانگی و خصوصی برگزار میشد . از خرداد 1376 و روی کار آمدن دولت اصلاحات هرچند که هشتم مارس هنوز درخانه ها برگزار می شد اما شکلی گسترده تر ازسابق به خودگرفت.
هشتم مارس سال 1378 (2000) ، نقطه عطفی در برگزاری مراسم روزجهانی و فعالیت های علنی زنان بود.
در این سال به ابتکار و دعوت نوشین احمدی خراسانی گروهی از زنان برای برگزاری علنی و عمومی هشت مارس دعوت شدند . این گروه از میان اعضای تشکل های غیردولتی محیط زیست ، کودکان ، زنان ناشرونیز محافل خانگی زنان انتخاب شده بودند. برای برگزاری این مراسم در سا لن های عمومی نیاز به تقاضای اخذ مجوزاز طرف یک نهاد رسمی بود. از آنجا که هنوز تشکل های مستقل زنان ایجاد نشده بود ، این مجوز را نشر توسعه (نوشین احمدی ) و نشر روشنگران ( شهلا لاهیجی ) گرفتند و ساختمان شهر کتاب آن سال میزبان برگزاری اولین مراسم هشتم عمومی و علنی پس از انقلاب شد.
در این مراسم علیرغم تصور برگزارکنندگان ، بیش از 1000 نفر شرکت کردند. و انعکاس خبری نسبتا گسترده آن موجب شده که جامعه نسبت به این روز و نحوه برگزاری آن حساس شود.
در بهار همان سال ماجرای کنفرانس برلین و زندان شدن شهلا لاهیجی و مهرانگیز کار موجب شده که همان جمعی که مراسم را برگزار کرده بودند برای جمع آوری امضا برای آزادی این دو زن فعال که خود از حامیان برگزاری مراسم نیز بودند به تلاش برخیزند .
جالب است که این اولین بار بود که جمعی اززنان مستقل برای جمع آوری امضا و طلب آزادی دو زن در بند به پا خواسته بودند و این به مذاق آقایان جامعه از حکومتی و غیر حکومتی چندان خوشایند نبود. بنابراین نگرش مردسالارانه در هیبت دلسوزی و تذکر، و یا منع مستقیم یا غیرمستقیم از همه سو متوجه این بیانیه شد. و این خود درسی شد در ضرورت استقلال فعالیت های زنان و تشکیل رسمی نهادهای مستقل و مردمی زنان که خود ابتکار عمل داشته باشند.
“مرکز فرهنگی زنان” کودک زاده شده این تجربه و تجارب دیگر آن سالهابود وتوانست سال بعد ازآن با استفاده از مجوزی که مستقلا از سوی آن مرکز درخواست شده بود، بزرگترین و مبتکرانه ترین مراسم را در هشتم مارس 1379(2001) در خانه هنرمندان برگزار کند. در این مراسم درکنار برنامه های متنوع موسیقی ، نمایش ، میزگرد، سخنرانی ، از زنان دربند شده کنفرانس برلین نیز حمایت علنی و رسمی به عمل آمد.
سال 1380 مرکز فرهنگی زنان که ابتکار برگزاری علنی و عمومی هشتم مارس در تهران را داشت به سوی شهرستان ها روانه شد و اعضای این مرکز در بیشتر شهرستان ها ی دور ونزدیک از جمله تبریز، زنجان ، اصفهان ، اهوازو…. به معرفی این روز پرداختند.
در سال 1381 گروه های مختلف زنان با استفاده از تجربه مرکز فرهنگی زنان در پی تاسیس تشکل های مستقل زنان بر آمده بودند و آنها نیز فضاهای دانشگاهی و فرهنگسراها برای برگزاری این مراسم انتخاب کرده بودند .
این سال برای مرکز فرهنگی زنان اما ، سال محک زدن تفکر حاکم برچگونگی استفاده از فضاهای بازشهری بود. این بارمرکز فرهنگی نگاه خودرا بر حق شهروندی زنان در استفاده از فضاهای شهری و حضور آزادانه در تجمع های مدنی دوخت و بدین ترتیب پارک لاله را برای برگزاری این روز انتخاب کرد.
تجمع آن روز در پارک لاله تحت کنترل شدیدی نیروهای پلیس برگزار شد . این نخستین بار بود که مراسم روزجهانی زن ، درفضاهای باز شهری و خارج از سالن ها و خانه ها و به شکل اعتراضی انجام میشد.
سال 1382 ، اکثر گروه ها و تشکل های مستقل زنان سعی برای برگزاری این روز به سبک سال های گذشته برنامه ریزی کرده بودند. مرکز فرهنگی اما این مراسم را در دوروز ، دوموضوع مشخص و دو روش برگزار کرد. یک روزرا به موضوع آموزش زنان اختصاص داد و نمایشگاهی تصویری از تاریخچه حضور زن ایرانی در مدارس و مراکز آموزشی برپا کرد و در کنار این نمایگشاه سمیناری با موضوع آموزش زنان نیز برگزار شد .
روزدوم را با موضوع خشونت درقالب تجمعی اعتراض آمیز در پارک لاله برنامه ریزی کرد که ساعتی پیش از برگزاری این تجمع ؛لغو مجوز آن شفاهی و ازطریق تلفن به مسئولان اطلاع داده شد. اما اعضای مرکز فرهنگی زنان با کپی کرفتن از مجوز به تعداد تمامی اعضا، به محل برگزاری تجمع رفتند و در آن جا با خشونت پلیس و دستگیری تعدادی از شرکت کنندگان مواجه شدند.
سال 1383، تعداد گروه هایی که به برگزاری هشتم مارس اقدام کرده بودند افزایش یافته بود و اکثر گروه ها درتدارک برگزاری این روز بودند به طوری که افرادی که علاقمند به شرکت در برنامه گروه های مخلتف بودند از برگزارکنندگان میخواستند تا هرکدام مراسم را در زمانی برگزار کنند که با دیگری تداخل زمانی نداشته باشد .
مرکز فرهنگی زنان در جشن روزجهانی زن این سال، تاسیس کتابخانه زنان صدیقه دولت آبادی رانیز اعلام کرد. و از آن سال به مناسبت همان روز جایزه ای برای اثر برگزیده حوزه مطالعات زنان در نظر گرفت.
بحث اعطای جوایز به آثار برگزیده بحث جدیدی نبود اما اختصاص یک جایزه برای کتابی در حوز مطالعات زنان و با تاکید بردیدگاه فمینیستی اثر و برگزاری آن در روز جهانی زن ابتکاری نوین بود که تا به امسال نیز ادامه داشته است.
هشتم مارس 1384، به دعوت ” حرکت جهانی زنان ” و گروه هم اندیشی زنان ” که اکثر تشکل های زنان را شامل میشد تجمعی در پارک دانشجوبرنامه ریزی شده بود که پس از دقایق اولیه توسط پلیس به خشونت کشیده شد . در آن روز “سیمین بهبهانی ” شاعر سالخورده ومبارز ایرانی در کنار زنان و دختران جوانی که برای برگزاری مدنی وآرام این روز بزرگ جمع شده بودند از سوی ماموران انتظامی مورد ضرب وشتم قرار گرفت. اما مراسم جایزه کتاب تندیس صدیقه دولت آبادی و مراسم خانگی دیگر ، جسته و گریخته برگزار شد.
سال 1385، یک هفته مانده به هشتم مارس ،33 نفر از زنان فعال در مقابل دادگاه انقلاب دستگیر شدند . این گروه که برای حمایت و یاری از 5 تن از یارانشان که به دلیل برگزاری تظاهرات 22 خرداد همان سال در میدان هفتم تیر دردادگاه انقلاب محاکمه می شدند، جمع شده بودند. اما نیروی انتظامی و امنیتی به بهانه واهی برهم ریختن نظم عمومی و اقدام علیه امنیت ملی آنها را دستگیر کرد. طی یک هفته ای که این افراد در زندان به سر می بردند ، نیروهای امنیتی برای تشدید جو سرکوب و ارعاب ، شبانه به خانه چندتن از فعالان اجتماعی حمله کرده و حتی برای ممانعت از برگزاری مراسم جایزه کتاب صدیقه دولت آبادی آنها را مورد تهدید قرار دادند. (3) در روز هشتم مارس تظاهرات زنان معلم و زنان آزادیخواه در مقابل مجلس شورای اسلامی به خشونت کشیده شدو تعداد زیادی از شرکت کنندگان دستگیر شدند. اما مراسم خانگی و خصوصی کمابیش برگزارشد.
هشتم مارس 1386، زنان دوباره به خانه برگشتند. اما این بار دیگردرشکل جمع های خصوصی و کوچک نبودند این بار عرصه عمومی را میهمان خانه های خویش ساخته بودند و دریغ که حتی خانه ها نیز از حمله نیروهای امنیتی در امان نماند. یکی از چندین مراسمی که دراین روز برگزار شد از سوی کانون زنان ایران و مدرسه فمینیستی بود که پیش از شروع مراسم پلیس قصد ورود به منزل را داشت و سرانجام دونفر از مسئولان مدرسه و صاحبخانه را به کلانتری منطقه بردند. اما موفق به برهم زدن برنامه نشدند و برنامه به هرطریق و تحت کنترل و فشار نیروهای امنیتی برگزار شد.
هشتم مارس 1387 ، سال خیره شدن نگاه جهانی و افکاربین المللی به زنان ایران بود . این زنان به شگون و مبارکی حضور کمپین یک میلیون امضا و تلاش های شبانه روزی در این کمپین جایزه جهانی سیمون دوبوار رادر این سال از آن خود ساختند. این جایزه خاص یک یا دونفر و یک یا چند سازمان نبوده است . این جایزه متعلق به تمامی زنانی است که با عضویت،فعالیت ، نوشتن مقالات ، انجام مصاحبه ها، برگزاری کارگاه هاوسمینارها و حتی امضای بیانیه کمپین یک میلیون امضا، به آن معنا بخشیدند.
هشتم مارس 1387، سالی بود که زنان ایرانی در مقابل تشویق و قدردانی جهانی از یک سو و فشار و تهدید داخلی از دیگر سو به استقبال برگزاری این روز بزرگ رفتند.
مراسمی که در گوشه و کنار کشور پنهان و عیان قرار بود که برگزار شود با ممانعت نیروهای امنیتی مواجه شد و برخی از گروه ها و جریان ها در تهران وشهرستان ها(از جمله در اصفهان) به شکل خصوصی و محدود مراسمی برگزارکردند. اما گروه هایی که از قبل اعلام برنامه کرده و قرار بود که در محل های عمومی مراسمی برگزارکنند تقریبا بدون استثنا برنامه هایشان لغو شد. از جمله میتوان به برنامه ای در پارک ورشو که به همت کانون وکلا قرار بود برگزار شود اما ساعتی قبل از شروع با حضور نیروهای امنیتی و انتظامی به تشنج کشیده ومدعوین بارفتار خشونت بار برخی از ماموران متفرق شدند. اما به رغم همه این ها برخی از فعالان جنبش نان به استقبال 8 مارس رفتند و در 11 اسفندماه کنفرانس مطبوعاتی با عنوان «حبس فعالان زن، حبس جنبش زنان نیست» (توسط «ائتلاف گروه های جنبش زنان برای آزادی عالیه اقدام دوست») و در اعتراض به اجرای حکم عالیه اقدام دوست، و احکام حبس تایید شده برخی از فعالان جنبش زنان برگزار کردند.
در این میان کتابخانه زنان صدیقه دولت آبادی که از آغاز کار خویش مراسم سالگردتاسیس کتابخانه و اهدای جایزه کتاب را به عنوان برنامه ویژه روزجهانی زن برگزار می کند، در این سال نیز موفق به برگزاری مراسم شد. هرچند این موفقیت به قیمت تغییر تاریخ برگزاری مراسم و محدودیت فضا برای دعوت گسترده به دست آمد لیکن به هرروی گفتن و باز گفتن از روزجهانی زن از سوی کتابخانه زنا ن به سکوت وخفا واگذار نشد. باری ،این مراسم به علت عدم امکان استفاده از فضاهای عمومی و شرط عدم صدور مجوز برای برگزاری هرگونه مراسمی در فرهنگسراها و گالری های خصوصی ، سرانجام در فضای کوچک و صمیمی کتابخانه با تعداد محدودی مدعو ، دوروز پیش از هشتم مارس به مناسبت روز جهانی زن برگزارشد و انعکاس مطبوعاتی نسبتا گسترده ای داشت این پوشش خبری بدون همکاری و همیاری سایت های زنان ازجمله مدرسه فمینیستی ، کانون زنان ایرانی و تغییر برای برابری و یکی دو مجله و روزنامه پیشرو میسر نبود.
در کنار مراسم مربوط به جایزه کتاب و تبریک روزجهانی زن، گزارش سفر «سیمین بهبهانی» به پاریس برای دریافت جایزه « سیمون دوبوار» ازویژگی های این مراسم بود. او که همچون قاصد امین و بلند پرواز کمپین یک میلیون امضا ازسوی اعضای کمپین برای دریافت جایزه سیمون دوبوار انتخاب شده بود ضمن تبریک روز جهانی زن باسخنان پرشور واز دل برآمده خویش لوح سیمین دوبوار را از سوی کمپین یک میلیون امضا به کتابخانه زنان صدیقه دولت آبادی سپرد.
در این سال ، گروه دیگری نیز موفق به برگزاری مراسم شدند . آنها برعکس کتابخانه زنان که مراسم را دو روز زودتر برگزارکرده بود به برگزاری این مراسم با تاخیر دوروزه اندیشیده بودند. این گروه در دفتر انتشارات روشنگران و مطالعات زنان جمع شده و به بهانه روزجهانی زن به موضوع انتخابات خرداد ماه سال پیش رو و نقش زنان در این انتخابات پرداختند و بحث «مطالبه محوری» و برنامه محوری جنبش زنان در فضای انتخاباتی را آغاز کردند . این گروه در آن آخرین روزهای زمستانی بذرپاش زمین سبز و بهارانه“ همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات “ 4 شدند.
گروه زنان اسفند نیز با چاپ دفترچه هایی به پاسداشت روز جهانی زن از نگاه و رویکرد این گروه همت گمارده بود.
گروهی از زنان تبریز نیز به انتشار ویژه نامه ای با نامویژه نامه 8 مارس کمپین آذربایجان همت کردند.
درمیان سایت های زنان، سایت مدرسه فمینیستی برای بزرگداشت این روز از هفته ها پیش از فرارسیدن روزجهانی از تعداد زیادی فعالان و صاحب نظران جنبش زنان خواسته بود که آرزوی خویش را برای ” روزجهانی زن در سال آینده “ برروی کاغذ بیاورند و بدین گونه از هفته ای قبل از این روز و تا هفته ها یی بعد ازآن نقل وسخن روز جهانی زن درفضای عمومی سایبری درقالب بیان آرزوهای زنان برای روزجهانی زن ادامه داشت.
بیانیه 600 تن از مدافعان حقوق زنان به مناسبت روز جهانی زن:« ما به راه روشن خود ادامه می دهیم»، نیز در روز 8 مارس در سایت های زنان منتشر شد.
سال 1388 با امید و شوری وصف ناپذیر در میان گروه های مختلف اجتماعی و سیاسی آغاز شد. از دست دادن فرصت های دوران اصلاحات که شکست نیروهای مترقی و مدنی در انتخابات سال 1384 را در پی داشت و فشارهای چهارساله دولت نهم موجب شد که جریان های مخلتف اجتماعی علیرغم مشکلات و موانع بیرونی ، ضرورت نقد از درون را نیز حس کرده وبه تفکری عمیق تر در بهره گیری از فرصت های هرچند اندک، واستفاده ازتاکتیک های مقطعی وهمچنین اندیشیدن به افعال اجتماعی و مدنی بطئی و ماندگار وا داشته شوند. همراهی پررنگ مردم خسته از فشارهاو تنگناهابا امید دستیابی به آرامش و امنیت و رفاه در کنار این نیروهای فعال و شناخته شده، تکثر و آرایشی جدید درمیان گروه های اجتماعی ایجاد کرد تا آنجا که نوعی “سونامی ” سرمایه اجتماعی در جامعه سرازیر شد که حضور موثر و پررنگ گروه های زنان به ویژه در ائتلاف ” همگرایی جنبش زنان برای طرح مطالبات در انتخابات” بخش عمده این سرمایه اجتماعی را تشکیل میداد.
اما دریغ که این بخش تعیین کننده ، از همان فردای انتخابات آماج حمله های خشونت بار حاکمیت شد. یکی جان داد و دیگری روانه سلول های اوین و زندان های دیگر شد، یکی از کار و شغل اش اخراج شد و دیگری ممنوع خروج شد، یکی به اجبار بار سفر بست و دیگری سرگردان و حیران از خانه و کاشانه دورشد یکی ماند ودیگری به دلگرمی او مصمم ادامه داد… و حالا در آستانه هشتم مارس همچنان جسورانه و محق هرچند که چونان جزیره ها یی دوراز هم، اما هنوز نشسته بر دریای آرام و بی خشونت جنبش زنان در پی یافتن راهی زنانه و مدنی برای برگزاری جشن روز جهانی امان هستیم تاکه ترنم آوای آرام امان شکوه سرود خوش آهنگ این روز را دوچندان کند.
روزجهانی زن برزنان سخت کوش و شورمند ایران وخواهران جهانی اشان مبارک باد.
• اطلاعات و گزارش های این مقاله به ویژه درمورد سال های اخیر، بیشتر شهر تهران را پوشش داده است.
پانویس:
◀️ 4. زنگ چهارم ” نشریه داخلی مدرسه زنان ” . تهران : مدرسه فمینیستی ، زمستان 1388.
+ There are no comments
Add yours