ترس از بی‌آبرویی و اخراج، مانع شکایت دانشجویان دختر

28 اردیبهشت 1387

سه دانشجوی دختر یک دانشگاه در آذربایجان شرقی که مورد تعرض کارکنان این دانشگاه قرار گرفته‌اند، از ترس بی‌آبرویی و اخراج، حاضر به شکایت از عاملان این حادثه ناگوار نیستند.

به گزارش خبرنگار دسترنج، در ادامه سلسله حوادث تلخ دانشگاه‌ها در زمان دولت نهم و دوران تصدی زاهدی بر وزارتخانه علوم، تحقیقات و فناوری، سه دانشجوی دختر از شروع سال جدید تحصیلی در مهرماه 86 در سه مرحله و به طور جداگانه مورد تعرض سه تن از کارکنان دانشگاه قرار گرفته‌اند که به دلیل تهدید مسوولان حراست دانشگاه، حاضر به شکایت از مسببان ابن حادثه نیستند.

بر اساس شنیده‌ها، از مهر سال 86 تاکنون یک فرد مسوول در حراست دانشگاه، یک استاد و مسوول آزمایشگاه و یک راننده سرویس دانشگاهی در تبریز، سه دانشجوی دختر را مورد تجاوز قرار داده‌اند. در ابتدای سال 87 دانشجویان در اعتراض به این اتفاقات ناگوار و بی‌تفاوتی مسوولان ذی‌ربط در برخورد با عاملان آنها، چندین تحصن اعتراض‌آمیز برگزار کردند و خواستار برکناری معاونت دانشجویی و رییس حراست این دانشگاه شدند.

بر اساس این گزارش، از مسببان این حوادث تنها راننده سرویس دانشگاه که از حمایتی برخوردار نبود، از کار خود اخراج شد اما با دو متعرض دیگر تاکنون برخوردی صورت نگرفته و آنها همچنان بر سر کار خود حاضر می‌شوند. گفتنی است مسولان حراست این دانشگاه، دانشجویان مورد تعرض قرار گرفته را تهدید کرده‌اند که در صورت شکایت از عاملان این حوادث یا انتشار اخبار مربوط به آن، آنها را به دلایلی چون داشتن رابطه دوستانه با دانشجویان پسر از دانشگاه اخراج خواهند کرد.

بنا بر این گزارش، تلاش خبرنگار دسترنج برای اطلاع بیشتر از کم و کیف این واقعه ناگوار به علت حاکم بودن فضای رعب و وحشت بر دانشجویان این دانشگاه نتیجه‌ای در بر نداشت. طبق رویه قضایی مرسوم و آیین|‌نامه‌های انضباطی، اگر حراست دانشگاه از رسیدگی به این تجاوز سرباز زند، مسولان حراست وزارت علوم مسوول مستقیم رسیدگی به این پرونده هستند. در صورت خودداری وزارت علوم از اجرای وظایف قانونی، مسولان قضایی استان و شهرستان و در نهایت مسوولان قوه قضاییه مرجع پیگیری این جرم مشهود هستند. صرف اطلاع دادگستری از جرمی اینگونه از طریق رسانه‌ها یا شیوع خبر به اشکالی دیگر، کفایت می‌کند تا دادستان علیه مجرمان وارد عمل شده و به پرونده رسیدگی کند.

متاسفانه با وجود پخش خبر این واقعه دردناک، تاکنون هیچ مقام قضایی به نفع دفاع از حقوق دانشجویان آسیب‌دیده وارد عمل نشده است. این وقایع تلخ در حالی رخ می‌دهد که در زمان حاکمیت دولت نهم، دانشگاه محل بروز موارد متعددی از برخورد نامناسب و تعرض به دانشجویان دختر از سوی مسولان حراست بوده است که با توجه به محدودیت‌های ایجادشده در امر اطلاع‌رسانی و کوتاهی مسوولان ذی‌ربط در رسیدگی به این موارد متجاوزان و حرمت‌شکنان از عواقب قانونی اعمال خود معاف و تجاوزشدگان حتی از ابتدایی‌ترین حقوق قانونی خود نظیر شکایت از عاملان حوادث محروم مانده‌اند.

از جمله این موارد، تجاوز یکی از ماموران حراست دانشگاه کرمانشاه به یک دختر دانشجو در سال 85 بود که در نهایت با اخراج دختر دانشجو و برکناری مامور حراست فیصله یافت. انتخابات انجمن اسلامی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی در همان سال شاهد برخوردهای زننده و نامناسب نیروهای حراست با دانشجویان دختر بود. در برگزاری این انتخابات که با ممانعت نیروهای حراست روبرو شد، تفتیش واحد به واحد سرویس‌های بهداشتی دخترانه برای به دست آوردن صنوق رای‌گیری توسط ماموران حراست و نثار الفاظ رکیک و اهانت‌های ناموسی به دانشجویان دختر و حتی ضرب و شتم آنها صحنه‌های تلخی را رقم زد که هیچ‌گاه از حافظه تاریخی دانشگاهیان پاک نخواهد شد.
با بروز این حوادث ناگوار برای دانشجویان دختر به‌ویژه ضایعه تجاوز به عنف از سوی مسوولان مختلف دانشگاه، به نظر می‌رسد پدیده هتک حرمت زنان در کوی و برزن توسط اشرار و دزدان نوامیس به دانشگاه نبز راه یافته است. با انتشار این اخبار دانشگاه که تا پیش از این حریمی امن برای زنان و دختران شناخته می‌شد، به واسطه عملکرد مسولانش و نه دانشجویان پسر، اعتبار امنیتیش خدشه‌دار شده است.

در زمان ریاست‌جمهوری سید محمد خاتمی، جریان‌های حامی دولت نهم نسبت به وضعیت روابط دختر و پسر در دانشگاه حساسیت ویژه‌ای به خرج می‌دادند و با انتقاد از شرایط آن روز دانشگاه، دولت اصلاحات و وزارت علوم را به سهل‌انگاری درباره اصول شرعی و روابط زن و مرد در دانشگاه متهم می‌کردند. برگزاری یک میتینگ یا همایش دانشجویی کافی بود تا مدعیان دین و قرآن وا اسفا سر بدهند و با مستمسک قرار دادن یک عکس از چند تار موی بیرون مانده یک دانشجو، اسلام را از دست رفته بدانند. کفن‌پوشان در دسترس بودند تا با انتشار یک نشریه دانشجویی گریبان خویش بدرند و از جمکران تا پاستور سینه‌زنان تظاهرات کنند اما با این وجود دانشگاه امن‌تر بود و هیچ راننده سرویسی به خود اجازه نمی‌داد از تنهایی یک دانشجو سوءاستفاده کند. ماموران حراست این مقدار گستاخ نبودند تا به دستشویی‌های دخترانه سرک بکشند و در وقت مقتضی به نیات پلید خود عمل کنند.

سردمدارن جریان حاکم در دولت فعلی که خود از بانیان انقلاب فرهنگی بودند و در جهت انقلاب فرهنگی دوم پروژه‌های مختلفی از جمله وقایع دانشگاه امیرکبیر و بازنشسته کردن اجباری اساتید را طراحی کرده‌اند، تاکنون از کنار وقایعی چون تجاوز به دختران بی‌پناه دانشجو بی‌تفاوت عبور کرده‌اند.

البته بحث امروز جامعه ایران فاصله میان شعار و عمل مسوولان نیست بلکه حکایت غریبی است که از آن می‌توان با عناوینی چون «دروغ‌های بزرگ و قلب حقایق» نام برد. در حالی که ماموران گشت‌های ارشاد در خیابان‌های شهرهای کوچک و بزرگ آستین اندازه می‌زنند، مانتو متر می‌کنند و از زنان و شوهرانشان و از برادرها و خراهرانشان درخواست اسناد محرمیت می‌کنند، اخباری از بازداشت رییسشان به خاطر اعمال منافی عفت منتشر می‌شود. در حالی که تورم و گرانی گلوی مردم را می‌فشارد، رییس‌جمهور از قدرت خرید بالای آنان سخن می‌گوید. در حالی که دولت از مدیریت مجموعه خویش ناتوان است، رییس‌جمهور از مدیریت جهان دم می‌زند. در حالی که از اسلامیزه شدن دانشگاه و مدارس بحث می‌شود، در وزارت آموزش و پرورش سوالاتی به غایت توهین‌آمیز تر از کاریکاتور نشریه دانمارکی نسبت به دین و پیامبر اسلام در آزمون ضمن خدمت فرهنگیان طراحی می‌شود و دختران بی‌پناه دانشجو هتک حرمت می‌شوند. نه، اینها فاصله میان عمل و شعار نیست، مقایسه عملکرد این دولت و آن دولت هم نیست، صدای فرو ریختن شرم و حیا در جامعه ایران است.

مطالب مرتبط

+ There are no comments

Add yours