بنابراین ویژگیهای اولیه یک جنبش اجتماعی در شروع فعالیتهای زنان و بطور کلی جنبش زنان ایران قابل مشاهده است. یعنی وجود یک گروه ناراضی، به چالش کشیدن نظم اجتماعی، فعالیت پیوسته برای ایجاد تغییر، مقاومت و مخالفت در برابر چنین فعالیتهایی، وجود شبه ساختار برای به ثمر رساندن فعالیتها و وجود یک رشته از اهداف و ایدهآلهای مشخص و تعهد و درک مشترک از این اهداف.
اما مخالفت نیرومند اجتماعی و مذهبی از یک طرف و سیستم ارتباطی ضعیف و فقدان یک شبکه گسترده و سازمان یافته میان فعالین زنان از طرف دیگر، مانع گسترش جنبش زنان شده و نمیگذاشت در بهترین حالت از یک ساختار نا منسجم و ضعیف از ایدهها و برخی اهداف محدودولی مشترک فراتر رود. از سال 1311 جنبش زنان به علت سرکوب فعالیتهای مستقلانه و سانسور شدید و سخت بر رسانهها، دچار افول شد. سپس یک تجدید حیات محدود و کنترل شده در دهه 1320 داشت و از دهه 1330 (10 سال بعد) به علت فضای حاکم بر کشور، بخشی از زنان به فعالیت تحت نظارت و هماهنگی با دولت پرداختند. ولی فعالیتهای مستقلانه یعنی جنبش زنان به علت کنترل شدید دولت نتوانست رشد کند و قدرت بگیرد. در آستانه انقلاب 22 بهمن سال 1357 میلیونها زن از انقلاب حمایت کرده و خواهان تحول در وضعیت خود و کشور شدند. اما با گذشت سالهای زیادی از انقلاب بهمن و با گذشت یکصد سال از انقلاب مشروطیت هنوز خواستههای اولیه جنبش زنان ایران تأمین نشده است.
در حال حاضر در جنبش زنان ایران انواع گستردهای از کنش اعتراضی، از تظاهرات و تحصنهای خیابانی، کمپینهای متنوع حقوقی، فعالیت رسانهای در فضاهای مجازی و حقیقی گرفته تا مذاکره مستقیم و غیر مستقیم با روشنفکران و خبرگان سیاسی و مسئولان احزاب و دولت و قوه قضائیه و نمایندههای مجلس و روحانیون و غیره . . . را با هدف تغییر وضعیت زنان، میتوان مشاهده کرد.
با توجه به اینکه در اثر کنشهای متفاوت، نظریههای مختلف تولید میشود و راههای رسیدن به هدف متفاوت میباشد، در چند سال اخیر با تجاربی که به دست آمده و بحثها و گفتگوهایی که بین فعالین زن صورت گرفته، به این نتیجه رسیدهاند که در تلاشهای خود، الویت اول، به تغییر قوانین داده شود. در این راستا دو نظریه برای تغییر قوانین دنبال میشود؛
عدهای که لابی با اعضاء ساختار قدرت دارند، سعی میکنند با بدست آوردن فتوا، تغییراتی در جهت حقوق بشر در قوانین ایجاد کنند. دستهای دیگر که مبنای فکری و نگرش آنها حقوق بشر است ،میگویند: دولت ایران به کنوانسیون حقوق مدنی- سیاسی و کنوانسیون اقتصادی- اجتماعی سازمان ملل پیوسته است ،لذا از لحاظ حقوقی این قوانین لازم الاجرا هستند. بنابراین قوانین داخلی نمیتوانند در تعارض با مقررات حقوق بشر باشند زیرا حقوق بشر فرامیلیتی است و قابلیت انطباق با کلیه فرهنگها و ادیان را دارد. بنابراین وقتی که قوانین داخلی در تعارض با حقوق بشر باشند، حقوق بشر به این قوانین برتری دارد.
این گروه سعی میکنند در بین تودهها حرکت کنند و آگاهی ایجاد کنند. زیرا مخاطب اصلی مردم هستند و در این راه ازشیوههای گوناگون استفاده میکنند.
از آنجا که موضوع جنبش زنان پیشبرد مطالبات زنان است، فارغ از اینکه مستلزم تغییر ساخت سیاسی باشد یا نباشد، لذا برای تغییر قوانین ، در چالش با قدرت است. از این منظر جنبش زنان میتواند جنبش سیاسی تلقی شود، اما چالش با قدرت، برای کسب قدرت سیاسی نیست بلکه در جهت تغییر در موقعیت نابرابر زنان در عرصههای حقوقی، اجتماعی و سیاسی از طریق نهادهای مدنی است.
بعد از برگزاری تجمع 22 خرداد سال 8۴ (اولین تجمع 22 خرداد) و برخورد شدید با آن اختلافها تشدید و بحثهای زیادی در زمینهی روشهای فعالیت، در میان فعالین جنبش زنان صورت گرفت.
بعد از دستگیریهای 13 اسفند سال ۱3۸5 و در آستانه روز جهانی زن بتدریج تفاوتها در شیوههای فعالیت، بین فعالین زنان به رسمیت شناخته شد و فعالیتهای جمعی بعدی از جمله (کمپین یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز)، (منشوری از آن خود)، (کمپین قانون بیسنگسار) و … حمایت همه گروهها را بدنبال داشت.
بسیاری از فعالین زنان درحال حاضربه این نتیجه رسیدهاندکه تنوع کنشها براساس درک متفاوت از مسئولیتها و برنامههای فمینستی است و هر برنامهای به تنهایی نه کامل است و نه صددرصد موفق.
لذا باید با گفتگو و به رسمیت شناختن تفاوتها و احترام به کار یکدیگر، اصول اخلاقی خود را باز تعریف کنند و به تعیین مرز تخریب و انتقاد، ترس و احترام، دموکراسی و آنارشیسم و غیره بپردازنند و ضمن تلاش در زمنیههای ایجاد برابری مانند (توسعه آموزش، بهبود موقعیتهای اقتصادی، افزایش مشارکت سیاسی زنان، بهبود زمینههای فرهنگی، ارتقاء سلامتی و …) همچنین به کوشش برای آموزش و آگاهی دادن در مورد شکافهای موجود که مانع از تلاش برای برابری جنسیتی میشوند مانند (عدم درک کامل علل نابرابری جنسیتی بین زنان و مردان، ریشههای تاریخی نابرابر جنسیتی، عادات، سنن و تابوهای تأیید کننده نابرابری جنسیتی پیچیدگی روند تصمیمگیری برای توزیع منابع بین اعضای خانواده و …) پرداخت. و به این ترتیب انگیزه توانایی و توانمندی را در توده زنان ایجاد نموده ، همچنین با حمایت از گروههای طرفدار حقوق و آزادی زنان، در راه زدودن تبعیضات و ایجاد برابر جنسیتی فعالیت نمایند.
البته تلاشهای فوق در صورتی تأثیر گذار خواهد بود که هر فردی پیش از متقاعد کردن دیگران، در وهله نخست، کنار گذاشتن اعمال تبعیضآمیز را، از خود آغاز کند و سپس به تقویت ارزشها و شیوههای عمل جدید در محیطهای خانوادگی، آموزشی، اجتماعی و حرفهای بپردازد به نظر میآید در حال حاضر جنبش زنان بیش از هر چیز نیاز به تعامل و همکاری فعالین با یکدیگر و بالا بردن سطح آگاهی خود و توده زنان و اقدام به عمل به صورت توامان دارد.
◀️ منابع
حقوق زن در قوانین جمهوری اسلامی ایران / شیرین عبادی
جنبش حقوق زنان در ایران / الیز ساناساریان / ترجمه توشین احمدی
روزنامه اعتماد شمارههای 15/12/86، 14/12/86، 31/2/86
مجله چشمانداز شماره 46
مجله زنان شمارههای 145/141/134/133/123/115/107
مجله نامه شمارههای 51-50-43
+ There are no comments
Add yours