مدرسه فمینیستی : «… من کنار تر ایستاده بودم و چون مرا از شمار ایشان نمی گرفتند کاری با من نداشتند. ولی از آسیبی که بآقایان بهبهانی، طباطبایی و امام جمعه خویی میرسانیدند دلم نزدیک بود بترکد. بهبهانی و طباطبایی و خویی را چندان زدند که اندازه نداشت. یکی از اینرو سیلی یا مشت و قنداق تفنگ می نواخت و آن یک، فرصت نداده از آنرو مشت یا سیلی میخوابانید. میدیدم سر لخت آقا سید عبدالله بهبهانی در هوا این ور میرفت آن ور میگردید. در همه این آسیبها تنها سخنی که از زبان اینان بیرون می آمد جمله «لااله الالله» بود. بویژه بهبهانی که هرگز جمله دیگری بر زبان نراند. پس از آنکه از زدن سیر شدند آنزمان بکندن ریشها پرداختند. دسته دسته موها را می کندند و دور میانداختند و خون که از رویشان روان بود. در این میان کسانی را هم باشوشکه یا با ابزار دیگری زخمی ساخته بودند که از سر و یا از گردنشان خون روان میگردید. در این هنگامه دلگداز بود که حاج میرزا ابراهیم آقا تبریزی را هم کشتند.» (احمدکسروی. تاریخ مشروطه ایران. ص 645-646)
شکستن حرمت و قساوت بی نظیر عمال استبداد نسبت به مجتهدین مشروطه خواه مجلس و سرکوب عنان گسیخته ی رهبران سیاسی نهضت مشروطه پارلمانی، در آتمسفر سیاسی ای انجام می گرفت که به استناد اکثر کتب تاریخی، رهبران سیاسی نهضت از هر گونه خشونت و تحریک به زد و خورد، پرهیز داشتند و مردم به هیجان آمده را به آرامش دعوت می نمودند. اکثر رهبران سیاسی و فکری نهضت همچون: جهانگیرخان صوراسرافیل، ملک المتکلمین، سید جمال اصفهانی، شیخ احمد مدیر روزنامه روح القدس، میرزا ابراهیم آقا تبریزی، حاج محمد تقی بنکدار، محمدرضا مساوات، مستشارالدوله، قاضی قزوینی، سید حسن تقی زاده، میرزا یحیی دولت آبادی، علی اکبر دهخدا، و… که یا جزو نمایندگان مردم در مجلس تازه تاسیس شورای ملی بودند یا مدیران روزنامه های آزادیخواه، یا هر دو وظیفه را توأمان عهده دار بودند در برخورد مسالمت آمیز و صلح طلبانه با دربار شاه و قوای قزاقان روسی که خدمتگزار شاه و در رکاب ایشان قرار داشتند، متحد و هم نظر بودند. هیچ کس از این رهبران با جنگ مسلحانه با شاه و سرهنگ لیاخوف، موافقتی نداشت.
در مجلس ملی (مجلس اول)، دو کمیسیون تشکیل شده بود: «یکی کمیسیون سیاسی یا اصلاح و دیگر کمیسیون دفاع. هر کدام از دوازده نماینده تشکیل می شد. ریاست کمیسیون سیاسی را ممتازالدوله رئیس مجلس به عهده داشت. مجتهدان مجلس هم در آن حضور داشتند. در کمیسیون دفاع سه تن از بیرون مجلس هم شرکت می کردند. علاوه بر آن دو کمیسیون اصلی، هیأتی از نمایندگان انجمن ها (به ریاست میرزا محمد صادق طباطبایی) در کتابخانه مدرسه سپهسالار تشکیل می گردید که واسطه مذاکره مجلس با انجمن ها بود. سخنرانی های عمومی در میدان بهارستان می بایستی با تصویب آن هیأت باشد که از هر نوع تحریکی جلوگیری شود.» (فریدون آدمیت. مجلس اول و بحران آزادی. ص 329)
هم در کمیسیون سیاسی مجلس و هم در کمیسیون دفاع، نظر اکثر رهبران مشروطه، بر جلوگیری از تحریک، عدم درگیری با مستبدان، و پرهیز از خشونت در مبارزه بود. در کمیسیون دفاع با این که دو نظریه حاکم بود و نظریه اول بر صلح و همکاری و سازش با دربار اصرار می ورزید و نظریه دوم بر مقاومت و ایستادگی، اما هر دو گروه با جنگ مسلحانه و خشونت موافقت نداشتند. حتی موقعی که نیروهای نظامی استبداد سلطنتی، مجلس شورای ملی را محاصره کرده بودند و بنا داشتند با کمک قزاقهای روسی، مجلس را بمباران کنند با این حال، رهبران سیاسی به همه مجاهدین داوطلب و مردمی که در روز دوم تیرماه 1287 شمسی اطراف مجلس (برای جلوگیری از تصرف خانه ملت به وسیله دربار و محافظت از دستاوردهای مشروطه) مستقر شده بودند دستور اکید داده بودند که به هیچ وجه تیراندازی را آغاز نکنند و تنها هنگامی که سرهنگ لیاخوف و شرکای ایرانی اش به مجلس شلیک کردند، مجاهدین در مقام دفاع، برآیند. حتی سید حسن تقی زاده که بین مشروطه خواهان به فردی تندرو معروف بود در جلسات اضطراری که در آستانه ی حمله قزاقهای روسی (تحت امر محمدعلی شاه) در کمیسیون دفاع برگزار می شود با آوردن دلایل منطقی می گوید که جنگ با قوای نظامی شاه درست نیست « غیر از اینکه صلح بکنیم و به تدریج کارها را اصلاح نماییم چاره نداریم.» (همان. ص 333). علی اکبر دهخدا نیز در آن جلسات به جای کوبیدن بر طبل جنگ، بر اتحاد و انسجام نیروهای مشروطه خواه تاکید می کند«به رفع اختلاف کلمه، برآییم» (همان. ص 334). همین مبنا و پایبندی به اصول مبارزه بی خشونت و اصلاح گرایانه است که بسیاری از تاریخ نگاران مستقل ایران بر روشهای مسالمت جوی رهبران مشروطیت اتفاق نظر دارند: «از آغاز کار مجلس، نمایندگان و همه خیر اندیشان و هوشمندان از روش افراطیون و مداخلات هرج و مرج طلبانه ی برخی انجمن ها نکوهش می کردند.» (ص 335).
لاجرم، روش غیر افراطی و مبارزه ی اصلاح طلبانه در ایران ـ بلکه در همه مناطق جهان ـ هزینه های خاص خودش را هم دارد. این تصور که اگر روش مبارزه بی خشونت و آرام و اصلاح طلبانه با استبداد در پیش گرفته شود برای مبارزین آزادیخواه، بدور از هزینه است و آنها بدون پرداخت هزینه می توانند بر هیولای استبداد و اختناق غلبه کنند تصوری بی ربط است. در هیچ جای دنیا سراغ نداریم ملتی که به آزادی رسیده باشد ولی هزینه و بهایی برای آزادی اش از دست استبداد، نپرداخته باشد. رهبران اصلاح طلب و بنیانگذاران نهضت مشروطه پارلمانی هم بهای گزافی پرداختند تا مجلس ملی و حقوق و آزادیهای ملت و استقلال قوا در کشورشان را مستقر گردانیدند. نمونه های پرداخت هزینه های گزافی که رهبران نهضت برای آزادی ملت پرداختند یکی دو تا نیست مثلا اعدام شدن هشت نفر از آنان است. در روز کودتای محمدعلی میرزا (که به جای مظفرالدین شاه بر تخت سلطنت تشسته بود) تعداد هشت نفر از رهبران مشروطه را بلافاصله در باغشاه کشتند. (کسروی. ص 652 – 647) دو نفر از این هشت نفر، به نامهای: ملک المتکلمین و جهانگیرخان صوراسرافیل (مدیر روزنامه صوراسرافیل) در همان روز کودتا بدون محاکمه خفه کردند آنان جانشان را بر سر آزادی ملت نهادند.
مقاومت و پایداری سران نهضت و مجاهدین مشروطه خواه در ایستادگی بر اصول دموکراتیک و حقوق ملت بر کسی پوشیده نیست. رهبران مشروطه و غالب مجاهدین و انجمن های مردمی علی رغم ایمان و اعتقادشان به روش بی خشونت و اصلاح طلبانه اما قدمی از مواضع اصولی خود در مقابل دربار و شخص محمدعلی شاه ـ که به عیان می دانستند او عزم جنگ و انهدام مجلس را کرده ـ عقب نمی نشستند: «مجلس در رد کردن پیشنهاد محمدعلی شاه دائر بر تسلیم چند تن متهمان سیاسی [جهانگیر صوراسرافیل، ملک المتکلمین، میرزا ابراهیم آقا تبریزی، و…]، تردیدی به خود راه نداد. به علاوه به هیأت دولت تاخت و به وزیران تکلیف استعفا نمود. به شرحی که گذشت، شاه تکلیفی به مجلس کرده بود که از اصل می دانست پذیرفتنی نیست. به حقیقت، اتمام حجتی بود در توجیه حمله نظامی به مجلس. آن جلسه طولانی مجلس تا پاسی از شب ادامه داشت. سخنان دلیرانه میرزا ابراهیم آقا تبریزی مجلس را به هیجان آورد، بار دیگر بر شاه تاختند. بنا به گزارش وزیر مختار روس : جلسه مزبور با سخنان ممتازالدوله رئیس مجلس پایان یافت. او اعلام کرد: “چنانچه شاه در ظرف بیست و چهار ساعت تصمیم خود را تغییر ندهد، اقدامات شدیدی بعمل خواهد آمد”. » (آدمیت. ص 336)
اخلاق پرهیز از خشونت و تمسک به روش اصلاح گرایانه در روند تغییر ساختارهای مملکت، بر اذهان و رفتار و تصمیمات اکثر رهبران نهضت مشروطه غلبه داشت. از آنجا که هدف رهبران نهضت در آن زمان ـ بدون هیچ پرده پوشی ـ استقرار قانون و مجلس و تفکیک قوا و ایجاد حقوق مردم در مقابل شاه است بنابراین ابزار این تحول نیز نمی تواند بجز : «اصلاح گری»، اعتدال، تساهل، بردباری، غریبه دوستی، پرهیز از جنگ، و همزیستی باشد. آنان در برخورد با مشکلات داخلی از همین ابزار (روش بی خشونت و همزیستی) استفاده می کردند. بر این مبنا است که ترک و لُر و فارس و کُرد و مسلمان و ارمنی و بابی و کلیمی و زردشتی و سوسیالیست و ملی گرا در کنار همدیگر و همدوش و همپیمان یکدیگر برای اهداف مشترک، مبارزه می کنند و خودی و غیرخودی ندارند. در میان سران مجاهدین همه رقم ایده و مذهب و کیش و آیین وجود دارد. رهبران و بنیانگذاران نهضت مشروطه پارلمانی هم دارای مذاهب مختلف هستند و داشتن مذهب و دین متفاوت، مانع همکاری و تعاون آنها نیست. سیدعبدالله بهبهانی که مجتهد دینی است در کنار میرزا جهانگیر صوراسرافیل که متفکری پیرو مذهب بابی ـ ازلی و موسس روزنامه صوراسرافیل است قرار می گیرد. ملک المتکلمین نیز که او نیز بابی ـ ازلی است در کنار طباطبایی و مستشارالدوله و امام جمعه خویی می ایستد و از حقوق آنان مدافعه می کند.
در سیاست خارجی شان نیز همین مبنا و روش مسالمت جویی و همزیستی را بکار می بردند. رهبران مشروطه پارلمانی با همه ی دنیا و تمامی کشورها خواستار رابطه ی دوستی و مراوده و همزیستی بودند از جمله با امپراطوری روسیه که بی پروا در روند آزادی ملت ایران، خدشه می کرد و با ایجاد موانع متعدد سعی می نمود انقلاب مشروطیت حتماَ شکست بخورد. سرهنگ لیاخوف، مامونتوف و بسیاری از افسران و قزاقان روس علناَ در ایران دسیسه و خرابکاری می کردند و دست به کشتار مشروطه خواهان می یازیدند. بمباران مجلس شورای ملی در 2 تیرماه 1287 به رهبری لیاخوف ـ سرهنگ روس که تحت امر محمدعلی میرزا بود ـ صورت گرفت. با وجود این همه کارشکنی و برخوردهای استعماری و خشونت آمیز، رهبران مشروطه به رابطه مسالمت آمیز و دوستی با آن امپراطوری تمایل داشتند و خواهان همزیستی مسالمت آمیز بودند. آنان با امپراطوری انگلیس و فرانسه و ایتالیا هم از پی ایجاد رابطه متقابل دوستی و مراوده بودند. زیرا که اعتقاد داشتند استقلال ایران و تقویت صنایع بومی کشور، با انزوا و دوری گزینی از روابط بین المللی، امکانپذیر نمی باشد.
چنین بوده است که غالب تاریخ نگاران بیطرف، اذعان دارند که رهبران سیاسی و بییانگذاران نهضت مشروطه پارلمانی ایران حامل ارزشهای فلسفی و عمیقا انساندوستانه ، مسالمت جویانه، و اصلاح طلبانه بوده اند و از برقراری رابطه همزیستی، مراوده و دوستی با همه کشورهای دنیا استقبال می کرده اند. آنان با فداکاری، با پرداخت هزینه های سخت گزاف، با حلم و بردباری مثال زدنی، این ارزشها را در اذهان غالب سیاسیون آینده مملکت و در بطن تاریخ مدرن و اندیشه سیاسی در ایران نهادینه ساخته اند. ریشه های مسالمت خواهی نهضت سبز کنونی را نیز می شود با کمی تأمل، در میراث به جای مانده از نهضت مشروطه پیدا کرد.
پانوشت ها و منابع :
*دانشجوی رشته تاریخ.
◀️ حسن اعظام قدسی. تاریخ صد ساله ایران . نشر تارنگ. چاپ اول. تهران 1379
+ There are no comments
Add yours