جرس (مسیح علی نژاد): خبر اعتصاب شانزده تن از زندانیان سیاسی و قطع تلفن بند ۳۵۰ اوین که نزدیک به ۱۰۵ زندانی حوادث مربوط به انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته در این بند نگهداری می شوند در حالی در سایت های خبری منتشر شد که خانواده های این زندانیان در انتظار اعطای مرخصی و یا امتیازات ویژه به عزیران دربندشان به مناسبت نیمه شعبان بودند.
پیگیر های جرس حاکی است، درگیری به وجود آمده میان ماموران زندان اوین و برخی از فعالان سیاسی دربند، آغاز گر این رخداد بوده است. گفته می شود ماموران اوین روز دوشنبه نزدیک به سه الی چهار ساعت زندانیان و خانواده های آنان را در پشت کابین ملاقات معطل نگاه داشتند. چند تن از این زندانیان وقتی مشاهده می کنند ماموران ، بدون توجه به انتظار طولانی مدت خانواده ها در شرایط نامناسب گرمای تابستان، مشغول مکالمه شخصی از طریق تلفن های همراه خود بوده اند، اعتراض خود را به آنها مطرح می کنند؛ اما این اعتراض خشم ماموران را بر می انگیزد و این انتظار را با بی تفاوتی بیش از حد معمول خود، بیشتر می کنند. رفتار نا مناسب ماموران و عدم توجه به سردرگمی و کلافگی زندانیان و خانواده های آنان در روز ملاقات منجر می شود که جمعی از از این زندانیان در یک حرکت دسته جمعی، به سمت اتاق ملاقات حرکت می کنند که این امر به درگیری لفظی میان ماموران و زندانیان معترض منجرا می شود. پس از آن نیز به جای شنیدن اعتراض و خواسته زندانیان، بهمن احمدی امویی و کیوان صمیمی به سلول انفرادی منتقل می شوند. زندانیان دیگر وقتی باخبر می شوند که این دو روزنامه نگار در سلول انفرادی اعتصاب غذا کرده اند، آنها نیز در اعتراض به انتقال هم بندان خود به انفرادی و در حمایت از آنان دست به اعتصاب غذا می زنند و اعلام می کنند تا تحقق خواسته هایشان دست از اعتصاب بر نمی دارند .
به همین مناسبت جرس با بعضی از خانواده های این زندانیان که به خاطر اعتراض به رفتار نامناسب ماموران و مسوولان زندان و همچنین شرایط نامناسب بند ۳۵۰ اعتصاب کرده اند، گفتگوهایی را انجام داده است..
لازم به ذکر است که علی ملیحی فعال دانشجویی و عضو ادوار تحکیم وحدت ، بهمن احمدی امویی روزنامه نگار ،حسین نورانی نژاد روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت , عبدالله مومنی فعال دانشجویی و سخنگوی ادوار تحکیم ،علی پرویز فعال دانشجویی ،حمیدرضا محمدی فعال سیاسی ،جعفراقدامی فعال مدنی ،بابک بردبار عکاس خبری ،ضیا نبوی دانشجوی محروم از تحصیل ،ابراهیم(نادر)بابایی فعال مدنی و از جانبازان جنگ ایران و عراق ،کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر و وب نگار ،مجید دری فعال دانشجویی ، مجید توکلی فعال دانشجویی ، کیوان صمیمی روزنامه نگار ،غلامحسین عرشی ،پیمان کریمی آزاد از بازداشت شدگان حوادث عاشورا و محمدحسین سهرابی راد از جمله اعتصاب کنندگان هستند )
گفتگوی جرس با خانواده های تعدادی از این زندانیان در مورد اعتصاب غذا و وضعیت نگهداری زندانیان در اوین، پیش روی شماست:
همسر بهمن احمدی امویی: مانع تراشی ها برای ملاقات، فشار روحی- روانی به زندانیان سیاسی است
ژیلا بنی یعقوب همسر بهمن احمدی امویی ضمن اعلام نگرانی نسبت به وضعیت همسر خود و سایر زندانیانی که دست به اعتصاب غذا زده اند به جرس می گوید: آنچه بیشتر از همه نگرانم می کند این است که همسرم معمولا اهل اعتصاب غذا نبوده و معمولا با صبوری نسبت به مشکلات زندان کنار می آمد اما حالا فکر می کنم رفتار اخیر ماموران زندان تا چه اندازه برای او غیرقابل تحمل و نامناسب بوده و تا چه اندازه مورد آزار و اذیت قرار گرفته است که تصمیم به اعتصاب غذا گرفته است.
این روزنامه نگار که خود نیز پیش از این زندانی شده بود و اینک به مدت سی سال از کار روزنامه نگاری محروم شده است، تاکید می کند، برخورد برخی از ماموران زندان اوین معمولا با خانواده ها خیلی محترمانه نیست اما در روز دوشنبه این رفتار بسیار توهین آمیز بود تا آنجا که علی رغم برگه ملاقاتی که توسط دادستانی مورد تایید قرار گرفته بود بعد از ساعات طولانی، ملاقات را لغو و تلفن ها را هم قطع کرده اند و ما الان اصلا خبر نداریم که چه اتفاقی برای زندانیان افتاده است.
وی ادامه می دهد: ماموران اوین می دانند که زندانیان نسبت به خانواده های خود حساس هستند برای همین گاهی اوقات از این امر به عنوان ابزاری برای فشار روحی و روانی به زندانیان استفاده می کنند. آنها می دانند که در روز دوشنبه زندانیان با امید بیدار می شوند و خودشان را برای دیدن خانواده ها آماده می کنند اما فشاری که به زندانیان وارد می شود تا همین امیدهای کوچک آنها را هم نا امید کنند واقعا تاسف برانگیز است.
ژیلا بنی یعقوب یاد آور می شود:ملاقات های کابینی سه مرحله دارد، مرحله اول اینگونه است که باید یک مدت طولانی در سالن پایینی به انتظار بنشینیم، در مرحله دوم وقتی وارد اتاق ملاقات می شویم باید مدت طولانی به انتظار بنشینیم تا ببینیم کی پرده های کابین های ملاقات بالا می رود و در مرحله سوم باز هم باید انتظار بکشیم تا زندانیان را پشت کابین ها بیاورند. تازه در این مرحله گاهی وقت ها تلفن ها خراب است و خانواده ها در همین بیست دقیقه ای که فرصت دیدار دارند به شدت دچار اضطراب می شوند تا یک تلفن سالم پیدا کنند. هفته های پیش بعد از چهارساعت انتظار وقتی همسرم تلفن را برداشت هیچ صدایی نمی آمد و هر دوی ما دچار استرس وحشتناک شدیم که این فرصت کوتاه را هم با استرس دنبال تلفن سالم می گشیتم.
وی در پایان می گوید: بعد از اعتصاب غذای همسر من و سایر زندانیان، تلفن های بند ۳۵۰ هم قطع شده است. در خالی که تلفن بند عمومی معمولا در مواردی قطع می شد که محکومین به اعدام را برای اجرای حکم می بردند، برای همین نزدیک به ۱۵۰ نفر از خانواده ها هم در شرایط فعلی نگران هستند و اصلا نمی دانند به چه دلیل تلفن ها قطع شده است.
همسر عبدالله مومنی: نسبت به تماس های بیرونی و خبررسانی های زندانیان سیاسی حساس هستند
فاطمه آیینه وند همسر عبدالله مومنی، سخنگوی دربند ادوار تحکیم نیز ضمن بی خبری نسبت به وضعیت عبدالله مومنی به جرس می گوید: از وقتی که من و بچه ها خبر مربوط به اعتصاب غذای زندانیان سیاسی و از جمله همسرم را شنیده ایم، جز نگرانی هیچ کاری از دست مان بر نمی آید. بچه های من مدام خبرها را نگاه می کنند تا ببیند از پدرشان چه خبری می رسید. به چه کسی باید بگوییم که اگر در ایام عید به زندانی حق تماس تلفنی و دیدار با بچه هایش را نمی دهید حداقل آنها را به انفرادی نفرستید.
وی با بیان اینکه اگر تا روز شنبه خبری در مورد وضعیت زندانیان ندهند، خانواده ها به مقابل دادستانی خواهند رفت تا ببینند چه بلایی سر زندانیان آمده است، می گوید: در عجبم که خود این ماموران همسر و خانواده ندارند که با خانواده های دیگر اینچنین رفتار می کنند؟ مسلمان هستند و در عید مسلمانان بلایی به سر زندانی آورده اند که زندانی دست از خوردن غذا بر می دارد تا شاید صدای اعتراضش شنیده شود.
خانم آیینه وند ادامه می دهد: یکی از دلایلی که برای ملاقات ها و تماس های تلفنی زندانیان سیاسی آنقدر سخت می گیرند این است که آنها نسبت به ارتباطات بیرونی زندانیان نگران هستند. می گویند شما اخبار زندان را به بیرون می فرستید و خانواده های شما هم مصاحبه می کنند. حتی چند بار عبدلله را تهدید کردند که تماس های تلفنی او را قطع خواهند کرد و به او اجازه خواند داد تا تنها هفته ای دوبار به منزل زنگ بزند در حالی که این حق قانونی زندانی است که هر روز دو الی پنج دقیقه ای با خانواده اش تلفنی صحبت کند.
مادر کوهیار گودرزی: مواد مخدر راحت وارد اوین می شود اما اجازه نمی دهند کتاب برای زندانی ببریم
پروین مخترع مادر کوهیار گودرزی که بسیار نسبت به وضعیت نامناسب اوین و سلامتی زندانیان نگران بود به جرس گفت: دیگر مانده ام از این زندان چه بگویم وقتی همه گوش هایشان را بسته اند و هیچ نمی شنوند. اینبار دفعه دوم است که پسرم در اوین اعتصاب غذا کرده است اما انگار هیچ کسی پاسخ گو نیست.
وی ادامه می دهد: شاید کسی باور نکند که دفعه نخست می روند بالای سر پسرم و به مدل سبیل او اعتراض می کنند، بعد وقتی کوهیار نمی پذیرد که مدل سبیل خود را به دلخواه آنان تغییر دهد،با دستبند و چشمبند او را می برند وسبیل او را کوتاه می کنند، آدم چه می تواند بگوید وقتی نخبگان یک کشور را می برند در زندان و تا این اندازه تحقیر می کنند.
مادر کوهیار گودرزی نسبت به وضعیت بهداشت زندان می گوید: آنقدر شرایط تاسف برانگیزی دارند که وقتی قیافه های آنها را می بیند، همه زرد و رنگ پریده با دندان های فاسد شده در آنجا نگهداری می شوند و هیچ کس هم نیست که بگوید چه بلایی دارد سر آنها می آید.
وی در پاسخ به پرسشی در خصوص برخورد دادستانی تهران در مورد اعتراض های خانواده ها نسبت به وضعیت بهداشتی زندانیان می گوید: دادستان از من گله کرده که چرا مصاحبه می کنم، به او گفتم بگویید حسین شریعتمداری بیاید من با او هم مصاحبه کنم و بگویم در زندان چه بلایی دارد سر بهترین جوانان این کشور می آید.
وی افزود: نزدیک به دو ماه هیچ مصاحبه ای نکردم. گفتم ببینم بچه مرا آزاد می کنند، هیچ خبری نشد. تنها فرزندی که با بدبختی و نداری بزرگش کرده ام، شاگرد اول بود و دانشجوی نخبه بود و بعد هم رفت دانشگاه صنعتی شریف حالا جایش در زندان است؟ تازه معلوم هم نیست اینها زندانی گرفته اند یا اسیر که این بلاها را سر بچه های ما می آورند. دست ما هم به هیچ جایی نمی رسید و نمی دانیم از دست این آقایان به کجا شکایت ببریم.
وی در مورد برخورد نهادهای قضایی با خانواده های زندانیان می گوید: آنقدر رفتاربرخی از این آقایان توهین آمیز است که فقط مانده است بلند شوند ما را هم کتک بزنند. رییس شعبه سه ما را دیوانه کرده است. از کرمان می کوبم می روم تهران دنبال کار بچه ام هیچ پاسخی نمی گیرم، وقتی هم خسته و کوفته از تهران می رسم به خانه تازه خبر می رسید که کوهیار دوباره اعتصاب غذا کرده است، با ما که این بیرون زندان تا این اندازه توهین آمیز رفتار می کنند ببینید با بچه های ما در زندان چه می کنند که چاره ای جز اعتصاب غذا نمی بینند.
وی می گوید: بعد از سی سال یک عده آدم های شجاع رفتند در خیابان اعتراض کردند، معلوم است کسانی که قدرت را بدون هیچ سند و محتوایی به دست آورده اند حالا میز و تحت وزارت و ریاست را به این راحتی ها رها نمی کنند و به جای پاسخ منتطقی آنها را در زندان می اندازند. خودشان آن بالا در کاخ شان نشسته اند اصلا کاری به این ندارند که یک مادر مجبور است از شهرستان برای دیدن بچه ای که با نداری بزرگش کرده این همه منت بکشد.
مادر این فعال حقوق بشر دربند در پایان ضمن ابراز تاسف نسبت به رفتار مسولان زندان می گوید: در همین اوین مواد مخدر به راحتی وارد بند می شود اما اجازه نمی دهند ما برای بچه های خودمان کتاب ببریم. ترجیح می دهند جوانان خمار و بیمار باشند تا کاری به کار سیاست نداشته باشند.
مادر مجید توکلی: ما چاره ای جز مقاومت نداریم
مادر مجید توکلی، دانشجوی معترض اوین به جرس می گوید: با اینکه دیگر نباید از این آقایان انتظار نیکی کردن داشت ولی به عنوان یک مادر در روز عید انتظار مرخصی فرزندم را می کشیدم که باز هم نشان دادند چنین انتظارهایی از آنها بیهوده است. این سومین بار است که مجید دست به اعتصاب غذا در زندان می زند. شاید برای خیلی ها این مسئله دیگر عادی شده باشد اما برای خانواده ها هربار انگار روز اول است که عزیزش دست از غذا خوردن می کشد تا صدایش به گوش مسوولان برسد.
وی با بیان اینکه هرگز از مقاومت مجید و دوستان او در زندان نا امید نیست می گوید: کاش بچه هایی که می شنوند، پدران شان در زندان دست به اعتصاب غذا زده اند قوی باشند، من می دانم آنها چه می کشند، شاید ما مادرها توان مان بیشتر از آنها باشد، این اتفاقی است که برای ما در کشور افتاده است و ما چاره ای جز مقاومت نداریم.
مادر مجید توکلی ادامه می دهد: این اعتصاب غذا ها بلاهایی بر سر جسم و روح بچه های ما می گذارد که تا همیشه با آنها می ماند و خانواده ها هم بی نصیب از این فشارها نیستند، همین الان در خانه همین شانزده نفری که اعتصاب غذا کرده اند، می دانید چه خبر است؟ مگر می شود یک خانواده بداند که عزیزش در زندان برای اعتراض لب به غذا نمی زند و آنها بدون غصه بتوانند لب به غذا بزنند.
وی در پایان تاکید می کند: بچه های ما زندانی هستند و باید حداقل حقوق زندانیان را در موردشان رعایت کنند، من نه ماه است که مجید را ندیده ام و تنها راه تماس من همان تماس تلفنی بود که باز هم از من دریغ شده است، اگر مسوولین خواسته های اعتصاب کنندگان را برآورده نکنند، هم قلب خانواده ها نا آرام خواهد بود و هم کشور یک بار دیگر برای ندانم کاری های یک عده مامور دچار التهاب خواهد شد.
مادر مجید دری : پسرم یک سال به مرخصی نیامد و حالا دو دقیقه سهم تلفن را هم از ما گرفتند
منور هاشمی، مادر مجید دری دانشجویی که نزدیک به یک سال است بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به سر می برد، نسبت به خبر اعتصاب غذای فرزند خود نگران است و در این رابطه به جرس می گوید: مجید شاید به لحاظ روحی قوی باشد اما به لحاظ جسمی خیلی ضعیف شده است، دچار میگرن و سردردهای شدید عصبی شده که در زندان نیز فقط به دادن چند قرص تقویتی بسنده کرده اند.
وی با بیان اینکه از روز دوشنبه تا کنون هیچ خبری از اوین ندارند، گفت: روزی دو دقیقه سهم ما بود که صدای مجید را بشنویم و حالا همان را هم نداریم، نزدیک به یک سال که نتوانستم فرزندم را در خانه خودم ببینم.، وقتی تماس نگرفت فکر کردیم می خواهد سهمیه دو دقیقه ای خود را نگه دارد تا یکجا به ما زنگ بزند اما خبر اعتصاب غذا را که شنیدیم همه خانواده نگران شدیم و اصلا نمی دانیم چکار باید بکنیم. می رویم دادستانی شاید جوابی به ما بدهند.
مادر این دانشجوی دربند در مورد وضعیت فرزندش در زندان می گوید: یک زندانی حق و حقوقی دارد که متاسفانه هیچ کدام را در مورد بچه های ما رعایت نمی کنند. به کسانی که در بند مالی و قاچاق هستند، پنج یا شش تا خط تلفن داده اند، اما در بند ۳۵۰ که متعلق به زندانیان سیاسی است فقط یک خط تلفن وجود دارد که گاهی ممکن است حتی نوبت به بچه ها نرسد تا به خانواده هایشان زنگ بزنند.
وی همچنین اشاره کرد: اخیرا چند تا کتاب که با مجوز وزارت ارشاد خودشان چاپ شده است را برای مجید فرستاده بودیم که نپذیرفتند، تعجب آور است که آنها حتی کتاب های خودشان را هم قبول ندارند، مگر فرزند من چه تفاوتی به عنوان یک زندانی با زندانیان بندهای مالی و قاچاق دارد که آنها از حق مرخصی و حق تماس تلفنی و بقیه حقوق خود بهره مند هستند اما ما حتی یک کتاب هم نمی توانیم برایش بفرستیم؟
وی با بیان اینکه برخورد برخی از ماموران زندان که خانواده های زندانیان سیاسی را می شناسند خیلی محترمانه است اما عده ای هم هستند که واقعا رفتارهای توهین آمیزی دارند. ما این را می گذاریم به حساب اینکه بد و خوب همه جا هستند ولی برخورد روز دوشنبه واقعا جای نگرانی دارد که به جای شنیدن صحبت های معترضین آنها را به سلول انفرادی منتقل کردند.
پدر علی ملیحی: ما همیشه از علی روحیه می گیریم
جواد ملیحی پدر علی ملیحی روزنامه نگار دربند است که از خبر اعتصاب غذای فرزند خود بی اطلاع است و به جرس می گوید: از زمانی که تلفن های اوین قطع شده است ما خبری از علی نداریم و نمی دانیم بر او چه می گذرد.
وی روحیه علی ملیحی را بسیار خوب توصیف می کند و می گوید، دادگاه حکم چهارسال زندان او را تایید کرده است، اگرچه در روز دادگاه علی خودش بسیار متعجب بود از این حکم ولی سعی می کرد به ما دلداری بدهد.
آقای ملیحی از دیدار دوساعت و نیمه خود با علی ملیحی درروز دادگاه به نیکی یاد می کند و می گوید، ملاقات های حضوری سهم مادر علی است اما در روز دادگاه شایسته نبود که مادر، علی را با آن وضعیت دستبند ببیند برای همین خودم رفتم و ساعت های خوبی را با پسرم حرف زدم.
وی ضمن ابراز نگرانی نسبت به قطعی تلفن های اوین می گوید اگر خبر اعتصاب غذا درست باشد، با توجه به شناختی که از علی آقا دارم، می توانم بگویم بی دلیل کاری را انجام نمی دهد.
همسر حسین نورانی نژاد: اگر جواب ندهند، خانواده های زندانیان در برابر دادستانی تجمع می کنند
پرستو سرمدی، همسر حسین نورانی نژاد، عضو در بند جبهه مشارکت که او نیز نزدیک به یک سال است که به مرخصی در زندان به سر می برد، به جرس می گوید: از زمانی که تافن های اوین قطع شده است ما اصلا خبر نداریم که در زندان چه می گذرد و همین ما را بیشتر نگران کرده است.
این روزنامه نگار جوان در عین حال توضیح می دهد: همسر من دارد دوران محکومیت خود را سپری می کند و طبیعی است که باید مثل همه زندانیان از حق و حقوق خود بهره مند باشد اما با توجه به رفتارهای غیرقانونی که با زندانیان می شود ما از خیر مرخصی و آزادی مشروط گذشتیم و داشتیم آرام آرام با مسئله کنار می آمدیم اما ظاهرا خود آقایان نمی خواهند کشور آرام باشد. خودشان هستند که به التهاب دامن می زنند وگرنه ما که کاری به کار آنها نداشتیم نه مرخصی خواستیم و نه آزادی مشروط اما هیمن ملاقات را هم به گونه ای با مانع تراشی مواجه کردند تا صدای اعتراض زندانیان را بلند کنند و جو را یک بار دیگر ملتهب کنند.
پرستو سرمدی ادامه می دهد؛ ما شاهد بودیم که در ایام عید قاچاقچیان به مرخصی آمدند اما همسر من نیامد، باز هم اعتراضی نکردیم اما اگر این رفتارهای همچنان ادامه پیدا کند همه خانواده هاقرار گذاشته اند روز شنبه در مقابل دادستانی تجمع کنند.
وی گفت: ما خبر مربوط به اعتصاب غذای زندانیان را از سایت های خبری خوانیدم یعنی این حق را نداریم که بگوییم حداقل تلفن ها را وصل کنید تا ببینیم در اوین چه خبر است؟
همسر تاجرینا: به همسرم به عنوان یک دندانپزشک اجازه ندادند تا حداقل به سلامت دندان زندانیان کمک کند
زهرا میریونسی همسر علی تاجرنیا، یکی از نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم که اینک در بند ۳۰۵ اوین به سر می برد به جرس می گوید: از روز دوشنبه تاکنون بچه های من مدام گوش به زنگ هستند تا پدرشان زنگ بزند اما اصلا نمی دانیم چه اتفاقی افتاده است که تلفن ها را قطع کرده اند.
وی نسبت به وضعیت بهداشتی زندانیان هم ابراز نگرانی می کند و اشاره می کند: همسر من به دلیل اینکه خودش یک دندانپزشک است، وقتی وضعیت دندان های زندانیان را دیده است که در اثر تغذیه ناسلام خراب شده اند، به زندان پیشنهاد داده است تا حداقل بتواند از تخصص خود در زندان استفاده کرده و به زندانیان کمک کند اما هیچگاه با این پیشنهاد موافقت نکرده اند.
وی افزود، به دلیل برخی تعمیرات در زندان، آلودگی هوا، ازدحام بیش از حد جمعیت و گرمای بیش از اندازه، زندانیان از وضعیت مناسب بهداشت و سلامت برخوردار نیستند و این امر بارها گلایه همسرم را به همراه داشت.
وی در پایان تاکید کرد امیدواریم دیدار خانواده های زندانیان با دادستان نتیجه بخش باشد تا بدون هیچ دردسری زندانیان به مطالبات به حق خود دست پیدا کنند.
+ There are no comments
Add yours