جایی در شهری دور به یاد صدیقه دولت آبادی، چراغی روشن است

۱ min read

نرگس بابا رئیسی-8 مرداد 1389

مدرسه فمینیستی: به مناسبت بزرگداشت بانو صدیقه دولت آبادی در ششم مرداد با دوستان هماهنگ کردیم که دور هم جمع شویم و درباره بانو صدیقه دولت آبادی ؛ الگوی مبارزه راستین صحبت نماییم. از بین دعوت شدگان عده ای از دوستان حضور یافتند.



ساعت 9 صبح فاطمه، مریم، سحر، خانم نوروزی، به اتفاق نائب دبیر انجمن نویسندگان شهر، زودتر از دیگران به خانه ام آمدند. جلسه با صحبت فاطمه راجع به زندگی و افکار و آرمانهای صدیقه دولت ابادی شروع شد، وی مثل همیشه با شور و هیجان خاص خود، فعالیتهای مثبت و تاثیرگذار بانو دولت آبادی را بازگو کرد و سپس کپی ویژه نامه بیست وپنج صفحه ایی که مدرسه فمینیستی (به مناسبت سالروز درگذشت خانم دولت آبادی) روی سایت مدرسه منتشر کرده بود ارائه نمود.این ویژه نامه دست به دست چرخید و تمام مطالبش خوانده شد و مفصلا مورد مباحثه قرار گرفت. که انصافا مطالب جالب و بسیار آموزنده ای در بر داشت. به خصوص اراده راسخی که این بانوی محترم برای اجرای اهداف و اندیشه هایش داشته ما را به سرزنش خود و فرصت های زیادی که خیلی راحت از دست می دهیم، واداشت.

همچنین مقاله ی “صدیقه دولت آبادی 45 سال زحمتش را تقدیم معارف نسوان کرد” به قلم بانو الهه باقری به صورت چکیده از قبل تهیه و تکثیر شده بود به دوستان داده شد تا بین اقوام و آشنایان خود پخش نمایند و اطلاع رسانی کنند.

در بخش دیگری از این نشست صمیمانه و آموزشی، مریم به بیان مطالبی درباره مجله «زبان زنان» پرداخت، وی در خصوص اهداف انسانی و زنانه ی این نشریه صحبت کرد. همینطور در خصوص روش آموزشی و مسیری که «زبان زنان» طی می کرد و انبوه مشکلاتی که در آن زمان بر سر راه انتشار چنین نشریه زنانه ای وجود داشته، به طور مبسوط صحبت کردیم.


همچنین کتاب “هدفها و مبارزه زن ایرانی” اثر محمد حسین خسروپناه را به امانت دست خانم نوروزی دادیم .کتاب مذکور را مابقی دوستان از قبل خوانده بودند. نوروزی درباره استقبال بانو دولت آبادی از کشف حجاب صحبت کرد و بیان نمود چون دغدغه اصلی خودش حجاب اجباری می باشد این قسمت از فعالیت ایشان را بیشتر ارج نهاده و برایش جذاب و پسندیده است.

مریم به اتفاق فاطمه اذعان داشتند که برای بهبود زندگی فعلی زنان کشورمان باید از تلاشها و فعالیتهای زنان مبارز پیش لز خودمان درس بگیریم و مسیر مبارزات مسالمت آمیز و فرهنگی آنان را پیگیری کنیم. همچنین لازم است به کار نبردن اصطلاحات رایج که به زنان نسبت داده میشود را جدی بگیریم.. ایشان سپس لیست این اصطلاحات از جمله: «خاله زنک»، خاله بازی، و نظایر این واژه ها و اصطلاحات تحقیرآمیز ناشی از فرهنگ جنسیتی را بر شمردند و با کاربردشان در محاوره و روابط معممولی زندگی روزمره، به مخالفت پرداختند و بدین طریق مبارزه ی بانو دولت آبادی را با اصلاحات رایج آن زمان چون “ضعیفه” پیگری و تکمیل نمودند.

درحین بحث، در مورد اصلاحات رایج، زنگ خانه را زدند؛ از دوستان معذرت خواستم و برای باز کردن در، از اتاق بیرون رفتم. وقتی که در را گشودم با خانمی مصمم و سر و زبان دار مواجه شدم که مبلغ لوازم آرایشی اوریف لیم بود. ایشان به خانه ما آمده بود و تبلیغ کالاهایشان را ارائه می داد. پس از چند دقیقه صحبت، تا حدودی با هم صمیمی شدیم و صحبت از کیفیت محصولات آرایشی، به میزان کسب درآمد، کشیده شد. وی از درامدش با من صحبت کرد، چون صحبت به درازا کشید به داخل راهنمایی اش کردم تا دوستان حاضر نیز صحبت های او را بشنوند. وی بدون آنکه بنشیند همانطور سرپا ایستاد و برای دوستانم نیز توضیحاتی داد. از استقلال مادی و اهمیت این کار گفت. در این حین به او گفتیم که با او هم دغدغه هستیم و استقلال مادی و استقلال در معنای تمام و کمالش، برایمان حائز اهمیت است …از آشنایی با جمع دوستان من ابراز خرسندی کرد، شماره هایمان را تبادل کردیم و از ما خواست که در جلسات بعدی او را نیز دعوت کنیم. بعد از گپی مختصر با ما خداحافظی کرد تا به ادامه کارش برسد و ما نیز به ادامه مباحثه یمان پرداختیم.

در لحظات پایانی جلسه، به این نتیجه رسیدیم که باید اهداف و فعالیتهایی از بانو دولت آبادی را الگو قرار داده و در آن جهت، برای زندگی فردی و اجتماعی مان صادقانه تلاش کنیم. جلسه با تقسیم کتابها و جزواتی که فاطمه برایمان آورده بود اتمام یافت و قرار بر این شد که جلسه ایی دیگر داشته باشیم و درباره کتابها و جزواتی که خوانده ایم بحث و تبادل نظر کنیم.

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours